دانلود تحقیق- مقاله-پروژه-کارآموزی

مرجع کامل خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

دانلود تحقیق- مقاله-پروژه-کارآموزی

مرجع کامل خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

خلاصه فصل پنجم و ششم کتاب «نظریه‌های علوم انسانی»

خلاصه فصل پنجم و ششم کتاب «نظریه‌های علوم انسانی» در 23 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 129 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 23
خلاصه فصل پنجم و ششم کتاب «نظریه‌های علوم انسانی»

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

خلاصه فصل پنجم و ششم کتاب «نظریه‌های علوم انسانی» در 23 صفحه ورد قابل ویرایش

فهرست مطالب

عنوان صفحه

فصل پنجم: دیلتای................................................................................................. 2

1- تحصلی بودن علوم انسانی.............................................................................. 3

2- تاریخ روان شناسی......................................................................................... 6

3- روش تأویل در نظر دیلتای............................................................................. 8

فهرست مطالب

عنوان صفحه

فصل ششم: تقابل میان مذهب اصالت طبیعت و مذهب اصالت تاریخ................... 11

الف- مذهب اصالت طبیعت.................................................................................... 11

ب- مذهب اصالت تاریخ........................................................................................ 15



فصل پنجم

دیلتای (1911-1833)

? ویلهلم دیلتای نظریه پرداز مسلم علوم انسانی بود و همواره خواهد بود.

? نخستین کسی است که در علوم انسانی معرفت شناسی مستقلی را بوجود آورد.

? پیرو مکتب تاریخی است و مسأله نقد عقل تاریخی را مطرح می‌کند.

? او شاگرد بوکه و نویسنده شرح احوال شلایر ماخر است.

? او طرفدار روش تأویل و از فلسفة تحصلی سخت متأثر است.

? در جوانی به عضویت حلقه برلن (که باشگاه خودکشی کرده ها نامیده می‎شود) درمی‌آید.

? او برای روان شناسی تقدم قائل است و با فلسفة اصالت طبیعت مبارزه می‌کند بدون اینکه در دام روش درون نگری گرفتار شود.

? اندیشه او مانند هر اندیشة دیگری به اوضاع و احوال تاریخی وابسته است.

? برای عقل و نظامهای عقلانی یعنی علوم اهمیت فراوان قائل است اما از ناتوانی تبیین علمی در غلبه کامل بر نیروهای غیرمعقول هیچگاه غافل نیست.

? به نظر دیلتای گذشته ما در مقایسه با امر معقول محض غیر قابل اندازه گیری است و این امر مبین توجه او به تجربه شاعرانه ای است که نظم و نسق منطق را درهم می‌شکند.

? «آرون» خاطرنشان می سازد در نظریة دیلتای «نقد عقل تاریخی»، نقد تاریخی عقل نیز هست و در حقیقت ضرورت عقل هیچگاه قائم به ذات یا مستقل نیست چون با موانع ناشی از تجربة زندگی شخصی برخورد می‌کند.

تحصلی بودن علوم انسانی:

? سعی دیلتای این است که نشان دهد علوم انسانی از دید آگوست کنت و استوارت میل علومی تحصلی هستند و میل با طرح مساله روش شناسی مخصوص علوم مربوط به ذهن (روح) به تلاش قابل ملاحظه ای دست زده است.

? دقیقاً به نام فلسفه تحصلی و علمی است که دیلتای به ناهمگونی روشهای علوم طبیعی و علوم فرهنگی معتقد می‎شود که نتیجه نوعی دوگانگی معرفت شناختی است.

? موضوع آنچه دیلتای «نقد عقل تاریخی» می نامد قطع رابطه با مذهب اصالت طبیعت است و فایدة فلسفی آن کمک به فروپاشی فلسفة قرون وسطایی به صورت حق طبیعی، دین طبیعی یا اخلاق طبیعی است.

? علوم ذهنی (روحی) مستقل از علوم طبیعی است.

? دیلتای علوم روحی را قائم به ذات و مستقل می داند.

? دیلتای به مساله روش ها چندان توجه ندارد، او به درک شرایط معقول بودن که مختص علوم روحی است و بنابراین به سهم تحصلی آنها در شناخت بهتر اشخاص و اشیا دلبستگی خاص دارد.

? بیشتر آثار او در زمینه معرفت شناسی است.

? علوم روحی در گیرودار عمل زندگی رشد کرده اند و موضوع آنها مجموعه ای از اثرها و پیمان هایی است که انسان پیش از آنکه از آنها علمی بسازد می بایستی آنها را آفریده باشد.

? بشر آفرینندة طبیعت نیست ولی آفرینندة عالم اجتماعی است. برای مثال سیارات مستقل از ارادة بشر وجود دارد اما حقوق جدا از این اراده وجود ندارد.

? بیان مهم دیلتای:

- علوم انسانی از مجموعه ای که بنا بر منطق تشکیل شده باشد و ساخت آن به ساخت معرفت ما از طبیعت شبیه باشد، پدید نیامده اند.

- این علوم را باید به صورتی که در طی تاریخ رشد کرده است مطالعه کنیم.

- علوم روحی دارای اصالت ذاتی هستند.

? واقعیت روح و واقعیت ماده دو نوع واقعیت نیست. واقعیت یکی بیش نیست.

? برخلاف ادعای طبیعی مذهبان این واقعیت به یک شیوه قابل درک نیست هم از طزریق تجربه بیرونی و هم از طریق تجربه درونی می‎توان به آن دست یافت و هر دو صورت رواست.

? عالم روح یا ذهن منحصراً موضوعی تصوری یا آزمایشی نیست، بلکه زیسته نیز هست.

? پدیده های اجتماعی و روانی با شیوه های علوم طبیعی به تمامی مفهوم نیستند و باید توجه داشت که «علمی خاص امور روح» وجود دارد که علم مستقلی است.

? معرفتی که مختص علوم طبیعی است حدودی دارد «دیلتای» تأکید می‌کند «این حدود» حدودی بسته به شرایط قدرت تجربی هستند و در علوم طبیعی هر آن به آنها برمی‌خوریم. این حدود بیرونی نیستند بلکه شرایط درون ذاتی معرفت و از آن جدایی ناپذیرند.

? میان قلمرو طبیعت و قلمرو تاریخ خط فاصلی وجود دارد.

? دایرة معرفت عقلی به دو نیمدایره تقسیم می‎شود که هر یک از آنها یک دسته از علوم را در مجموعة اصلی از مناسبات از همه نوع گرد می‎آورد و نظامی از علوم اصیل و تحصلی را سبب می‎شود.

? «نقد عقل تاریخی» به ما می آموزد که علم مانند حقوق و سیاست، خود اثری انسانی است و چون علوم روحی علوم تاریخی هستند صرفاً موضوع بیرون از انسان را مورد بررسی قرار نمی دهند. بلکه دانشمند از این حیث که آثار انسانی را به شیوة علمی تجزیه و تحلیل می‌کند «خود» را موضوع بحث می یابد.

? به عقیدة «دیلتای» معقولیت تاریخی در وهله اول، به موجودیت متفرد و متشخص مربوط می‎شود و موضوع علوم انسانی وقوف به واقعیت تاریخی به اعتبار فرد و تشخص آن و تعیین قواعد و غایات رشد فرد معین و نیز دانستن اینکه در تکوین فرد معین چه ملازماتی نقش فعال دارند.

این جنبة شخصی و خاص را باید چنانکه هست محترم شمرد و دستاویزی برای انتزاعات غیرعلمی قرار نداد.

? و در وهلة دوم معقولیت تاریخی به این معنی است؛ موضوعاتی که باید به وسیلة علوم مربوط به روح تحلیل شوند افعال یا نهادهایی هستند که بوسیله نیات هدایت می‎شوند بنابراین به ارزش ها بستگی دارد.

تاریخ و روان شناسی

? دیلتای تاریخی بودن را به دو طریق درک می‌کند.

1- نسبیت پدیده ها در زمان گذشته و معرفت این گذشته

2- حضور صیرورت در هر عمل انسانی، عملی که ما در حال انجام دادن آن هستیم.

? تاریخ، هم تحقیق راجع به امر انجام شده است و هم، بافت حیاتی مدام نیز هست.

? هر موضوع علوم انسانی تاریخی است چون در حال شدن است.

? چون علوم انسانی با رشد روح و عمل انسانی گسترش می یابند معرفت تاریخی معرفت به انسان است.

? پس عقل تاریخی است زیرا هرگز ساخته نشده است. بلکه به طور نامحدود در تاریخ نامحدود تشکیل می‎شود.

? بین معرفت تاریخی و معرفت طبیعی تمایز وجود دارد.

? علوم مربوط به طبیعت ما را به سوی نگرشی مبتنی بر موجبیت عالم رهبری می‌کنند.

? علوم انسانی، عالمی شاعرانه را که به دست انسان ساخته شده است نمودار می‌سازند.

? دیلتای روان شناسی آزمایشی را محکوم نمی کند اما چون از احوال شخص و تجارب گذشته او و معنی اینها در مجموع پدیده های حیات غافل است در بهتر شناختن عالم روح (ذهن) سهیم نمی داند.

? به نظر دیلتای اساس تاریخ، تاریخی نیست بلکه روان شناختی است.

? دیلتای تاریخ را نوعی روان شناسی در حال شدن می بیند.

? دیلتای از روان شناسی وصفی جانبداری می‌کند.

? روان شناسی وصفی شرح و تحلیل مجموعه ای است که همواره مانند خود زندگی به صورت ابتدایی موجود است.

? به دو دلیل روان شناسی اساس علوم اجتماعی است.

1- اصالت یا بدیع بودن تجربة بیواسطة زندگی را قبول دارد.

2- روان شناسی شرط هرگونه معرفت است.

? نظریة معرفت دیلتای نوعی روان شناسی در حال حرکت است.

? دیلتای دربارة مفهوم ساخت از این حیث که به وسیلة آن می‎توان در یک کل به پیوستگی درونی اجزا مختلف آن خصوصاً به غایت آگاهانه یا ناآگاهانة آنها پی برد تأکید می‌کند.

? روش تفهم: روشی است که می‎توان به قلب موضوعی که مورد تحلیل است رسوخ کرد و از حد تبیین پا را فراتر گذاشت.

? روش تفهم، روش عقلی استنتاجی است که از قوانین متداول منطق پیروی می کند، اما چون علاوه بر این بر همدلی لازم برای درک امور فردی مبتنی است به استدلال و روشی صرفاً عقلی شبیه نیست.

روش تأویل "hermeneu tique" در نظر دیلتای

? دیلتای روش تأویل را «فرآیندی» تعریف می‌کند «که به وسیله آن حیات نفسانی را از روی علائم محسوسی که مظهر آن است می شناسیم».

? این روش، صرف نظر از استناد به روان شناسی روش کشف «معنی یا دلالت» "signification" علائم است.

? وظیفة تاویل، تفسیر گفتارها و نوشتارها و حرکات و سکنات خلاصه هر فعل و هر اثر منتها با حفظ جنبة فردی و شخصی آنها در مجموعه ای که این امور جزء آن هستند.

? روش تأویل چنانکه دیلتای تصدیق می‌کند بر نظریه ای مبتنی است که علاوه بر اینکه سعی می‌کند به شیوه ای انتقادی، اجزاء یک کل را دریابد می کوشد به معنی آنها نیز پی برد.

تأویل به این مفهوم مانع تلفیق روشهای تفسیر و تبیین نیست زیرا میان این دو روش حد و مرز کاملاً قاطعی وجود ندارد بلکه فقط اختلاف درجه دیده می‎شود.

? اگر دیلتای را نظریه پردازی بدانیم که تمایزی خشک میان تفهم و تفسیر قائل است و علوم انسانی را تحلیل صرف امر شخصی و جزیی می شمارد در حقیقت درست نشناختن امری است که دیلتای آن را روح عینی می داند.

? منظور از روح عینی در نظریه دیلتای مجموع نمودهای حیات انسان از زبان گرفته تا دین و خود علم است و خلاصه همه علوم روحی در ساختن آن دخیلند.

? اولین دسته از علوم را دیلتای علوم مربوط به روان شناسی و انسان شناسی می نامد موضوع این علوم صرف نظر از ارزشهایی که در آنها به کار می رود و صرف نظر از اینکه روش آنها مبتنی بر مذهب اصالت طبیعت باشد یا نباشد تفسیر آحاد فردی است که اساس تاریخ و جامعه به شمار می روند اما منظور تقدم فرد بر جامعه نیست بلکه افراد و جامعه از نظر دیلتای هر دو در آن واحد وجود دارند.

? علوم ردة اول پایه های دو رده از علوم دیگر را تشکیل می دهند.

? دیلتای ردة اول را علوم اجتماعی و ردة دیگر را علوم فرهنگی می نامد.

? موضوع علوم اجتماعی تتبع سازمان بیرونی جامعه و نهادها و صور آنها از گذراترین تا پایاترین مانند دولت، کلیسا، اصناف و خانواده است.

? موضوع علوم فرهنگی با فهم عالم ارزشها و غایات اعم از ارزشها و غایات هنری، علمی، دینی، سیاسی یا اخلاقی سروکار دارد که اساس جهان بینی را تشکیل می‎دهد.



فصل ششم

تقابل میان مذاهب اصالت طبیعت و مذهب اصالت تاریخ

? این تقابل از فلسفة کانت سرچشمه می‎گیرد.

? در قرن نوزدهم جانشین تقابلهای میان نفس و بدن، امر مادی و اخلاقی یا روح و ماده می‎شود.

? دیلتای سهم بزرگی در تقابل میان طبیعت و تاریخ داشته.

? طرفداران اصالت طبیعت مخالف دین بودند و از بی اعتقادی به خدا دم می زنند.

مراد از مذهب اصالت طبیعت در:

? فلسفه: هرگونه آیینی است که در تفسیر پدیدارها امر فوق طبیعی یا کلاً عالم ماوراء تجربه را طرد می‌کند.

? معرفت شناسی: هر نظریه ای که الگوی علوم طبیعی را تایید و ویژگی علوم انسانی را نفی می‌کند.

? پیشرفتهای فیزیک و شیمی در قرون هجده و نوزده در اعتقاد به برتر بودن علوم طبیعی مؤثر بودند. که در آلمان بیشتر پا می‎گیرد. به علت انعطاف پذیری دانشگاه آلمان چون متخصصان علوم طبیعی به فلسفه روی آوردند و صاحب کرسی شدند. برای مثال فیزیکدانانی چون «وونت»، «ماخ» و «وایس زکر».

? در عصر مذهب «اصالت طبیعت» به علت ساده نگری فلسفی اصالت خود را از دست داده است.

? این مذاهب با ضدیت دین همراه است.

? صرفاً اصالت فایده را پایه فرض می‌کنند.

1- علوم طبیعی و علوم خاص و حتی روان شناسی را الگو قرار می‎دهد. در حقیقت میان مذهب طبیعی ووگت "Vogt" جانورشناس و مذهب طبیعی انسان شناسانی مانند فری "Ferri" و لومبروزو "Lombroso" یا مذهب طبیعی ماخ که علم فیزیک و زیست شناسی را با یکدیگر ترکیب کرد تفاوتهایی علاوه بر تفاوت سبک دیده می‎شود.

2- مذهب اصالت طبیعی که مبدأ تفکر را اصل یا نظریه یا مفهومی از علوم طبیعی فرض می‌کنند با این همه حتی زمانی که دانشمندان به اصل واحدی از انرژی متمسک می‎شوند گاه جهت گیریشان ناهمگراست.

3- به پیروی از روش اصالت عمل به روش آزمایش در علوم اکتفا می‌کنند بدون هیچگونه توجیه فلسفی.

گوسدورف Gusdorf متوجه شده است: مذهب اصالت طبیعت سرانجام به موضعی خلاف عقل منتهی می‎شود. نه تنها می‌خواهد بر علوم انسانی حکومت کند در تبیین و هدایت فعالیت های انسانی از لحاظ معیارها نیز در صدد جانشین شدن این علوم است.

نظریه هیپولیت تن Hippolyte Taine : نمونه ای از مذهب اصالت طبیعت

? تن (1893- 1828) عصر خود را تحت تأثیر قرار داد.

? در افکار زمان خود چه در فرانسه و چه در خارج نفوذ فوق العاده ای داشت.

? مکتب او، مذهب اصالت طبیعتی که بر پایه طبیعت مبتنی است از دیدگاه تبیین مکانیکی مورد بررسی قرار می‎گیرد «تن» در تفاوت امور اخلاقی (انسانی) از امور مادی می نویسد: هر چند در امور اخلاقی مانند امور مادی فقط مسأله مکانیک در میان است و معلول تام امر مرکبی است که موجب آن کلاً مقدار و جهت نیروهای مولد است


جزوه آموزشی جامع آشپزی

جزوه آموزشی جامع آشپزی در 90 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی عمومی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 143 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 90
جزوه آموزشی جامع آشپزی

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

جزوه آموزشی جامع آشپزی در 90 صفحه ورد قابل ویرایش

خوراک بلدرچین با سس پرتقال (فرانسوی)

بلدرچین درشت 4 عدد

کره 15 گرم

نشاسته ذرت 2 قاشق مرباخوری

شکر 2 قاشق

نمک و فلفل به مقدار لازم

رنده پوست پرتقال 1 قاشق چایخوری

بلدرجین را بعد از تمیز کردن وشستن خشک می کنیم.
در ظرف مناسبی کره را آب کرده که داغ شد بلدرچین ها را در کره با حرارت ملایم تفت می‎دهیم.

3. اطراف آن کاملاً که برشته شده کمی نمک و فلفل زده 3 تا 4 لیوان آب اضافه کنید تا پخته شود و آب آن حدود 1 لیوان شود.

4. آب و شکر و رنده پوست پرتقال را روی حرارت ملایم یک جوش داده و سپس نشاسته را در کمی آب سرد حل کرده به آن اضافه می کنیم.

5. سس را بر روی بلدرچین ریخته و می گذاریم با حرارت ملایم جدب بلدرچین شود. گاهی با قاشق سس را بر روی بلدریچن می ریزیم.

سس بلدرچین باید غلیظ باشد.

7. آنها را در دیس کشیده و 2 عدد پرتقال را از پوست دوم بیرون آورده طوریکه برشها سالم باشد. داخل سس می ریزیم که فقط گرم شود و سس را با پرهای پرتقال بر روی بلدرچین می ریزیم. طوریکه پرها دور ظرف قرار بگیرد.

مرغابی شکم پر با سس پرتقال

مرغابی درشت 1 عدد

آلو برقانی نیم کیلو

خلال پوسته و بادام 3 قاشق غذاخوری

روغن 150 گرم

خلال پوست پرتقال و نارنج شیرین شده پیمانه

پیاز سرخ شده 3 قاشق غذاخوری

شکر 1 قاشق سوپخوری

نمک و فلفل و زعفران به میزان لازم

1. مرغابی را بدقت تمیز می کنیم و موهای ریز آنرا روی حرارت می سوزانیم و به بدن آن نمک و فلفل می زنیم و کنار می گذاریم.

آلو برقانی را که قبلا خیس کرده ایم می شوئیم و یکی دو جوش می‎دهیم.
آلو آماده شده را با پیاز سرخ شده، خلال پسته و بادام و خلال پرتقال و شکر در مقداری روغن مخلوط می کنیم.
سپس داخل شکم مرغابی را با این مواد پر می کنیم و در شکم رابا نخ و سوزن می دوزیم.

5. بقیه روغن را در ظرف مناسبی می ریزیم و مرغابی را در آن سرخ می کنیم تا طلایی شود. بعد با 2 لیوان آب و کمی نمک و زعفران و پیاز سرخ کرده و آنرا می پزیم با حرارت ملایم تا آب آن به مقدار یک استکان شود.

6. آب باقی مانده از پخت را با مقداری سس پرتقال مخلوط می کنیم و روی سطح آن می‎دهیم و یک ربع دیگر می پزیم.

بعد به آرامی نخ دوخته شده را باز کرده و اطراف آنرا با جعفری تزئین می کنیم.

سس پرتقال

آب پرتقال 2 پیمانه

آب گوشت 1 پیمانه

کره 75 گرم

آرد 2 قاشق سوپخوری

شکر 2 قاشق سوپخوری

خلال پرتقال یا نارنج شیرین شده لیوان

کره را در ظرف لعابی روی شعله آب می کنیم. آرد را اضافه کرده و مرتب هم می زنیم تا کمی طلایی شود.
آب گوشت و آب پرتقال را به تدریج اضافه کرده روی حرارت ملایم مرتب هم بزنید.
شکر را هم اضافه کنید.
سس باید صاف و غلیظ شود.
خلال پرتقال شیرین شده را اضافه کرده پس از چند جوش شعله را خاموش کنید.
این سس بیشتر به صمرف بوقلمون- مرغابی و بلدرچین می رسد.

کیک بستنی

کیک

آرد 9 قاشق پر

تخم مرغ 9 عدد

وانیل چایخوری

روغن مایع کمی کمتر

شکر 1 لیوان سرخالی

تخم مرغها را با شکر و وانیل خوب با همزن می زنیم تا کاملاً سفت و غلیظ شود.
سپس روغن را اضافه کرده با همزن یکی دوچرخ می زنیم. بعد همزن را خاموش می کنیم.
آرد را در چند نوبت در کف دست ریخته بر سطح کیک می پاشیم و آرام مخلوط می کنیم.

4. مایه آماده شده را درقالبی که قبلا کاغذ انداخته چرب کرده می ریزیم و در فر داغ با حرارت 350 درجه فارنهایت می پزیم.

به مدت 1 ساعت

طرز آماده کردن کیک بستنی

1. قسمت سرکیک را پس از پختن و سرد کردن برداشته و داخل آن را خالی می کنیم بطوریکه قطر دیواره و کف آن حدود 2 سانتی متر باشد.

2. بستنی آماده شده را در داخل آن ریخته و صاف می کنیم. سپس بر قسمت داخلی سرکیک خامه آماده شده را می مالیم و آن را در جای خودش قرار داده با دست آن را فشار می‎دهیم.

3. قسمت بیرونی کیک را کاملاً با خامه می پوشانیم و آن را بصورتهای مختلف با استفاده از سری خامه پاش گل می زنیم و فر می‎دهیم. در صورت دلخواه بر دیواره های خارجی فلس بادام یا نگین پسته می پاشیم. حدود 8 ساعت باید در فریزر بماند.

رتی فیله گوساله با سس خامه و فلفل (فرانسوی)

فیله یا راسته 2 کیلو

نمک و فلفل به مقدار لازم

روغن به مقدار لازم

1. بهترین رتی با فیله گوساله یا گاو تهیه می‎شود. گوشتی که به مصرف رتی می رسد باید کمی چرب باشد و مدت طبخ آن طولانی باشد تا چربی بتدریج جذب گوشت شود.

فیله را از طول دولا می کنیم و یا دو عدد فیله را کنار هم قرار می‎دهیم و با نخ مخصوص محکم می پیچیم.

3. اطراف گوشت را فلفل زده و در ظرف مناسب دیوار بلند کمی روغن می ریزیم و اطراف گوشت را در روغن سرخ می کنیم.

4. پس از اینکه گوشت خوب برشته شد حرارت را ملایم کرده تا گوشت پخته شود. گاهی از آب گوشت روی گوشت می ریزیم و آنرا در ظرف می غلتانیم تا کاملاً پخته شود.

اگر قبل از پختن آب آن تمام شد مقداری آب اضافه می کنیم و نمک هم به آن می زنیم.
بعد از پخته شدن و بعد از اینکه آب آن کشیده شد نخ را از اطراف گوشت

7. در ظرف مناسب قرار می‎دهیم و رویش را سس می‎دهیم و اطراف آنرا با پوره سیب زمینی و نخود فرنگی تزئین می کنیم.

سس خامه و فلفل

یک قاشق سوپخوری آرد را در 50 گرم کره سرخ می کنیم.
حرارت را ملایم کرده و یک لیوان آب گوشت را بتدریج روی آن می ریزیم.
مرتب هم می زنیم تا سس صاف و لطیف شود.
سپس 1 قاشق مرباخوری فلفل سیاه را نیم کوب کرده و داخل سس می ریزیم.
بعد 150 گرم خامه به آن اضافه کرده پس از چند جوش شعله را خاموش می کنیم. سس آماده مصرف است.

مواد داخل پاته گوشت گوساله

گوشت ‌ران گوساله بدون چربی 1 کیلوگرم

سیب زمینی 300 گرم

کره 150 گرم

نمک و فلفل به مقدار لازم

خمیر پاته

گوشت را ورقه می کنیم و به اندازه 1 سانتی متر در یک سانتی متر می بریم.

2. پیاز را خرد کرده در کره سرخ می کنیم گوشت را در پیاز می ریزیم و با حرارت ملایم تفت می‎دهیم تا آب آن کشیده شود.

3. بعد 1 لیوان آب داخل آن می ریزیم و می گذاریم بپزد. نمک و فلفل به آن می زنیم و پس از پخته شدن از روی شعله برداشته.

4. سیب زمینی ها را به اندازه یک بند انگشت خرد کرده می شوئیم و خشک می کنیم و در کره تفت می‎دهیم تا سرخ شود.

گوشت را که باید بدون آب باشد داخل خمیر که در قالب پهن شده است ریخته، رویش سیب زمینی را می ریزیم.

6. سپس جعفری ریز شده و 2 عدد تخم مرغ سفت را رنده کنیم، نمک و فلفل می پاشیم و یکی دو قاشق از آب گوشت را روی آن می‎دهیم.

7. اطراف خمیر را روی آن بر می گردانیم. با یک قطعه خمیر به اندازه سطح روی آن را می پوشانیم و با دست فشار داده تا بچسبد.

رویش را با یک عدد تخم مرغ آغشته می کنیم و سطح خمیر را با لوله ای سوراخ کرده ، ظرف را در فر قرار داده و با حرارت 35 درجه (45 دقیقه) تا طلایی شود.
سپس ظرف پاته را در دیس بر می گردانیم و اطرافش را تزئین می کنیم.

خمیر پاته



آرد سفید 250 گرم

کره 80 گرم

روغن زیتون 2 قاشق سوپخوری

زرده تخم مرغ 1 عدد

آب سرد پیمانه

نمک به مقدار لازم

آرد را در ظرفی می ریزیم و وسط آنرا گود می کنیم.

2. کره را تکه تکه کرده همراه با نمک و زرده تخم مرغ و روغن زیتون با نوک انگشت همه را مخلوط کرده و آب را کم کم اضافه می کنیم.

همه موارد با هم مخلوط می کنیم تا مواد به شکل خمیر در آید و به دست نچسبد.
خمیر را زیر پوشش حدود 2 ساعت می پوشانیم.
سپسروی میز را کمی آرد می پاشیم و خمیر را به صورت مستطیل باز می کنیم و خمیر را سه لایه می کنیم.
باز خمیر را باز کرده یکبار دیگر خمیر را سه لایه تا می زنیم.

7. در مرحله آخر خمیر را که باز کردیم در قالبهای دیواره بلند قرار می‎دهیم طوریکه دیواره و کف کاملاً از خمیر پوشیده باشد.

کیوکسلی

سینه مرغ به مقدار لازم

کره 50 گرم

آرد سوخاری به مقدار لازم

تخم مرغ 1 عدد

روغن برای سرخ کردن به مقدار لازم

سینه مرغ را از استخوان جدا کرده طوریکه فقط قسمت کتف به آن وصل باشد.
پوست آنرا هم گرفته با استیک کوب آنرا می کوبیم تا گوشت آن نرم شود.

3. سینه را در تخم مرغ زده شده می غلتانیم و در آرد سوخاری زده یک برش کره در وسط آن قرار می‎دهیم و آنرا لوله می کنیم.

4. درطرف لوله شده را با استیک کوب باز کوبیده و در روغن فراوان روی حرارت ملایم سرخ می کنیم تا مغز پخت شود.

در دیس چیده اطراف آنرا با هویج پخته و سیب زمینی سرخ شده تزئین می نمائیم.

ژیگو

گوشت مغز ران گوساله 2 کیلوگرم

یا

یک ران گوسفند

سیر 15 حبه

جعفری حدود چند شاخه

لیمو عمانی درسته 2 عدد

نمک و زردچوبه به مقدار لازم

1. مغز ران گوساله را همانور که درسته است با فاصله های نزدیک به هم با کارد سوراخ کرده داخل هر سوراخ یک حبه سیر و مقداری جعفری فرو می کنیم.

بعد اطراف گوشت را با نخ محکم می بندیم و در قابلمه ای با چند قاشق روغن خوب اطرافش را سرخ می کنیم.

3. حالا مقداری آب ریخته چند حبه سیر، رب گوجه فرنگی، نمک و فلفل یک دو عدد هویج ریخته می گذاریم با شعله ملایم پخته شود.

4. گاهی گوشت را بر می گردانیم در اواخر طبخ لیمو عمانی را اضافه کرده و پس از ریختن باید آب باقی مانده 1 لیوان باشد.

پس از خنک شدن نخ دور گوشت را باز می کنیم و برش می‎دهیم.
آب گوشت را صاف می کنیم و روی گوشت می‎دهیم و دور گوشت را تزئین می کنیم.
اگر زمان بردن ژیگو سر میز و سرو تا آماده شدن آن زیاد بود روی حرارت کم در فر قرار می‎دهیم.

مرغ بدون استخوان (گالانتین)

مرغ درشت که کمتر پارگی داشته باشد 1 عدد

پیاز سرخ کرده ریز 3 قاشق غذاخوری

خلال پسته و بادام 4 قاشق غذاخوری

زعفران حل شده مقداری

زرشک آماده شده 3 قاشق غذاخوری

خلال پرتقال شیرین شده 3 قاشق غذاخوری

برنج آبکش شده 5/1 پیمانه

ادویه کاری 1 قاشق غذاخوری پر

مغز گردو ریز 3 قاشق غذاخوری

روغن مقدرای

نمک به مقدار لازم

مرغ را شسته محتویات شکم را خالی می کنیم بالهای مرغ را جدا کرده
نوک دو استخوان سر ران را با ضربه ای می شکنیم طوریکه پوست آسیب نبیند.
حال مرغ را از سینه روی میز قرار می‎دهیم و با چاقوی تیزی از پشت گردن تا انتهای دم چاک زده بعد با احتیاط گوشتهای پشت مرغ را از استخوان جدا می سازیم.

4. مفصل ران را از استخوان پشت قطع کرده و با تیغه کارد به آرامی گوشت را جدا می سازیم و مفصل ماهیچه را هم جدا کرده استخوان را که قبلا از نوک ران شسکته ایم به آرامی در می آوریم. استخوان ران دیگر را هم به همین صورت.

5. سپس گوشت سینه را از دنده ها و قفسه سینه با آرامی جدا می سازیم و مفصل بال را می بریم و گوشت کتف را هم آرام از استخوان جدا کرده و استخوان را از گوشت بیرون می کشیم، قسمت دیگر کتف را هم به همین صورت عمل می کنیم. استخوان درسته همراه با گردن از گوشت جدا می‎شود.

مجدداً آنرا می شوئیم نمک می زنیم و شکاف پشت را از طرف گردن تا انتخای دم می دوزیم. قسمت گردن را هم دوخته از شکاف شکم موادی را که قبلا آماده کرده ایم داخل رانها و کتف می گذاریم و با دست فشار می‎دهیم.

7. داخل شکم را هم پرکرده و در شکم را می دوزیم. حال اطراف بدن مرغ را با دستمال تمیز پاک کرده با دست به مرغ شکل می‎دهیم.

8. روی بدنش را نمک وزعفران و آبلیمو مالیده در ماهیتابه نچسب کمی روغن ریخته آنرا درون ماهیتابه قرار می‎دهیم.

روی بدن مرغ هم کمی روغن می مالیم و در فر قرار می‎دهیم تا پخته و برشته شود.

10.گاهی از آب اطراف مرغ روی بدن مرغ می‎دهیم تا سطح مرغ برشته و طلایی شود.


تست عربی با جواب تشریحی

تست عربی با جواب تشریحی در 50 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی عمومی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 40 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 50
تست عربی با جواب تشریحی

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

تست عربی با جواب تشریحی در 50 صفحه ورد قابل ویرایش

- عَیِّن الترجمه الصحیحة : «الانسانُ مخلوقٌ مِنْ التُراب و یرجِعُ‌ إلی التُّراب.»

1) انسان، آفریننده خاک از گل است و به گل نیز باز می گردد.

2) انسان، از خاک آفریده شده است و به خاک بازمی گردد.

3) انسان ها، از خاک آفریده می‎شوند و به خاک نیز برمی گردند.

4) انسان از خون آفریده شده است و به خون بازمی گردد.

2- مَیِّز الصحیح عن الترجمه للعبادة التالیه: «أخی! ما الفائدةُ فی ثَروةٍ و راعَها لعنةُ الناسِ؟!»

1) ای برادر! چه فائده ای است در ثروتی که به همراهش لعنت مردم است؟!

2) برادر من! چه فائده ای است در ثروتی که پشتش لعنت مردم است؟

3) خواهر من! آیا در ثروتی که پشتش لعنت مردم است، فایده وجود دارد؟!

4) فرزند من! آیا در ثروتی که به همراه آن لعنت مردم است، فایده وجود دارد؟!

3- عَیِّنْ الاصحّ والادقّ فی الترجمه: «العلمُ‌ یُحرسُکَ وَ اَنْتَ تُحرسُ المالَ.»

1) تو از علم محافظت می‌کنی ولی آن از تو محافظت نمی‌کند.

2) علم از تو محافظت می‌کند و تو از مال و ثروت محافظت می‌کنی.

3) علم و ثروت را باید خودت محافظت کنی.

4) علم از او محافظت می‌کند و تو از ثروت محافظت می‌کنی.

4- مَیِّز الصحیح عن الترجمه للعبارة التالیة: «هُوَ سافَرَ إلی مکانٍ قریبٍ، یرجعُ بعدَ قلیلٍ.»

1) او به مکانی ناآشنا مسافرت کرد، اندکی بعد برمی‌گردد.

2) او به مکانی دور مسافرت می‌کند، اندکی بعد برمی‌گردد.

3) او به مکانی نزدیک مسافرت کرد، اندکی بعد برمی گردد.

4) او به مکانی نزدیک مسافرت می کرد، اندکی بعد برگشت.

5- عَیِّنْ الاصّحْ والادقّ فی الترجمة : «دینُنا لایَسْمَعُ لنا بالسجود إلّا الله.»

1) دین ما شما را وادار می‌کند که برای خدا سجده کنید.

2) دین ما به ما اجازه نمی دهد که سجده کنیم مگر برای خداوند.

3) دین تان به ما اجازه نمی دهد که برای غیر خدا سجده کنیم.

4) دین شما به شما اجازه می‎دهد که برای خدا سجده کنید.

6- مَیِّز الصحیح عن الترجمه للعبارة التالیه: «علِّمنی الهندسةَ فی ثلاثةِ أیّامٍ.»

1) در سه روز هندسه را یاد گرفتیم. 2) در سه روز هندسه را یاد بگیر.

3) در سه روز هندسه را به من یاد بده. 4) در سه روز علم هندسه را فرابگیرد.

7- عَیِّنْ الترجمة الصحیحة: «یُشَجَّعُ القرآنُ الناسَ عَلی الاستفادةِ من الطَّیِّباتِ التی تَضْمَنُ سلامةَ الاَبدانِ.»

1) قرآن انسان ها را در تضمین کردن بدن ها به وسیله‌ی پاکیزگی کمک می‌کند.

2) با خواندن قرآن انسان شجاع می‎شود و سلامتی بدن او تضمین می‎شود.

3) قرآن انسان رابه استفاده از پاکی‌هایی که سلامت بدنها را تضمین می‌کند تشویق می‌نماید.

4) استفاده از پاکی قرآن سلامتی بدن‌ها را تضمین می‌کند و این مورد تشویق مردم است.

8- عَیِّنْ الترجمة الصحیحة: «قَصِّر الآمال فی الدنیا تَفُرْ.»

1) کم کردن آرزوها در دنیا موجب رستگاری است.

2) آرزوها را در دنیا کم کن تا رستگار شوی.

3) تقصیر گناهان موجب رستگاری آخرت است.

4) آرزوهایت را در دنیا کم کن تا رستگار شوی.

9- عَیِّنْ الاصّحْ والادقّ فی الترجمه: «حرکةُ الارضِ لیست مخفیةً علی أحدٍ و قصّة غالیلة مشهورة فی هذا المجالِ.»

1)حرکت زمین در دوره‌ی ما برکسی پوشیده نمانده وداستان گالیله دراین بحث معروف است.

2)حرکت زمین بر کسی پوشیده نیست و داستان گالیله در این زمینه مشهور است.

3)دوران زمین به دورخورشید برکسی پوشیده نیست و قصه‌گالیله در این زمینه معروف است.

4)حرکت زمین بر هیچ‌کسی درعصرما پوشیده نیست وگالیله در این زمینه داستان معروفی دارد.

10- عَیِّنْ الاصّحْ والادقّ فی‌‌الترجمه:«اِصْبِرْ حتّی‌ آخُذَ رابتی‌ من بیت‌المال فُاساعِدُ ک‌ بشیءٍ مِنْهُ.»

1) صبر کن تا رتبه و درجه ام را در بیت المال به دست آورم و چیزی از آن به من برسد.

2) صبر می‌کنم تا حقوقم را کامل بگیرم تا بتوانم به خانواده ات کمک نمایم.

3) صبر کن تا حقوقی از بیت المال بگیرم و چیزی از آن را به تو کمک نمایم.

4) صبر کن تا حقوقم را از بیت المال بگیرم و چیزی از آن را به تو کمک نمایم.

11- عَیِّنْ التعریب الصحیح: «خداوند آفریننده‌ی هر چیزی و آمرزنده هر گناهی است!»

1) اللهُ مخلوقُ کُلِّ شیءٍ و مغفورُ کُلِّ ذنبٍ. 2) اللهُ خالِقُ کُلِّ شیءٍ و مغفورُ کُلِّ ذنبٍ.

3) اللهُ مخلوقُ کُلِّ شیءٍ و غافِرُ کُلِّ ذنبٍ. 4) اللهُ خالِقُ کُلِّ شیءٍ و غافِرُ کُلِّ ذنبٍ.


12- عَیِّنْ التعریب الصحیح: «خوب گوش‌کردن را بیاموز همانطورکه خوب صحبت کردن را می‌آموزی.»

1) عَلِّمْ حُسْنَ الاستماعِ کما تتعلَّمُ حُسْنَ الحدیث.

2) تَعَلِّمَ حُسْنَ الاستماعِ کما تتعلَّمُ حُسْنَ الحدیث.

3) تَعَلَّمْ حُسْنَ الاستماعِ کما تَعَلَّمَ حُسْنَ الحدیث.

4) تَعَلَّمْ حُسْنَ الاستماعِ کَما تتعلّمُ حُسْنَ الحدیث.

13- ماهو المفهوم: «لاتَجْعَلْ یَدَکَ مغلولَةً إلی عُنُقِکَ ولاتُبْسِطُها کُلَّ البَسْطِ.»؟

1) الابتعاد عن الافراط و التفریط فی الانفاق 2) الابتعادُ عن التکاسُل

3) عَدمُ الاسراف فی الانفاق 4) عَدَمَ التّحَسُّرِ علی الدّنیا

14- عَیّن الصحیح فی تشکیل الکلماتِ فی العبادةِ التالیة: «استشهد بعض أولادها فی ساحة المعرکةِ.»

1) اُسْتشهِدَ- بعضُ- اُولادَها- ساحةِ. 2) اُسْتِشهِدَ- بعضَ- اُولادِ- ساحةِ.

3) اُسْتُشهِدَ- بعضُ- اولادِِ- ساحةِ. 4) اُسْتَشهِدَ- بعضُ- اُولادَ- ساحةِ

15- عَیّن الصحیح فی تشکیل «العصافیر تسبّب خسارات کثیرة بالمزارع.»

1) تُسَبِّبِ- خساراتٍ- کَثیرةٍ- المَزارعِ 2) تُسَبَّبُ- خساراتٍ- کَثیرةً- المَزارعَ

3) العصافیرُ- تُسَبِّبُ- خساراتُ- کثیرةً 4) العَصافیرُ- تُسَبِّبُ- خساراتٍ- المزارِعِ

16- عَیِّن الصحیح عن الاعراب و التحلیل الصرفی مِنْ کلمة «راع» فی الجملةِ التالیةِ.

«کُلُّکم راعٍ و کُلُّکُم مسؤولٌ عن رعیتِه.»

1) مفرد- مذکر- جامد- معرب- ممنوع من الصرف/ خبر و مرفوع محلاً.

2) مفرد- مذکر- مشتق- معرب- منصرف/ مضاف الیه و مجرور تقدیراً.

3) مفرد- جامد- معرب- نکره- ممنوع من الصرف/ مبتدا مؤخر و مرفوع تقدیراً.

4) مفرد- مذکر- مشتق- نکره- منصرف/ خبر و مرفوع تقدیراً.

17- عَیِّن الصحیح عن الاعراب و التحلیل الصرفی«المجدِّینَ» فی الجملةِ التالیةِ.

«انّی أُحِبُّ إخوانی العباد المُجَدِّین.»

1) مفرد، مذکر، مشتق «اسم فاعل»، معرب، ممنوع من الصرف/ مضاف الیه و مجرور به «ی».

2) جمع سالم للمذکر، مشتق «اسم مفعول»، معرب، ممنوع من الصرف/ نعت و منصوب بالاعراب الظاهری.

3) جمع سالم‌للمذکر، مشتق «اسم فاعل»، معرفه، منصرف/ صفت ومنصوب بالاعراب الظاهری

4) جمع سالم للمذکر، مشتق «اسم مفعول»، معرب، معرفه، منصرف/ مضاف الیه و مجرور.

18- عَین الصحیح عَنْ کلمة (أبا) فی العبادة التالیة: «کانت سمیرة تَظُنُّ أنَّ اباها قد نُسِیَ.»

1) اسم مفرد مذکر، جامد، معرفة، معرب/ اسم أنَّ منصوب بألف.

2) اسم مفرد مونث، جامد، معرفة، معرب،/ خبر أنَّ‌ََ منصوب بألف.

3) اسم مفرد مذکر، جامد، معرب، معرفة، / اسم أنَّ منصوب تقدیراً.

4) اسم مفرد مذکر، جامد، معرفة، مبنی،/ خبر أنَّ مرفوع محلاً.

19- ماهُو المفرد فی الاَسماءِ التالیة؟

1) قشور 2) سُبل 3) اغْلال 4) رَماد

20- ماهوالمناسب للفراغ؟ «مُنی و هُدی … تَتَجّولانِ بین الحدائقِ والحُقولِ.»

1) اصدقاء 2) صدیقتانِ 3) صدیقاتٍ 4) صَدیقانِ

21- أیُّ عبارةٍ ماجاءَ فیها جمعُ المُکَسر؟

1) بدأتِ هذا الیوم المحادثات الرسمیة بین البلدین. 2) لاتأکلوا أموالکم بینکم بالباطل.

3) حَضَرَ جمیع الطَلَبة فی الصف. 4) الجهاد باب فتحه الله لِاولیائهِ.

22- کم اسماً جمعاً فی العبارة التالیة: «أحبُّ إخوانی مَن أهَدی إلیَّ عُیوبی.»

1) 4 2) 1 3) 2 4) 3

23- ایُّ اسمٍ لایکون جمعاً سالماً لِلمذکَر؟

1) مؤمِنَینِ 2) صادقینَ 3) طالبینَ 4) مُحَمَّدونَ

24- عَین جَمعاً سالِماً لِلمونَث؟

1) اَبْیات 2) اَوْقات 3) مَرّات 4) اَصْوات

25- أیُّ جوابٍ هُوَ اسمُ مؤنثٌ؟

1) أحجار 2) مزارع 3) مَساجِد 4) أزهار

26- أیُّ جوابٍ هُوَ اسمُ مذکرٌ؟

1) الشُعَراءِ 2) ألعصا 3) ألخضْراء 4) اَلْمدارِس

27- عَیِّنْ نوعَ الإسم المؤنث فی کلمة «شَمْس».

1) مؤنث مجازی معنوی 2) مؤنث مجازی لفظی

3) مؤنث لفظی 4) مؤنث حقیقی معنوی

28- عَیِّنْ نوعَ الإسم المؤنث فی کلمة «زَینَب».

1) مؤنث مجازی لفظی 2) مؤنث حقیقی معنوی

3) مؤنث لفظی 4) مؤنث مجازی

29- أیُّ اسمٍ هُو نکرةٌ؟

1) الَّذینَ 2) هُؤلاءِ 3) مَدارسِ 4) أنتم

30- عَین النکرة:

1) اللذینِ 2) اَنْتُنَّ 3) کتاب تلمیذٍ 4) قلم علیٍّ

31- أیُّ موردٍ لیسَ فیهِ معرفةٌ؟

1) العاقلُ مَن ابتَعَدَ عن الباطل. 2) قالَ بلبلٌ لِلصّقَر.

3) أقرأ مقالةً فی مجلّةٍ. 4) رَبِّ اشْرَحْ لی صدری.

32- ماهِیَ هاتانِ الکلمتانِ معرفتان أو نکرتانِ بالترتیب؟ «قَلَمُ تلمیذٍ»

1) معرفة، معرفة 2) معرفة، نکرة 3) نکرة، نکرة 4) نکرة، معرفة

33- عَیِّنْ عدد الأسماءِ المعرفةِ فی العبارة التالیةِ.

«ولَمّا وَصَلْتُ الی الْمَنْزلِ دَخَلْتُ الْغُرْفَةَ و سَلَّمْتُ علی اُمِّی و قُلْتُ‌ لَها.»

1) خمسة 2) ثلاثة 3) تِسْعَة 4) ثَمانیة

34- عَیِّن المعرَّف بالعَلَمِ فی العبارات التالیة:

1) کادتْ یداها تَیْبَسانِ من شدّة البَردِ.

2) یا داوودُ، اِنّا جعلناکَ خلیفةً فی الأرضِ.

3) لِنَعلَمْ أنَّ المِهَن قسمان رئیسیانِ.

4) اَهَمُّ الفَرق بین الانسانِ و انسانٍ هو نَظَرْتُه الی الأشیاء.

35- مَیِّز الاسم الّذی هو معرَّف بأل:

1) اَلْقُدس 2) ألْقَلَم 3) اَلْقٌرآن 4) الطهران


36- عَیِّنْ الْاجْوِبَةِ ماجاء فیها اِسمُ نکرةٌ؟

1) قُل هُوَ اللهُ أحَدُ. 2) إنَّ مَعَ العُسْرِ یُسْراً.

3) فَلابُدَّ أنْ یَسْتجیبَ الْقَدرُ. 4) ألحَمدُللهِ رَبِّ العالَمینَ.

37- صَحِّحِ الخَطأ فی «هذِهِ تلمیذاتٌ مُجْتَهِدَاتٌ.»:

1) تلک تلمیذاتٌ مجتهداتُ. 2) اولئکَ تلمیذاتٍ مجتهداتٍ.

3) هُؤلاءَ تلمیذاتٌ مجتهداتٌ. 4) هُؤلاءِ تلمیذاتٌ مجتهداتٌ.

38- ماهو الصحیح للفراغ المناسب: «…… وَجَدْنا السعادة فی مساعدة المساکین.»

1) أنا 2) أنتَ 3) نحن 4) أنتِ

39- عَین الصحیح للفراغین: «……. مدیرةٌ ناجحةٌ فی عملـ ………..».

1) هُوَ- هُ 2) هِیَ- ـها 3) هِیَ- کِ 4) أنتِ- ها

40- ماهو الصحیح للفراغ المناسب: «اللهُ ربّی و ……… اشکُرهُ.»؟

1) هو 2) نَحْنُ 3) أنتَ 4) أنَا

41- ماهو الصحیح عن «ایّای»؟

1) منفصل رفعی 2) منفصل نصبی 3) متصل رفعی 4) متصل نصبی

42- عَیّن الصحیح فی نوع الضمایر: «یا ایّها الناس اُعبدوا ربکم الذی خلقکم.»

1) متصل- متصل- متصل 2) منفصل- متصل- متصل

3) متصل- متصل- منفصل 4) متصل- منفصل- متصل


43- ضمیر «ی» به کلمه‌ی «یَنْصُرُ» متصل می‎شود و تبدیل به ……… می‎شود.

1) یَنصُری 2) یَنْصُرْنی 3) یَنصُرُنی 4) ینصُرَنی

44- ماهو الصحیح لتکمیل الفراغ: «……… الشجرتان باسقتانِ.»؟

1) هذانِ 2) هُولاءِ 3) تلک 4) هاتانِ

45- ماهو الصحیح؟

1) الذی: اسم اشارةٍ 2) یَعْلَمْ: فعل امر

3) هُولاءِ: ضمیر منفصلٌ 4) کیفَ: اسمُ استفهامٍ

46- عَیّن الصحیح للفراغ: «المومنونَ ……. یعملونَ الصالحات.»

1) اللّاتی 2) الذی 3) الذین 4) التی

47- عین الصحیح

1) المؤمنة هو الذی یتوکّل علی الله 2) المؤمنة هوالذی تتوکّلُ علی الله

3) المؤمنة هی الذی تتوکّل علی الله 4) المؤمنة هی التی تتوکّلُ علی الله

48- مَیز الجواب الذی ماجاء فیه اسم موصول:

1) اولئک من یناجون الله لما یَغذوهم به 2) له مافی السماوات وما فی الارض

3) یسبّح له من فی السماوات و من فی الارض 4) و ماتفعلوا من خیرٍ تجدوه عندالله

49- ماهی کلمة «مَن» فی الایة الشریفة «مِن الناس مَن یتّخذ مِن دون الله أنداداً؟»

1) اسم استفهام 2) اسم شرط 3) حرف جر 4) موصول عام


50- عَیّنْ العبارة التی ماجاء العائد فیها مذکوراً.

1) اللهم وفِّقنا لِمّا فیه مرضاتک 2) ربَّنا آتِنا ما تُحبُّ و ترضی

3) عملتُ بواجباتی التی أمرنی اللهُ بها 4) هو الذی أرسل نبیَّة بالهدایة

51- ماهو الصلة والعائد فی العبادة التالیة؟ «ادفع بالتی هی أحسن»

1) التی- هی 2) أحسن- هی 3) هی- مستتر 4) هی أحسن- هی

52- ماهو المناسب للفراغ: «یُسَمّی الضمیر الذی فی الصلّة، ………..»

1) الموصول 2) عائداً 3) ضمیر فاعلیّاً 4) الصلّة والموصول

53- عَِّن عدَدَ الاسماء الجاهدةِ فی هذه الآیَةِ الکریمةِ «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم».

1) أرْبَعَة 2) ثلاثة 3) إثنانِ 4) واحد

54- ماهو الجامد؟

1) الکسُول 2) الکسْلان 3) ألکسِل 4) ألکَسَل

55- ایُّ کلمةٍ لیس مشتقاً؟

1) محزون 2) مُنْتَشِر 3) البُکاء 4) الناجِح

56- عَیّن عدد اسم الجامد فی العبارة: «مُشاورة المشفِقِ الجاهِل خَطَرٌ.»

1) 1 2) 2 3) 3 4) 4

57- اَیُّ عبارةٍ کُلُّها مشتقٌ؟

1) علیم، مسمار، کتاب 2) معلوم، مکتب، عِلم

3) شاهد، مجرد، منقوش 4) مجاهدة، عطشان، صبور

58- ماهوالصحیح حولَ کلمة شیر الیها بخطٍ‌ فی آیة «کنتم خیر امة اخرجت للناس ……..»؟

1) اسم جامد 2) مصدر 3) صفة مشبهه 4) اسم تفضیل

59- ایُّ کلمةٍ لیس مشتقاً ؟

1) مخلوق 2) البکاء 3) المعتذر 4) السائِر

60- عَیِّنْ الصحیح عن الکلمات التی أشیر ألیها بخطِّ.

«المؤمنُ حریصٌ علی تقدیم العون و المساعَدَةِ للآخرین.»

1) حریص: صفة مشبهةٌ 2) المُساعَدَة: اسم مفعول

3) آخرینَ: صفة مشبهة 4) المُساعَدَة:‌ اسم آلة

61- ماهو الصحیح عَنْ کلمةِ «مَطْلَع» فیمایلی؟ «سَلامٌ هِیَ حتّی مَطْلَع الفَجر.»؟

1) اسم الزمان 2) اسم المفعول

3) اسم المکان 4) کُلُّ الأجوبةِ صحیحةٌ

62- اُیُّ جوابٍ لَیْسَ اسم الفاعِل؟

1) الاخِرة 2) ألضالّین 3) ألعالَمین 4) ألمُجتَهِداتِ

63- عَیِّنْ الصفة المشبَهة فیمایلی:

1) صغیر 2) معلِّم 3) یقین 4) تسلیم

64- أیُّ عبادةٍ ماجاء فیها الإسمُ المشتقُّ؟

1) لِفاطمةِ (س) فضائلُ لانجدُها فی الآخرینَ 2) سَلْ تَفَقُّهاً ولاتسألْ تَعَنُّتاً

3) حقُّ المسْتَشارِ أنْ یکونَ ذاعَقْلٍ وافرٍ. 4) ألعِلْمُ خزانةٌ مِفتاحها السؤالُ


ترجمه مهر هفتم(هنر)

ترجمه مهر هفتم(هنر) در 88 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 57 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 88
ترجمه مهر هفتم(هنر)

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

ترجمه مهر هفتم(هنر) در 88 صفحه ورد قابل ویرایش

شب با گرمایش، آسایشی مختصر آورده است و در سپیده دم هرم داغ باد بر دریای بی رنگ می وزد. شوالیه آنتونیوس بلاک، درمانده بر روی چند شاخة صنوبر که بر ماسه ها پراکنده اند، دراز کشیده است. چشمانش کاملاً باز و از شدت کم خوابی سرخ گشته اند.

در همان نزدیکی ملازمش یونس با صدایی بلند خرناس می کشد. او نیز درست در کنارة جنگل و در میان درختان صنوبر از پای افتاده و به خواب رفته است. دهان او به سمت فلق باز می‎شود و صدایی غیرزمینی از حنجره اش بیرون می‎آید. با وزش ناگهانی باد، اسب ها به جنبش در می آیند و پوزه های نیم سوخته خود را به سمت دریا دراز می‌کنند. آنها نیز به اندازه صاحبانشان لاغر و فرسوده گشته اند.

شوالیه برمی خیزد و وارد آب های کم عمق می‎شود تا چهرة آفتاب سوخته و لبان تاول زده اش را بشوید. یونس غلتی به سوی جنگل و تاریکی می زند. در خواب می نالد و به شدت موهای زبر سرش را می خاراند. اثر خراش بر روی سرش همچون سفیدی برق در برابر دوده است.

شوالیه به ساحل بازمی گردد و بر روی زانوانش می نشیند. در حالی که چشمانش بسته و ابروانش درهم کشیده است، نماز صبحش را به جا می‎آورد. دستانش در هم گره خورده اند و لبانش کلماتی را زمزمه می‌کنند. چهره اش تلخ و غمگین است. چشمانش را باز می‌کند و مستقیماً به خورشید صبحگاهی که همچون ماهی باد کرده و مرده ای از دریای مه آلود بالا می آید،‌ خیره می‎شود. آسمان همچون گنبدی سربی،‌ خاکستری و بی‌حرکت است. ابری گنگ و تیره در افق غربی معلق است. در بالا،‌ کاملاً قابل رویت، مرغی دریایی با بال های بی حرکت در آسمان شناور است. فریاد او غریب و بی قرار است. اسب خاکستری بزرگ شوالیه سرش را بلند می‌کند و شیهه می کشد. آنتونیوس بلاک برمی گردد.

پشت سر او مردی سیاهپوش ایستاده است. چهره اش بسیار رنگ پریده است و دست‌هایش در چین های عبایش پنهان شده است.

شوالیه- تو کیستی؟

مرگ- من مرگم.

شوالیه- آیا برای من آمده ای؟

مرگ- من مدت هاست که در کنار توام.

شوالیه- خوب می دانم.

مرگ- آماده ای؟

شوالیه- بدنم ترسیده است، اما خودم نه.

مرگ- خب، این که مایه شرم نیست.

شوالیه از جایش برمی خیزد. می لرزد. مرگ عبایش را باز می‌کند تا آن را بر شانه های شوالیه بگذارد.

شوالیه- لحظه ای درنگ کن.

مرگ- این چیزیست که همه می گویند. من مجازات هیچ کس را به تعویق نمی اندازم.

شوالیه- تو شطرنج بازی می کنی. مگر نه؟

مرگ- تو از کجا می دانی؟

شوالیه- در نقاشی ها دیده و در تصانیف شنیده ام.

مرگ- بله. در واقع من شطرنج باز خوبی هستم.

شوالیه- اما تو نمی توانی از من بهتر باشی.

شوالیه در کیف سیاهی که در کنارش بود جستجو می‌کند و صفحة شطرنج کوچکی بیرون می‎آورد. آن را با دقت بر روی زمین می گذارد و شروع به چیدن مهره ها می‌کند.

مرگ- چرا می خواهی با من بازی کنی؟

شوالیه- من دلایل خودم را دارم.

مرگ- این یک امتیاز ویژه برای توست.

شوالیه- شرایط از این قرار است که من می توانم تا زمانی که در مقابل تو شکست نخورده ام، زنده بمانم. اگر من بردم تو مرا رها خواهی کرد. موافقی؟

شوالیه مشت هایش را به سوی مرگ بالا می‎آورد. مرگ ناگهان لبخندی به او می زند و به یکی از دست های شوالیه اشاره می‌کند. پیادة سیاه در آن دست قرار دارد.

شوالیه- تو سیاه را برداشتی.

مرگ- خیلی مناسب است. تو این طور فکر نمی کنی؟

شوالیه و مرگ بر روی صفحة شطرنج خم می‎شوند. پس از اندکی تأمل، آنتونیوس بلاک، با پیادة مقابل شاهش آغاز می‌کند. مرگ نیز پیاده مقابل شاهش را حرکت می‎دهد.

نسیم سحری آرام شده است. جنبش بی امان دریا متوقف گشته و آب خاموش و بی صداست. خورشید از پشت مه بالا آمده و نورش همه جا را روشن می‌کند. مرغ دریایی در زیر ابر تیره شناور است، انگار که در آسمان منجمد شده باشد. روزی داغ و سوزان است.

یونس با ضربه ای به پشتش بیدار می‎شود. چشمانش را باز کرده، همچون خوکی خرخر می‌کند و خمیازه ای بلند می کشد. به زحمت می ایستد، اسبش را زین می‌کند و بستة سنگینی را بلند می‌کند.

شوالیه سوار بر اسب به آرامی از دریا دور شده و به سوی جنگلی که در نزدیکی ساحل و درست بالا جاده قرار دارد می رود. تظاهر می‌کند که صدای نماز صبح ملازمش را نشنیده است. یونس خیلی زود از او سبقت می‎گیرد.

یونس- (می خواند) خفتن بین دو پای فاحشه، زندگیم هر روز در حسرتشه.

او می ایستد. به اربابش می نگرد. اما شوالیه صدای آواز یونس را نشنیده است و یا تظاهر به آن می‌کند. برای اینکه بیشتر او را تحریک کند یونس این بار بلندتر می خواند.

یونس- (می‌خواند) اون بالا بالاها جای خدای قادر متعاله، اما برادرت شیطانه که همه جا می بینیش.

یونس بالاخره توجه شوالیه را جلب می‌کند. دست از خواندن می کشد. شوالیه، اسبش، اسب یونس و خود یونس تمام این ترانه ها را ازبرند. سفر طولانی و پر گرد و غبار آن‌ها از سرزمین مقدس، آن‌ها را پاکیزه نگاه نداشته بود. آن‌ها در دشتی باتلاقی که تا افق ادامه دارد می تازند و در دوردست دریایی که در زیر تابش سفید آفتاب می درخشد، خفته است.

یونس- در فروجستاد همه دربارة نشانه های شر و اتفاقات هولناک سخن می گفتند. در شب، دو اسب یکدیگر را خورده بوند و در محوطة کلیسا گورها باز شده و بازماندة لاشه ها همه جا پخش شده بود. دیروز عصر چهار خورشید در آسمان می‌تابید.

شوالیه پاسخ نداد. در نزدیکی، سگی لاغر، نالان به سوی صاحبش که بر روی یک صندلی در زیر آفتاب داغ خفته است، می خزد. ابر سیاهی از مگس به دور سر و شانه های مرد جمع شده اند. سگ نگون بخت در حالی که به روی شکم دراز کشیده و دمش را می جنباند، پیوسته می نالد.

یونس از اسب پیاده شده، به مرد خفته نزدیک می‎شود. مودبانه از او نشانی ای می پرسد. وقتی جوابی نمی شنود،‌ به طرف مرد می رود تا او را بیدار کند. بر روی شانه های مرد خفته خم می شود، اما به سرعت دستش را پس می کشد. مرد از عقب بر زمین می افتد و صورتش در مقابل یونس قرار می‎گیرد.

یک جنازه است که با حدقة خالی و دندان های سفید به یونس خیره شده است.

یونس دوباره سوار اسبش می‎شود و به اربابش می رسد. از قمقمه اش آبی می نوشد و کیف را به شوالیه می‎دهد.

شوالیه- خب، آیا راه را نشانت داد؟

یونس- نه، کاملاً.

شوالیه- چه گفت؟

یونس- هیچ

شوالیه- آیا لال بود؟

یونس- نه سرورم. من این را نگفتم. اتفاقاً کاملاً فصیح و شیوا بود.

شوالیه- اوه؟

یونس- او سخنور بود اما مشکل در این بود که حرف او افسرده کننده بود. (می خواند) زمانی روشن و با نشاطی، زمانی با کرم ها می خزی. سرنوشت تبه کار مخوفی است و تو، دوست من. قربانی آنی.

شوالیه- مجبوری بخوانی؟

یونس- نه.

شوالیه تکه ای نان به ملازمش می‎دهد تا برای مدتی او را ساکت نگه دارد. خورشید بی رحمانه آن‌ها را می سوزاند و قطرات عرق از چهره هاشان می چکد. ابری از غبار در اطراف اسب ها برخاسته است. آن‌ها در آنسوی خلیج و در امتداد بیشه زاری سبز می‌تازند. در سایة چند درخت تنومند، یک گاری قرار دارد که با کرباس خالدار پوشانده شده است. اسبی در نزدیکی گاری شیهه می کشد و اسب شوالیه به آن پاسخ می‎دهد. دو مسافر برای استراحت در زیر سایه درختان توقف نمی کنند و همچنان می تازند، تا در انحنای جاده ناپدید می گردند.

در خواب، یوف شعبده باز، صدای شیهة اسبش و پاسخی از دوردست را می شنود. می کوشد تا دوباره بخوابد اما فضای داخل گاری خفه کننده است. اشعه خورشید از خلال کرباس عبور کرده و به شکل نوارهای باریکی از نور، به صورت میا، همسر یوف و پسر یکساله‌شان میکائیل که در آرامش خفته است، می تابد. در نزدیکی آن‌ها یوناس اسکات که از سایرین مسن تر است، با صدای بلند خرناس می کشد.

یوف به بیرون گاری می خزد. در زیر درختان بلند، همچنان کمی سایه وجود دارد. مقداری آب می نوشد و غرغره می‌کند. نرمش مختصری انجام می‎دهد و با اسب لاغر و استخوانی اش صحبت می‌کند.

یوف-صبح بخیر. صبحانه خورده ای؟ من از بدبختی نمی توانم علف بخورم. نمی توانی به من یاد بدهی؟ کمی کارمان سخت شده است. در این منطقه از کشور کسی شعبده بازی دوست ندارد.

یوف توپ های شعبده بازی را برداشته، به آرامی شروع به بالا انداختن آن‌ها می‌کند. سپس به روی سرش می ایستد و چون مرغی قدقد می‌کند. ناگهان دست از کار می کشد و با نگاهی کاملاً شگفت زده می نشیند. باد موجب حرکت آرام درختان شده است. برگ ها می جنبند و زمزمه ای آرام پدید می آورند. گل ها و چمن ها به زیبایی خم شده اند و در جایی یک پرنده صدای چهچهه اش را بلند کرده است.

سکوت، گرگ و میش، جام‌های توت‌فرنگی و شیر. چهره‌های شما در نور عصرگاهی. میکائیل خفته، یوف با چنگش. سعی خواهم کرد که حرف‌هایمان را به خاطر بسپارم. من این خاطره را با چنان دقتی در میان دستانم نگاه می‌دارم که انگار جامی از شیرتازه در آن قرار دارد.

صورتش را بر می‌گرداند و به دریا و آسمان خاکستری بی‌رنگ نگاه می‌کند.

شوالیه – و این یک یادگاری مناسب است. … این برای من کافی خواهدبود.

بر می‌خیزد و برای بقیه سر تکان می‌دهد و به سوی جنگل حرکت می‌کند. یوف همچنان به نواختن چنگ ادامه می‌دهد. میا روی چمن دراز می‌کشد.

شوالیه صفحة شطرنج را بر می‌دارد و آن را در طول ساحل حمل می‌کند. ساحل ساکت و متروک و دریا بی‌حرکت است.

مرگ – منتظرت بودم.

شوالیه – مرا ببخش. چند لحظه‌ای تأخیر داشتم. چون من تاکتیک‌هایم را برای تو آشکار ساختم، در حال عقب‌نشینی‌ام. نوبت تو است.

مرگ – چرا این قدر راضی به نظر می‌رسی.

شوالیه – این راز من است.

مرگ – البته، حالا من اسبت را می‌زنم.

شوالیه – کار درستی کردی.

مرگ – آیا مرا فریب دادی؟

شوالیه – البته تو درست در دام افتادی. کیش!

مرگ – به چه می‌خندی؟

شوالیه – نگران خندة من نباش – شاه خودت را نجات بده.

مرگ – تو کمی متکبری.

شوالیه – بازی‌مان سرگرمم می‌کند.

مرگ – نوبت تو است. بازی کن. من کمی ذیق وقت دارم.

شوالیه – من می‌دانم که تو کارهای زیادی داری. اما حق نداری بازی را ترک کنی. بازی زمان می‌برد.

مرگ می‌خواهد جواب دهد اما سکوت می‌کند و بر روی صفحة شطرنج خم می‌شود.

مرگ – آیا قصد داری که شعبده‌باز و همسرش را در میان جنگل همراهی کنی؟ آن‌هایی که اسمشان یوف و میاست و یک پسر کوچک دارند؟

شوالیه – برای چه می‌پرسی؟

مرگ – اوه … دلیل خاصی ندارد.

شوالیه ناگهان دست از خنده می‌کشد. مرگ با تمسخر به وی می‌نگرد.

بلافاصله پس از غروب خورشید، گروه کوچک د‌ر حیاط مسافرخانه جمع‌ شده‌اند. شوالیه، یونس و دختر در آن‌جا حضور دارند. یوف و میا در گاری خود هستند. پسرشان میکائیل پیش از این خوابیده است. یوناس اسکات همچنان مفقود است.

یونس به داخل مسافرخانه می‌رود تا مقدمات سفر را فراهم آورد و آخرین لیوان آب‌جو را بنوشد. مسافرخانه حالا تقریباً خالیست و به جز چند کشاورز و چند دختر جوان که در گوشه‌ای شام می‌خورند، کسی در آن حضور ندارد.

در کنار یک پنجرة کوچک مردی گوژپشت، با لیوانی برندی در دست نشسته‌است. حالت چهره‌اش غمگین است. هرچند وقت‌ یک‌بار با سکسکه‌ای شدید تکان می‌خورد. او پلوگ آهنگر است که آن‌جا نشسته و ناله می‌کند.

یونس – خدای من. این پلوگ آهنگر نیست؟

پلوگ – عصربخیر.

یونس – این‌جا نشسته‌ای و آب‌بینی‌ات را بالا می‌کشی؟

پلوگ – بله، بله. به آهنگر نگاه کن. مثل یک خرگوش می‌نالد.

یونس – اگر من به جای تو بودم، از این که به این راحتی از شر زنم راحت شدم، خوشحال بودم.

یونس پشت آهنگر را نوازش می‌کند و با نوشیدن مقداری آب‌جو تشنگی‌اش را فرو می‌نشاند و در کنار آهنگر می‌نشیند.

پلوگ – تو ازدواج کرده‌ای؟

یونس – من! بیش از صدبار. دیگر نمی‌توانم حساب همة زن‌هایم را داشته باشم. البته در مورد مردان مسافر اغلب به همین شکل است.

پلوگ – می‌توانم به تو اطمینان دهم که یک زن بدتر از صد زن است. یا اینکه من از هر بدبختی در این دنیا بدبخت‌ترم، که البته بعید هم نیست.

یونس – زن‌ها، بود و نبودشان عذاب است. به همین دلیل وقتی به او نگاه می‌کنی، درست در زمانی که بیش از هر وقتی جذاب است، باز هم بهترین کار این است که او را بکشی.

پلوگ – غرغر زن‌ها، جیغ‌ بچه‌ها و کهنه‌های خیس، ناخن‌ها و حرف های تیز، رنجت می‌دهد. مادر زنت که عمة شیطان است و وقتی که بخواهی پس از یک روز طولانی بخوابی، قصة دیگری است. اشک و آه و نالة بلندی که مرده را بیدار می‌کند.

یونس سرش را با رضایت کامل تکان می‌دهد. او که خیلی مشروب خورده است، صدای یک پیرزن را تقلید می‌کند.

یونس – چرا برای شب‌بخیر مرا نمی‌بوسی؟

پلوگ – (به همان ترتیب) چرا برای من آواز نمی‌خوانی؟

یونس – چرا مثل اولین باری که مرا دیدی به من عشق نمی‌ورزی؟

پلوگ – چرا به لباس خواب جدید من نگاه نمی‌کنی؟

یونس – تو فقط به من پشت می‌کنی و خرناس می‌کشی؟

پلوگ – (حالت عادی) اوه، لعنتی.

یونس – او لعنتی. و حالا او رفته است. پس خوشحال باش.

پلوگ – (خشمگین) من بینی‌ آن‌ها را با انبر می‌کنم. با یک چکش کوچک روی سینه‌هایشان می‌کوبم و سرشان را با پتک له می‌کنم.

پلوگ با صدای بلند گریه می‌کند و تمام بدنش از شدت غم می‌لرزد. یونس با علاقه به او نگاه می‌کند.

یونس – ببین چطور دوباره زوزه می‌کشد.

پلوگ – شاید دوستش داشته باشم.

یونس – پس شاید دوستش داشته باشی. باید به تو خوک بدبخت و بیچاره بگویم که عشق نام دیگر شهوت است، به اضافة شهوت و به اضافه شهوت و مقدار زیادی خیانت. دورویی و دروغ و سایر اعمال احمقانه.

پلوگ – ولی به هرحال دردناک است.

یونس – البته عشق از هر بلایی سیاه‌تر است ولی کسی به خاطرش نمی‌میرد و تقریباً همیشه از آن فارغ می‌شوی.

پلوگ – نه، نه، من نه.

یونس – بله، تو هم. تنها احمق‌ها از عشق می‌میرند. عشق همچون زکام مسری است. عشق نیرویت را، استقلالت را، روحیه‌ات را، از بین می‌برد. اگر همه چیز در این جهان ناقص، ناقص است، عشق با نقص کاملش، کاملترین است.

پلوگ – تو شادمانی. با آن حرف‌های چرب و نرمت. علاوه بر آن به چرت و پرت‌هایت ایمان داری.


ترجمه مقاله ساختار سرامیک همراه با متن لاتین

ترجمه مقاله ساختار سرامیک همراه با متن لاتین در 20 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 1311 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 20
ترجمه مقاله ساختار سرامیک همراه با متن لاتین

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

ترجمه مقاله ساختار سرامیک همراه با متن لاتین در 20 صفحه ورد قابل ویرایش


ساختار Biepitaxid، پیوند josephson و SQUIDs : ساختار و ویژگی‌های اتصال یا پیوند josephson و SQUIDs، yBCo/CeO2/Mgo Biepitaxid را بررسی و گزارش کردیم، در اینجا CeO2 به عنوان یک لایه استفاده شده تا یک محدوده یا مرز Biepitaxid برای بلور یا ذره ایجاد کند. سطوح تابکاری نشده لایه CeO2 و سطح تابکاری شده آن توسط میکروسکوپ اتر یا (AFM) بررسی شدند. دمای مقاومت لایه نازک yBCo/CeO2/Mgo نشان می‌دهد که فرآیند تابکاری برای لایه CeO2 به منظور ایجاد لایه فیلم YBCo با کیفیت خوب ضروری است. منحنی ولتاژ جریان اتصال یا پیوند josephson عملکرد مربوط به مقاومت اتصال (RSJ) را نشان می‌دهد. بعلاوه هر دو مرحله عددی یا انتگرال و یا نیمه انتگرال Shapiro در میدان مغناطیسی بکاربرده شده صفر مشاهده شد نوسان ولتاژ مغناطیسی مدولی شده نیز برای SQUIDs دیده می‌شود.

1- مقدمه: بدلیل توسعه و پیشرفت مدارهای مجتمع ابررسانا، High-T، اتصالات ابررسانای josephson به شکل گسترده‌ای مورد بررسی و آزمایش واقع شدند. به منظور بدست آوردن اتصالات josephson قابل کنترل و قابل دستیابی به انواع مختلف اتصالات مانند محدوده دارای لبه پله‌ای، SNS یا اساس و پایه bicrystaf استفاده شد. بهرحال این نوع مرزها معمولاً طی زمان ساخت با فرآیندهای بسیار زیادی درگیر هستند. برای ساده‌تر کردن فرآیند ساخت، اتصالات josephson محدوده دانه Biepitaxid مورد بررسی واقع شد. در این کار، CeCo2 انتخاب شد تا یک لایه برای محدوده ذره Biepitaxid باشد و روش ساده و شیمیایی حکاکی بجای فرزکاری آهن استفاده شد تا باعث جدا شدن نیمی از لایه CeCo2 از پایه Mgo شود.

SQUIDs و اتصالات josephson Biepitaxid را ساختیم. بعضی از ویژگی‌های جریان ولتاژ برای اتصالات josephson و SQUIDs مورد بررسی واقع شد. همچنین نوسان ولتاژ تقسیم شده در میدان مغناطیسی برای SQUIDs نیز بررسی شد.

2- شرح تجربی و آزمایشی: یک سیستم آبکاری فلز مغناطیسی rf خارج از محور برای جدا کردن تمام لایه‌ها در این مبحث استفاده شده است. CeCo2 در دمای OC750 برروی سطح Mgo که با یک لایه (yBCo)800 A-thick پوشیده شده، آبکاری شد. سپس لایه yBCo / CeCo2 با استفاده از اسید هیدروکلریک جدا شد. بعد از آن، این پایه و اساس در دمای OC1100 به مدت 10 ساعت تابکاری شد. برای بررسی تغییرات سطح CeCo2، ساختار سطحی لایه‌های CeCo2 تابکاری شده و تابکاری نشده با میکروسکوپ‌های (AFM) بررسی شدند و سپس یک لایه (yBCo)2000 A-thick برروی سطح تابکاری شده قرار داده شد، رسوب‌گذاری شده بعلاوه لایه نازک yBCo با یک محدوده یا مرز Biepitaxid توسط فتولیتوگرافی در یک اتصال josephson با 5pm پهنا یا SQUIDs با یک ناحیه سوراخ 40*20 و پهنای اتصال بصورت طرح و نقش قرار داده شد. برای بررسی واکنش‌های میکرو ویوی اتصال، یک میکرو ویو با استفاده از آنتن دیود به این اتصال تابانده شد. برای بررسی نوسان بخش بخش میدان مغناطیسی، SQUID برروی یک سولئوئید که دارای میدان مغناطیسی موازی با سطح SQUID بود نصف شد. یک روش معمولی چهارمرحله‌ای برای اندازه‌گیری و بخش الکتریکی استفاده شد. معیار برای جریان اصلی در این مبحث بود.



شکل 1- مقاومت دمای لایه نازک yBCo برروی a، سطح Mgo، b، سطح تابکاری نشده Mgo / CeCo2.



3- بحث و نتیجه‌گیری: بخ منظور تأیید ویژگی خوب و مناسب لایه نازک yBCo ، مقاومت دمائی لایه نازک yBCo برروی پایه Mgo و لایه CeCo2 تابکاری نشده همانند شکل 1 اندازه‌گیری شد. لایه yBCo برروی پایه Mgo عملکرد ابررسانایی با نشان می‌دهد. بهرحال لایه yBCo برروی لایه CeCo2 تابکاری نشده مقاومت نیمه رسانایی با افت دمای حدود k82 را نشان می‌دهد. این مقاومت نیمه رسانایی ممکن است بدلیل عنوان شده در زیر باشد. ابتدا، ترکیب yBCo تغییر می‌کند، تا برروی لایه CeCo2 تابکاری نشده آبکاری شود. ثانیاً بلور یا ذره yBCo همسطح نمی‌باشند. برای بررسی اولیه نقطه، انحراف یا خمش پرتو x برای مورد نمونه تابکاری نشده و مشخص می‌شود و در شکل 2 نشان داده شده است. مشاهده می‌شود که تمام سطوح {o,o,n} برای yBCo و CeCo2 واضح و مشخص هستند. این موضوع نشان می‌دهد که ساختار و ترکیب لایه‌های CeCo2 و yBCo دقیق و درست است و اولین مورد ویژه و اختصاصی است. سپس سطح لایه نازک yBCo برروی لایه تابکاری نشده CeCo2 با میکروسکوپ اتمی (AFM) بررسی می‌شود که در شکل 3 نشان داده شده است.



Fabrication of Biepitaxial YBazCu307_,
Josephson Junctions and SQUIDS
S. Y. Yang?, H. E. Horngl, W. L. Lee2, H. W. Yu2, and H. C. Yang2
1 Department of Physics, National Taiwan Normal University, Taipei, Taiwan 117, R.O.C.
2Department of Physics, National Taiwan University, Taapei, Taiwan 106, R.O.C.
(Received December 20, 1997)
We reported the fabrication and characteristics of biepitaxial YBCO/CeOz/MgO
Josephson junctions and SQUIDS, here Ce02 was used as a seed layer to create the biepitaxial
grain boundary. The surfaces of the unannealed CeO2 layer and the annealed
one were probed by the atomic force microscope (AFM). The temperature dependent
resistance of YBCO/Ce02/MgO thin film reveals that the annealing process for CeO2
layer is crucial for the quality of the YBCO thin film. The voltage-current curves
of Josephson junctions exhibit the resistively shunted junction (RSJ) behavior. Furthermore,
both the integral and half-integral Shapiro steps were observed under zero
applied magnetic field. The magnetic modulated voltage oscillation was also found for
the SQUIDS.
PACS. 74.50.+r - Proximity effects, weak links, tunneling phenomena, and Josephson
effects.
_ PACS. 74.76.-w - Superconducting films.
I. Introduction
Owing to the development of the superconducting integrated circuits, high-T, superconducting
Josephson junctions have been examined widely. In order to obtain the
controllable and reproducible Josephson junctions, various types of junctions are used,
such as step-edge boundary [l], SNS [2] or bicrystal substrate [3]. However, these kinds
of boundaries usually involve too many processes during fabrication [4,5]. To simplify the
fabrication processes, biepitaxial grain boundary Josephson junctions were studied. In this
work, CeO2 was chosen to be a seed layer for the biepitaxial YBazCusO7_, grain boundary
and an easy chemical etching method instead of conventional ion milling was used to lift
off half of the CeO2 layer on MgO substrate. We fabricated the biepitaxial YBa2Cu307_y
Josephson junctions and SQUIDS. Some voltage-current characteristics for the Josephson
junctions and SQUIDS were investigated. And also, the magnetic field modulated voltage
oscillation for the SQUIDS was checked.
II. Experimental details
An off-axis rf magnetron sputtering system was used to deposit all films in this work.
Ce02 was sputtered at 750 ?C onto the MgO(001) substrate which was covered partly by
409 @ 1998 THE PHYSICAL SOCIETY
OF THE REPUBLIC OF CHINA
410 FABRICATION OF BIEPITAXIAL YBazCuaO-i_, VOL. 36
a 800 A-thick YBa$usOr_y (YBCO) 1 ayer. Next, the CeOz/YBCO layer was lifted off by
using hydrochloric acid. Then, this substrate was annealed at 1100 ?C for 10 hours. To
examine the changes of the CeOz surface, both the surface morphologies of the annealed
and the unannealed Ce02 layers were taken by atomic force microscope (AFM) followed by
depositing a 2000 A-thick YBCO layer onto the annealed substrate. Moreover, the YBCO
thin film with a biepitaxial grain boundary was patterned photolithographically into a 5
pm-wide Josephson junction or a SQUID with the hole area of 20 x 40 pm2 and the junction
width of 5 pm. To investigate the microwave responses of the junction, a microwave was
guided to the junction by using a diode antenna. For checking the magnetic field modulated
voltage oscillation, the SQUID was mounted in a solenoid which provided a magnetic field
perpendicular to the plane of the SQUID. The traditional four-probe method was used for
electric measurements and the criterion voltage for the critical current was 1 JLV in this
work.
III. Results and discussion
In order to confirm the good quality of the YBa2CusOr_, (YBCO) thin film, the
temperature dependent resistances of YBCO thin film on the MgO substrate and that on
the unannealed CeO2 layer were measured, as shown in Fig. 1. The YBCO film on the
MgO substrate exhibits a superconducting behavior with T,,,,, = 84.2 K. However, the
YBCO film on the unannealed CeO2 layer shows a semiconducting resistive behavior with
a little drop at temperature around 82 K. This semiconducting resistive behavior may be
due to the following causes. First, the composition of YBCO is changed as it was sputtered
on the unannealed CeOa layer. Secondly, the grain of the YBCO is not planar. To check
the first point, powder x-ray diffraction pattern was detected for the unannealed sample
and shown in Fig. 2. It was observed that all the peaks of {O,O,n} planes for YBCO and
CeOz are clear and sharp. This implies that the compositions for YBCO and CeOz layers
are correct and hence the first cause is exclusive. Next, the surface profile of the YBCO
thin film on the unannealed CeO2 layer was probed by the atomic force microscope (AFM),
as shown in Fig. 3. It was found that many spiral grains appear on the surface of the
YBCO thin film, as indicated by arrows. The spiral grains result from the dislocation of
the layered structure in YBCO. Since the transport properties of YBCO are dominated
by its layered structure and become poor as the layered structure is deformed., Hence, the
spiral grains are responsible for the semiconducting resistive behavior of the YBCO thin
film on the unannealed CeOz layer.
To improve the quality of YBCO thin film on the Ce02 layer, the MgO substrate
covered with a CeOz layer was annealed at 1100 ?C for 10 hours under one atmosphere
of oxygen before depositing the YBCO thin film. The resistance versus temperature for
the YBCO thin film on the annealed CeO;! layer was shown in the inset of Fig. l(b).
It was observed that the YBCO thin film reveals a good superconducting behavior with
Tc,zero -- 87.2 K. Hence, the annealing process for the CeO2 layer is essential for improving
the quality of YBCO/Ce02 thin films. In order to investigate the changes of the CeO2
layers before and after being annealed, the surface images of the CeO2 layers were probed
by AFM and were shown in Fig. 4. Some surface features are listed in Table I. It was found
that the grain size becomes much larger, meanwhile, the CeO2 surface turns out rougher