دانلود تحقیق- مقاله-پروژه-کارآموزی

مرجع کامل خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

دانلود تحقیق- مقاله-پروژه-کارآموزی

مرجع کامل خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق سبک زندگی مادر در دوران بارداری

چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق سبک زندگی مادر در دوران بارداری
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 65 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 36
چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق سبک زندگی مادر در دوران بارداری

فروشنده فایل

کد کاربری 7901
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد

کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 36صفحه
نوع فایل:word

توضیحات از متن فایل

چهارچوب این پژوهش پنداشتی است و بر اساس مفهوم "سبک زندگی مادر در دوران بارداری" استوار است که در راستای آن تولد نوزاد کم وزن و عوامل مرتبط با کم وزنی با تاکید بر سبک زندگی مادر در دوران بارداری مدنظر قرار می گیرد.

رفتارهای ارتقاء دهنده ی بهداشتی برای همه اعضای جامعه ، به ویژه برای زنان مهم است زیرا آنها نقش حیاتی در بهبود و حفظ سلامت خانواده در همه فرهنگ ها ، به ویژه در فرهنگ مسلمانان ، دارند (10). همچنین سلامتی و پیشرفت هر جامعه تا اندازه ی زیادی به سلامتی زنان وابسته است حاملگی و زایمان اثر قابل توجه ای روی سلامتی و بهداشت زنان دارد و برای سلامت ملی شاخص مهمی به شمار می رود. از طرف دیگر سبک زندگی مادر اثر دائمی و طولانی مدت روی سلامتی مادر و کودک دارد (9). در تمامی جوامع انواع مختلفی از رفتارها وجود دارد که بهداشت و سلامتی را بهبود می بخشد ، این رفتارها باید تشخیص داده شده و تشویق گردند. ضمنا رفتارهایی نیز وجود دارند که برای حفظ سلامت زیان آورند و غالبا به خاطر نتایج بد حاصل از این گونه رفتارها باید برای عدم تکرار آنها کوشید (26). در حاملگی رفتارهای بهداشتی سالم شامل مراقبت های منظم دوران بارداری ، شرکت در کلاس های پیش از تولد نوزاد ، مصرف مواد معدنی و ویتامین ها ، خوردن انواع مواد غذایی و عادات غذایی سالم می باشد و رفتارهای ناسالم شامل سیگار کشیدن ، مصرف الکل ، سوء تغذیه ، تاخیر در مراقبت های حین بارداری است که روی پیامدهای حاملگی موثر می باشد (9).

از میان پیامدهای حاصل از بارداری ، وزن زمان تولد مهمترین فاکتور بقاء انسان در دوران نوزادی و همچنین پیش بینی کننده ی توانایی های جسمی و تکامل آینده ی وی می باشد و تعیین این شاخص یکی از متداول ترین و ساده ترین روش ها برای ارزیابی رشد و نیز بررسی وضعیت سلامت نوزادان یک جامعه می باشد (2). زایمان نوزاد کم وزن نارس از مشکلات کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه می باشد ، در حالی که تولد نوزاد کم وزن ترم در کشورهای در حال توسعه شیوع بیشتری دارد(27).

نوزاد کم وزن ، نوزادی است که زمان تولد ، وزن 2500 گرم و یا کمترداشته باشد (23). نوزادان کم وزن به سه دسته متفاوت تقسیم می شوند: نوزادان نارس (با سن حاملگی 37 هفته یا کمتر) ، محدودیت رشد داخل رحمی ، یا ترکیبی از هر دو (27). نوزادانی که وزن هنگام تولد آنان ، نسبت به سن حاملگی ، کمتر از میزان مورد نیاز است بعنوان محدودیت رشد جنینی در نظر گرفته می شوند (23) یا به عبارت دیگر به آن دسته از نوزادانی که وزن زمان تولد آنان کمتر از 2500 گرم و سن آنان بیشتر از 38 هفته است به عنوان محدودیت رشد داخل رحمی اطلاق می گردد (7).

کم وزنی زمان تولد زمانی اتفاق می افتد که مواد مهمی چون گلوکز ، آمینواسید و اکسیژن (مواد مهم برای رشد جنین) به عللی مانند سوء تغذیه مادر در جریان حاملگی و یا اختلالات مادرزادی جنین به خوبی در دسترس جنین قرار نمی گیرند و در نتیجه محصول حاملگی این مادران ، نوزادنی کوچکتر از اندازه طبیعی خواهد بود (2).

سازمان بهداشت جهانی در سال 1995 بیان می کند که کم وزنی زمان تولد و تاخیر رشد داخل رحمی منجر به ناخوشی در بدو تولد ، مرگ ومیر ، اختلال در تکامل عصبی و ناتوانی در میان نوزادان می شود (11و27). نوزادان کم وزن ترم یا دچار اختلال رشد ، بیشتر از نوزادان طبیعی ، تاخیر در رشد و تکامل را تجربه می کنند ، کمبود ترشح هورمون رشد در جنین مبتلا به اختلال رشد منجر به کندی رشد در دوره نوزادی می شود. در نوزادان کم وزن ، به ویژه اگر با محدودیت رشد داخل رحمی همراه باشند ، منجر به خطر توسعه ی بیماری های مزمن در دوران بزرگسالی از قبیل هیپرتانسیون ، بیماری شریان کرونری و دیابت می شود (2). همچنین کم وزنی هنگام تولد هم در کشورهای پیشرفته و هم در کشورهای در حال توسعه فشار فوق العاده ای را بر سیستم خدمات بهداشتی و افراد خانواده تحمیل می کند (1). زنده ماندن بعضی از نوزادان بسیار کوچک تحت مراقبتهای ویژه طولانی و بسیار پرهزینه سبب بروز مشکلات جدی می شود. حدود هفت درصد نوزادان کم وزن که در ایالات متحده متولد می شوند ، بیش از یک سوم هزینه مراقبت های بهداشتی را به خود اختصاص می دهند (7).

عوامل زیادی روی کم وزنی زمان تولد تاثیر می گذارند که از مهمترین این عوامل می توان ژنتیک ، عوامل محیطی ، جنینی ، جفتی و مادری را نام برد (2و8). عوامل ارثی و جنس تقریبا 40% تغییرات وزن زمان تولد را به خود اختصاص می دهند و میزان شیوع آن در میان نژادها متفاوت است (8). از عوامل محیطی موثر بر کاهش وزن زمان تولد می توان کاربرد اشعه X در زمان حاملگی ، استفاده از مواد تراتوژن ، زندگی در مناطق مختلف و غیره را نام برد (28). از عوامل جنینی می توان آنومالی های مادرزادی ، عفونت ، چندقلویی و ژنتیک ، و از عوامل جفتی می توان کوچک بودن اندازه ، خون ریزی در دوران بارداری ، مشکلات عروقی و بدشکلی ، ترومبوز شریانی جنین و ترومبوز جفتی را ذکر کرد. از مهمترین عوامل خطر مربوط به مادر ، می توان زندگی با درآمد پایین ، درمان نازایی ، تغذیه ناکافی و دریافت کم غذا ، چاقی و اضافه وزن ، سوءمصرف مواد ، سیگار کشیدن ، مصرف کافئین و الکل ، میزان فعالیت ، ابتلا به عفونت های شدید ، سابقه ی داشتن فرزندی با تاخیر رشد داخل رحمی را نام برد که باعث تاخیر رشد داخل رحمی و به تبع آن باعث کم شدن وزن نوزادان در زمان تولد می شوند (29). در این میان عوامل مربوط به مادر، بر اساس تحقیقات به عمل آمده مهمترین وبیشترین نقش را بر وزن زمان تولد نوزادان دارند (2). عوامل مادری در دوران بارداری از قبیل سن ، شاخص توده بدنی ، عوامل اقتصادی- اجتماعی ، طبی ، فعالیت ، نوع تغذیه ، چگونگی گذراندن اوقات فراقت ، عادات سیگار کشیدن ، وضعیت نامطلوب زندگی در دوران بارداری ، نحوه مقابله با استرس ، چگونگی استفاده از خدمات بهداشتی- درمانی و... از جمله مواردی هستند که قسمتی از سبک زندگی مادر را در دوران بارداری تشکیل می دهند (9).



چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق رضایت شغلی و سلامت

چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق رضایت شغلی و سلامت
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 130 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 43
چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق رضایت شغلی و سلامت

فروشنده فایل

کد کاربری 7901
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد

کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 43صفحه
نوع فایل:word

توضیحات از متن فایل

چارچوب این پژوهش پنداشتی است و بر اساس مفاهیم اصلی رضایت شغلی و سلامت استوار است. در مورد مفهوم رضایت شغلی، تعریف رضایت شغلی، عوامل موثر بر رضایت شغلی، ابعاد، نظریات و تئوری­های موجود در رضایتمندی شغلی و در خصوص مفهوم سلامت، تعریف سلامت از دیدگاه­های مختلف، ابعاد سلامت، مدل­­های موجود در سلامت، عوامل موثر بر سلامت مورد بحث قرار می­گیرد.

رضایت، همواره به عنوان یک رابطه بین انتظار و یک تجربه زیسته معنی می‌شود و این رابطه را می‌توان بر حسب موقعیت‌های فردی و تعادل بین سهمی که فرد از این موقعیتها دارد، و بازگشت ناشی از این تبادل بین انتظار و تجربه زیسته تبیین نمود. بنابراین به زبان ساده‌تر رضایت فاصله بین ایده آل(انتظار) و واقعیت(تجربه زیسته) تعریف می‌شود. هر چند فاصله این دو تفاضل ایده­آل و واقعیت کمتر شود فرد راضی‌تر و عکس این قضیه هر چند این فاصله بیش‌تر شود ناراضی خواهد بود. در زمانی که فرد در یک موقعیت شغلی قرار می­گیرد اگر فاصله بین ایده‌آلها و انتظارات او از شغل با واقعیت تجربه نموده او کمتر باشد رضایت شغلی او نیز بیشتر خواهد بود(51 و60).

در منابع تعاریف متعددی از رضایت شغلی ارائه شده است. ساعتچی رضایت شغلی را درجه ای از خشنودی می­داند که کارمند از ارضای نیازهای خود به وسیله شغلش تحصیل می­کند. شفیع آبادی معتقد است رضایت شغلی، احساس فرد نسبت به شغلش است. به عبارت دیگر، میزان کلی تأثرات مثبتی که افراد نسبت به شغل­شان دارند، مثلاً زمانی که گفته می­شود فرد رضایت شغلی دارد، منظور اینست که فرد شغل خود را دوست دارد و احساسات او نسبت به آن مثبت است(55). کوهلن معتقد است اگر انگیزه­های اصلی و مهم فرد در زمینه شغلش و کارهایی که انجام می­دهد ارضاء شوند، رضایت از شغل میسر خواهد شد. هرچه فاصله بین نیازهای شخصی فرد و ادراک یا نگرش او نسبت به توانایی بالقوه شغل برای ارضاء این نیازها کمتر باشد رضایت شغلی نیز بیشتر خواهد بود(68). وجود انگیزش در شغل برای ادامه اشتغال لازم و ضروری است و اگر فرد به شغل خود علاقمند نباشد و در انجام وظایفش برانگیخته نشود ادامه حرفه برایش ملالت آور خواهد بود. ولی برآورده شدن نیازها از طریق حرفه احساس رضایت نسبت به شغل ایجاد می­شود. بسته به اهمیت و شدت وجود نیاز و میزان ارضاء آن توسط حرفه، احساس رضایت نیز بیشتر خواهد بود(68).

رضایتمندی شغلی شامل نگرش مثبت یا منفی فرد از شغل می­باشد و متاثر از عوامل متعددی مانند حقوق و دستمزد، ارتباطات، سیاستها، رویه­ها، ابعاد شغلی، تنظیم کار و ویژگی­های شخصی کارکنان می­باشد. رضایت شغلی همچنین بر رفتار سازمانی، میزان تاخیر، غیبت و ترک خدمت کارکنان تاثیر می­گذارد. بنابراین، رضایتمندی کارکنان از شغل و سازمان موجب موفقیت در کار و اثر بخشی آنها خواهد شد(55). تحقیقات نشان می­دهد که علت دیدگاه مثبت و منفی افراد نسبت به شغل و کارشان شامل موارد زیر می باشد:

1- عوامل مربوط به سیاستها و رویه­ها

2- عواملی مربوط به شرایط به خصوص از کار و یا نحوه قرار گرفتن افراد در محل انجام کار

3- عوامل در ارتباط با شخصیت­های فردی کارکنان (55).

ویس، دیویس، انگلند و لافکوئیست رضایت شغلی را به عنوان رضایت دو طرفه افراد با تقویت کننده­های باطنی و بیرونی دانسته­اند. بنابراین رضایت شغلی تلاش برای قدردانی از افراد به وسیله فاکتورهای محیطی بیرونی و درونی می­باشد که منجر به رضایت کاری افراد می­گردد(51 و52).

مک کورمیک و ایگلن (1985) تفاوت­های رضایت شغلی درونی و بیرونی را شناسایی کردند. رضایت درونی به عنوان تجربه­ی یک حس شایستگی تشریح می­شود. به طور همزمان رضایت بیرونی به عنوان خرسندی که از پاداش­های خارجی منتج می­شود، تشریح می­گردد. رضایت شغلی در گسترده­ترین مفهوم، به نگرش عمومی فرد به سوی یک شغل یا ابعادی از شغل ارجاع داده می­شود(56).

رضایت از شغل خود امری روانشناختی است و جنبه فردی دارد، اما محیط کار، رضایت از مدیریت و عوامل اجتماعی بسیاری نیز بر آن تاثیر می­گذارد. سنجش سطح رضایت شغلی مبتنی بر این فرض است که اولا احساس رضایت یا نارضایتی ناشی از نگرشی است که خود نیز تا اندازه­ای با چگونگی شغل و مقتضیات مربوط به آن پدید می­آید. ثانیا چنین نگرشهایی عوامل موثر در برخی از رفتارها به حساب می­آیند. اگر چه همه اعضای نیروی کار نیز نسبت به مقتضیات عینی کار به طور یکسان واکنش نشان نمی­دهند، بنابراین در این اندازه­گیری­ها باید تفاوت­های فردی را در نظر گرفت(51).

به نظر هاپاک رضایت شغلی مفهومی پیچیده و چند بعدی است و با عامل های روانی، جسمانی و اجتماعی ارتباط دارد. تنها یک عامل موجب رضایت شغلی نمی­شود بلکه ترکیب معینی از مجموعه عامل های گوناگون سبب می­گردد که فرد شاغل در لحظه معینی از زمان، از شغلش احساس رضایت کند و به خود بگوید که از شغلش راضی است و از آن لذت می­برد. فرد با تاکیدی که بر عامل های گوناگون از قبیل: میزان درآمد، ارزش اجتماعی شغل، شرایط محیط کار و فراورده های اشتغال در زمانهای متفاوت دارد، از راههای گوناگون احساس رضایت می­کند(51).

به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران از میان همه­ی مفاهیمی که متخصصان رفتار سازمانی، مدیریت و روانشناسان سازمانی و صنعتی در موقعیت­های سازمانی مختلف مورد مطالعه قرار داده­اند، رضایت شغلی از مهمترین زمینه­های پژوهشی بوده است. اکثر ایشان به گونه کلی این مفهوم را از دو دیدگاه نگرشی و انگیزشی مورد بررسی قرار داده­اند برای مثال هلریگلو وودمن رضایت شغلی را بازخورد عمومی فرد نسبت به شغل یا حرفه خویش تعریف می­کنند، در حالیکه برخی دیگر مانند لوکه رضایت شغلی را به عنوان حالت هیجانی لذت بخش یا مثبتی تعریف می­کنند که ناشی از ارزیابی شغلی یا تجربه های شغلی فرد است(51 و65).


Woodman


چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق ابعاد سلامت، مدل های موجود در سلامت و عوامل موثر بر آن

چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق ابعاد سلامت، مدل های موجود در سلامت و عوامل موثر بر آن
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 87 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 30
چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق ابعاد سلامت، مدل های موجود در سلامت و عوامل موثر بر آن

فروشنده فایل

کد کاربری 7901
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد

کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 30صفحه
نوع فایل:word

توضیحات از متن فایل

سلامت یکی از واژه­هایی است که بیشتر مردم با آنکه مطمئن هستند که معنای آن را می­دانند تعریف آن را دشوار می­یابند. از این­رو تعاریف بسیاری از سلامت در دوره­های مختلف شده و تعریفی که از همه بیشتر پذیرفته شده تعریف سازمان بهداشت جهانی است که سلامت را چنین تعریف می­کند: سلامتی عبارت است از رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه تنها بیماری یا معلول نبودن(73).

در فرهنگ آکسفورد، سلامتی بصورت وضعیت عالی جسم، روح و حالتی که اعمال بدن به موقع و بطور موثر انجام می­شود، تعریف شده است، در جای دیگر سلامتی بصورت حالتی از تعادل نسبی شکل و اعمال بدن که در نتیجه تنظیم موفق و پویای بدن بر علیه نیروهایی که سعی در مختل کردن آن دارند، بیان شده است. وبستر سلامتی را وضعیت خوب و عالی بدن، فکر و روح و بخصوص عاری بودن از درد یا بیماری جسمی تعریف نموده است(73 و74). دان سلامتی را بصورت وضعیتی که در آن فرد تعادل و مسیر هدفمند را در محیط خود حفظ کرده و بر جنبه پویایی سلامت تاکید دارد، تعریف می­نماید. تعاریف فعلی از سلامتی سعی دارند از دان ایده بگیرند و در حقیقت تعاریف بر دو نظریه کلی تاکید دارند: سلامتی پویا است نه ایستا و محیط یا زمینه زندگی افراد بر میزان رسیدن آنها به سلامتی تاثیر گذار است(75). بدین منوال از تعریف سازمان بهداشت جهانی چنین بر می­آید که سلامتی، مفهومی بسیار گسترده تر از رفاه جسمی است و برای سالم بودن، تعادل و هماهنگی در عملکرد جسم و روان الزامی است(76).

با اینکه تعریف سازمان بهداشت جهانی از سلامت، در سالهای اخیر با گنجاندن" توانایی­ی داشتن یک زندگی از نظر اقتصادی و اجتماعی مثمر" تقویت شده است، با این وجود این تعریف عملیاتی نیست. یعنی نمی­توان آن را به صورت مستقیم اندازه­گیری کرد. در این رابطه گروهی از محققین سازمان بهداشت جهانی یک تعریف عملیاتی را برای سلامتی توصیه کرده­اند که عبارت است از:

الف) عدم وجود شواهدی دال بر بیماری و درست عمل کردن بر حسب سن، جنس، جامعه و منطقه جغرافیایی.

ب) عملکرد مناسب اندامهای مختلف در ارتباط با دیگر اندامها که باعث بوجود آمدن نوعی توازن و پایداری می­شود.

این حالت نسبتا ثابت است اما چون انسان تابع محرک­های داخلی است ممکن است تغییر کند(73 و74). نهایتا باید گفت: مفهوم سلامتی مطلق نبوده و نسبی می­باشد و هر فرد در مقایسه خود با شرایط قبلی­اش و یا در مقایسه خود با دیگران آن را معنی می­کند و ممکن است در زمانها و مکانهای مختلف مفهوم آن متفاوت باشد ولی اگر بخواهیم یک تعریف عملی و عینی از سلامت ارائه دهیم باید بگوییم که سلامتی عبارت است از فقدان بیماری و داشتن تعادل جسمی و روحی(73). با توجه به تعاریف سلامتی متوجه می­شویم که سلامتی یک مساله چند بعدی است. بانکر و کووالسکی پنج بعد جسمی ، روانی ، اجتماعی ، معنوی و عقلانی را به عنوان ابعاد سلامتی معرفی نموده اند(76). در صورتیکه لونستین و آقاملایی علاوه بر ابعاد فوق بعد شغلی را نیز جز ابعاد سلامتی معرفی نموده­اند(74 و76).

بعد جسمی، معمول­ترین بعد سلامتی است که نسبت به ابعاد دیگر سلامتی ارزیابی آن ساده­تر می­باشد. سلامت جسمی در حقیقت ناشی از عملکرد درست اعضای بدن است. از نظر بیولوژیکی عمل مناسب سلولها و اعضای بدن و هماهنگی آنها با هم نشانه سلامت جسمی است که بعضی از علایم آن عبارتند از ظاهر خوب و طبیعی، وزن مناسب، اشتهای کافی، خواب راحت و منظم، حرکات بدنی هماهنگ و...(77).

بعد دیگر بعد روانی است که عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی واجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب. از نظر مازلو فردی که از سلامتی روانی برخوردار است دارای خصوصیاتی از قبیل درک مناسب از واقعیت، توانایی قبول خود و دیگران و ذات بشریت، توانایی برای تمرکز بر حل مشکلات و خلاقیت، همانند سازی با نوع بشر، تمایل برای نشان دادن واکنش­های هیجانی و عاطفی می­باشد(78).



چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق پیشینه رضایت از زندگی زناشویی

چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق پیشینه رضایت زناشویی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 36 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 19
چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق پیشینه رضایت از زندگی زناشویی

فروشنده فایل

کد کاربری 7901
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد

کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 19صفحه
نوع فایل:word

توضیحات از متن فایل

رضایت از زندگی زناشویی مفهومی است که از سالیان بسیار دور مورد توجه قرار گرفته است و جوامع همیشه در پی پیدا کردن راهکارهایی برای افزایش رضایت زندگی زناشویی و حل کردن مسائل مربوط به زوجین و زندگی زناشویی بوده اند. از سوی دیگر در طی سالیان بی شمار تحقیقات فراوان در رابطه با زندگی زناشویی و سلامت روانی که خود جزو عوامل تعیین کننده در میزان رضایت از زندگی است، صورت گرفته است که نشان داد که بین این دو، رابطه وجود دارد و فشارهای زندگی مشترک با آسیب‌های روانی، مخصوصاً ‌افسردگی، اختلالات اضطرابی و بیماری‌های جسمی مرتبط است. تاریخ دقیق شروع پژوهش در مورد رضایت زندگی زناشویی مشخص نشده است، اما همیشه بشر در جستجوی راهکارهایی برای ارتقاء زندگی خود و خصوصا زندگی زناشویی و افزایش رضایت بوده است (آریندل،هسینک و سرجی،1999).

2-2-2 تعاریف رضایت زناشویی

بر طبق تعریف، رضایت زناشویی حالتی است که طی آن زن و شوهر از ازدواج با یکدیگر و با هم بودن احساس شادمانی و رضایت دارند(سرمدی، 1385).

در تعریف دیگر سلیمانیان (1390) معتقدند که رضایت زناشویی انطباق بین وضعیّت موجود و وضعیت مورد انتظار است. طبق این تعریف رضایت زناشویی زمانی محقق می گردد که وضعیت موجود در روابط زناشویی با وضعیت مورد انتظار فرد منطبق باشد.

در تعریف دیگری رضایت زناشویی احساسات عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده توسط زن یا شوهر است، هنگامی که همه جنبه های ازدواج شان را در نظر می گیرند( صالحی فدری، 1392).

هاکینز(2002؛ به نقل از عطاری، امان الهی و مهرابی زاده، 1385) رضایت زناشویی را چنین تعریف می کند: احساس خشنودی، رضایت و لذت توسط زن یا شوهر زمانی که همه جنبه های ازدواج خود را در نظر می گیرند. رضایت یک متغیر نگرشی است. بنابراین یک خصوصیت فردی زن و شوهر محسوب می شود. طبق تعریف مذکور رضایت زناشویی در واقع نگرش مثبت و لذتبخشی است که زن و شوهر از جنبه های مختلف روابط زناشویی خود دارند.

در تعریف دیگر از رضایت زناشویی گفته شده است که خانواده از کنش متقابل یک مرد و زن ناشی می شود که برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیده اند و برای زناشویی خود مراسمی برگزار کرده اند و بطور کلی عمل آنها از لحاظ قانونی پذیرفته شده و به آن ازدواج اطلاق شده است. یکی از مهمترین عواملی که کارکرد مؤثر خانواده را تحت تأثیر قرار می دهد، رضایت اعضای خانواده بخصوص زن و شوهر از یکدیگر است. رضایت زناشویی یعنی انطباق بین انتظاراتی که فرد از زندگی زناشویی دارد و آنچه در زندگی خود تجربه می کند (هنری، 2008).

در تعریفی رضایت زناشویی به عنوان عملکرد و رفتار مناسب زوجین بر اساس وظایف سنتی و عرفی و قانونی تعیین شده برای هر کدام از آنان در قالب قانون خانواده و خرده فرهنگ است ( جانسون، 2012).

در تعاریف دیگر، رضایت زناشویی را حالتی می دانند که طی آن زن و شوهر از ازدواج با یکدیگر و با هم بودن احساس شادمانی و خرسندی می کنند. برخی روانشناسان معتقدند رضایت زناشویی انطباق میان وضعیت موجود و وضعیت مورد انتظار است. طبق این تعریف رضایت زناشویی زمانی محقق می شود که وضعیت موجود در روابط زناشویی با وضعیت مورد انتظار فرد منطبق باشد. مطابق با نظر هادسن، ادراک زن و شوهر از میزان، شدت و دامنه ی مشکلات موجود در رابطه نشان دهنده ی سطح رضایت زناشویی آن هاست. رضایت بخش بودن روابط میان همسران از طریق علاقه ی متقابل، میزان مراقبت از همدیگر و پذیرش و تفاهم با یکدیگر سنجیده می شود (مایرز، 2009).

اولسون (2010) رضایت مندی زناشویی را پیامد توافق زناشویی که به صورت درونی احساس می شود نیز می دانند. اصطلاح توافق زناشویی بر رابطه ی مناسب زن و شوهر به گونه ای رفتار، تصور و ادارک می کنند که گویا نیازها و انتظارهایشان برآورده شده و چیزی وجود ندارد، که در روابط شان خلل ایجاد کند. در ازدواج بدون توافق زناشویی، مشکلات موجود میان همسران به حدی زیاد است که آن ها احساس می کنند، نیازها و انتظاراتشان برآورده نمی شود. اغلب زوج ها در جایی میان این دو قطب قرار دارند و در مواردی بین آن ها توافق برقرار است و در مواردی نه. اسچون (2013) معتقد است که رضایتمندی زناشویی مفهومی کلی است که در وضعیت مطلوب روابط زناشویی احساس می شود. از طرفی، رضایتمندی زمانی اتفاق می افتد که روابط زن و شوهر در همه ی حیطه ها بهنجار باشد.



چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق اضطراب اجتماعی

چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق اضطراب اجتماعی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 53 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 51
چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق اضطراب اجتماعی

فروشنده فایل

کد کاربری 7901
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد

کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 51صفحه
نوع فایل:word

توضیحات از متن فایل

تعامل با دیگران، لازمه بقاء انسان است، چرا که بدون ارتباط اجتماعی، حتی تأمین نیازهای اولیه برای او امکان پذیر نیست. برآورده شدن نیازهای روانشناختی و شکوفایی استعدادهای بالقوه آدمی نیز در گرو زندگی اجتماعی اوست. بیشتر افراد می توانند، بدون مشکل جدی با دیگران تعامل داشته و در جمع به فعالیت بپردازند. البته تقریباً هر فردی تا حدی در موقعیت های اجتماعی اضطراب دارد، مثلاً بسیاری از افراد کمرو هستند، اما وقتی فرد از بسیاری از موقعیت های اجتماعی به اندازه ای هراس دارد که از آنها اجتناب می کند، مسئله آسیب روانشناختی مطرح می شود، اشتغال ذهنی با افکاری مثل ترس از سرخ شدن بر اثر خجالت و آشفته یا حقیر به نظر رسیدن که در عملکرد حرفه ای یا تحصیل و در ارتباطات و فعالیت های اجتماعی فرد مبتلا به اضطراب اجتماعی اختلال ایجاد می کند. اضطراب اجتماعی اختلال شایعی است، به طوریکه بعد از افسردگی و سوءمصرف مواد، میزان بروز آن از سایر اختلالات روانی بیشتر است.( دیتمن ،2005).

اضطراب اجتماعی اساساً ترس از مورد نظاره دیگران واقع شدن است. این ترس ممکن است تا حدودی ذاتی بوده باشد اما وقتی نگاه دیگران، چه به عمد (واقعی)، چه با تصور فرد (خیالی) در موقعیت های خاص ناراحتی فوق العاده ایجاد کند نتیجه آن "اضطراب اجتماعی" است؛ اجتماعی به این معنی است که نگاه دقیق دیگران همیشه به نوعی وجود دارد. مورد مضحکه واقع شدن به صورت پنهان وجود دارد. ورای این ترس نیز (ترس از عملکرد) یعنی ترس از اینکه شخص قادر به ایفای نقش خود نباشد و کنترل خود را در مقابل دیگران از دست بدهد، وجود دارد. ترس از عملکرد غالباً موجب همان چیزی می شود که شخص بیش از همه، از وقوع آن می ترسد، یعنی عملکرد معیوب (دانلد گودین ،2003).

طبق ویرایش راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM IV - TR) ، اضطراب اجتماعی را، ترس قابل توجه و مداوم از یک یا بیشتر از موقعیت اجتماعی یا عملکردی که در آن فرد در معرض دید افراد ناآشنا قرار دارد یا ممکن است مورد مشاهده دقیق دیگران قرار گیرد، تعریف می کند (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2000). بنابراین خصوصیت اصلی، اضطراب اجتماعی، ترس مفرط از تماشا شدن یا مورد مشاهده موشکافانه قرار گرفتن، از سوی افراد ناآشناست. افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی، مخصوصاً از خطر بالقوه عملکرد نامناسب، با بروز دادن علایم آشکار هول شدن که منجر به خجالت کشیدن و تحقیر شدن می شود، می ترسند. این اضطراب اجتماعی ممکن است محدود به موقعیت های خاصی مثل اجتماعات عمومی رسمی یا به دامنه وسیعتری از موقعیت ها مثل موقعیت های اجتماعی غیر رسمی گسترش یابد.(فورمارک ،2000).

نلسون و ایزرائیل (2000)، اضطراب را تجربه ای همگانی انسانی می داند که دارای خصوصیت انتظار دردناک از یک حادثه ناخوشایند می باشد. و همچنین عنوان نمودند که وقتی اضطراب پیش می آید شخص متوجه احساسات جسمانی ناخوشایند می شود که خود به افکار منفی ترس می انجامد و احساس اضطراب را افزایش می دهد.

DSM IV-TR یک ویژگی اختصاصی را برای اختلال اضطراب اجتماعی در نظر گرفته است. برپایه این راهنما افرادی که از بسیاری از موقعیت های اجتماعی می ترسند، مبتلا به نوع منتشر اختلال اضطراب اجتماعی دانسته شده اند (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2000)، هر چند در DSM IV-TR زیر گروهی به نام غیر منتشر اختلال اضطراب اجتماعی مشخص نکرده است، بسیاری از پژوهشگران افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی را که ترسشان شامل موقعیت های زیادی نمی شود، با عنوان اختلال اضطراب اجتماعی غیر منتشر گروه بندی می کنند (تورک، هیمبرگ، هپ،2001).