دانلود تحقیق- مقاله-پروژه-کارآموزی

مرجع کامل خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

دانلود تحقیق- مقاله-پروژه-کارآموزی

مرجع کامل خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

ترجمه مقاله رهبردی در سازمان

ترجمه مقاله رهبردی در سازمان در 58 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 34 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 58
ترجمه مقاله رهبردی در سازمان

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

ترجمه مقاله رهبردی در سازمان در 58 صفحه ورد قابل ویرایش


دانشجو:
رهبری اهمیت دارد ؟ تردیدی نیست که اهمیت زیادی دارد . آیا آن تنها عاملی است که موفقیت یا شکست سازمان را تعیین می کند ؟ بدون تردید خیر. دراین فصل به این گونه مسایل ضدو نقیض می پردازیم ، ولی پاسخ قطعی به این مسایل نخواهیم داد.

بدیهی است که درباره مقوله رهبری ، درمقایسه با سایر مطالب مورد بحث این کتاب ، نوشته ها و مطالب بسیاری گفته و نوشته شده است . حتی اگر سازمان به صورت یک مدرسه محلی ، یک کلیسا ، یک تیم ورزشی و یا یک کشور باشد ، فرض اصلی بر این است که این سازمان به وسیله یک رهبر اداره می شود . درهر انتخاباتی درسطح دولتی ، سخن از رهبری به میان می آید . کسانی که مسایل ورزشی را دنبال می کنند ، می دانند که با استخدام یک مربی یا مدیریت جدید سازمان مزبور چه انتظاراتی ازوی دارد . رییس جدید یک مدرسه بایک دانشگاه با این هدف که خواسته های آنان تأمین گردد، بوسیله کمیته ای متخصص انتخاب می شود . من (نویسنده کتاب ) اخیراً عضو یک کمیته تحقیقاتی بودم که درصد تعیین ریاست جدید برای دانشگاه بود . درفرآیند کار ، شاهد ابراز احساسات زیاد و انتظارت بیجا بودم . همه اعضای کمیته نیز به خوبی متوجه اهمیت نتیجه کار خود بودند .

تغییراتی که دراروپای شرقی و آفریقای جنوبی در 1989 و 1990 رخ داد ،تنها به سبب دیدگاه هایی بود که درمورد رهبری وجود دا*شت . نکته جالب توجهی که با بررسی و تجزیه و تحلیل این دیدگاه به دست آمد ، این بود که تغییرات تنها به سبب تحول دررهبری ایجاد نمی شود ، بلکه یک رویداد تاریخی هستند که به صورت زیربنایی، موجب تحول می شوند . با توجه به هدفی که ما از نوشتن این بخش ازکتاب داریم ، این گونه رویدادهای تاریخی ، «تغییرات محیطی» نامیده می شوند .

انتخابات اتحادیه های کارگری و سایر سازمان هایی که اعضای آنها را افراد داوطلب تشکیل می دهند ، همیشه بر این فرض است که ادامه کار رهبران قدیمی یا انتخاب رهبران جدید بتواند بقا و دوام سازمان راتضمین کند و به طور خلاصه ، برای درک «رهبری » لازم است .

دراین فصل دیدگاهی جدید و بسیار متفاوت ارائه می کنیم . درتحقیق ها و تئوری هایی که مورد آزمایش قرار گرفته اند ، به این نتیجه رسیدیم که رهبری شدیداً با عواملی که درفصل قبل به آنها اشاره شد (ساختار سازمانی ، ائتلاف قدرت ها و شرایط محیطی ) ارتباط دارند و با این عوامل می توان مرزها و محدودیت های آن را تعیین کرد .

رهبری چیست ؟

چرا رهبری موضوعی است که با اعتقاد راسخ و احساسات پرشور درباره آن صحبت می کنند ؟ چرا رهبری به افسانه ها پیوسته است (میندل ، اهرلیچ و دوکریچ ، 1985). چنین به نظر می رسد که ساده ترین راه علاج یک سازمان بیمار ،رهبری باشد . به صورتی که با درنظر گرفتن رهبری جدید بتوان مسایلی مانند برهم خوردن ساختار سازمانی ، توزیع قدرت به گونه ای که همه راه های اثر بخش سد شوند ، کمبود منابع ، مخدوش شدن مسیرها و رویه های عملیاتی و هر مسئله اساسی دیگر که سازمان با آن روبرو شود ، را حل کرد .

گذشته از اینها ، بازهم این پرستش مطرح است که چرا رهبری موضوعی است که درگذشته و حتی امروز درمورد آن تحقیق و مطالعه می شود ؟ واقعیت این است که در شرایطی خاص ، رهبری نه تنها با اهمیت است ، بلکه سرنوشت ساز نیز می باشد . درواقع ، باید گفت که شرایطی که سازمان ها با آنها روبرو می شوند ، بسیار محدودتر از مسایل اصلی سازمانی است .

با این وجود ، رهبری مقوله های است که همواره سحرانگیزست . همان گونه که یکی ازهمکاران من ، گاری یوکل (1989)یادآوری می کند :

رهبری موضوعی است که از دیرزمان موجب هیجان دانشمندان و افراد عامی شده است . واژه مزبور ، تصویری از انسانی را تداعی می کند که قدرتمند و پویا است ، ارتشی پیروز را رهبری می کند ، و بطور مستقیم امپراتوری های بزرگ مالی راهدایت می نماید و سرنوشت ملتی را رقم می زند . تاریخ ، پر از رهبران اجتماعی ، مذهبی ، سیاسی و نظامی است . رهبران هوشیار ، با فراست و شجاع عنصر اصلی افسانه و داستان ها را تشکیل می دادند . این همه افسانه های دلربا که درباره رهبری می سرایند ، شاید به سبب اینکه فرآیندی مرموز است و هرکس می تواند درزندگی خود آن را لمس کند . مورد توجه است . چرا رهبران بزرگی چون گاندی ، محمد (ص) و مائوتسه تونگ توانستند این همه پیرو و سرسپرده برای خود به وجود آورند ؟ چگونه رهبران بزرگی چون قیصر روم ، شارل مین و اسکندر کبیر، چنان امپراتورهای بزرگی را تشکیل داده اند ؟ چرا رهبرانی شناخته شده ، مانند وینستون چرچیل و ایندرا گاندی با توجه به آن همه قدرت ظاهری و سابقه های موفقیت آمیزی که درکارنامه زندگی خود داشتند ، ناگهان کنار گذاشته شدند ؟ چرا برخی از افراد ناشناخته (مثل آدلف هیتلر و کلادیوس سزار) توانستند به چنان قدرتی برسند ؟ چرا برخی از رهبران این همه پیرو وفادار و سرسپرده دارند که حاضرند جان خود را به پای آنها بریزند و چرا گاهی این رهبران آنقدر منفور و مطرود می شوند که همین پیروان درصدد نابودی و قتل آنها برمی آیند (نمونه های آن را دربرخی نظامیان درویتنام مشاهده کردیم )؟

رهبری چیست ؟ رهبری شکل خاصی از قدرت است که با نوع قدرت «مرجع» که درفصل پیش، درباره آن بحث کردیم ، رابطه ای تنگاتنگ دارد ؛ زیرا آن مستلزم داشتن «توانایی است و به شخصیت رهبری بستگی دارد تا بتواند پیروان خود راهدایت و رهبری کند ، به گونه ای که آنها را دربسیاری از موارد به صورت داوطلبانه مطیع و فرمانبردار خود نماید . » وجه متمایز رهبری از قدرت دراین است که رهبری موجب اعمال نفوذ می شود ، یعنی افراد دیدگاه وسلیقه خود را تغییر می دهند ؛ درحالی که قدرت فقط زیردستان بی تکلیفی که نظری ندارند را به تکلف خود درمی آورد »(ات زیونی،1965)

با توجه به هدف ما ، تعریفی که ات زیونی ارائه کرده است ، بسیار مفید واقع می شود . پیروان درسلیقه و نظرخود تجدید نظر می کنند تا دیدگاه های خود را با دیدگاه رهبر سازگار نمایند (زیراوی را بسیار مهم می دانند ) . پیروان می خواهند که آروزهای خود را با خواسته های رهبر دمساز نمایند و درمسیری که وی می خواهند که آروزهایخود را با خواسته های رهبر دمساز نمایند و درمسیری که وی می خواهد ، گام بردارند . کتز و کان (1978)ازهمین دیدگاه به موضوع رهبری توجه نمودند و یادآور شدند : «ما روح اساس رهبری سازمان را دراعمال نفوذ براعضای سازمان و پیروی بدون فکر از مسیرهای عادی سازمان می بینم » . از این رو ، رهبری با قدرت رابطه ای تنگاتنگ دارد ، ولی چیزی بیش از قدرتی است که پست سازمانی به فرد می دهد یا عضو سازمان مدعی داشتن آن است . رهبری ، چیزی است که پیروان به فرد اعطا می کنند (میندل ، اهریچ و دوکریچ ، 1985).

وظایف رهبری

تفاوت بین رهبری و قدرت را تازمانی که رهبری درهر گروهی از سطح سازمانی مشاهده می شود ، نمی توان به گونه ای رضایت بخش ، تعیین کرد . سلزنیک (1957) دربررسیهای خود توانست این دو را از یکدیگر تفکیک کند و دراین باره ابراز داشت که رهبری مستلزم ، «گرفتن تصمیمات سرنوشت ساز» است . رهبری چیز بیش از حفظ و نگهداری گروه است . ازدیدگاه وی ، وظایف رهبری به چهار دسته تقسیم می شوند . وظیفه نخست رهبر دربرگیرنده تعریفی است که از مأموریت و نقش سازمانی ارائه شده است . بدیهی است ، دردنیایی که تغییرات به سرعت سرسام آوری صورت می گیرند ، این کار اهمیت بسیار زیادی دارد و باید به عنوان یک فرآیند پویا به آن نگاه کرد . وظیفه دوم رهبر ، این است که وی باید عنوان یک فرآیند پویا به آن نگاه کرد . وظیفه دوم رهبر ، این است که وی باید «مظهر هدفهای سازمانی» باشد ، یعنی سیاست های مورد نظر را درساختار سازمانی تعبیه کند و برای تأمین هدف های موردنظر راه های لازم رااتخاذ نماید . وظیفه سوم ،حمایت و حفظ تمامیت سازمان و دفاع از هستی و موجودیت آن است . البته دراینجا ارزشها و روابط عمومی درهم می آمیزد و بدین گونه مطرح می شود که ازنظر مردم و اعضای سازمان ، رهبر نماینده سازمان است و باید افراد را تشویق به اجرای تصمیمات خود نماید . آخرین وظیفه رهبر ، رسیدگی و توجه به تضادهای داخلی است ؛ به بیان دیگر ، نظارت و کنترل واحدها و دوایری که به صورت فطری با هم اختلاف دارند .

بیشتر محققانی که درباره رهبری بررسی هایی انجام داده اند به این واقعیت معترفند که رهبری درتمام سطوح سازمان وجود دارد و همین امر باعث شده است که ناخودآگاه درفرایند تحقیقاتی که روی رهبری انجام می شود ، مسئله خاصی ایجاد شود .مسئله مزبور این است که بیشتر تحقیقات رهبری درباره سرپرستان رده پائین سازمان مانند سرپرستان کارگاه و یا مسئولان دفتری ، بوده است . توجه به این نکته که رهبری دریک سطح سازمان نمی تواند مناسب سطح دیگری ازسازمان باشد ، بسیار با اهمیت است . رهبرانی که دربالاترین سطح سازمان قرار دارند ، می توانند بیشترین اثر را برسازمان بگذارند ، درحالی که نوع رفتار و کارهای آنان با کارهای سرپرستان و مدیران پائین ترین رده سازمان تفاوت زیادی دارد (هانت ، 1991).

پیش از این که وارد مبحث رهبری شویم ، باید چند نکته مهم را یادآوری نماییم . درتحقیقاتی که درگروه های کوچک آزمایشگاهی انجام شد ، به این نتیجه رسیدیم که درواقع رهبری فرایندی متفاوت است ، نوع هدف و فعالیت های ابزاری آن با فعالیت های عاطفی – اجتماعی یا احساسی کاملا فرق می کند (بیلز،1953؛بیلزو اسلاتر،1955). ات زیونی با بررسی کارهایی که بیلز و همکارانش انجام دادند ، توانست دو نوع رهبری را درسازمان شناسایی کند و ابراز داشت که دربیشتر موارد ، رهبری دردست بیش ازیک نفر است و ازهمین رو ، تضادی بین خواست ها و تضادهای دو رهبر (دریک سازمان) ایجاد می شود . تقاضاهای سازمانی مشخص می کند که چه نوع رهبری موفق خواهد بود و این رهبری از نظر عاطفی و احساساتی چگونه می تواند بیشترین تأثیر را برسازمان های فرمایشی بگذارد و هدف مورد نظر سازمانهای ابزاری قرار گیرد . ازت زیونی ، براین باور است که دست کم سرپرستان رده پایین نباید تلاش کنند که کیفیت رهبری احساسی را که محکوم به شکست است را تقویت نماید ، بلکه این تلاشها باید صرف ایجاد رهبری احساسی شوند که بر اساس شایستگی خود بتواند وضعیت روابط بین گروه کاری را تقویت نماید . بدیهی است این نوع تفسیر با عقاید و آرمان های مبتنی بر مکتب «روابط انسانی » درمدیریت ، مغایر است ، زیرا درآن مکتب بر استفاده از روابط احساسات انسانی ، تأکید می شود . چنین به نظر می رسد که بیشتر پژوهشگران و صاحب نظران بر این امر اتفاق نظر دارند که استفاده از روابط انسانی نمی تواند هرگونه تغییر رفتاری اعضای سازمان راتضمین کند (پرو،1979).

یک بار دیگر یاد آور می شویم که رهبری که دررده بالای سازمان قرار دارد با رهبر پایین ترین رده سازمانی بسیار متفاوت است .تفاوت بین رهبر مورد هدف و احساسی رامی توان به طور واضح درسطوح بالای سازمان مشاهده کرد . درحالی که این تفاوت دررهبریت رده های بالای سازمان بی معنی است ، زیرا افراد رده بالای سازمان رفتار سرپرستان را ندارند .

سبک یا شیوه رهبری

درتحقیقاتی که برروی رهبری سرپرستان سازمان ها صورت گرفته ، بر دو شیوه یا روش مخالف هم رهبری ، بسیار تأکید شده است . این دو روش عبارت اند از : رهبری خودکامه (هدف) و «رهبری حمایتی » (احساسی) . وقتی این دو واژه را کنارهم قرارمی دهیم ، تعصب و یکسونگری درمورد اول مشهود و ملموستر است (بدین صورت مطرح می شود که چه کسی خودکامگی راحمایت می کند ؟).رهبری را «رهبر حمایتی » می نامند که به کارکنان توجه کند ‏، رفتاری مردم سالار یا دمکراتیک داشته باشد ، به هنگام سرپرستی به مسائل عمومی توجه کند ورعایت حال زیر دستان را بنماید (فیلی و هاوس ،1969) . ازسوی دیگر ، رهبر خودکامه بیشتر تمیل دارد به قدرت پست سازمانی خود تکیه کند و کارکنان و زیردستان خود را توبیخ کند. مشکلی که دراین بحث با آو روبرو می شویم ، این است که با توجه به تعریفی که ما از رهبری ارائه می کنیم ، شاید نتوان یک رهبر خودکامه را رهبر نامید . یک سلسله از تحقیقاتی که دردانشگاه ایالتی اوهایو انجام شد برای تفکیک این دو شیوه رهبری ، از دو عبارت «رعایت حال دیگران کردن » و «دستور دادن » استفاده کردند و بدین وسیله این دو شیوه رهبری را ازهم تفکیک نمودند ؛ در حالی که درتحقیقاتی که دردانشگاه میشیگان درهمین زمینه انجام شد ، این دو شیوه رهبری را «طرفداری ازتولید » و «طرفداری از کارکنان» نامیدند ، که مقصود همه آنها یکی است .

رهبر حمایتی سعی می کند از نظر عواطف اجتماعی با زیردستان برخوردهای مناسبی داشته باشد . شیوه رهبری از این قرار است :

رعایت حال زیردستان . رهبر به نیازها و سلیقه های زیردستان توجه می کند . با آنان ملاطفت و مهربانی می نماید و برخوردی محترمانه دارد . چنین رهبری که وی را «کارمندگرا» می نامند . با مدیری که به کار یا هدف توجه می کند ، تفاوت دارد .

تصمیم گیری جمعی . رهبر پیش از هر نوع تصمیم گیری از زیردستانش می خواهد، در آن زمینه ابراز نظر نمایند . چنین رهبری با دیگران مشورت می کند ، از افراد می خواهد درامور مشارکت کنند و رفتار مردم سالار دارد (ازاین نظر با رهبری که به صورت خودکامه و خود سرانه عمل می کند ، متفاوت است ).

سرپرستی عمومی . این رهبر به جای کنترل دقیق سعی می کند به گونه ای کلی یا عمومی امور را سرپرستی و نظارت نماید ، اختیارات خود را به زیردستان تفویض کند، به آنان اجازه دهد ازاستقلال و آزادی عمل برخوردار باشند و هیچ گاه کنترل دقیق و شدید برکارهای آنان اعمال نمی کند (فیلی وهاوس ،1969).

فیلی وهاوس درمروری که بروی تحقیقات انجام شده درزمینه رهبری نمودند ، به این نتیجه رسیدند که رهبری حمایتی (نقطه مقابل و متضاد رهبری خودکامه ) بیشتر موجب رضایت زیردستان می شود و درنتیجه موجبات افزایش بهره وری را فراهم می آورد . درشیوه رهبری این گونه افراد:

تنش های درون گروهی کمتر، مشارکت گروهی بیشتر است .
نرخ جابه جایی و شکایت کارکنان به مراتب کمتراست .
رهبر عنصری مطلوب به نظر می رسد و اعضای سازمان خواهان و طرفدار وی هستند .
معمولا بهره وری بیشتر است .

متأسفانه ، شواهدی وجود دارد که نشان می دهد کارکنان ، خود براساس نگرش و رفتار خود درسازمان ، درصد کسب موفقیت ، رضایت و بهره وری بیشتر برمی‌آیند؛ درحالی که نگرش آنها با نوع رفتار و نگرش رهبر متفاوت است . بنابراین ، نتیجه تحقیقاتی که دراین زمینه انجام شده ، نمی تواند راه گشا باشد . دراین صورت ، کارکنان ، طرفدار تولید بیشتر می شوند و درزمره افرادی قرار می گیرند که به سرپرستی دقیق نیاز ندارند و مایل نیستند کسی به صورت خودکامه بر آنها حکمروایی کند ؛ از این رو ، سرپرست وادار می شود که در برخورد با این افراد به روابط انسانی توجه بیشتری نماید . براین اساس ، رهبر حمایتی موفق می شود که طوری عمل نماید که کارکنان و اعضای سازمان بانگرشی مثبت دربرابر رفتار وی واکنش نشان دهند . از این الگو حتی در سازمان هایی که تصور می شود بیشتر طرفدار شیوه رهبری خودکامه باشند ، استفاده می شود . برای مثال ،تحقیقی که برروی واحدهای پلیس انجام شد ، دریافتیم که رضایت و تعهد افراد به سازمان درسایه وجود رهبری حمایتی ، تشدید می شود (ژومیرو برکس،1979).

مسئله بهره وری به اندازه مسئله مربوط به نگرش افراد روشن و مشخص نیست . درحالی که برخی از مدارک و شواهد مویداین است که بهره وری درسایه وجود رهبری حمایتی افزایش می یابد ،نتیجه تحقیقات دیگر نشان می دهد که میزان بهره وری تغییر نمی کند ، یا حتی درمواردی مشاهده شده است که اگر رهبر سبک خودکامه درپیش گیرد ، بهره وری افزایش میابد (دابین ،1965).حتی تحقیقاتی که بوسیله لالر و پرتر(1967)انجام شد ، به نتیجه قطعی نرسید . آنها بر این باورند که رابطه که رابطه علی بین «رضایت» و «بهره وری » وجود دارد ، که ممکن است معکوس شود . اصولاً تصور بر این است که رضایت به بهره وری می انجامد ، ولی لالر و پرتر بر این باورند که بهره وری ممکن است موجب رضایت افراد شود . با توجه به بررسی و تحقیقی که ما ازرهبری نمودیم ، اگر شخص رهبر درصدد برآید با افزایش میزان رضایت کارکنان باعث افزایش بهره وری شود ، سخت دراشتباه است و کاری کاملاً بیهوده انجام می دهد . دراینجا و پرسش کاملاً برجسته و مهم مطرح می شود : یکی اینکه سازمان چه می خواهد ؟ و دیگر اینکه کارگران یا کارکنان چه می خواهند ؟ اگر رضایت کارکنان مورد نظر سازمان باشد ، درآن صورت روش حمایتی می تواند موثر واقع شود؛ ولی اگر کارگران و سازمان ، هردو ، طرفدار بهره وری و حقوق بیشتر باشند ، درآن صورت باید گفت که در کوتاه مدت ، بااستفاده از سیستم خودکامه ، می توان به نتایج بهتری دست یافت . همچنین مدارک و شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه هرگاه کارکنان طرفدار شیوه رهبری خودکامه باشند ، رهبری حمایتی به جایی نمی برد و بهره وری و رضایت افراد مورد تهدید قرار می گیرد . فیلی و هاوس درخلاصه تحقیقاتی که بروی رهبری انجام دادند ، ابراز داشتند که درشرایط زیر، رهبری حمایتی بسیار موفق است :

1- تصمیمات ، ازنظر ماهیت ، تکراری و یکنواخت نباشد .

2- اطلاعات لازم برای تصمیمات اثر بخش به صورت استاندارد و متمرکز نباشند.

3- سازمان نباید به سرعت تصمیم بگیرد ، بنابراین می توان به زیردستان فرصت کافی داد تا درفرایند تصمیم گیری مشارکت کنند .

4- ایجاد استقلال عمل بسیار برای زیردستان .

5- زمانی که زیردستان مشارکت خود را درتصمیم گیری مشروع بدانند .

6- زمانیکه زیردستان بتوانند درفرایند تصمیم گیری مشارکت کنند .

7- نسبت به توانایی خود اعتماد کامل داشته باشند و مایل نباشند کسی کارهای آنان را ازنزدیک نظارت کند .



CHAPTER7

Leadership

Is leadership important? Of cours it is . Is it the only determinant of organiza tional success or failure? Of course it isn’t . This seeming contradiction will be addressed but not answered in this chapter.

Probably more has been written and spoken about leadership than about any other topic considered in this book . Whether the organization be the Iocal school district, a church , an athletic team , or the nation, there seems to be a constant assumpion that new leadership will turn it , the organization , around. In every elecion at every level of government , the callfor leadership goes out . Anyone who follows sports is aware of the air of expectation surrounding the appointment of a new coach or manager. A new school superintendent or university president is selected by a blue- ribbon committee with extensive inputs from all of the parties likely to be involved. I recently served as a member of the search committee for a new president of my university. There was an air of excitement and uneasy expectation in the process. All of the committee members were a ware of the importance of the outcome.

The phenomenal changes in Eastern Europe and South Africa in 1989 and 1990 were frequently viewed from the perspective of leadership. Interestingly, from the point of view of this analysis , the changes were not attributed only to leadership but also to sweeping historical events. These sweeping historical events are labeled environmental changes in this analysis.

Elections in labor unions and other voluntary organizations always contain the assumption that continution of the old or the election of the new leaders will make an important difference in the continuing operation of the organization. In short, leadership would seem to the crucial thing to understand about organizations.

The perpective presented in this chapter is quite different. The research and theory to be examined finds that leadership is heavily constrained by many of factors discussed in previous chapters- organizational structure, power coalitions, and environmental conditions.


ترجمه مقاله بررسی تکنولوژی F.P.G.A

ترجمه مقاله بررسی تکنولوژی FPGA در 16 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 15 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 16
ترجمه مقاله بررسی تکنولوژی F.P.G.A

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

ترجمه مقاله بررسی تکنولوژی F.P.G.A در 16 صفحه ورد قابل ویرایش

since the beginning of the FPGA technology, Xilinx has pushed the boundaries of reconfiguration . In earlier FPGA families, it was only possible to reconfigure the whole FPGA. With the introduction of the Virtex FPGA families, it became possible to partially configure an FPGA. It is also now possible to reconfigure a remote FPGA via the internet using Xilinx internet Reconfigurable Logic (IRL) technology. However, only a few companies a few of all FPGA designs make use of IRL technology, because of the perception it is expensive, complicated, and mostly a proprietary solution.

What if we could securely reconfigure FPGAs in the field simply by sending an - email message? In this article. We will show you just how easu and cost- effective that can be.

Protocol stack

Xilinx IRL reconfiguration technology uses the same transmission protocols as everyday Internet e-mail:

CP/IP Transmission controls Protocol over Internet Protocol transports the e-mail. Over the Internet to its destination. SMTP Simple mail Transfer Protocol is used to deliver the message. POP 3 post office Protocol3 retrieves the messages. Each layer of the protocol stack is an abstraction level hiding details from other layers on top or below. For example, the network access layer does not need to know what kind of data it is carrying.

Figure 2- Basic design setup Fail- safe setup You can make the download more reliable by storing the downloaded bitstream into semipermanent memory (flash RAM) . The FPGA can then be reconfigure form the flash memory.

Figure3- safe download An even more secure solution is to work with two memories. A basic configuration can be loaded into the FPGA when it is shipped from the manufacture. During operation in the field, the microcontroller can connect to the Internet and download a new configuration into the second memory. The new configuration bitsrream would be downloaded into the FPGA at next boot.

When the download works, the new configuration will be used. If the new programming bistream fails, the microcontroller will l boots again from original memory.

Internet Microcontrollers Internet microcontrollers for FPGAs come in the MicroBlaze software and the hardware-embedded Power pc405 processor in Virtex- II pro device. (As a point of interest, the Virtex-II pro platform FPGA can be configured with both the MicroBlaze software and the Power PC 405 processor, but the is beyond the scope of this article).

While there are significant advantages of having microcontrollers onboard Virtex platform FPGAs, there are also factors, in this design case, that require special consideration.

In both cases of soft and hard microcontrolles, the Internet protocol stack must be programmed (ported) onto the FPGA. The FPGA must get a basic (possible partial) bitstream to download the microBlaze controlles, its memory and peripherals. The Power PC Virtex- II pro platform FPGA must have memory and peripherals downloaded before it s able to boot. The small control algorithm that was done in the previous description within the external microcontrollers must now be impleemented in a small CoolRunner CPLD.

Figure 4- Internal processor In either case, the first bitstream must contain the basic application of the FPGA. This way the system can operate as a standalone unit with out problems. However, during operation, the FPGA microcontroller can contact the internet and download new bitsreams as they became available.

The basic setup for external microcontrollers described above cannot be applied to internal microcontrollers, because the downloaded bitstream must be stored by the FPGA in some semipermanent (flash) memory. The final design of embedded microcontrollers can have different levels of fail-safe operation, depending on the system requirements.



از ابتدای تکنولوژی F.P.G.A شرکت xilinx مرزهای این تکنولوژی جدید را پیمود. در خانواده های قبلی F.P.G.A امکان تغییر ساختار فقط بطور کمی امکان پذیر بود. با معرفی خانواده virtex F.P.G.A امکان تغییر پیکربندی (ساختار) برای یک F.P.G.A بوجود آمد. هم کانون امکان برنامه ریزی (تغییر ساختار) یک F.P.G.A در مکان دور بوسیله اینترنت با بکارگیری تکنولوژی xilinx با نام منطق قابل بارگزاری اینترنتی (IRL) امکان پذیر است به هر ترتیب تکنولوژی IRL برای استفاده در بخش کمی از طراحی های F.P.G.A و شرکتها به طور محدود استفاده می‎شود زیرا این تکنولوژی قیمت بالایی دارد و تا حدود زیادی پیچیده و بیشتر یک راه حل اختصاصی است. چه می‎شود اگر می توانستیم بوسیله ارسال یک Email ساده یک F.P.G.A را به طور ایمنی تغییر دهیم. در این مقاله ما می خواهیم به شما نشان دهیم که این کار چقدر آسان است و از لحاظ هزینه نیز چه مقدار می‎تواند مؤثر باشد.

Protocol stack - پشته پروتکل

تکنولوژوی IRL شرکت xilinx همان پروتوکلی را استفاده می‎کند که همه روزه در Email های اینترنتی استفاده می‎شود.

CP/IP : پشته CP/IP یک پشته کنترل پروتکل (CP) بر روی پروتکل اینترنت (IP) است که Email ها در اینترنت به مقصد می رساند. SMTP پروتکل انتقال Email در اینترنت برای ارسال پیامها استفاده می‎شود. Pop3 یا پروتکل پشته اداری پیامها را دریافت می‎کند، هر لایه پشته پروتکل جزئیات را از لایه های دیگر زیرین یا بالایی خود پنهان می‎کند، بعنوان مثال لایه دسترسی به شبکه (Network Pilcess) نیاز ندارد که بداند چه نوع داده ای در حال جریان است داده ها تصویر است یا صدا ویا چیز دیگر است این مساله برای لایه دسترسی به شبکه بی اهمیت است.

- تنظیم طرح پایه - تنظیم ایمنی از خط - شما می توانید عمل پیاده سازی و بارگذاری را با ذخیره سازی جریان داده، در یک حافظه موقت مثل حافظه Flash مطمئن تر کنید. به این ترتیب FPGA می‎تواند بوسیله حافظه Flash دوباره تنظیم شده، یک پیاده سازی مطمئن از بکارگیری دو حافظه راه حل مطمئن تری می‎باشد. تنظیمات اصل در یک FPGA می‎تواند توسط سازنده صورت پذیرد یک فضای کاری جدید میکروکنترلر می‎تواند در راه اندازی مجدد دوباره FPGA بارگذاری و پیاده سازی شود وقتی که تنظیمات دریافتی کار می‎کند تنظیمات جدید می‎تواند به کار رود اگر برنامه جدید ناقص انجام شود میکروکنترلرهای داخلی - میکروکنترلرهای داخل برای FPGA ها می‎تواند به شکل نرم افزار microBlazse و سخت افزارهای جانبی power pc405 در دستگاه های uitex-Iiprc تبین شوند. (بعنوان یک موضوع جالب می تواند مساله تنظیم یک uitex-Iiprc در FPGA بوسیله نرم افزار microBlaze و پردازنده power PC405 باشد که این مساله از موضوع مقاله خارج است) .

تا زمانیکه مزایای عمده ای از داشتن میکروکنترلرهای داخلی در virtex platform FPGA وجود دارد در آغاز مرحله طراحی و عمل وجود دارند لازم است مسائل زیر مدنظر قرار گیرند: در هر دو حالت میکروکنترلرهای سخت و فرم بخش اصلی اطلاعات (بخش ممکن) تا برای بارگذاری در microBlaze و حافظه و سایر تجهیزات جانبی دریافت کند pow erpl-virtexII در FPGA می بایست حافظه و ابزار پیاده سازی ناقص راه اندازی مجدد داشته باشد. یک الگوریتم کنترل کوچک که دربخش قبل کنترلرهای بیرونی پیاده سازی شده می بایست در بخش codRunner دوباره پیاده سازی شود.

پردازنده دائمی - در هر حال اولین جریان اطلاعات می بایست شامل بخش اصلی برنامه FPGA باشد در این حالت سیستم می‎تواند همچون یک واحد مجزا و بدون مساله باشد. در هر حال در فصل انجام عمل میکروکنترلر FPGA می‎تواند به اینترنت متصل شود و اطلاعات جدید را در صورتی که آماده باشد دریافت کند.

روش بارگذاری پایه که در مورد میکروکنترلرهای بیرونی گفته شد نمی تواند در مورد میکروکنترلرهای داخلی به کار رود به این دلیل که بارگذاری داده ها می بایست بوسیله یک FPGA و در حافظه موقت آن (flash) ذخیره شود. طرح نهایی از اتصال میکروکنترلرها می‎تواند طرح متفاوت اطمینان و عمل را داشته باشد و وابستگی زیادی به نیازمندی های سیستم دارد.


ترجمه فصول 1و4 کتاب آموزش و پرورش سیاسی و ثبات Political Education and Stability

ترجمه فصول 1و4 کتاب آموزش و پرورش سیاسی و ثبات Political Education and Stability در 63 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 211 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 63
ترجمه فصول 1و4 کتاب آموزش و پرورش سیاسی و ثبات Political Education and Stability

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

ترجمه فصول 1و4 کتاب آموزش و پرورش سیاسی و ثبات Political Education and Stability در 63 صفحه ورد قابل ویرایش


معرفی:‌ در زیر اثری از هربت‌هایمن در (سال) 1959، چاپ شده است. سیاست اجتماعی به سرعت گسترش یافته است. نظم زیر گروهی داخل تحقیقات سیاسی می‎باشد. امروزه این تحقیقات مخصوص در حال پایان هستند و شاید بهتر و به صرفه‌تر بود اگر یک گزارش در مورد آن نوشته می‌شد تا اینکه یک کتاب دیگر در این موضوع پوشش داده شود. هر چند من به طور اخص توضیح نمی‌دهم چرا سیاست اجتماعی و تحقیق آن در سالهای 1960 گسترش یافت، نه حتی دلایل سقوط آن را، من به تأثیرات بعضی از پیشرفت های اصلی مربوط ساخته ام. من هم چنین به بعضی از تالیفات مرکزی برای نشان دادن این که کدام برای آنالیز جامعه سیاست معاصر در داخل دموکراسی‌های انگلو- آمریکا است. نیز توجه کرده ام چنانچه این کتابی است که سعی می‌کند شماری از چیزهای مختلف را بررسی کند. بین یک دولت رقابتی است که در آن تغییرات کارکترهای فرهنگ سیاسی آنگلو- آمریکایی را آزمایش می کند. در زمانی که ما نزدیک هستیم تا سالگرد انقلاب امریکا را جشن بگیریم این به نظر می رسد که هر دو در این زمان مهم است. فرهنگ سیاسی دوباره ارزیابی افکار به عنوان حرکات است که ماندگاری دو سیاست را تهدید می‎کند. همچنین نشان می‎دهد توجهات جامعه شناسی سیاسی را برای استفاده از تاریخ معاصر در راستای هدفش. این کتاب بنابراین مجموعی از مواد خام متضاد است و هر چند محصول نهایی شاید به سلیقه ی همه کس نیاید، آن عکس العمل سنتی در جامعه دارد که من آن را می‌پذیرم.

این کتاب «پایان ایدئولوژی» دانیل بل در یک زندگی سیاسی است. «تعریف دموکراسی کاپیتالیستی»، که در دوره پیشرفت بخش‌های صنعتی بود. این زاویه دید دیگری از آن زندگی سیاسی است. که البته با سودمندی از تجربیات تاریخی بیشتر نوشته نشده است. سال‌های 1960 شاهد،‌ سقوط توافقات سیاسی و ایدئولوژی بود. اما در مقایسه سیاست‌های مانده در بریتانیا و ایالات متحده، هر چند بعضی ها ترس‌ها و امیدهاشان را ابراز کردند،‌ هیچ کدام از دولت‌های ریاست جمهوری مدار و پارلمان مدار هنوز به پایان نرسیده‌‌اند. در حالی که من مخالفم با آنالیز بل، ولی با بسیاری از نکوهش های او از چپ سیاسی، جنگ نمی‌کنم. بخش کاپیتالیست ترتیبی ساده از توافقات برای حکم رانی از یک سطح (طبقه) به سطح (طبقه) دیگر نیست. هم زمان جدایی طبقات تنها جدایی پتانسیل نیروها هستند در بخش مدرن صنعتی و نه لزوما مهم. در واقع آن حرکت‌های اجتماعی سیاست است که آزمایش شده اند. این کتاب قابل توجه و دربرگیرندة مثال‌هایی از تضادهای غیر طبقاتی نیست. حرکت‌های پنج بخش نخست بعضی از مشکلات مرکزی داخل سیاست اجتماعی سنتی را بررسی می‌کند. بخش (1) توضیح می دهد ارتباط میان پردازش اجتماعی کارکتر سیاست در حالی که بخش (2) نشان می‌دهد که چگونه آن رفتار بدست آمده است. نتایجی دارد که نه تنها برای شخص اما برای سیستم سیاسی کاربرد دارد. در بخش سوم من بحث کردم تحصیلات نرمال ابزار اصلی تحصیلات سیاسی است و آن قابل دسترس می‎باشد. ولی در بریتانیا، و ایالات متحده ایجاد نشد،‌ و مورد توجه قرار گرفتند گونه‌های شهروندی. در بخش چهارم و پنجم الگوهای مشارکت سیاسی مورد توجه قرار گرفته‌اند و پاسخ آن‌ها خوب می‎باشد به ساختارهای ارائه شده، و نقش اجتماعی نیز بررسی شده است. قسمت دوم کتاب بر پایه‌ی مواد پرونده‌ای کشیده شده از حرکتهای معاصر سیاست – اجتماع است. این حرکتها اساسا برخلاف الگوی درونی قابل ارزیابی هستند. هدف این است که ببینیم چه مفهوم‌هایی را آنها نگه داشته‌اند برای پردازش آموز‌ه‌های سیاسی و چگونه این مفاهیم ادراک ما را از فرهنگ سیاسی انگو- آمریکایی در بر می‌گیرد. بخش کارکردی روی کلاس مقاومت از نوع تحقیق‌اند.

برای در نظر گرفتن شخص که پذیرفته شده است در این موقعیت، دریافت این مسئله مشکل است زیرا در آن خوب تحقیق نکرده است از نقش سیاست اجتماعی و بر خلاف اینکه کاملا متفاوت از هرنوع تحقیق است این مسئله درک نشده است در انواع مشاهده توسط دانشمندان اجتماعی بسیاری از مردم به من در آماده‌سازی این کتاب کمک کرده‌اند. روس گراهام، روبرت داوس، خواندند وتوجهی نکردند، در حالی که کوین مک کومریک ،‌ روبرت بنویک،‌ بریان ساتر، سوزاناهندلی، ماری وارنر، نایچل بولس، آلن گرامی، تونی دویسون، مارگوس کانلایف و روبرت ویلکسنیون نظرات خودشان را در مورد بخش‌های خاص ارائه دادند. کوین مک کومریک و اندی رید به اندازه‌ای کافی مهربان بودند که مبادا با این مخالفت کردن در موضوعات مختلف، مشکل برای من ایجاد کنند. برای بعضی سال ها من فکر می‌کردم در مورد یک رشته در تحصیلات سیاسی در دانشگاه ساسکس ایجاد کنم و دانش آموزان موفق به من نشان دادند بسیاری از دیدگاه‌های ارزشمند ونظرات مقصور در این کتاب و دانشگاه ساسکس مرا تشویق به درس دادن کرد و مرا با سازمان ها کمک کرد و نوشتن این کتاب را سریع کرد در نهایت من مایلم که سپاسگزاری کنم از ناشر جان ویلی و پسران برای مهربانی‌هایشان و حرفه‌ای گری‌شان البته من مسئولیت قصور در متن نهایی را برعهده می‌گیرم.
بخش یک تئوری پشتیبانی اجتماعی. درک کردن تغییرات اجتماعی

استفادة اصلی از مطالعه سیاست این است که بر روی ساختار تغییرات سیاسی حساب نشود این استفاده از افتخارات گذشته است و هم چنان که پاسخ‌‌ها در هر دو صورت بسیار و متفاوت هستند. یکی از شاخه‌های اصلی از جامعه‌شناسی مدرن اشاره می‌کند به پاسخی که به رفتار شخص از ساختار سیاست مربوط است. مواد خام اساسی در این ارتباط پشتیبانی شهروند از تغییر ساختار است. پشتیبانی شهروند چیزی نیست که بخش‌های معین بتوانند آنها پشت گوش بیاندازند. بنابراین سازمان‌ها ایجاد شده‌اند ولی مشخص نشده است که هدف آنها حمایت و پشتیبانی است. این پردازش‌ها بی‌گونه‌ای ارجاع داده می‌شوند. چنانچه جامعه سازان به عنوان نماینده های اجتماع در پایه‌ی تئوری تغییرات سیاسی هستند. بدین گونه آن نتیجه‌ای از پردازش اجتماعی است که در ساختمان پشتیبانی شهروند موثر است تحقیق گذشته در سیاست اجتماعی در مورد کارکرد این تئوری به وسیلة پلاتو شروع شد.

به علاوه توضیح دادن بسیاری از مشکلات تئوری که در کنار گسترش اجتماعی ساری از تغییرات است پارسونز هم چنین به تئوری مرتبط توجه می کند که گوناگونی در جامعه‌ی آمریکایی معاصر ندارد. مفهوم او همراه با مفاد خام برای مطالعه‌ی پردازش هم گون هستند. پل اصلی‌ میان تئوری بزرگ پارسون و بیشتر یافته‌ها در پرتونده‌ی سیاست اجتماعی ساخته شده بود. توسط دیوید اسیتون این شگفت‌آور نیست در بررسی لذت یکسان آن‌ها از به کار گرفتن آنالیزسیستم در مطالعه پدیده‌های اجتماعی در اواخر سال‌های 1950 اسیتون نوشت. یکبار ما ایده‌ی زندگی سیاسی علاوه بر سیستم رفتاری را وفق داریم در هر حال ما راهنمایی شدیم به درخواست دانستن داخل شرایط که برای سیستم ممکن بی‌ساخت که خود را نگاه دارد یا تغییر کند که این ناموفق شدن در نگه داری خویشتن است. در میانه‌ی دهه‌ی 80 بخسی از سیاست اجتماعی مجبور است که بازی کند در ایجاد تغییرات «به صورت بسیار مهم، تئوری مطالعه از پردازش اجتماعی در زندگی سیاسی خانگی می‌کند. گرایش به دیگران برای درک راهی که سیستمهای سیاسی می توانند بر روی آن پافشاری‌ کنند حتی چنانچه آن‌ها تغییر می‌کند. برای بیشتر از یک نسل.
یادگیری رفتارهای سیاسی

مراحل یادگیری علوم سیاسی

گرچه داخلی است که رفتارهای سیاسی یادگیری رفتارهایی است وقتی هومن در سال 1959 تست جامعه سیاسی پیشرفته خود را نوشت توانست بنویسد او انسان بطور گسترده‌‌ از رفتارهای سیاسی وقتی آنها را آموخت رنج می برد. علیرغم این حقیقت که مدت منحصرا که دودلی آشکار دانشمندان برای یادگیری مراحل آن همه جمعا غیر قابل تصور نیستند. و انواع مهارت‌های که شامل این مطلب می‌شود کاملا شبیه آنها نیستند که مورد نظر روانشناسان است بلکه مورد روانشناسان است بلکه مورد نظر دانشمندان علوم سیاسی است.

گرین استین گفته است که این مطلب دارای رموزی است که در آن نهفته است و دانشمندان علوم سیاسی استحقاق آنرا دارند که به تنهایی آنها را مورد بررسی قرار دهند.

بعضی مسائل مشکوک در حین یادگیری علوم سیاسی پیش می‌آید یک پروسز است و باعث بوجود آوردن مسائل مترولوژی « شناسی» و تئکوریی می‌شود.

حقیقت اینکه یادگیری علم سیاست با گذشت زمان وبا مشاهدات مسائل پیچیده همراه است. این مشاهدات بر پایه رمانهایی است که از احتمالا از اهمیت بیشتری برخوردارند.

رابرت لان در میان بقیه دریافت که در میان راههای مسائل سیاسی یک راه با برخوردهای طولانی وعمیق و بحث‌هایی با بزرگتران وجود دارد. سایز نمونه بهرحال کوچک است ولی پاسخ بر است در سطح بالایی قرار دارد.

طبیعتا هیچگونه تجزیه و تحلیلی ازمواردی که اتفاق بیافتد نیست ولی برای جمع آوری مطالب گسیخته است و اینکه رفتارهای سیاسی را روشن نمایند. در این مسیر با اعتبار می کنند که جنبه‌های عجیب اطلاعاتی وسازان شخصیتی را با هم جمع بندی کنند.

هر چه از تکنیک های معمولی بیشتر استفاده کنند و رفتارهای مستقل را مورد بررسی قرار دهند مخصوصا وضعیت اقتصادی اجتماعی، ‌سکس، مذهب و تابعیت و سن را برای

تئوری جامعه پذیری سیاسی و مشارکت سیاسی:

علوم سیاسی تجربی زمان زیادی را وقف خود نموده است وبرای مطالعه آن انرژی زیادی بکار رفته : تمام مراکز تحقیقی خود را وقف این مسئله کرده‌اند که اگر یک مسئله فراتر از دیگران باشد آنست که بیشتر شهروندان دموکراسی‌های آمریکایی قاطعانه نسبت بدانی بی تفاوت هستند.

بنابراین بیشتر آنها در رده به علاقگی قرار دارند وتوجهی به تئوری دمکراتیک ندارند با این نتیجه که هر دو جنبه‌های این مسئله هم تئوری هستند وهم تجربی وجود طبقات مختلف که در این مقوله مشارکت دارند وبه این موارد علاقه هستند نشان دهنده نقش سیاسی جامعه پذیری است. یکی از نقش‌های عادتی تئوری دمکراتیک این است که مردم باید در کار جامعه دخالت داشته باشند. این مسئله به وسیله دانشمندان تجزیه تحلیل شود و بی توسط مردم مورد توجه قرار نگرفته است. بنابراین سطحا بین شرکت کنندگان و سطوح آشکار بی علاقه نکته‌ای وجود دارد.

وظیفه اصلی این فصل اینکه با تحقیقات جامعه ای برخوردهای این چنین را بررسی نماید. بهرحال فصل بعدی به تجزیه و تحلیل بکارگیری هم زمان انتقادهای تئوری جامعه شناسی می‌پردازد. که اصل آن روی تئوری سیاست های انگلیسی امریکایی و یک رشته آداب و رسوم تحقیقاتی متمرکز است.

در فصل قبل من بحث کردم که اهداف غیر ثابت تحصیلی اثر تحصیلات رسمی روی رفتارها را مشکل کرده است. یک در این فصل روی تئوری دمکراتیک وجود دارد که برای شرکت کنندگان است و ممکن است در رابطه با رفاه افراد جامعه باشد یا مربوط به وضعیت شخصی باشد و هیچکدام لزوما کامل نیستند.

وقتی تحقیقات جامعه‌ای را امتحان کنیم که از آن درک داشته باشیم و اخلاف بین عادات و رفتارها را پیدا کنم. این محتوای تئوریکی قابل چشم پوشی نیست گرچه ممکن است شامل تعدادی نقص‌هایی در مورد تئوری دمکراتیک باشد. این شامل مشاهدات کلی جامعه شناسی در حوزه وسیعی است.
مفهوم مشارکت

اگر مشارکت سیاسی را بعنوان یک فاکتور دمکراتیک بتوان شرح داد آنگاه منطقی است که تصور کنیم حالت نمونه‌های مشارکت به حداکثر خود رسیده است. ولی دریک دمکراتی ارائه شده من و در تمام سیستمهای سیاسی و البته با من مواضع جداگانه وجود دارد.

مشکل این نیست که بعضی مشارکت‌های بیشتر از دیگران است بلکه وجود گروه‌های بی‌علاقه در میان گروههای جمعیتی معرض بحساب می‌آید. فاکتورهای جمعیتی به این معنی نیست که تمام نمونه‌های فعالیت‌های سیاسی مورد تایید است برای اینکه آنطورکه کرن هوستر می‌نویسد.

آن یک چیز برای جمعیت است که در یک زمان شخص شرکت کننده و راههای اساسی را برای مشخص کردن ایده‌های روشن نمایند. از طریق تجارت مجموعه‌ها و اتحادیه‌ها و یا از طریق انتخابات روش دیگری برای ایجاد روش‌های مستقیم روی مراکز حساس اجتماع است مانند هجوم قوانین دولتی و راههای دیگر درگیری های سیاسی.

بنابراین بعضی نمونه‌های مشارکت قابل قبول‌تر از دیگران است بعضی از عملیات طبق وضعیت سیاسی مورد تایید است و موازین نمونه سال 1960 برابری می‌کند.

برای کمک به برقراری جامعه‌پذیری باید از روش‌های خلاقه کمک گرفت و همینطور از نمونه‌های مخصوص رفتار سیاسی ولی آموخته اتفاق بیافتد برای فرد یا گروه نتیجه صنف قدرت است؟‌ آیا این در نتیجه دنبال کردن روشهای نامناسب قدیمی است؟

عقیده بر این است یکی از خصوصیا ت تعریف شده دموکراسی آنست که فعالیتهای قانونی دولتی تمام جنبه‌های مختلف تاریک ا زعقاید عمومی را باعث می‌شود که باید بیان شود. بعبارت دیگر در یک دموکردی تمام نکات و نظریات مجاز هستند. اما تمام آنها قابل اظهار کردن نیستند،‌ اگر تمام باورها از قانون در نتیجه وجود قدرت باشد برقراری قانون مشارکت رو به ضعف می‌رود.

در حقیقت دانشمندان علوم سیاسی در مورد بی‌علاقگی مردم بحث‌های زیادی کرده‌اند. و نمونه‌های جداگانه‌ای را ارائه داده‌اند نظریات مقتدی به علاقه‌گی اعلان خطر بر علیه شرکت است.

لی پست چنین اظهار کرده است که سطوح زیادی ازفعالیتهای سیاسی از برخوردهای داخلی بوجود نیاید. ارقام آسمانی نشان می‌دهد که حزب نازی هیتلر در اثر قدرت نه در اثر انتخابات افزایش یافتند اما نظری پست خود منش این نیست: این در اثر کشمکش های اجتماعی بود و نه در اثر اقدامات خودشان برگشتن به نیازهای وظیفه آی روشی برای بی علاقگی اشاره کرده با این ادعا که سیستم امریکایی با تمام پیچیدگی‌ها و استقرار همراه است فشارهای طبیعی برای آشکار سازی فرضیه سیاسی قبل از مورد عمل قرار دادن آن اتفاق می‌افتد. شرکت زیاد و قابل قبول از طرف شرکت‌ کنندگان قبل از ورود به سیستم‌های سیاسی مشاهده شده اگر هدف این باشد که استقرار یابد معنی دارد زیرا شرکت کنندگان جدید ممکن از شرکت در گروهها کمتر علاقه نشان دهند واین توازن سیاسی را بهم میزند. در بریتانیا فرانشیتر از مراحل سیاسی کرد. این دانشمندان خبره در مورد انتخاباتی می‌توانند اظهار نظر کنند که کوششهای سوفسطائی برای کنترل حرکات انقلابی مخصوصا در گروهها کاملا فعال بوده است و در کارهای گروهی به عنوان اعضاء ‌شرکت کرده‌اند کش فراشتیر از طرف زنان و جوانان و عکس‌العمل‌های متقابل و قوانینی سیاهپوستان در شرکت در انتخابات باعث افزایش شرکت در انتخابات از طرف این گروه شده است. و همینطور شرکت کنندگان جدید بعضی مطالعات اجتماعی باعث پاسخ گویی به مطالب سیاسی است و شهروند ایده آل آن است که در نقش‌های اجتماعی شرکت کند(دیفرانسیل ها و کارهای مشترک)

یک فرد نمی‌تواند در تمام جنبه فعال باشد ولی باید بداند که او یک فرد موثر است که می‌تواند بطور در این اکازیون‌هایی که پیش می‌آید شرکت کند. بنابراین یک شهروند خوب یک شرکت کننده فعال نسبت امایک عضو بدرد خور است.


ترجمه فصل پنجم کتاب اصلاح و بهبود تئاتر

ترجمه فصل پنجم کتاب اصلاح و بهبود تئاتر در 73 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 44 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 73
ترجمه فصل پنجم کتاب اصلاح و بهبود تئاتر

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

ترجمه فصل پنجم کتاب اصلاح و بهبود تئاتر در 73 صفحه ورد قابل ویرایش



فهرست مطالب:

فصل پنجم: اصلاح و بهبود تئاتر

1- باغ دورست ...................................................................................................... 2

2- اولین کوچه دروری........................................................................................... 3

3- اصلاح در پیشرفت............................................................................................. 3

4- درون اولین راه (کوچه) دروری......................................................................... 4

5- دومین تئاتر سلطنتی............................................................................................ 4

6- زنبورهای نر بیکار در کندوی نمایش.................................................................. 5

7- از دست رفتن یکرنگی و صمیمیت..................................................................... 6

8- انطباق اجتماعی................................................................................................. 7

9- نمایش یک چیز نیست....................................................................................... 7

10- بانوی من کاستل مین دوباره............................................................................. 8

11- جناب چارلز نمایش را می دزدد...................................................................... 8

12- بانوان با پوشش ماسک.................................................................................... 9

13- کمدی بی مطالعه در گالری ما......................................................................... 10

14- ماسک ها........................................................................................................ 10

15- تأثیرات تماشاخانه........................................................................................... 11

16- آداب سلحشوران اصلاحات........................................................................... 12

17- نحوه بازیگری................................................................................................. 14

18- نقش های بترتونی............................................................................................ 16

19- نقش بترتون در اتللو و هملت.......................................................................... 17

20- دستورالعملی برای بازیگران............................................................................. 19

21- خانم بری........................................................................................................ 25

22- خانم براس گریدا............................................................................................ 27

23- شرکت های رقیب........................................................................................... 28

24- یک سومین روز دیگر..................................................................................... 33

25- واردات خارجی.............................................................................................. 34

26- کمدین ها در مقابل دراماتیست ها................................................................... 38

27- لباس های جدید.............................................................................................. 39

28- جدال بر سر یک تور صورت یا نقاب چهره..................................................... 40

29- دیدار از اتاق رختکن یک تئاتر دوران بازگشت............................................... 41

30- البسه سنتی قهرمان........................................................................................... 44

31- تئاتر در بازار علوفه خشک.............................................................................. 45

32- جزیره دلپذیر و سحرآمیز................................................................................. 47

33- عصر تجارت................................................................................................... 52




- باغ دورست (DOREST)

شرکت دوک (Duke) تحت مدیریت ویلیام داونانت (William Davenant) در اول نوامبر 1660 نمایش‌نامه‌ای را در سالزبوری کورت (Salisbury Cort) اجرا کرد، تئاتری که از خشم پیورتین ها (Puritan) نجات یافته بود.

زمین ورزشی لیزل (Lisle) توسط داونانت (Davenant) به تئاتر تبدیل شد و از سال 1671- 1660 که تغییر شکل داده بود، در خدمت این شرکت بود زمین تنیس در خیابان پرتقال نزدیک مهمان‌سرای لینکلن (Lincoln) زیادی کوچک بود. گیبر (Gibber) به آن به عنوان محل کوچک و فقیرانه‌ای اشاره می‌کند. پس کسانی که به ساختن یک تماشاخانه کمدی اهمیت می‌دادند تصمیم به ساختن تماشاخانه‌ای در نقشه Dorest Gavden گرفتند. تماشاخانه باغ دورست (Dorset) در 9 نوامبر 1671 افتتاح گردید. این ساختمان آن طور که گفته شده است ارزشی به اندازه 9000 پوند، طولی به اندازه 140 پا (فوت) و عرضی به اندازه 57 داشته است، که قادر به جا دادن بین 1000 تا 1200 نفر بوده است. جلو صحنه‌بندی بی‌قاعده تزئین شده بود با مجسمه‌ها و حکاکی‌هایی با نشانه‌ها و علایم وابسته به نشانهای نجابت خانوادگی که هنوز در صفحه مسی تزئین شده توسط دُول ستایش می‌شوند. اولین کوارتوستله (qurto settle)، امپراطور مراکش فرانسواز برونت (Francois Brunet) در سفرش به انگلستان در سال 1976 برای تئاتر صنفی از تالار نمایش (اودیتوریوم) به جا گذاشت.

در زمانیکه فرانسوی‌ها کمتر به لباس‌های آرتیست‌ها و بازیگران فکر می‌کردند او بیشتر راحتی تماشاگران را دوست می‌داشت. تالار نمایش (اودیتوریوم) بی‌نهایت زیباتر و عملی‌تر از تماشاخانه‌های هنرپیشه‌های فرانسوی بود. کف زمین در نمایشگاه به شکل آمفی‌تئاتر ترتیب داده شد. صندلی‌ها طوری چیده شدند که هیچ صدایی شنیده نمی‌شود. هفت جایگاه مخصوص که هر کدام 20 نفر را در خود جای می‌دهند همان تعداد جایگاه در طبقه دوم، زیرین و بالاتر از آن، هنوز مانند بهشتی وجود دارد.

2- اولین کوچه دروری (Drury)

اولین تئاتر سلطنتی بین خیابان بریج (Bridges) و کوچه دروری (Drury) خانه یکی از شرکت‌های کینگ (King) تحت مدیریت توماس کلیگ‌رو (Thomas, Killigrea) بود. این تئاتر در روز 7 ماه می 1963 با ارزش 2400 پوند افتتاح گردید، درازای بیرون آن 12 فوت و عرض آن 58 فوت بود. وقتی که (Pepys) پپیز برای اولین بار آن را در روز 8 می سال 1663 آن جا دید متوجه مقداری عیوب در طراحی آن شد: این محل با شیوه و تدابیر فوق‌العاده‌ای ساخته شده است اما در عین حال دارای معایبی نیز می‌باشد. باریکی محل‌های عبور در حال خارج شدن از کف زمین و فاصله صحنه از جایگاه‌ها که مطمئن هستم شنیدن صدا ممکن نخواهد بود اما با تمام این احوال همه چیز خوب است. بیشتر از همه موسیقی در قسمت زیر می‌باشد و بیشترین صدای آن در زیر صحنه است که در پایین احتمالاً شنیده نمی‌شود و مطمئناً باید تعمیر شوند.

3- اصلاح در پیشرفت

در بهار 1966 مقداری اصلاحات در این تئاتر سلطنتی انجام شد و در 19 مارس پپیز (Pepys) عجول رفت که ببیند چه پیشرفت‌هایی در حال انجام است. تمام این تماشاخانه پر از کثافت بود. داشتند صحنه را وسیع‌تر می‌کردند اما خدا می‌داند که آنها کی می‌توانند دوباره نمایش بدهند، وظیفه من در این‌جا دیدار از درون صحنه و دستگاه و اطاق‌های تمرین بود و حقیقتاً این‌ها ارزش دیدن داشت.

4- درون اولین راه (کوچه) دروری (Drury Lone)

در سال 1669 شاهزاده کسیمو سوم (Cosimo) توسکانی (Tuscany) حداقل دو بار از این تماشاخانه دیدار کرد و کنت لورنزو ماگالوتی (Count Lorenzo Magalotti) مشاور رسمی او اولین نظریات خودش را اینگونه بیان کرده است: خطاب به تئاتر کینگ (King)، پس از شنیدن کمدی از جایگاه مخصوص پادشاه. این تئاتر تقریباً به شکل دایره‌ای می‌باشد که در درون احاطه شده است. جایگاه‌های مخصوص از یکدیگر جدا بوده که هر کدام به چندین ردیف از صندلی تقسیم گردیده برای پذیرایی از خانم‌ها و آقایان که به موجب آزادی مملکت با یکدیگر در حالت غیرتبعیض می‌نشینند و بقیه محل‌ها در طبقه اول اختصاص به دیگر مدعوین دارد. خیلی روشن است که باید تغییراتی زیاد در آن داده شود. با چشم‌اندازهای زیبا. قبل از شروع این کمدی به خاطر اینکه مدعوین از انتظار خسته نشوند سمفونی زیبایی نواخته می‌شود که به خاطر آن مردم زیادی برای لذت بردن قبل از شروع نمایش به آن‌جا می‌آیند.

5- دومین تئاتر سلطنتی

5 ژانویه 1672 اولین تئاتر سلطنتی توسط آتش نابود و شرکت King موقتاً برای تماشا به زمین تنیس لیزل (Lisle) می‌رفتند، در همین هنگام تئاتر سلطنتی در دروری (Drury) با هزینه‌ای بالغ بر 4000 پوند توسط کریستوفر رن (Christopher Wren) ساخته شد. دومین تئاتر سلطنتی دارای عرض مشابهی با اولین تئاتر اما طول آن 140 فوت یعنی 28 فوت طولانی‌تر از تئاتر قبلی بود، برای اینکه یک اطاق پرده به پشت آن اضافه شده بود در مقابله با پرخرجی و مجللی (Dorset garden) دومین تئاتر به گفته درایدن (Dryden) در روز افتتاحیه در تاریخ 26 مارس 1674 بسیار ساده ساخته شده بود. اما تفاوت‌ها را اینگونه بیان کرده است: یک خانه ساده، پس از یک انتظار طولانی شما را نیمه راضی به خانه می‌فرستد درست مثل کاخ‌های نرون که با طلا می‌درخشیدند.

6- زنبورهای نر بیکار در کندوی نمایش

در سال 1682 شرکت دوک (Duke) شکوفا شد، اما شرکت کینگ (King) که از سوءمدیریت و آشفتگی‌های درونی زجر می‌کشید از هم فرو پاشیده شد. این دو شرکت در یک شرکت متحد ادغام گردیده و به خانه دروری (Drury) منتقل شدند. با رسیدن سال 1693 کریستوفر ریچ (Christopher Rich) رئیس این تماشاخانه شد و کنترل کامل همه چیز را چه مادی و چه معنوی در دست خود گرفت. هنرمندان قدیمی بیشتر از این مدیریت زجر می‌کشیدند. کالی کیبر (Colley Cibber) که در زیردست ریچ شروع به کار کرده بود خاطرات ناخوشایند خود را در طول این مدت همکاری با ریچ این طور بیان می‌کند: با بودن تنها تئاتر در مالکیت شهر، آن‌ها برنامه‌های خود را به این صورت بر دیگران و بازیگران تحمیل می‌کردند، آن‌ها سرمایه را به بیست سهم تقسیم می‌کردند. این سهام بین پول‌سازان تقسیم می‌شد که ماجراجویان نامیده می‌شدند که بی‌تفاوت نسبت به امور نمایش بودند، اما هنوز بیشتر امور مدیریتی در اختیار آن‌ها بود. زمانیکه این کندوی نمایش پر از زنبورهای نر بیکار بود، هنرپیشه‌ها زیر بیشتری فشار و ناامیدی به سر می‌بردند، با این وجود مشکلات آن‌ها سبک‌تر از قبل و وضعیت قبلی بود، برای اینکه آن‌ها در نصف سود تقسیم شده، سهیم بودند.

7- از دست رفتن یک‌رنگی و صمیمیت

در سال 1696 کریستوفر ریچ (Christopher Rich) تغییراتی را در دروری (Drury) به وجود آورد. مثل کاهش پیش‌گیر و وسعت کف زمین، زمان نگارش در سال 1740 کالی کیبر (Colly Cibber) لازم دانست برای خوانندگانش این نکات را بنویسد:

16- آداب سلحشوران اصلاحات

سام وینسنت sam vincent، آموزشگاه سلحشوران جوان در کتابی که در سال 1674 منتشر نمود و گرفته شده از کتاب دیکر (Dekker) نوشته شده در 1609 بود، دستوراتی به سلحشوران جوان در مورد رفتارشان در تماشاخانه داده شده است. تئاتر تبدیل اشعار سلطنتی شماست که در آن تجار معاوضه کالا می‌کنند با کلمات ساده. تماشاخانه برای سرگرمی مجانی می‌باشد و جا برای هر کس وجود دارد. پس من می‌گویم بگذارید این سلحشورها نصف پول را پرداخت کنند و نگهبان‌ها بلیط آن‌ها را به آن‌ها بدهند که بتوانند در میان طبقه پایین بنشینند جایی که بتوانند تواضع خودشان را به بقیه شرکت کنندگان برسانند و مخصوصاً کسی که ماسک به صورت دارد، بگذار شانه‌اش را بیرون بیاورد تا بتواند کلاه گیس خود را مرتب کند. پس از آن برود به قسمت فروش پرتقال‌ها و ارزش آن‌ها را بفهمد و سپس ارادت خود را به پوشنده ماسک بعدی نشان دهد و بعد من ممکن است که سلحشور خود را تشویق کنم که مثل کسبه یک شلینگ پس‌انداز نکنند و در گالری مجانی بنشینند و بگذاریم در نظر بیاورد که چه سودی از نشستن در زیرزمین عاید او خواهد شد.

1- اول یک بزرگی آشکارا گرفته شده است بدان معنا که اصلی‌ترین اصل یک آقای واقعی لباس و کلاه گیسش می‌باشد که کاملاً نمایان باشد.

2- با نشستن در قسمت زیرین تئاتر اگر شما یک شوالیه باشید می‌توانید با خوشحالی و رضایت معشوقه خود را پیدا کنید اما اگر یک مرد خیابانی باشی زن (همسر) گیرت خواهد آمد. آن وقت شما ستوده خواهید شد که در میان جدی‌ترین قسمت نمایش بخندید و یا در بدترین صحنه تراژدی و درام و اجازه بدهی که زبانت آنقدر بچرخد. با خنده و حرف زدن تو افتخار بر افتخار اضافه می‌کنی. در اول تمام چشم‌ها به جای دوخته شدن به بازیگران به تو دوخته خواهد شد. مهم‌ترین آدم در تئاتر به دنبال تو خواهد آمد و اسم تو را به زبان خواهد آورد و وقتی که تو را در خیابان ملاقات می‌کند خواهد گفت که او آنچنان سلحشوری است و تمام مردم تو را ستایش خواهند کرد.

دوماً تو اخلاقیات خود را در سراسر دنیا انتشار خواهی داد. فقط به این خاطر که تو یک مرد محترم می‌باشی که یکی دو ساعت را احمقانه می‌گذرانی برای اینکه کاری دیگر از تو برنمی‌آید. پس حالا جناب اگر شاعر با معشوقه تو لاس زده است تو او را بی‌آبرو کرده و جای بعدی که پس از تماشاخانه‌ها پر می‌گردند کافه‌هایی می‌باشند که در آن مردم به شرب مشغول می‌شوند.

17- نحوه بازیگری

توماس بترتون (Thomas Betterton) تولد 1635 و فوت 1710 بازیگر اصلی دوران اصلاحات اولین بار در تاریخ 1660 بر روی صحنه تئاتر ظاهر شد با شرکت بازیکنان زیادی که در اواخر جنگ‌های داخلی استخدام شده بودند و توسط فروشنده کتابی به نام John Rhodes، در آخرین کابین در Drury Lane بازی می‌کردند که هیچ‌کدام نه Betterton و نه همکارانش هنرپیشه‌های باتجربه‌ای بودند. در آن زمان هنوز تعدادی بازیگر قدیمی وجود داشتند که آن‌ها هم در تئاتر Red Bull در سال 1660 مشغول نمایش دادن بودند. در همان سال به توماس کیلیگرو (Thomas Killigrew) و آقای ویلیام داونانت (Sir William Davenant) این مجوز داده شد که از بین این شرکت‌ها بازیگرانی را انتخاب کنند که مناسب با این دو تماشاخانه باشند.

(Killigrew) بازیگران خود را از بازیگران قدیمی‌تر، از شرکت King و داونانت Davenant از بازیکنان جوان‌تر انتخاب کردند. مدت بیست و دو سال این دو شرکت به رقابت خود ادامه دادند تا زمانی که رقابت آن‌ها در سال 1682 با متحد شدن آن‌ها خاتمه یافت. قبل از این اتحاد بترتون Betterton نقش اصلی را در نمایش‌های قدیمی‌تر داشت. او در نقش‌های Macbeth (مکبث)، هنری هشتم، هاملت، مرکوتیو (Mercotio)، شاه لیر (King Lear) و Bosola بازی کرده است. گذشته از بازی کردن در این شخصیت‌ها او همچنین در تراژدی‌ها و کمدی‌ها بازی کرده است. با آمیزش این دو شرکت، او شانس بازی کردن نقش اول در شرکت King را پیدا کرد. با این حال او نقش بروتوس (Brutus) و اتللو را هم بازی کرد. ما به این نتیجه رسیدیم که بازی کردن بترتون Betterton دور از هر مسائل حاشیه‌ای و بدون مبالغه بوده است.

آقای بترتون (Betterton) با وجود بودن یک هنرمند فوق‌العاده و عالی، هیکل مریض احوالی داشت. سری بسیار بزرگ با گردنی بسیار کوتاه که در شانه‌هایش فرو رفته بود. بازوهای کوتاه چاق که بیشتر از شکمش بالا نمی‌آمدند. دست چپش معمولاً روی سینه‌اش بین کت و جلیقه‌اش بود. زمانی که او آماده سخنرانی می‌شد، حرکاتش کم بودند اما دقیق و درست. چشمان خیلی کوچکی داشت با صورتی پهن و تا اندازه‌ای فربه. پاهای کلفت با اندازه‌ای بزرگ. بهتر بود که او ملاقات شود تا اینکه تعقیب گردد. به خاطر اینکه منظر او جدی و صدمه‌پذیر و باعظمت بود. در آخرین روزهای زندگیش تا اندازه‌ای فلج گردید. صدایش آرام و ناله‌ای بود اما می‌توانست خودش را هنرمندانه با گفته‌هایش وفق دهد. رقصیدن را نمی‌دانست در حالی که خانم بریس گیردل Mrs. Brace girdle بسیار زیبا و دلپسند شعرها را در تئاتر Loves of Mors and Venus (عشق‌ها در مریخ و اورانوس) می‌خواند و رقص‌های محلی را هم به خوبی Mrs Wilks می‌رقصید، نه‌چندان هنرمندانه اما مثل یک خانم بسیار مؤدب و خوب تربیت شده. Mr Betterton هنرمندی بسیار جامع بود از Alexander تا جناب John Falatogg اما در آن آخرین شخصیت او تمایل داشت که نقش Drollery of Harpor و John Evans را بازی کند ولی در آن موقع دادگاه شرق خیلی ناچیز و جزئی بود. Harper زیادی از Bartholomew- Fair داشت و Evans با شخصیت او مغایرت داشت با این وجود چیزی که عیب داشت در الماس‌های درخشان بود و من همیشه آرزو می‌کردم که آقای Betterton از بازی کردن نقش هاملت صرف‌نظر کند و آن را به بازیگران جوانتر که تا به حال موفق به بازی نشده‌اند بدهد که شاید آن را از او بهتر اجرا می‌کردند. وقتی که او خودش را به پاهای اوفلیا انداخت یک کمی بزرگ‌تر از یک دانش‌آموز جوان می‌نمود و تازه از دانشگاه Wittem Berg آمده بود. اما هیچ‌کس نمی‌توانست مثل او شهر را راضی کند او در این نقش ریشه دوانده بود. بازیگر جوان معاصر با او، (در زمانی که Betterton 63 و Powell 40 ساله بود)، Powell چندین بار کوشش کرد که نقش‌های او را در Alexander و Jaffier و غیره بازی کند اما هیچ امتیازی به دست نیاورد به خاطر اینکه در Alexander آن ابهت لازمه شاه را نداشت. Betterton از زمانی که لباس می‌پوشید و تا به آخر نمایش فکرش را در یک نقطه متمرکز می‌کرد و خودش را منطبق با شخصیتی که نقش را ایفا می‌کرد می‌نمود.

- یک سومین روز دیگر

من باید اعتراف کنم که وقتی که به آن نمایش‌ها نگاه کردم با قضاوت فقیرانه خودم به طور عمیق و کسل کننده آنها رشد کرده اند و آدم می‌بایست اشتهای خوبی داشته باشد که بتواند این همه آشغال را هضم کند و بگذارد که آن با نامی جدید مهر شود که مرد جدیدی می‌تواند آنرا بگوید یا انجام دهد که رضایت آن‌ها را جلب کند. روز سوم با کمک نمایش خوب، رقص خوب، آوازخوانی و صحنه خوب و دوست‌داشتنی می‌تواند این روز را برای مدتی زنده نگه بدارد. در یک قسمت شما قضاوت را می‌بینید که صحنه را غلط‌گیری و سانسور می‌کنند اما بعضی از آنان تظاهر می‌کنند، منظره‌ای که آن‌ها باید با آن بخندند دلیل آن واضح است شاید آنها اطلاعات کمی درباره این صحنه داشته باشند. بعضی از قسمت‌ها هم که برای نشان دادن مناسب نبود می‌بایست که سانسور شود یعنی مجبور بودند که آنها را سانسور نمایند. اگر صحنه‌هایی در مورد دست انداختن قاضی و یا اصطلاحات شهری بود و یا اگر در مورد حکومت چیزی گفته می‌شد آنها نیز می‌بایست که سانسور شوند و نویسنده بیچاره در غیر این صورت مورد اهانت و استهزای عموم قرار می‌گرفت. در مورد خانواده سلطنت و اطرافیان هم چیزی گفته نمی‌شد که در غیر این صورت محکومیت شدیدی در انتظار نویسنده بود و بعضی اوقات حتی مجازات مرگ هم برای آن‌ها درخواست می‌گردید. پس به این صورت کتاب‌های دیگر یا کمی بیشتر و یا کمتر از دیگر کتاب‌ها محتوا داشتند و به این صورت است که من اصلاً آن‌ها را توصیه نمی‌کنم.

25- واردات خارجی

هر دوی این شرکت‌ها با مشکلات زیادی روبرو بودند. با وارد کردن خواننده‌ها و رقاص‌های خارجی آن‌ها سعی در جلب کردن تماشاگر داشتند اما از آنجاییکه این هنرمندان بسیار گران قیمت بودند فقط این دو شرکت سود کمی را دریافت کردند در این مورد در پایین صحبت خواهیم کرد و به نوشته‌های نویسندگان مثل Gibber خواهیم پرداخت.

اما تجارت تئاتری هم مثل بازرگانی عمومی همیشه می‌تواند قضاوت را فریب دهد. بدون اینکه بتوان از قبل روی آن حساب کرد. با انجام دادن بهترین تجارت هم همیشه نمی‌شود بهترین بازار را از آن انتظار داشت و به این صورت این د شرکت هم در بدترین وضع خود قرار گرفته بودند. Barton که در آن زمان بازیگر جوانی بود غالباً درباره مشکلاتی که Betterton با آن روبرو بوده است صحبت کرده است و او شکایات خود را اینگونه عنوان کرده که در یک چنین وضعیتی نگهداشتن فرم بازیگرها بسیار کار مشکلی می‌باشد. از زمان استخدام آنها متجاوز از ده سال گذشته

است و در این صورت نمی‌شود که نسبت به خواسته‌هایشان بی‌اهمیت و بی‌تفاوت باقی ماند. برای پایان دادن به این وضع نابسامان بهترین رقاصه‌های فرانسه به نام‌های Subligny, Balon, Labbee نیز خریداری شدند اما باز هم مؤثر واقع نشد و تماشاگران در راه این دو تئاتر در حال رفت و آمد بودند و اینطور به نظر می‌آمد چشمان آن‌ها بیشتر از گوش‌های آن‌ها اهمیت داشتند و این سؤال هرگز به مناظره گذاشته نشد که کدامیک از این دو تئاتر هنرمندان بهتری را دارا بودند.


ترجمه داستان «جین آیر» همراه با لاتین

ترجمه داستان «جین آیر» همراه با لاتین در 29 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 26 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 29
ترجمه داستان «جین آیر» همراه با لاتین

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

ترجمه داستان «جین آیر» همراه با لاتین در 29 صفحه ورد قابل ویرایش

(Prat one):

My name is Jane Eyre and my story begins when I was ten. I was living with my aunt, Mrs Reed, because my mother and father were both dead. Mrs Reed was rich. Her house was large and beautiful, but I was not happy there. Mrs Reed had three children, Eliza, John and Georgiana. My cousins were older than I. They never wanted to play with me and they were often unkind. I was afraid of them. 1 was most afraid of my cousin John. He enjoyed frightening me and making me feel unhappy. One afternoon, 1 hid from him in a small room. 1 had a book with a lot of pictures in it and 1 felt quite happy. John and his sisters were with their mother. But then John decided to look for me.

'Where's Jane Eyre?' he shouted, 'Jane! Jane! Come out!' He could not find me at first - he was not quick or clever. But then Eliza, who was clever, found my hiding place. 'Here she is!' she shouted. 1 had to come out. And John was waiting for me. 'What do you want?' 1 asked him. 'I want you to come here,' John said. 1 went and stood in front of him. He looked at me for a long time, and then suddenly he hit me. 'Now go and stand near the door!' he said. 1 was very frightened. 1 knew that John wanted to hurt me. 1 went and stood near the door. Then John picked up a large, heavy book and threw it straight at me. The book hit me on the head and 1 fell. 'Y ou cruel boy!' 1 shouted. 'You always want to hurt me. Look!' 1 touched my head. There was blood on it. John became angrier. He ran across the room and started to hit me again and again. 1 was hurt and afraid, so 1 hit him back. ?Mrs Reed heard the noise and hurried into the room. She was very angry. She did not seem to notice the blood on my head. 1ane Eyre! You bad girl!' she shouted. 'Why are you hitting your poor cousin? Take her away! Take her to the red room and lock the door!'

The red room was cold and dark. I was very frightened.

Nobody ever went into the red room at night. I cried for help, but nobody came. 'Please help me!' I called, 'Don't leave me here!'

But nobody came to open the door. I cried for a long time, and then everything suddenly Went black. I remember nothing after that. ?When at last I woke up, I was in my bed. My head was hurting. The doctor was there. 'What happened?' I asked him. 'Y ou are ill, Jane,' the doctor answered. 'Tell me, Jane. Are you unhappy here with your aunt and your cousins?' 'Yes, I am,' I answered. 'I'm very unhappy.'

'I see,' said the doctor. 'W ould you like to go away to school?' he asked. 'Oh, yes, I think so,' I told him. The doctor looked at me again, and then he left the room. He talked to Mrs Reed for a long time. They decided to send me away to school. So not long afterwards, I left my aunt's house to go to school. Mrs Reed and my cousins were pleased when I went away. I was not really sad to leave. 'Perhaps I'll be happy at school,' I thought. 'Perhaps I'll have some friends there.'

One night in January, after a long journey, I arrived at Lowood School. It was dark and the weather was cold, windy and rainy.

The school was very large, but it was not warm and comfortable, like Mrs Reed's house. A teacher took me into a big room. It was full of girls. There were about eighty girls there. The youngest girls were nine, and the eldest were about twenty. They all wore ugly brown dresses. It was supper time. There was water to drink, and a small piece of bread to eat. I was thirsty, and drank some water. I could not eat anything because I felt too tired and too excited. After supper, all the girls went upstairs to bed. The teacher took me into a very long room. All the girls slept in this room. Two girls had to sleep in each bed. Early in the morning, I woke up. It was still dark outside and the room was very cold. The girls washed themselves in cold water and put on their brown dresses. Then everybody went downstairs and the early morning lessons began. ?At last, it was time for breakfast. 1 was now very hungry. We went into the dining-room with the teachers. There was a terrible smell of burning food. We were all hungry, but when we tasted the food we could not eat it. It tasted terrible. Feeling very hungry, we all left the dining-room.

At nine o'clock, lessons began again. 1 looked round at the other girls. They looked very strange in their ugly brown dresses. 1 did not like the teachers. They seemed to be unkind and unfriendly. Then at twelve o'clock, the head teacher, Miss Temple, came in. She was very pretty and her face was kind. 'I want to speak to all the girls,' she said. 'I know that you could not eat your breakfast this morning,' she told us. 'So now you will have some bread and cheese and a cup of coffee.' The other teachers looked surprised. 'I'll pay for this meal,' Miss Temple said. The girls were very pleased. After this meal, we went out into the garden. The girls' brown dresses were too thin for the cold winter weather. Most of the girls looked cold and unhappy, and some of them looked very ill. 1 walked around and looked at the girls and at .the school and the garden. But I did not speak to anyone, and nobody spoke to me. One of the girls was reading a book. 'Is your book interest- ing?' I asked her. 'I like it,' she answered. 'Does this school belong to Miss Temple?' I asked. 'No, it doesn't,' she answered. 'It belongs to Mr Brocklehurst. He buys all our food and all our clothes.'

The girl's name was Helen Burns. She was older than I was. 1 liked her immediately. She became my friend.



«جین آیر» (قسمت اول)
نوشته : کارلوت برونته



اسم من جین آیر است و داستان من از زمانی آغاز می شود که من 10 ساله بودم من با عمه ام خانم رید زندگی می کردم، زیرا پدر و مادرم هردو مرده بودند. خانم رید ثروتمند بود. خانه او بسیار بزرگ وزیبا بود، ولی من در آنجا خوشحال نبودم. خانم رید سه فرزند داشت؛ الیزا، جان و جورجیانا. پسر و دختر عمه‌هایم از من بزرگتر بودند. آنها هرگز نمی خواستند که با من بازی کنند و اغلب نامهربان بودند. من از آنها می ترسیدم. از همه بیشتر از پسر عمه ام جان می‌ترسیدم. او از ترساندن من لذت می برد و مرا ناراحت می‌ساخت. در یک بعدازظهر، من دریک اتاق کوچک از دست او مخفی شدم. من کتابی با عکس های زیاد در آن داشتم و از آن بابت احساس خوشحالی می‌کردم. جان و خواهرانش با مادرشان بودند. اما جان تصمیم گرفت که به دنبال من بگردد. او فریاد می‌کشید «جین آیر کجاست» «جین! جین! بیا بیرون» او در ابتدا نتوانست مرا پیدا کند. او سریع یا باهوش نبود. اما الیزا، که با هوش تر بود محل مخفی‌گاه مرا پیدا کرد. او فریاد زد: او اینجاست، من مجبور بودم بیرون بیایم و جان منتظرم بود. از او پرسیدم : چه می خواهی؟ جان گفت: از تو می خواهم که به اینجا بیایی. من رفتم و در جلوی او ایستادم. او مدت زیادی به من نگاه کرد و ناگهان به من ضربه ای زد و گفت : حالا برو کنار در بایست.

من خیلی ترسیده بودم. من می دانستم که جان می‌خواهد به من آسیب برساند. من رفتم و کنار در ایستادم. سپس جان یک کتاب بزرگ و سنگین برداشت و به سمت من پرتاب کرد. کتاب به سرم خورد و مرا انداخت. من فریاد زدم: تو پسر سنگدلی هستی، تو همیشه می خواهی به من آسیب برسانی. نگاه کن. سرم را لمس کردم. خونی شده بود. جان خشمگین تر شد. او طول اتاق را طی کرد و مجدداً شروع به اذیت و آزار من کرد. من زخمی و هراسان بودم. بنابراین من هم او را زدم. خانم رید صدایمان را شنید و باعجله خود را به اتاق رساند. او خیلی عصبانی بود. او متوجه سرم نشد و فریاد زد: جین آیر تو دختر بدی هستی. چرا تو به پسرعمه بیچاره‌ات حمله کردی؟ از او دور شو! او را به اتاق قرمز ببرید و در آنرا قفل کنید!

اتاق قرمز تاریک و سرد بود. من خیلی ترسیده بودم. هیچکس درشب به اتاق قرمز نمی رفت. من کمک می‌خواستم و گریه می کردم اما هیچکس به آنجا نیامد. من صدا می زدم : لطفاً کمکم کنید. مرا اینجا تنها نگذارید!

اما هیچکس برای باز کردن در نیامد. من مدت طولانی گریه کردم تا اینکه ناگهان همه چیز سیاه شد. من بعد از آن چیزی را به خاطر نمی آورم. سپس زمانی که بیدار شدم، در رختخوابم بودم. سرم درد می کرد. دکتر آنجا بود، از او پرسیدم: چه اتفاقی افتاده؟ دکتر پاسخ داد: تو مریض هستی، جین! جین به من بگو! آیا تو با عمه و عمزاده هایت دراینجا ناراحت هستی؟ جواب دادم: بله، خیلی ناراحت هستم.

دکترگفت: می بینم و پرسید: دوست داری به دور از اینجا به مدرسه بروی؟ به او گفتم: اوه ! بله، اینطور فکر می کنم. دکتر به من نگاه کرد و سپس اتاق را ترک کرد. او مدت زیادی با خانم رید صحبت کرد. آنها تصمیم گرفتند که مرا به دور از آنجا به مدرسه بفرستند. هنوز مدت زیادی نگذشته بود که من خانه عمه ام را ترک کردم و به مدرسه رفتم. خانم رید و عمه زاده هایم از رفتن من راضی بودند. من جداً غمگین نبودم و فکر کردم: شاید من در مدرسه شاد باشم. شاید من در آنجا دوستانی پیدا کنم. دریک شب در ماه ژانویه بعداز یک مسافرت طولانی من به مدرسه لوود رسیدم. آنجا تاریک بود و هوا سردو بارانی بود و باد می وزید. مدرسه بزرگ بود ولی گرم و راحت نبود، درست مانند خانه خانم رید.

یکی از معلمان مرا به اتاق بزرگی برد. آنجا پر از دختر بود. حدود 80 دختر در آنجا بود. جوانترین دخترها 9 ساله بود و بزرگترین آنها درحدود 20 سال داشت. همه آنها لباس های قهوه ای زشتی بر تن داشتند.

زمان شام فرا رسیده بود. آنجا فقط مقداری آب برای نوشیدن و تکه‌ی کوچکی نان برای خوردن بود. من تشنه بودم که مقداری آب نوشیدم.

من چیزی نتوانستم بخورم زیرا بسیار احساس خستگی می کردم و بسیار هیجان زده بودم. بعد از شام همه دخترها برای خواب به بالای پله ها رفتند. معلم مرا به اتاق بسیار بزرگی برد. همه دخترها دراین اتاق خوابیده بودند. دو دختر مجبور بودند دریک تخت بخوابند.

صبح زود من بیدار شدم. بیرون هنوز تاریک و اتاق بسیار سرد بود. دخترها خودشان را در آب سرد شستند و لباس های قوه ایشان را پوشیدند. سپس همگی به پائین رفتند و کلاس درس صبح خیلی زود شروع شد.

درپایان، زمان صرف صبحانه رسید. من دراین لحظه بسیار گرسنه بودم. مابا معلمان به سالن غذا خوری وارد شدیم. و در آنجا بوی وحشتناک غذای سوخته می‌آمد. همگی ما گرسنه بودم اما وقتی مزه غذا چشیدیم نتوانستیم آنرا بخوریم. مزه وحشتناکی بود. درحالیکه بسیار گرسنه بودیم سالن غذا خوری را ترک کردیم. درساعت 9، کلاس درس مجدداً آغاز شد. من به دخترهای روبروم نگاه کردم آنها در لباس های قهوه ای زشتشان بسیار غریب بودند.

من معلم هارا دوست نداشتم. آنها نامهربان و غیر دوستانه بنظر می رسیدند. سپس در ساعت 12، سرمعلم، خانم کمپل آمد. او بسیار زیبا و صورتش مهربان بود. او گفت: می خواهم با همه دخترها صحبت کنم. من می دانم که شما نتوانستید امروز صبحانه بخورید. او به ما گفت : بنابراین می توانیم حالا مقداری نان و پنیر و یک فنجان قهوه داشته باشید. سایر معلمان متحیر شدند. خانم کمپل گفت: من این وعده غذایی را خواهم داد. دختر ها بسیار خشنود شدند.