دانلود تحقیق- مقاله-پروژه-کارآموزی

مرجع کامل خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

دانلود تحقیق- مقاله-پروژه-کارآموزی

مرجع کامل خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

پاورپوینت ایمنی کاربردی در تونل

پاورپوینت ایمنی کاربردی در تونل
دسته بندی معماری
فرمت فایل pptx
حجم فایل 5535 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 81
پاورپوینت ایمنی کاربردی در تونل

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

پاورپوینت ایمنی کاربردی در تونل

توضیحات:
فایل پاورپوینت ایمنی کاربردی در تونل ، در حجم 85 اسلاید قابل ویرایش،همراه با یک هدیه ویژه.

بخشی از متن:
باتوجه به اینکه عملیات حفاری در تونل یکی از فعالیتهای دارای ریسک خطر بالا می باشد مدیریت HSE در هر مجموعه می بایست با اتخاذ تدابیر پیشگیرانه نسبت به جلوگیری و کاهش حوادث جانی و مالی اقدامات لازم را انجام دهند . در این مجموعه به بررسی و شرح برخی از خطرات احتمالی در تونل و روشهای پیشگیری از آن می پردازیم .
با توجه به ماهیت کار هر بخش از پروژه لازم است عوامل مستقیم و غیر مستقیم، بازدید کنندگان و ... باید به تجهیزات ایمنی متناسب با نوع کار تجهیز شوند. به عنوان نمونه، در ذیل یکسری از وسایل عمومی مورد نیاز جهت تردد و کار در تونل ذکر شده است .

فهرست مطالب:
مقدمه
1-تجهیزات افراد در تونل
2-عملیات اجرایی مربوط به نصب تجهیزات و ... در تونل
3-پیاده رو و مسیرهای دسترسی به محلهای کاری
4-حمل و نقل مسافر
5-نرده بان های دسترسی
6-خاکبرداری و حفاری
7-حفاری با بیل مکانیکی
8-حفاری با لودر
9-شارژ کردن چالهای انفجار
10-انفجار
11-ریگلاژ و لق گیری
12-نصب وایرمش
13-نصب قابها
14-نصب راک بولتها
15- بتن پاشی ( شاتکریت )
16- حمل
17) دور زدن در تونل
18) دنده عقب رفتن در تونل
19) نصب شبکه آرماتور
20) حرکت دادن قالبها
21) کار در مناطق قالب بندی شده
22) ذرات سمی در هوای تونل
23) کمکهای اولیه

این فایل با فرمت پاورپوینت در 85 اسلاید قابل ویرایش تهیه شده است.


محتوای فایل دانلودی

پاورپوینت

راهنمای استفاده

Microsoft powerpoint WinRAR

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق آراء تربیتی پیشگامان تعلیم و تربیت

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق آراء تربیتی پیشگامان تعلیم و تربیت
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 334 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 171
دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق آراء تربیتی پیشگامان تعلیم و تربیت

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

آراء تربیتی پیشگامان تعلیم و تربیت

جان آموس کومنیوس ( 1670-1592)[1]

از میان مصلحان تربیتی که در طول زمان پا به عرصه وجود نهاده اند، ژان کومنیوس در خور مقامی عالی است. تاریخ زندگی او مشحون از شکنجه و عذاب است.­ تربیت اولیه او بسیار ناقص بود . وی در بیست سالگی به یک مدرسه علوم دینی، واقع در ناسوی هربون[2]­رفت تا کشیش شود. او اطمینان داشت که تربیت باید به سوی مسیحیت متوجه باشد، وگر نه راهی به سوی ترکستان خواهد بود.­او هم مانند بیکن عقیده داشت که توانا بود هرکه دانا بود و بر موضوع های سود مند تاکید می کرد.­او هم پیشرفت را از راه علم ممکن می دانست، نه از راه بشر دوستی. کومنیوس کتاب خوان حریصی بود که به ویژه از کتاب های افلاطون، سیسرون، پلوتارک و کوینتی لین لذت می برد. ( مایر، 1374، ص 298 )

کومنیوس اصولا یک فرد خوش بین بود. در حالی که بیشتر الهیون هم زمان او بر شرارت و سرکشی بشر تاکید می کردند، او بر عظمت بشر تاکید می نمود، زندگی را نبرد گاه خیر و شر می دانست و برای اطمینان خاطر مطمئن بود که خیر پیروز خواهد شد. او تنها دارای نظر انتزاعی در تربیت نبود، بلکه در سراسر زندگی خود می خواست که آرمان های خود را به صورت عملی در آورد و تمدن را از راه فعالیت عملی پیشرفت دهد. هدف و منظور تربیت به نظر کومنیوس این است که فرد بشری مانند مسیح بارآید و این بدین معناست که تعلیم باید برای زندگی باشد، نه فقط برای یک شغل بخصوص. همچنین می رساند که بین عمل و آرمان ارتباط وجود دارد و فضیلت به منزله قلب فرآیند تربیتی است. کومنیوس را می توان متفکری فانی در خدا نامید زیرا خدا در نظر او آغاز و انجام تربیت بود. کومنیوس می گوید تربیت صحیح باید از خانه به مدرسه انتقال یابد. محصلان را باید به گروه هایی تقسیم کرد و به آنان درس داد. بیشتر معلمان همزمان او طرفداران جدی انضباط بودند و این رفتار در نظر کومنیوس قابل تاسف بود؛ زیرا او کودک را با گیاه در حال رشد مقایسه می کرد و می گفت باید با کمال دقت و از روی محبت رشد او را راهنمایی کرد. ( همان، ص 300)

کومنیوس چهار گونه موسسه تربیتی طرح می کند: نخست «مدرسه دامان مادر» که نمودار تربیت کودک در خانه است. در این مرحله مهم این است که والدین نمونه های سودمندی برای کودکان خود باشند و در خانه بر آرمان های اخلاقی و مذهبی تکیه شود.

دوم، « مدرسه زبان مادری » است که در آن به تحصیل زبان مادری بیش از ادبیات باستان یونان و روم تکیه خواهد شد و در عین حال علم و هنر نباید فراموش شود.

سوم، « مدرسه لاتین » که مختص دانش آموزان بهتر است که در آن علاوه بر زبان های یونانی، لاتین و عبری باید بر مقدمات علوم و ادبیات و هنر ها نیز تاکید شود.

چهارم، « مدرسه دانشگاه و سفر » که پیشوایان جامعه را می آفریند. این مدرسه مختص بهترین دانش -آموزان است و باید آنان را برای پژوهش های اصلی و تکاپو در آرمان ها و اخلاقیات اقوام گوناگون تشویق کند.

کومنیوس مانند مربیان پراگماتیست بر عمل تاکید می کند. « یادگیری از راه عمل » مفتاح نظام او بود و می گفت ما نوشتن را از راه نوشتن، و استدلال کردن را با استدلال کردن یاد می گیریم؛ ولی تنها عمل کافی نیست، بلکه باید استعداد های انتقادی و تحقیقی دانش آموزان را پرورش داد و این وظیفه عقل است که پایه ای برای داوری فراهم کند. ( همان، ص 302)

کومنیوس معتقد است که باید کودکستان در همه نقاط، مدرسه ابتدایی در هر دهستان، قصبه کوچکی یا ده، یک دبیرستان در هر شهر و یک آکادمی در قلمرو هر دولت و حتی در هر ناحیه بزرگی موجود باشد. کودک اگر بتواند، باید چهار مرحله سازمانی مدارس را متوالیا و بدون انقطاع طی کند. معذلک به عقیده کومنیوس تحصیلات دوره ابتدایی باید طوری تنظیم شده باشد که وقتی کودک آن را به پایان می رساند تربیت عمومی او به درجه ای از کمال نسبی رسیده باشد که وی را از ادامه تحصیل بی نیاز سازد. ( شاتو، 1355، ص 124 )

چون هدف آن است که به تمام اطفال تعلیمات عمومی که قادر باشد همه قوای انسانی را پرورش دهد داده شود، کومنیوس معتقد است که باید همه آنها را تا آنجا که میسر است با هم پیش برد تا یکدیگر را تشویق کنند، به کار و کوشش بر انگیزند ، موجب تصفیه اخلاق یکدیگر شوند و خویشتن را به تمام فضایل از جمله فروتنی، حاضر خدمتی، برادری و همبستگی متقابل بیارایند. وی مخصوصا بر این نکته ایمان دارد که تعیین استعداد افراد برای کار های علمی و ادبی و دستی در سنین پایین اقدامی عجولانه است ؛ زیرا قبل از سن 13-14 سالگی قدرت های ذهنی و تمایلات روان به صراحت تجلی نمی کنند. از طرف دیگر، تنها اطفال ثروتمندان، اشراف یا صاحب منصبان قضایی و اداری برای بر عهده گرفتن این قبیل مشاغل زاده نشده اند تا در های مدارس لاتین تنها به روی آنها گشوده شود و دیگران به عنوان کسانی که هیچ گونه توقعی از آنان نتوان داشت رانده شوند. همای هوش و ذکاوت آنجا که خواهد و هرگاه که اراده کند فرود آید. به عقیده کومنیوس این واقعیت که هوش هایی طبعا ضعیف و نسبتا محدود یافت می شوند مانعی در راه اجرای تعلیمات عمومی نیست بلکه بر عکس الزامی است بر اینکه تمام افراد پرورش یابند. هرچه کودکی از نظر هوشی ضعیف تر و ابله تر باشد، به همان نسبت بیشتر به کمک نیازمند است تا خویشتن را از بلاهت برهاند و ضعف خود را درمان کند. به عقیده کومنیوس ممکن نیست بتوان ذهنی چندان بی استعداد یافت که پرورش نتواند کم کم آن را بهبود بخشد. اگر هم چنین فردی هیچ گونه پیشرفتی از لحاظ تحصیلی نداشته باشد لااقل از نظر اخلاق و رفتار ملایم تر خواهد شد. بنابراین هیچ کس را نباید از مزایای تعلیم و تربیت محروم کرد. ( همان، ص 126)

در اجرای اصل تربیت کومینوس معتقد است که مسیر طبیعت از عام به خاص است و از ابتدای کار معلم همواره مفاهیم ابتدایی را به شاگرد عرضه خواهد کرد تا فکر کلی را آشکار سازد. سپس به تدریج و به صورتی غیر محسوس به موضوعات دور تر و در سطح بالاتر خواهد پرداخت. آموختن به معنای: از دانسته به ندانسته، از ساده به پیچیده ، از نزدیک به دور، از با قاعده به بی قاعده و از مجسم به مجرد رفتن است. برای احتراز از اینکه توجه شاگردان از موضوع درس منصرف و در نتیجه قدرت ذهنشان تضعیف شود معلم در یک زمان معین فقط یک موضوع را بدآنان عرضه خواهد کرد و مادام که موضوعی کاملا درک نشده باشد توضیحات مربوط به آن را برای آغاز کردن مطلب دیگر قطع نخواهد کرد. کومنیوس اصرار می ورزد که دانستن به معنای انباشتن ذهن از معلومات نیست بلکه به معنای آگاهی از مطالبی است که مفید است و منظورش از مفید بودن تنها مزایای مادی نیست بلکه بیشتر نتایج اخلاقی است. ( همان، ص 136 )

حقیقت آن است که وقتی، بعد از سه قرن، آثار تربیتی کومنیوس را مطالعه می کنیم، در نظر ما همچون پیامبری بزرگ جلوه گر می شود. پیامبری که عاشق ظهور تفاهم بین المللی و ایجاد مدارس دموکراتیک است و این را مقدمه لازم آن می داند. پیامبری که بر تعلیم و تربیت توام با سیاست، سیاست به معنی لغوی و عالی کلمه، اعتماد می کند تا بدین وسیله از هر کودکی مردی و از هر مرد، کارگری خوشبخت در کار گاه انسانیت بسازد. ( همان، ص 138 )

کومنیوس به رسالت انسان اعتقاد کامل داشت و آموزش همه کودکان از فقیر گرفته تا غنی، مرد و زن، باهوش و کند هوش را مورد نظر داشت. او را فردی انسان گرا دانسته اند زیرا در نظر خدا همه افراد را با ارزش و یکسان می دانست. افکار آموزشی وی تاثیرات عمیقی بر شیوه های آموزشی بر جای گذاشته است. کومنیوس، هدف از آموزش و پرورش را کسب دانش، اخلاقیات و مذهب می دانست و معتقد بود که آموزش و پرورش باید انسان را برای زندگی کردن آماده کند و از این رو باید امکان تربیت برای تمام طبقات مردم فراهم گردد.

یکی از آثار ارزنده او هنر بزرگ تعلیم [3] نام دارد که در آن هنر و فن آموزش همگانی و راهنمایی کامل برای ایجاد مدارس در جوامع، شهرها و روستاهای مختلف ارائه نموده است. ( مفیدی، 1381، ص 58 )

ژان ژاک روسو[4] (1778-1712)

ژان ژاک روسو در ژنو به دنیا آمد، اما بیشتر عمرش را در فرانسه گذراند. او فکر می کرد که انسان ها اساسا خوبند، اما به سبب تمدن، به انحراف کشیده شده اند. او بر این باور نبود که مردم باید از همه پیشرفت های هنری فن آورانه خود دست بردارند، اما معتقد بود که این پیشرفت ها، خصوصا در جایی که ما را از طبیعی بودن باز می دارد، باید تحت کنترل در آید. به عبارت ساده، روسو جنبه هایی از تمدن را که به زندگی طبیعی آسیب نمی رساند، مورد بحث قرار داد. پیشنهاد های روسو برای تعلیم و تربیت در کتاب امیل، که کودکی را از تمدن دور و در منطقه روستایی تربیت می کند، یافت می شود. از زمان ورود به منطقه روستایی، امیل یک معلم خصوصی دارد که مراقب آن است تا کودک به طور طبیعی زندگی کند، و معلم بر آن است تا اشیا را طوری تربیت دهد که امیل از طبیعت یاد گیرد.

روسو معتقد است که کودکان نه به عنوان بزرگسالان کوچک اندام، بلکه به عنوان موجوداتی که مراحل مختلف رشد را طی می کنند نگریسته می شوند. این تصور در مورد کودک به عنوان شخص رو به رشد به ویژه بر روان شناسانی چون جی. استانلی هال[5] بنیان گذار روان شناسی علمی کودک، تاثیر گذاشت. دیدگاه روسو به مربیان کمک کرد تا سوالاتی مرتبط با اینکه چه چیزهایی برای کودکان طبیعی است، مطرح کنند. به عبارت دیگر، برای کودکان طبیعی نیست که برای مدتی طولانی بی حرکت بنشینند، حواس خود را بر امور انتزاعی متمرکز کنند، ساکت بمانند، یا کنترل عضلانی ظریف به نمایش بگذارند. روسو به مربیان کمک کرد تا نسبت به مراحل فیزیولوژیکی، روان شناختی و رشد اجتماعی کودک حساس تر شوند. توجه او به جنبه های فیزیولوژیکی یادگیری مستقیما بر نظریه های افرادی چون ماریا مونته سوری [6] تاثیر گذاشت. التفات روسو به ماهیت رشد کودک، و اعتقاد او به خوبی ذات انسان ها، صحنه را برای تعلیم و تربیت « کودک محور» معاصر فراهم نمود. آنچه روسو حقیقتا به آن اعتقاد داشت، این بود که علایق کودک باید راهنمای تعلیم و تربیت باشد. علاقه همان هوس نیست و منظور روسو از «علاقه»، گرایش ذاتی کودکان به کشف جهانی است که در آن زندگی می کنند او به استقلال کودکان معتقد بود، اما آن را یک استقلال طبیعی که کودکان باید به نتایج طبیعی رفتارشان تن در دهند، می دانست. ( اوزمن، کراور، 1387، ص 216 )

روسو برای تعلیم و تربیت سه منبع مشخص کرد:

1- طبیعت، رشد خود جوش اعضا و استعداد ها.

2- موجودات انسانی، کاربرد های اجتماعی که بر این رشد عرضه می کنیم.

3- اشیا، فراگیری تجربه شخصی از محیط پیرامون. ( همان، ص 223 )

روسو از نخستین کسانی بود که علیه حالت رسمی آموزش و پرورش طغیان کرد و از حقوق فرد در تعلیم و تربیت سخن راند. وی با تمدن که جنبه قرار دادی دارد، خصومت ورزید. روسو بر این باور بود که « انسان باید خود سرنوشت خویش را تعیین کند و تحقق خصلت های اجتماعی خود را عهده دار شود » (صفوی، 1362، ص 26 )

روسو در امیل و تمام آثارش اعتقاد فراوانی به عالم طبیعی دارد و می گوید(( هر چیزی به همان صورتی که پرورده قدرت آفریدگار جهان است خوب است، اما هر چیزی در دست انسان تغییر ماهیت می دهد )). بنابراین، تعلیم و تربیت چنان چه بخواهد با طبیعت هم نوا شود، باید به کودک احترام بگذارد. از آنجا که کودکان از نظر طبیعی با هم متفاوتند، آموزش و پرورش باید فردیت کودک را مورد توجه قرار دهد. وی مصرانه سفارش می کرد که کار تعلیم و تربیت را با شناخت دانش آموزان آغاز کنید؛ زیرا به طور قطع و یقین آنان را درست نمی شناسید. به اعتقاد وی، قبل از اینکه کودک توانایی فهمیدن به دست آورد، نباید به او چیزی آموخت. روسو بیشترین اهمیت را برای فعالیت جسمی و تندرستی قائل بود و عقیده داشت که علایق طبیعی کودک نظیر کنجکاوی و بازی، در تعلیم و تربیت او نقش مهمی ایفا می کند. او معتقد بود که آموزش و پرورش کودک باید کمتر گفتاری و بیشتر حسی و تجربی باشد. روسو پاها، دست ها و چشم ها را نخستین معلمان کودک می دانست و عقیده داشت که جایگزین کردن کتاب به جای آنها به منزلة آن است که کاربرد عقل و خرد دیگران را بیاموزد. روسو بر این باور بود که کودک باید بیش از موضوعات درسی مورد توجه بزرگسالان باشد او همچنین می پنداشت که تاکید بیش از حد بر حافظه درست نیست و عقیده داشت که تعلیم و تربیت باید گسترده و همه جانبه باشد، به گونه ای که توانایی های بالقوه ی کودک شکوفا گردد. ( همان، ص 27 )

روسو عقیده داشت که تربیت را باید از زمان حال آغاز کرد. مدرسه مقدمه ای برای زندگی نیست، بلکه تمرین در زندگی است. کودک بیش از همه چیز باید از عیب های اجتماع در امان باشد تا فضیلت های او رشد کند. ( مایر، ترجمه: فیاض، 1374، ص 332 )

روسو بیان می دارد که ما باید به کودکان مهلت بدهیم. یاد دادن واژه هایی که عاری از مفهوم باشند، تلف کردن وقت است. معلم باید دموکراسی واقعی را به کار بندد. تربیت باید با فعالیت و به ویژه با استعداد ما درباره محبت و دست زدن به کوشش های سودمند، اندازه گیری شود.

روسو پدر روان شناسی نوین کودک است. او پایه های برنامه جدید آموزشی را بنا نهاد وبر اهمیت فعالیت ها تاکید کرد. او دریافت که کودک باید از باطن شکفته شود. او می دانست که زبان را باید با روشی نوین آموخت و اعتقاد داشت که کنجکاوی و سود مندی باید اصول برنامه آموزشی باشد. ضعف نظام روسو هم آشکار است. او فعالیت های معلم را محدود کرد و گفت باید بخش کوچکی از تربیت باشد. امروز ما می دانیم که راهنمایی های جامع، نخستین وظیفه تربیت است و در صورتی که این راهنمایی به وسیله معلم به عمل نیاید، به وسیله عوامل ارتباطی و رسوم فرهنگی اعمال خواهد شد و معیار های متوسطی برای فرد و اجتماع به بار خواهد آورد. چیزی که در یک نظام تربیتی صحیح لازم است، عقلانی کردن احساسات و افزودن بر عقل از راه پرورش سائق های خلاق است.

عقل در میان تمام استعداد های بشر از همه حاد تر است و روسو امکانات آن را دست کم گرفته است. شباهت مستقیمی میان روسو، کانت و پستالوزی [7] وجود دارد. نفوذ روسو بر تربیت معاصر، به ویژه در امریکا، بی اندازه است. او پیامبر آزادی و عدم مداخله است، ولی ما باید به خاطر داشته باشیم که آزادی خلاق در تربیت مستلزم احساس مسئولیت و حس فداکاری اجتماعی است. (همان، ص 340 )

روسو به چهار مرحله در رشد کودکان اشاره می کند.

1- مرحله جسمانی – تولد تا 5 سالگی

2- مرحله توحش – 5 تا 12 سالگی

3- دوره عقلانی – 12 تا 15 سالگی

4- مرحله اجتماعی – 15 تا 20 سالگی ( همان، ص 333)

او در کتاب امیل مطالب بسیاری درباره تربیت کودک از بدو تولد تا بزرگسالی گنجانیده است و البته باید گفت روسو خود هرگز نقش پدر را برای فرزندان خود در زندگی واقعی اش ایفا نکرد و فرزندانش را به موسسات مخصوص نگهداری کودکان ناشناس فرستاد. در این جا باید متذکر گردیم اگرچه عقاید روسو از محتوای نوشته های مختلف سیاسی، اجتماعی، آموزشی دیگر وی هویدا است، اما از جهت اهمیت نظریه های تربیتی او در کتاب امیل، به بررسی آراء او خواهیم پرداخت. (­مفیدی، 1381،­ص 76 )

« امیل » که در حقیقت نمایانگر عقاید و نظریات تربیتی روسو است، ابتدا صورت داستان داشت، ولی در حقیقت حاوی مطالب بسیار گسترده در مورد جنبه های مختلف پرورش کودک، آموزش، تغذیه و ارزش شیر مادر و لزوم تغذیه کودک از شیر مادر، نقش پدر به عنوان مربی، معلم خصوصی و راهنما و مسائل دیگر است و طیف وسیعی از جنبه های تربیتی و آموزشی کودک را از بدو تولد تا بزرگسالی، انتخاب شغل و حرفه و ازدواج را در بر می گیرد.

در این جا سعی می شود تا عقاید کلی روسو را درباره کودک و دنیای آموزشی و زندگی او شرح دهیم:

توجه به طبیعت کودک

روسو در بحث پیرامون طبیعت منحصر به فرد کودک با عقاید زمان خود در ستیز بود و با تصورات غلط زمان که با کودک و قابلیت هایش وقعی نمی نهاد، سخت مخالفت می ورزید و مکررا اظهار می کرد که به کودکان باید بر طبق سن و سالشان رفتار کنیم. زیرا طبیعت به کودک قبل از بالغ شدن به چشم کودک می نگرد، و اگر قرار باشد چنین نظمی را بر هم بزنیم، میوه های بیشتری خواهیم داشت بی طعم، که در خطر فساد قرار می گیرند. یعنی عده ای کودکان دانشمند خواهیم داشت که روحشان هنوز کودک است. پس باید کودک را در کودکی پخته کرد. ( همان، ص 78 )

تاثیر جامعه خانواده و اجتماع

روسو معتقد به فساد اجتماع بود و سعی داشت تا قهرمان خود امیل را از فساد و تباهی های جامعه دور نگه دارد بدین ترتیب، امیل در سرزمینی تنها و فقط با مربی اش (تا سن 12 سالگی ) بسر برد. عقاید روسو درباره تاثیر اجتماع بر انسان به صورت زیر خلاصه می شود:

طبیعت انسان را نیک پدید آورده، ولی این جامعه او را شریر تربیت نموده است، طبیعت انسان را آزاد آفریده، ولی جامعه او را بنده گردانیده است، طبیعت انسان را خوشبخت آفریده ولی جامعه او را بدبخت و بیچاره نموده است. واضح است که این قضایا به هم مرتبط بوده و بیان یک حقیقت هستند و آن این که از دیدگاه روسو، نسبت اجتماع به عالم طبیعت مانند نسبت شر است به خیر.

مسئله عمده دیگر این که، از لحاظ فلسفه طبیعت گرایی[8] که روسو از پیروان آن می باشد، آموزش و پرورش باید امکان رشد طبیعی را برای کودک فراهم سازد و تربیت وقتی حقیقی خواهد بود که به طبیعت و نیروها و امیال کودک فرصت دهد که به سرعت رشد و نمو نمایند و باید از هر گونه دخالت خودداری گردد. به همین سبب طبیعت گرایان گاهی مدارس را به منزله سرباز خانه هایی می دانند که آزادی کودک را محدود می سازند. درباره تربیت در محیط خانه نیز تردید دارند و بعضی از طبیعت گرایان معتقدندکه برای تربیت کودک بایداو از محیط خانه و دخالت والدین دور نگاه داشت. از جمله اینها روسو اعتقاد داشت که امیل باید از زندگی خانوادگی در دوران طفولیت جدا گردد و باید درس خود را نه از انسان بلکه از طبیعت فرا گیرد. ( مفیدی، 1381، ص 79 )


1. John Amos comenius

2. Herbon , Nassau

[3]. The great didactic

[4]. Jean Jacques rousseau

[5]. G – Stanley hall

[6]. Maria montessori

[7]. pestalozi

[8]. Naturalism


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق تکلیف شب

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق تکلیف شب
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 67 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 47
دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق تکلیف شب

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

تکلیف شب

تکلیف شب به عنوان یک موضوع تربیتی درسال 1842مورد مباحثه متخصصین علوم تربیتی درانگلستان قرارگرفت ودرسال1982درنخستین شماره های دائره المعارف تعلیم وتربیت آمده است که بچه های کمتر از9سال آماده نیستند که تکالیف جدیدی در خانه انجام دهند.

سیمای تکالیف در اوایل قرن بیستم جهت خاصی پیدا کرد و آن بدان جهت بود که ذهن انسان را به مثابه عضله ای فرض می کردند که می تواند به وسیله تمرین ذهنی یا حفظ کردن تقویت شودو از آنجا که حفظ کردن می توانست در منزل صورت می گیرد ،بنابراین به عنوان موضوعی مثبت تلقی میشد(نجاریان،1370).

بدین ترتیب تکلیف شب با پشتوانه ای علمی راهی مدارس شد و جزء لاینفک آن گردید. این طرز تلقی ادامه داشت تامحققان درصدد بررسی تجربی پیرامون تکلیف شب برآمدند. نخستین پژوهش تجربی درسال 1904میلادی درآلمان صورت گرفت ودرسال 1913میلادی پژوهشی توسط مجله خانم های خانه دار صورت گرفت که در این پژوهش با مدیران اداری،پزشکان،والدین درخصوص اثرات تکلیف شب در کشور امریکا مصاحبه و نظر خواهی شد و نتایج آن در مجله درج و قویا توصیه گردید که تکلیف شب بایددرمدارس دولتی متوقف شود. نتایج این تحقیق مبداءومدخل مباحثات منسجم درخصوص کاهش یا افزایش تکلیف شب در قلمرو و فرایند تعلیم وتربیت تلقی گردید ومحرک بسیاری از پژوهش ها شد که دراین خصوص می توان تحقیقات سایمونزدر سال 1921و دینا پولی در سال 1937در امر تکلیف را نام برد.

بیشترین محور پژوهش ها ی فوق حول مفهوم تمرین و تثبیت در امر یادگیری و تکلیف شب بود. در اواسط دهه 1940 میلادی تاکید زیادی بر روی فعالیت های فوق برنامه درسی به عمل آمد و تکلیف شب مورد غفلت قرار گرفت،که این امر بالاخص درجنگ دو کره صادق بود(نجاریان،1370).

2-3 انواع ارائه تکلیف

2-3-1 تکلیف تمرینی

شاید مانوس ترین و سابقه دار ترین نوع تکلیف شب ، تکالیف تمرینی باشد که هدف آن تامین فرصتی برای انجام مهارت های کسب شده و به کارگیری آموخته های جدید است.تکالیف تمرینی مؤثر آن هایی هستند که ازدانش آموزان بخواهند تا آموخته های جدید را با روش شخصی و به طور قابل فهم به کار گیرند ( گروه آموزشی مدیران،1386).

2-3-2 تکلیف آمادگی و آماده سازی

این نوع تکلیف یکی از رایج ترین تکالیف به ویژه در کلاس های بالاتر است و هدف آن وادار کردن دانش آموزان به کسب اطلاعات به منظور آماده شدن برای بحث درس روز بعد است ،این نوع ارائه تکلیف اگر با رهنمود و راهنمایی معلم همراه نباشد کاملاٌ بی تفاوت است ( گروه آموزشی مدیران ،1386) .

2-3-3 تکالیف بسطی و امتدادی

تکالیف بسطی مجموعه ی فعالیت هایی را در بر می گیرد که انجام دادن آنها سبب درک عمیق تر و پایدارتر موضوع درسی می شود . انجام دادن این نوع تکالیف ، نیازمند همدلی و همکاری مسئولان آموزشگاه و والدین می باشد.زیرادراین نوع تکلیف نیمی از فکر متعلق به معلم ونیمی دیگر مربوط به دانش آموز است .

والدین باید با نظارت بر فعالیت های بسطی در خارج از محیط مدرسه و اجازه دادن به دانش آموزان برای حضوردراجتماع درساعات فراغت از مدرسه به منظور انجام دادن این فعالیت ها همکاری لازم را داشته باشند.نتایج تحقیقات وجمع آوری شواهد و مدارک در جریان انجام دادن تکالیف بسطی باید درجریان تدریس مورد استفاده قرار گیردومعلم مکلف است نمره هایی را در ارزشیابی تکوینی و نهایی به تکالیف بسطی اختصاص دهد و دانش آموزان کوشارا تشویق کند(گروه آموزشی مدیران،1386) .

2-3-4 تکلیف خلاقیتی

خود شاگرد تکلیف را مشخص می کند که درزمره ی پیچیده ترین انواع تکلیف است ، ممکن است انجام دادن این تکلیف فردی یا گروهی باشد .این نوع تکلیف کمتر می توان به صورت یک تکلیف یک شبه نگاه کرد.یکی از خصوصیات آن تمرکز بر تولید چیزهای بکر و جدیداست . معلم مسلماً بایددرجریان رسیدگی به این گونه تکالیف خلاقیتی ، موارد متعددی را در نظر بگیرد و نمره ی شایسته ای را به دانش آموز بدهد.تشویق، دادن جایزه ، اطلاع دادن به والدین دانش آموز خلاق و تمایز دانش آموزخلاق و کوشا از جمله وظایف معلم در این زمینه است(استروتر[1] ،1384).

2-4 نظر اندیشمندان تعلیم و تربیت درباره ارائه تکلیف

2-4-1 برونر[2]

برونر براین باوراست که یادگیری بایدآن چنان سازمان یابد که هر دانش آموزی به تنهایی به فعالیت بپردازد و تکالیف نیز برای هر دانش آموز بایدجداگانه و با توجه به توانایی و علائق هر یک از دانش آموزان طراحی شود.به عقیده برونر یادگیری علاوه بر کسب یک رشته از معلومات باید انسانی بهتر و خوشبخت تر ، شجاع تر ، حساس تر و شرافتمندانه تر به وجود آورد(شعبانی،1380).

2-4-2 اسکینر[3]

اسکینر نقص هایی را که دراجرای برنامه های آموزشی وجود دارد به این صورت بیان می کند: تقویت مطلوب کمتر از میزان لازم انجام می شو،امروزه شاگردان در مدرسه طوری رفتار می کنند که در اصل می خواهند از یک رشته رویداد ناخوشایند بگریزند،ازجمله این رویداد های(توبیخ،جریمه)را می توان نام برد(شعبانی،1380).

2-4-3 ثورندایک[4]

در نظریه یادگیری ثورندایک قوانین یادگیری به سه دسته تقسیم می شوند.

1- قانون اثر:که نشان دهنده این واقعیت است که در جریان آزمایش و خطا ، هر گاه بین محرک و پاسخ رابطه خوشایند و لذت بخشی پدید آید،آن رابطه تقویت می شود و بر عکس،اگربین محرک و پاسخ رابطه ناخوشایند و آزار دهنده ای پدید آید،آن پاسخ خاموش می شود و از بین می رود.

2-قانون آمادگی:شاگردبایدازلحاظ رشد جسمی،عاطفی،ذهنی وغیره به اندازه کافی رشد کرده باشد تا بتواند مفهوم های مورد نظر رابه خوبی یاد بگیرد.

3-قانون تمرین:براساس این قانون،هر قدر محرکی راکه پاسخ رضایت بخش به دنبال داردبیشتر تکرارکنیم،رابطه بین محرک و پاسخ مستحکمتر و پایدار تر خواهد بودوبالعکس .

ثورندایک معتقداست که تمرین بایدمتنوع،معنادار،هدفدار و به قدرکافی تقویت کننده باشد(شعبانی،1380).

سیف 1371می گوید:رابطه صمیمانه بین آموزگار و محصل بهترین منبع تشویق است.دانش آموز وقتی متوجه می شود که باانجام تکالیفش می تواند رضایت خاطر معلم را جلب کند در این امر ترغیب و مصر می گردد.مشروط بر این که معلم رضایت خودرادر قالب رفتار های قابل مشاهده،تشویق کلامی،نوازش ، جایزه و ... منعکس سازند .

وی ازجمله متخصصین هایی است که انجام تکالیف درسی را مفید می داند و معتقد است که بخش عمده یادگیری باید در کلاس انجام شودوفعالیت های خارج از مدرسه باید مکمل یادگیری و فعالیت های مدرسه باشد.

افروز (1378) می گوید:ارائه تکلیف نقشی بسیار مهم در فرایند یاد دهی و یادگیری می تواند بر عهده داشته باشد به اعتقادایشا ن«ارائه تکلیف باید آن چنان منظم و هدف دارتهیه شود که دردانش آموز ایجادانگیزه،اندیشیدن،تلاش، احساس مسئولیت ،انگیختگی،نو آوری وخلاقیت نماید.ضمن این که مواظب باشیم همه اوقات فراغت دانش آموزان را که مناسب ترین بستر برای تامین بهداشت روانی و آفرینش های فکری وخلاقیت های ذهنی انسان می باشد رااشغا ل نکنیم .

علی شریعتمداری(1375) می گوید:« ارائه تکلیف از لحاظ تربیتی باید مکمل یادگیری باشد. اما برخی معلمین آن را در ردیف یک کار عادی قرار داده وتصور می کنند دانش آموزان باید قسمتی از وقت خود را به تکرارآن چه در مدرسه آموخته یا در کتاب آمده بپردازند .برای تعیین نقش ارائه تکلیف در فرایند یادگیری باید درک درستی از جریان یادگیری داشت.

یادگیری به اعتقاد روانشناسان عبارت است از تغییر رفتار از راه تجربه .

رفتار عبارت است از آن چه از انسان سر می زند،اعم از این که قابل مشاهده و اندازه گیری باشد یا خیر ».

ویلر[5] (1322) می گوید : تکلیف شب باید به توانایی های هر دانش آموز کمک کند.در سال 1975 زمانی که هنوز روسیه نتوانسته بود سفینهً اسپوتینگ را به فضا پرتاب کند ،نگرش ها درباره دستیابی به دانشگاه وسپس به تکلیف شب بود،ولی بعداز پرتاب سفینه ملت ها به این تفکر که در آینده باید به تکلیف شب تأ کید کرد،رسیدند .

کوپر[6] (1368)ووالبرگ (1364)معتقدندکه تکلیف شب بادستیابی به دانشگاه ارتباط دارد و درسیستم تعلیم و تربیت ماامری مهم است.

اطلاعات بسیاری که در گزارش های تکلیف شب هست ، بسیار متناقض است .بنابراین حمایت از تکلیف شب یا قضاوت درباره آن،نیاز به تحقیقات دارد و بااین حال تعیین تمرین تکلیف شب در سر تا سر دوران مدرسه ضروری است.

بارنهم (1384) می گوید:مدرسه ها نباید درفعالیت ها و کارهای صحیح بچه ها دخالت کنند،او همچنین تأکید کرد ارزش تکلیف شب بایدبراساس اطلاعات باشدنه اظهارعقیده های ساده.تکلیف شب بسته به مزیت های متفاوت آن درسطح نمره های دانش آموزان در شروع تحصیل مؤثر است وحتی درادامه تحصیل آن ها در دانشگاه را تسهیل می کند.در بسیاری از تصمیم هایی که زودتر از دههً 1900گرفته می شد،انتقاد های زیادی به تکلیف شب می شدومدرسه هارا به دلیل دادن تمرین به عنوان تکلیف شب به چالش کشاندند .

استیت[7] (1315) می گوید:معلمان ارزش تکلیف شب را بر خلاف عقیده ها که انجام دادن کارسخت می دانند،آن را نظارت حرفه ای می خوانند.وی همچنین در موردزیاده روی در جحم تکلیف شب و تأثیرات آن روی سلامتی و روان دانش آموزان می گوید:ارائه تکلیف باید با توجه به موقعیت دانش آموزان به آن هاارائه بشود.

والبرگ[8] (1378) می گوید:دانش آموزان باید بازخورد تکلیف شب رادریافت کنند.دسترسی دانش آموزان دربازخوردی که به وسیلهً معلمان برای آن ها فراهم می شود،می توانند بسیار اساسی باشد.نمره دادن به تکلیف شب سودمند است،اما تکلیف شب در دیدگاه معلم نظریه جادادن آموزش است که بیشتر در یادگیری تأثیر دارد .

اندرسون[9] (1374)وروزنبلوم ،نیول (1360) می گویند: تسلط،نیازمندتمرین متمرکزدرطول روزوهفته است . بعد از تنها 4 جلسه تمرین دانش آموزان به نیمه – راه نقطه تسلط می رسند . قبل از این که دانش آموزان به 80 درصد تسلط برسند ، بیشتر از24 جلسه وقت لازم دارد. و این تمرین باید به طور مستمر در طول روز و هفته صورت بگیرد و نمی تواند عجولانه باشد .


1- Strother

2- Bruner

3-Skinner

1-Sorendaice

1-Willer

2-Cooper

1-Eastite

2-Wallberge

3-Andersson


پاورپوینت ایمنی دربرق

پاورپوینت ایمنی دربرق
دسته بندی برق
فرمت فایل pptx
حجم فایل 3883 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 109
پاورپوینت ایمنی دربرق

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

پاورپوینت ایمنی دربرق

ایمنی دربرق

مقدمه :

انرژی الکتریکی به دلیل مزایای زیادی که دارد هر روز به تعداد مصرف کنندگان آن اضافه می‌گردد. این انرژی سالم ترین انرژی برای محیط زیست میباشد هرچندکه تولید آن دربعضی حالات میتواند موجب آلودگی شدید محیط زیست شود . در مقابل مزایای آن ، انرژی الکتریکی دارای خطراتی نیز می باشد، بخصوص در صنایع و کارگاههاییکه بااین انرژی سروکاردارند هرگونه استفاده نامناسب اراین انرژی وعدم رعایت اصول ایمنی و حفاظتی می تواند حوادث وخسارات جبران ناپذیرگردد.

تاریخچه :

یونانیان باستان از مشاهدات خود نتیجه گرفتند که هرگاه کهربا را با پارچه پشمی یا پوست مالش دهند، اجسام سبکی را به خود جذب می‌کند.

واژه الکتریسیته از کلمه یونانی الکترون به معنی کهربا گرفته شده است. این واژه اولین بار در نوشته‌های تالس( 547 ـ 640 ق . م ) بکار رفته است. ویلیام گیلبرت ( 1544 ـ 1603 م ) با انتشار کتابی درباره مغناطیس نظریات گذشتگان را مورد بررسی قرار داد و نتیجه گرفت که نیروهای الکتریکی و مغناطیسی از هم جدا می‌باشند.


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق تماس چشمی و پردازش چهره

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق تماس چشمی و پردازش چهره
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 26 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 15
دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق تماس چشمی و پردازش چهره

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

تماس چشمی و پردازش چهره[1]

توانایی تشخیص و پردازش چهره در 6 ماه اول زندگی پدیدار می شود و به دلیل اینکه که چهره ها اطلاعات مهم غیرکلامی را برای ارتباط و بقا فراهم می کنند از اهمیت ویژه ای در رشد نوزادان برخوردار هستند. به همیندلیل ارتباط یک عامل مهم هنگام کار با کودکان درخودمانده است چرا که یک سوم تا نیمی از این کودکان رشد گفتار طبیعی که بتوانند نیازهای ارتباطی شان را برآورده کنند را دارا نمی باشند،این کودکان به دلیل فقدان تعامل اجتماعی مناسب همواره مشکلاتی را در اجتماعی شدن دارند. به همین دلیل سبک ارتباطی این کودکان معمولا یک سویه است، آنها ارتباط برقرار می کنند تا نیازهای خود را ابراز کنند و به ندرت سخن می گویند تا در افکار،تجربه ها و احساسات دیگران سهیم شوند. به طور کلی کودکان درخودمانده رابطه متقابل که ویژگی بیشتر گفتگو ها و تعاملات اجتماعی است را نشان نمی دهند(لیانیز و همکاران،2010).

چهره ها در ایجاد و تداوم روابط اجتماعی به مثابه یک کلید طلایی هستند، به همین دلیل است که تشخیص و شناخت چهره برای موفقیت در روابط میان فردی حیاتی و مهم است، برای کودکان درخودمانده تجربه کردن چهره ها خیلی نادر است که همین امر می تواند علت اجتناب از نواحی چشم ها و عدم رشد صحیح پردازش چهره در این کودکان باشد(بتی[2]، میوکس[3]، ویتمیر[4]، راگ[5]، تیلور[6]،2011).

بسیاری ازآسیب های اجتماعی اولیه درخودماندگی همانند تماس چشمی، توجه مشترک[7]، پاسخ به احساسات دیگران و پردازش چهره درگرایش و پردازش اطلاعات دریافتی ار چهره ها تأثیر می گذارند. همچنین آسیب ها در پردازش چهره ممکن است نقص بنیادی و اساسی در بدکاری سیستم عصبی داشته که خود متضمن آسیب در شناخت اجتماعی کودکان درخودمانده است چون چهره ها در رشد نوزادان از اهمیت ویژه ای برخوردارند و اطلاعات غیرکلامی را برای ارتباط و بقا فراهم می کنند .سیستم های عصبی که باعث توانایی پردازش چهرهمی شوند، خیلی زود در زندگی فرد بوجود می آیند(داوسن ، سارا جین وب و جیمز پارتلند،2005). بنابراین قفدان علاقه به چهره در 6 ماه اول زندگی در کودکان درخودمانده یکی از نشانه های پیشگو برای تشخیص ها و ارزیابی های بعدی است(میو[8]، پانا[9]،آورام[10]،2012). پس بر این اساس آسیب ها در پردازش چهره ممکن است یکی از نشانه های اولیه رشد نابهنجار مغز در کودکان درخودمانده باشد (داوسن ، سارا جین وب و جیمز پارتلند،2005).

با اینکه نقایص و آسیب های زیادی در ارتباط میان فردی و تعامل اجتماعی متقابل در این اختلال مشاهده می شود، در میان این آسیب ها، نقص در استفاده از تماس چشمی برای اهداف ارتباطی – اجتماعی یکی از ویژگی های برجسته و همگانی در این افراد می باشد. شواهد بسیاری وجود دارد که افراد درخودمانده به طور قابل توجهی کمتر از افراد عادی به چهره ها و چشم های دیگران نگاه می کنند و در استفاده از تماس چشمی برای شروع و تنظیم تعاملات ارتباطی – اجتماعی مشکل دارند. دلایل و علت های کاهش تماس چشمی در افراد درخودمانده به خوبی شناخته شده نیستند ولی چند تبیین احتمالی می تواند مطرح باشد، یکی این که افراد درخودمانده به دلیل بی علاقگی مربوط به آسیب های ادراکی – اجتماعی که نشانه های خیره شدن غیرمعمول را به آنها منتقل می کند به چشم های دیگران توجه نمی کنند که سازگار با این دیدگاه این است که افراد درخودمانده در ادراک و استنتاج مقصودها،نیت ها و حالت های روانی منتقل شده از طریق چشم های دیگران ناتوان هستند. تبیین دیگر برای تماس چشمی ضعیف افراد درخودمانده این است که رفتار خیره شدن نابهنجار این افراد از نفرت و بیزاری نگاه کردن به چهره ها و چشم های دیگران به دلیل افزایش پاسخ های خودکار به محرکهای اجتماعی برجسته ناشی می شود. آسیب های ویژه اولیه در پردازش چهره سرانجام به فقدان علاقه اجتماعی منجر می شود. بر این اساس ارتباط چهره ای بین نوزاد و مراقبان در طول رشد اولیه، به ویژه در تأثیر هیجان ها در تعاملات انسانی بسیار مهم است. توجه نوزادان به چهره ها یکی از مولفه های مهم در رشد بهنجار است، چرا که چهره ها بعد از تولد محرک های دیداری مهمی محسوب می شوند. با این وجود تماس چشمی ضعیف در کودکان درخودمانده ممکن است نتیجه مشکلات در پردازش اطلاعات چهره باشد(گلارای،2006).

پژوهش های آزمایشی نشان دادند که افراد درخودمانده نه تنها در پردازش علایم نگاه کردن بلکه در دیگر جنبه های پردازش چهره از جمله شناسایی و تشخیص چهره های جدید مشکلات قابل توجهی دارند. علاوه بر اینها، پژوهش های روان شناختی دیگری اظهار داشتند که آسیب های پردازش چهره در افراد درخودمانده صریحاً از ناهنجاریهایی در کدگذاری اطلاعات از نواحی چشم ها در چهره و نواحی از چهره که حاوی اطلاعات مهمی برای شناسایی چهره می باشند، ناشی می شود. به عنوان مثال جوزپ و کانگا(2003) با بررسی افراد درخودمانده دریافتند که این افراد هنگام شناسایی و تشخیص چهره ها فقط از پردازش اطلاعات نواحی دهان و کمتر از نواحی چشم ها در این فرایند استفاده می کنند، که این یافته ها با پژوهش لانگول در سال 1978همسان و سازگار بود، مبنی بر اینکه کودکان درخودمانده هنگام بازشناسی عکسهای همسالانشان بیشتر از اطلاعات مربوط به نواحی دهان تا چشم ها استفاده می کردند(جوزف[11]، ارمن[12]، مکالی[13] و کین[14] .2008).


[1] Face Processing

[2]Batty

[3] Meaux

[4] Wittemeyer

[5]Roge

[6] Taylor

[7] - joint attention

[8]Miu

[9] Pana

[10] Avram

[11]Robert M Joseph

[12] Ehrman

[13] Mcnally

[14] Keehn