دسته بندی | علوم پزشکی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 40 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 51 |
تحقیق بررسی انواع درد و چگونگی مقابله با آنها در 51 صفحه ورد قابل ویرایش
پیشگفتار
انسان از دیرباز در تلاش دست یافتن به اسرار پدیدة درد بوده است به این امید که با دانش این وقایع بتواند راهی برای تشکیل دردهای خویش بیابد. از همین زمینه سعی شده است تهیة ترکیبات جدید مشتق شده از تباین با استفاده از روشهای منطقی طراحی دارد مورد بررسی قرار گیرد. به امید آنکه روزی بتواند به شیوة نوینی برای تسکین درد دست یافت که دارای قدرت اثر اوییوئیدها بوده و لیکن بیمار ناچار به تحمل عوارض جانبی فراوان این داروها نباشد.
تعریف درد
بشر از ابتدای خلقت و بدو تولد با مسئلهای بنام درد است به گریبان بوده است. گویا زندگی و زیستن با درد کمین میباشد. جدایی بین درد و حیات امکان پذیر نمیباشد. بنابراین از همان اوایل خلقت در پی توصیف درد و یافتن درمان آن بوده است. توصیفهای متعددی از طرف دانشمندان ارائه گردیده است. از جمله معتقدند درد بشر یک احساس درونی میباشد. اگرچه با پاسخهای فیزیولوژیک نظیر رملکس عصب کشیدن، تغییرات توده عروقی، فشار خون، تنفس و عرق کرده همراه میباشد. (1) نقش اساسی درد هوشیار ساختن فرد نسبت به احتمال تخریب یک جزء از سیستم وی میباشد. درد را به عنوان اساس ویژهای ناشی از یک محرک آسیبرسان توصیف کردهاند. از این توصیف بشر جزء فیزیولوژیک درد مد نظر است در تعریف کلاسیک دیگری از درد آن را ملتزم روحی یک رفلکس حفاظتی بیان کردهاند. بهرحال درد یکی از مکانیسمهای دفاعی بدن بوده و در بقاء موجودات با ارزش میباشد.(2)
انواع درد
درد به دو نوع عمده تقسیم میشود: درد حاد ( aeutepain) و درد مزمن ( chronic pain) مسیر و انتقال درد به دو صورت سریع آهسته میباشد. درد سریع از مدت زمان از ثانیه پس از برخورد محرک حس میشود، در حالیکه درد آهسته دردی است که بعد از یک ثانیه و حتی بشر شروع شد. و سپس به مدت چند ثانیه یافته ادامه مییابد. (3)
بدنبال صدمه بافتی و در محیط واکنش انتهایی حاصل از آن سیگنالهای محیطی ایجاد میشوند که هدایت را در گیرندههای حساس به درد تغییر میدهند. به طوریکه این گیرندهها میتوانند توسط محرکهائی با شدت پایین نیز تحریک شوند. به این پدیده حساس شدن محیطی گویند. در این وضعیت درد در اثر تحریک گیرندههای حساس به آستانه تعریف بالا ایجاد شده وی عامل محرک میتواند ضعیف یا غیر آسیب رسان باشد.
در پدیدة حساس شدت مرکزی پیام دردناک به نخاع وارد شده است ایجاد تغییرات وابسته به فعالیت در پاسخ دهی نرونهای موجود در شاخ خلفی میکند. بدین معنی که این نرونها تولید پاسخهای غیر طبیعی و اغراق آمیزی در مقابل پیامهای معمولی میکند.
باید در نظر داشته باشیم که دو پدیدة متفاوت در درد وجود دارند:
1ـ درد فیزیولوژیک 2ـ درد پاتولوژیک
درد فیزیولوژیک دردی است که از شرایط عادی فقط از محرکهای آسیب رسان و مخرب که گیرندههای حس با آستانه تحریک بالا را فعال میکند، ایجاد میشود. در حالیکه درد پاتولوژیک از حالتهای کلینیکی از محرکهای ضعیف یا غیر آسیب رسان ایجاد میشود. درد فیزیولوژیک بسیار متمرکز و موضعی و در صورت عدم وجود آسیب بافتی، زود گذر است.
مکانیسمهای عصبی احساس درد
الف ـ گیرندههای درد:
برخی از گیرندههای درد احتمالاً chemoreceptor میباشند زیرا تنوع گستردهای از ترکیبات شامل اتوکوئیدهائی چون برادی کینین ( bradykinin) و چندین پروستاگلاندین ( prostaglandins) میتوانند موجب ایجاد یک پاسخ دردناک شوند. و لیکن اکثریت گیرندههای فیزیولوژیک درد را پایانههای عصبی برهنه تشکیل میدهند که فاقد ساختمان دقیق یک گیرنده میباشند و در تمام بافتهای بدن یافت میشوند. گیرندههای درد برای آن اختصاصی بوده و درد حاصل تحریک بیش از حد انواع دیگر گیرندهها نیست.
اعصاب آوران اولیه فیبرهای نازک ( small – diameter) شامل فیبرهای c و a میباشند. این فیبرهای عصبی در بافتهای محیطی به شاخههای کوچکتری تقسیم شده و هر کدام از این فیبرها میتوانند با انواع محرکهای مختلف از جمله مکانیکی، حرارتی و شیمیائی به شدت تحریک شوند. میزان تحریک هر کدام از فیبرها را در انسان میتوان ثبت کرد و اگر این تحریک به اندازه کافی باشد میتواند احساس درد را ایجاد کند. این اعصاب آوران به عنوان p olymodal nociceptors شناخته شدهاند و از گیرندههائی که به تحریکات با آستانه پایین مانند حرارت کم و نور، حساس هستند تفکیک میشوند. اطلاعات درد از سطح پوست توسط فیبرهای گروه a ( فیبرهای نازک و میلیندار که با سرعت 10-30 m/sec ایمپالس عصبی را هدایت میکنند) و با گروه c ( فیبرهای بدون میلین که سرعت هدایتی آنها کمتر یا مساوی 2.5 m/sec است) انتقال مییابند. تجربیات انسانی نشان داده است که فعالیت رشتههای عصبی a باعث بوجود آوردن درد سریع و حاد و رشته عصبی c ایجاد درد مزمن و آهسته میکند.
اجسام سلولی فیبرهای آوران ناقل درد در گانگلیونهای رشته عصبی خلفی نخاع قرار دارند و رشتههای عصبی آن از طریق رشتههای خلفی وارد نخاع شده و در ناحیه خاکستری شاخ خلفی پایان مییابند. بسیاری از پایانههای عصبی آوران در نواحی سطحی نخاع پایان مییابند، فیبرهای c و برخی از رشتههای عصبی a در لامینای I و II با اجسام سلولی سینا پس میدهند، در حالیکه سایر رشتههای a به قسمتهای عمیقتر مثل لامینای V نفوذ میکنند. اجسام سلولی که در لامینای I و V قرار دارند راههای اصلی نخاع به تالاموس را ایجاد میکنند.
انشعابات فیبرهای a و c با سلولهای موجود در ( SG) Substantia gelatinosa سینا پس تشکیل میدهند. فیبرهای c به سلولهای انتقالی یا ( TC) transmission cells انشعابی از رشتههای a نیز دریافت میکنند، ختم میشوند. فیبرهای a باعث تحریک و فیبرهای c باعث مهار سلولهای موجود در SG میشوند. اما هر دو این رشتهها باعث تحریک TC میشوند. این تحریک میتواند توسط مهار پیش سینا پسی بوسیلة رشتههائی که از SG میآیند، مهار شوند. رشتههای منشعب از TC ایمپالسها را به تالاموس منتقل میکنند. حساسیت سلولهای SGایمپالسهای دریافتی از رشتههای درجه اول A و C، توسط رشتههای پایین رو از مراکز بالاتر میشوند. از تالاموس نورونهای درجه سوم، ایمپالسهای درد را به کورتکس مغز منتقل میکنند. چون تحریک الکتریکی کورتکس در انسان هوشیار ایجاد احساس درد نمیکند و عکسالعمها نسبت به درد، در غیاب کورتکس مغز، همچنان باقی میماند بنابراین احتمالاً تالاموس بخش اصلی مسئول ایجاد حس درد است و قسمتهای میانی و بطنی آن در ایجاد بیدردی موثرند. قسمتهای کورتکس مغز نیز در درک درد موثر میباشند.
ب ـ Sate Tontrol
در سال 1965 تئوری جدیدی تحت عنوان Gate Control برای درد پیشنهاد شد. بر اساس این تئوری، ایمپالسهای ناشی از تحریک آسیب رسان توسط یک گروه از رشتههای عصبی، که فعالیت آنها توسط رشتههای عصبی دیگری که مسئول انتقال ایمپالسهای ناشی از محرکهای غیر دردناک هستند تقویت میشوند، منتقل میشوند. این تقویت موجب میشود که شدت تحریکات به حد بحرانی برسد. در این زمان اطلاعات مربوط به درد بصورت یک شبکه منتشر شده و درد حس میشود. لامینای II یا ( SG) substantia gelatinosa مهمترین محل از نظر مکانیسم انتقال و کنترل درد میباشد. این قسمت دارای سلولهائی میباشد که با سلولهای لامینای I و V شبکهای از اتصالات بسیار کوتاه تشکیل میدهند. این سلولها احتمالاً نقش تنظیم کننده انتقال ایمپالس بین رشتههای عصبی آوران اولیه و نورونهای عصبی نخاعی – تالاموسی دارند. برخی نورونهای SG بر روی اجسام سلولی راه نخاعی – تالاموسی اثر تحریکی پس سینا پسی اعمال میکنند.
در حالیکه نورونهای دیگر اثر مهاری پیش یا پس سینا پسی دارند. نورونهای مهاری میتوانند به طور موثری انتقال درد را در اولین سینا پس این مسیر مختل کنند( تئوری G ate Control). از آنجائیکه گروه قبلی میتوانند به طور موثر آستانه انتقال ایمپالس را از طریق اولین رله سیناپتیک کاهش دهند، ممکن است مسئول هیپرآلژزی ( hyperalgesia) مشخص ( افزایش حساسیت به درد) باشند که معمولاً همراه یک آسیب دردناک است. بطور خلاصه سلولهای S G در واقع نقش تنظیم کننده در انتقال درد در مسیرهای اولیه و مسیرهای پایین رو دارند. S G محل غنی از پپتیدها و گیرندههای اوپیوئیدی است، و احتمالاً محل اثر مهمی برای داروهای شبه مورفینی ( morphine – like) است
مواد شبه مورفینی در سیستم اعصاب مرکزی
امروزه مشخص شده است که مواد شبه مورفینی پپتیدی در مغز و نخاع وجود دارند که از چندین اسید آمینه تشکیل شدهاند. این پلیپپتیدها چند تا هستند و احتمالاً هر کدام کار مشخصی انجام میدهند. این مواد در قسمتهای مختلف C NS پیدا شده و هر روز تعداد جدیدتری از آنها پیدا میشوند. آنچه در حال حاضر به عنوان morphine – like یا endogenous opioid peptides در این سیستم وجود دارند و نقش هورمون یا نوروترانسمیتر را ایفاء میکنند عبارتند از: انکفالینها، اندورفینها و داینورفینها.
هر خانواده از پلی پپتیدها از پیش ساز مخصوص به خود مشتق میشود. این پیش سازها امروزه تحت عناوین پروانکفالین ( یا پروانکفالین A)، پرواوپیوملانوکورتین ( POMC) و پروداینورفین ( یا پروانکفالین B) نامیده میشوند. هر کدام از این پیشسازها دارای تعدادی پپتیدهای اوپیوئیدی و غیر اوپیوئیدی است که از لحاظ بیولوژیک فعالند و در خون و برخی بافتها ردیابی شدهاند.
حساسیت پپتیدها نسبت به عمل تخریبی پپتیداز، همچنین غیر اختصاصی بودنشان نسبت به انواع گیرندههای اوپیوئیدی منجر به سنتز آنالوگهای صناعی و پایداری شده است که بنظر میرسد ابزار تحقیقاتی قابل استفادهای برای بررسی عمل گیرندهها باشند.
گیرندههای اوپیوئیدی
گیرندههای این سیستم شامل mu، kappa، deltaو sigma است.
2ـ5ـ گیرندههای اوپیوئیدی
مطالعه بر روی اتصال لیگاندهای مختلف در مغز و سایر اندامها وجود چند رسپتور را که میتواند با داروهای اوپیوئیدی و پپتیدهای آندوژن تداخل عمل داشته باشد، پیشنهاد میکند. اولین بار Martin و همکارانش در سال 1976 وجود بیش از یک نوع گیرنده را برای مرفین پیشنهاد کردند. سه نوع گیرنده فرض شده عبارتند از: Mu مو، Kappa کاپا، Sigma سیگما. مطالعات بیشتر در حیوانات وجود دو نوع رسپتور دیگر را بنامهای D elta دلتا و Epsilon اپسیلون را به اثبات رسانید. علاوه بر این برای هر گیرنده امکان دارد چند زیر گروه نیز وجود داشته باشند. دلایل معتبری وجود دارد که حداقل وجود سه نوع رسپتور و از هر دسته دو زیر گروه را در سیستم اعصاب مرکزی به اثبات میرساند. نالوکسان یک آنتاگونیست با تاثیر مساوی بر روی انواع رسپتورهای اوپیوئیدی نیست، زیرا تمایلش برای گیرندههای مختلف متفاوت است. (41,48)
گیرنده مو
تمایل مرفین جهت اتصال به رسپتور مو ده بار بیشتر از کاپا و دلتا میباشد. اثرات بیدردی اوپیوئیدها ابتدا از طریق رسپتور مو و بیشتر از طریق نواحی فوق نخاعی اعمال میشود.
Sufentanil ماده آنالژزیک بسیار قوی است که تمایلش به رسپتور مو 200 بار قویتر از کاپا و دلتا است. سایر اثراتی که به رسپتور مو نسبت داده میشود عبارتند از: دپرسیون تنفسی، میوزیس، کاهش حرکات دستگاه گوارش ( یبوست)، افوریا، هیپوترمی و ممانعت از سندرم قطع مصرف اوپیوئیدها. وجود دو ساب تایپ برای رسپتور مو به اثبات رسیده است. مو یک که بیدردی فوق نخاعی مربوط به آن است و مو دو که مسئول دپرسیون تنفس و کاهش فعالیت گوارش میباشد.
گیرندة کاپا
مشتقات بنز و مورفانی پنتازوسین به طور انتخابی با رسپتور کاپا واکنش میدهند. بطور کلی اگونیستهای این گیرنده تولید بیدردی میکنند که در حیوانات مقاوم به آگونیستهای رسپتور مو اثر آن کم نمیشود. بنابراین اثرشان در نتیجة عملکرد اولیه آنها روی نخاع میباشد. شدت دپرسیون تنفس و میوزیس در مقایسه با آگونیستهای مو کمتر است. به جای افوری تولید دیسفوری و اثرات پسیکومیمتیک میکنند. (41) و در حیوانات وابسته به مرفین، جایگزین مرفین نمیشوند و وابستگی فیزیکی و سندرم قطع دارویی کاملاً متفاوت از آگونیستهای مو ایجاد میکنند. ( 53)
گیرنده دلتا
به علت فقدان آگونیستهای انتخابی که بتوانند از سد خونی – مغزی عبور کنند، اثرات تحریک رسپتورهای دلتا در انسان زیاد مشخص نیست. در حیوانات، آگونیستهای نسبتاً انتخابی رسپتور دلتا منجر به ایجاد بیدردی و اثرات تقویتی مثبت در محلهای فوق نخاعی ( Supraspinal) و بیدردی نسبت به محرکهای حرارتی در سطح نخاع میشوند. (41)
گیرنده سیگما
بنزومورفینانها بخصوص پنتازوسین تولید اختلالات شبه روانی میکنند. این اثرات بطور موثری بوسیله نالوکسان بلوک نمیشوند. علیرغم فعالیت کاپا آگونیستی برجستهشان، پنتازوسین و ترکیبات وابسته، به دو محل مشخص در مغز متصل میگردند، یک محل بنام PCP که دارای تمایل بیشتری برای phencyclidine نسبت به بنزومورفینانها است و دارای اثر تنظیمی مهاری روی کانالهای کاتیونی با دریچة گلوتامات وان ـ متیل ـ د ـ آسپارتات میباشد. محل دیگر سیگما نام دارد و در این محل تمایل PCP نسبت به بنزومورفینانها کاملتر است. عمل رسپتور سیگما قابل توجه است زیرا نقش پر قدرتی در تولید اثرات پسیکومیمتیک غیر حساس نالوکسان در رابطه با بعضی از اوپیوئیدها دارد. (41) اثر روی گیرنده سیگما همراه با کاهش پاسخ به تحریک نیست، لیکن باعث میدریازیس، تاکیکاردی، جنون، توهم، تحریک تنفس و دیسفوری میگردد. (53)
گیرندة اپسیلون
در وازودفران Rat گیرنده دیگر اوپیوئیدی به نام اپسیلون برای اولین بار شناخته شده است. در این محل تحریک الکتریکی بوسیله اندورفینها مهار میشود. اعمال این بافت به وسیله مرفین مهار نمیگردد و به آنالوگهای پایدار انکفالین نیز مقاوم است. نالوکسان روی این گیرنده دارای اثر کمی است. (53) اثرات اوپیوئیدها روی سیستم ایمنی از طریق این گیرندهها اعمال میشود.
2ـ6ـ تقسیم بندی لوپیوئیدها بر اساس اثر بر رسپتورهای اوپیوئیدی
2ـ آنتاگونیستهای اوپیوئیدی یا ترکیباتی مثل نالوکسان که فاقد هر گونه اثر اگونیستی روی گیرندهها هستند.
3ـ اوپیوئیدهایی با عملکرد مخلوط: این دسته شامل آگونیست، آنتاگونیستها ( ترکیباتی مثل نالورفین یا پنتازوسین) هستند که روی بعضی گیرندهها اثر آگونیستی و روی برخی دیگر اثر آنتاگونیستی دارند. اثرات این دارو به طور ضعیفی توسط نالوکسان آنتاگونیزه میشود.
2-4) بخش تجربی
1-2-4) حیوان مورد آزمایش
در این آزمایشها از موشهای سوری نر به وزن 30-20 گرم استفاده شد. این موشها از انستیتو رازی حصارک کرج تهیه شده و در گروههای 6 تایی در حیوانخانه نگهداری شد. تا 24 ساعت پس از استقرار حیوانات در محیط جدید هیچنوع آزمایشی روی آنها انجام نمیگرفت. حیوانات به استثنای زمان آزمایش، به آب و غذای استاندارد دسترسی داشتند. برای انجام هر آزمایش 6 حیوان به کار رفت و هر حیوان فقط یکبار مورد آزمایش قرار گرفت.
2-2-4) شرایط مورد آزمایش
حیوانات به طور اجتماعی نگهداری شدند و فقط در روز آزمایش برای عادت کردن به محیط آزمایشگاه، حداقل یک ساعت قبل از شروع آزمایش در قفسهای جداگانه جای داده شدند. درجه حرارت آزمایشگاه در طول آزمایش حدود 25 درجة سانتیگراد حفظ میشود.
3-2-4) روش آزمایش
تست فرمالین یکی از آزمونهای استاندارد در مورد اندازهگیری پاسخ در برابر درد میباشد. در این آزمون حیوان در جایگاه مخصوص که شامل یک چهارپایه آلومینیومی که روی آن صفحه شیشهای قرار دارد، مستقر میگردد. بر روی صفحه شیشهای قیف دهانه گشادی قرار میگیرد. در فاصلهای از صفحه شیشهای و سطح افق آئینهای با زاویه 45 درجه قرار گرفته است که مشاهدات را آسانتر میکند. قبل از هر آزمون حیوان مورد آزمایش به دقت وزن میشود و به منظور تطابق با محیط جدید 20-15 دقیقه زیر قیف شیشهای قرار میگیرد. پس از این زمان حیوان آماده تزریق میباشد. محلول تزریقی فرمالین 4% است که به میزان 20میکرولیتر بعنوان عامل ایجاد کنندة درد به کار میرود. این محلول به صورت زیر جلدی به کف پای راست حیوان تزریق میشود. بلافاصله پس از رتها این آگونیستها به تست H ot-plate حساس هستند در حالیکه در برابر تست Tail-flick حساسیتی نشان نمیدهند. بسیاری از محققین بر استفاده از مدلهای حیوانی در بررسی درد مزمن تاکید دارند تا بدینوسیله اطلاعاتی در ارتباط با وضعیتهای بالینی بدست آورند. اگرچه بیشتر تحقیقات از قبیل آزمون H ot-plate و Tail-flick در ارتباط با درد حاد انجام گرفته اما بدلیل نقص این روشها Dubuisson و Dennis در سال 1977 تست جدیدی را تحت عنوان تست فرمالین در رت و گربه معرفی کردند. استفاده از این آزمون در رتها، نشان داده است که درد ایجاد شده در این روش، مسیرهای نورونی و کنترلهای مهاری متفاوتی در مقایسه با آزمون Tail-flick نسبت به آنچه که در بخش بالینی مشاهده میشود شباهت بیشتری دارد. عامل محرک یک عامل شیمیایی است که پاسخ التهابی در بافت ایجاد کرده است و این درد ایجاد شده به دردی که در بخش بالینی مشاهده میشود شباهت دارد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 33 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 19صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
-3-2)تاثیر درد بر کیفیت زندگی
درد مزمن بر ابعاد گوناگون کیفیت زندگی تاثیر می گذارد ، از جمله از لحاظ مشکلات جسمی ایجاد شده در اثر خود بیماری یا اثرات جانبی آن، که ممکن است بیمار را از فعالیتهای فیزیکی همیشگی باز دارد، و یا ابعاد روانی و یا کاهش فعالیتهای بیمار و یا اختلال در شغل و اموری که بیمار به آنها علاقه دارد. و باعث کاهش روابط اجتماعی و روزمره فرد می شود. همچنین بعد اجتماعی زندگی بیماران نیز به دنبال مشکلات فیزیکی یا مسائل روانی ناشی از درد بیمار، تحت تاثیر قرار می گیرد. اثرات فیزیولوژیک درد شامل مشکلات خواب و اشتها، یبوست، افزایش تحریک پذیری، کم شدن میل جنسی، کم شدن فعالیت های سایکوموتور و بالاخره کم شدن تحمل بیمار نسبت به درد می باشد. این عوامل، همراه با کم شدن احتمالی سروتونین و آندورفین ها که در بیماران دچار درد مزمن با آن مواجه هستیم، باعث کم شدن تحمل بیمار نسبت به ساده ترین دردها می گردد. در بسیاری از بیماران دچار درد مزمن شاهد اختلالاتی در رابطه با ر فتارهای مربوط به تغذیه می باشیم. عده ای از آنها دچار کم اشتهایی و لاغری می گردند و عده ای نیز با پرخوری نامتعادل و کم حرکتی، فربه می شوند و این چاقی اغلب برمشکلات قبلی اضافه میگردد..
در بسیاری از این بیماران، این تغییرات رفتاری، ناشی از داروهای زیادی است که توسط پزشکان مختلف تجویز می شود که گاهی به اصرار بیمار و یا اطرافیان وی است. بسیاری از این بیماران تدریجا خود را از تمام فعالیت های اجتماعی جدا نموده و تصور می کنند که مرزهای دنیای ایشان بسیار محدود و کوچک شده است. آنها هر چه بیشتر و بیشتر با درد خود مشغولند و به دنیای اطراف کمتر توجه دارند، دنیای این افراد به خانه، مطب پزشک و داروخانه محدود می گردد در چنین وضعیتی است که درد آنها غیر قابل تحمل تر می شود.
منابع فارسی
1- اسدی لاری، محسن، سیاری، علی اکبر، (1380). ارزیابی کیفیت زندگی، تجربیات جهانی و ضرورت اقدام در ایران، طب و تزکیه، جلد 41.
2- آقا محمدی، لیلا، (1385). بررسی کیفیت زندگی در دو گروه مادران شش تا هشت هفته و شش تا هشت ماهه پس از زایمان در مرکز بهداشتی منطقه ی غرب تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی ایران.
3- آقاجانلو ، علی ؛ همکاران ، 1386 ، کیفیت زندگی و ابعاد آن در بیماران دیابت مراجعه کننده به مرکز دیابت دانشگاه علوم پزشکی تبریز ،مجله دیابت و لیپید ایران ،دوره 9 ، شماره 2 ،160 ، 1388-152بابایی، نعمت الله، (1387). بررسی عوامل تاب آوری جوانان در برابر انحرافات اجتماعی، بانک مشکلات اجتماعی ایران، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران.
4- پارسا، خسرو، (1374). دردهای مقاوم و درمان آنها، تهران، اطلاعات.
5- پیغمبر دوست، راضیه، (1386). بررسی تاثیر مشاوره تلفنی پس از زایمان بر کیفیت زندگی زنان با زایمان طبیعی در بیمارستان رازی شهرستان مرند در سال 1386. پایان نامه کارشناسی ارشد مامایی، دانشکده پرستاری مامایی دانشگاه تهران.
6- حسینی، نرگس سادات، (1388). بررسی کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به دردهای مزمن مراجعه کننده به انجمن درد در ایران در طی سال های 1388-1387، رساله دکتری، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات درمانی ایران، دانشکده پزشکی.
7- دهدادی، طاهره، (1380). کلیاتی از مفهوم زندگی، چاپ سوم، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات کیفیت زندگی.
8- رحیمی، مهدی، (1386). بررسی رابطه الگوهای ارتباطی خانواده و کیفیت زندگی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شیراز.
9- رسولی، اعظم، (1382). بررسی کیفیت زندگی بیماران تحت درمان با همولیز در مقایسه با دریافت کنندگان پیوند کلیه، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی.
10- سامانی، سیامک، جوکار، بهرام، صحراگرد، نرگس، (1386). تاب آوری، سلامت روانی و رضایتمندی از زندگی. مجله روانپزشکی بالینی ایران.
11- سرمد، زهره، بازرگان، عباس، حجازی الهه، (1384). روش تحقیق در علوم رفتاری، انتشارات آگه، تهران، چاپ یازدهم.
12- شاهنده، هانیه، (1382). بررسی تاثیر برنامه توان بخشی مبتنی بر جامعه در کیفیت زندگی افراد معلول جسمی- حرکتی (65-16) سال در شهرستان خمینی شهر، اصفهان.
13- شریفی، محمد، رویین دژ، ایرج، (1376). دردهای مزمن و هزینه های آن، انجمن بررسی و مطالعه درد ایران.
14- غلامی مایانی، ابوالقاسم، (1384). شادی برای همه، تهران، انتشارات عابد.
15- کاظمی، سیمین، (1383). مفهوم تاب آوری و کاربرد آن در پیشگیری از اعتیاد. مجموعه مقالات ستاد مبارزه با مواد مخدر.
16- گچل، رابرت ج، ترک، دنیس سی، (2002). روانشناسی درد، ترجمه: اصغری مقدم، محمدعلی، بخاریان، بهمن محمدی، محسن، دهقانی، محسن. (1381). تهران، رشد.
17- میر، مسعود، صفوی، محبوبه، فشارکی، فرهادی، سیده سمیه، (1387). بررسی ارتباط کیفیت زندگی و راه های مقابله با استرس در خانواده ی بیماران مبتلا به MS مراجعه کننده به انجمن MS شهرستان اهواز.
18- نظرزاده، فرزانه، (1388). مقایسه کیفیت زندگی زنان و مردان سالمند عضو کانون جهان دیدگان فدک، پایان نامه کارشناسی ارشد، گروه علوم اجتماعی و مطالعات زنان.
19- نوروزی، معصومه، (1387). بررسی درصد فراوانی دردهای حاد یا مزمن در بیماران مراجعه کننده به مرکز چند تخصصی در شهر تهران طی سال های 84-86 ، رساله دکتری. دانشگاه علوم پژشکی و خدمات درمانی ایران. دانشکده پزشکی.
20- هویت، دنیس، کرامر، دانکن، ترجمه : شریفی، حسن پاشا(2010). مقدمه ای بر روش های تحقیق در روان شناسی و مشاوره، تهران، انتشارات فروزش، چاپ اول
References
دسته بندی | پزشکی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 43 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 52 |
درد در 52 صفحه word قابل ویرایش با فرمت doc
پیشگفتار
انسان از دیرباز در تلاش دست یافتن به اسرار پدیدة درد بوده است به این امید که با دانش این وقایع بتواند راهی برای تشکیل دردهای خویش بیابد. از همین زمینه سعی شده است تهیة ترکیبات جدید مشتق شده از تباین با استفاده از روشهای منطقی طراحی دارد مورد بررسی قرار گیرد. به امید آنکه روزی بتواند به شیوة نوینی برای تسکین درد دست یافت که دارای قدرت اثر اوییوئیدها بوده و لیکن بیمار ناچار به تحمل عوارض جانبی فراوان این داروها نباشد.
بشر از ابتدای خلقت و بدو تولد با مسئلهای بنام درد است به گریبان بوده است. گویا زندگی و زیستن با درد کمین میباشد. جدایی بین درد و حیات امکان پذیر نمیباشد. بنابراین از همان اوایل خلقت در پی توصیف درد و یافتن درمان آن بوده است. توصیفهای متعددی از طرف دانشمندان ارائه گردیده است. از جمله معتقدند درد بشر یک احساس درونی میباشد. اگرچه با پاسخهای فیزیولوژیک نظیر رملکس عصب کشیدن، تغییرات توده عروقی، فشار خون، تنفس و عرق کرده همراه میباشد. (1) نقش اساسی درد هوشیار ساختن فرد نسبت به احتمال تخریب یک جزء از سیستم وی میباشد. درد را به عنوان اساس ویژهای ناشی از یک محرک آسیبرسان توصیف کردهاند. از این توصیف بشر جزء فیزیولوژیک درد مد نظر است در تعریف کلاسیک دیگری از درد آن را ملتزم روحی یک رفلکس حفاظتی بیان کردهاند. بهرحال درد یکی از مکانیسمهای دفاعی بدن بوده و در بقاء موجودات با ارزش میباشد.(2)
انواع درد
درد به دو نوع عمده تقسیم میشود: درد حاد ( aeutepain) و درد مزمن ( chronic pain) مسیر و انتقال درد به دو صورت سریع آهسته میباشد. درد سریع از مدت زمان از ثانیه پس از برخورد محرک حس میشود، در حالیکه درد آهسته دردی است که بعد از یک ثانیه و حتی بشر شروع شد. و سپس به مدت چند ثانیه یافته ادامه مییابد. (3)
بدنبال صدمه بافتی و در محیط واکنش انتهایی حاصل از آن سیگنالهای محیطی ایجاد میشوند که هدایت را در گیرندههای حساس به درد تغییر میدهند. به طوریکه این گیرندهها میتوانند توسط محرکهائی با شدت پایین نیز تحریک شوند. به این پدیده حساس شدن محیطی گویند. در این وضعیت درد در اثر تحریک گیرندههای حساس به آستانه تعریف بالا ایجاد شده وی عامل محرک میتواند ضعیف یا غیر آسیب رسان باشد.
در پدیدة حساس شدت مرکزی پیام دردناک به نخاع وارد شده است ایجاد تغییرات وابسته به فعالیت در پاسخ دهی نرونهای موجود در شاخ خلفی میکند. بدین معنی که این نرونها تولید پاسخهای غیر طبیعی و اغراق آمیزی در مقابل پیامهای معمولی میکند.
باید در نظر داشته باشیم که دو پدیدة متفاوت در درد وجود دارند:
1ـ درد فیزیولوژیک 2ـ درد پاتولوژیک
درد فیزیولوژیک دردی است که از شرایط عادی فقط از محرکهای آسیب رسان و مخرب که گیرندههای حس با آستانه تحریک بالا را فعال میکند، ایجاد میشود. در حالیکه درد پاتولوژیک از حالتهای کلینیکی از محرکهای ضعیف یا غیر آسیب رسان ایجاد میشود. درد فیزیولوژیک بسیار متمرکز و موضعی و در صورت عدم وجود آسیب بافتی، زود گذر است.
مکانیسمهای عصبی احساس درد
الف ـ گیرندههای درد:
برخی از گیرندههای درد احتمالاً chemoreceptor میباشند زیرا تنوع گستردهای از ترکیبات شامل اتوکوئیدهائی چون برادی کینین ( bradykinin) و چندین پروستاگلاندین
مکانیسمهای عصبی احساس درد
ناقلین فیبرهای آوران اولیه
معرفی ضد دردهای مخدر
مورفین
مواد شبه مورفینی در سیستم اعصاب مرکزی
گیرندههای اوپیئیدی
1ـ6) رابطه ساختمان ـ فعالیت اوپیوئیدها
ضد دردهای اوپیوئیدی
دسته بندی | علوم پزشکی |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 40 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 51 |
تحقیق بررسی انواع درد و چگونگی مقابله با آنها در 51 صفحه ورد قابل ویرایش
پیشگفتار
انسان از دیرباز در تلاش دست یافتن به اسرار پدیدة درد بوده است به این امید که با دانش این وقایع بتواند راهی برای تشکیل دردهای خویش بیابد. از همین زمینه سعی شده است تهیة ترکیبات جدید مشتق شده از تباین با استفاده از روشهای منطقی طراحی دارد مورد بررسی قرار گیرد. به امید آنکه روزی بتواند به شیوة نوینی برای تسکین درد دست یافت که دارای قدرت اثر اوییوئیدها بوده و لیکن بیمار ناچار به تحمل عوارض جانبی فراوان این داروها نباشد.
تعریف درد
بشر از ابتدای خلقت و بدو تولد با مسئلهای بنام درد است به گریبان بوده است. گویا زندگی و زیستن با درد کمین میباشد. جدایی بین درد و حیات امکان پذیر نمیباشد. بنابراین از همان اوایل خلقت در پی توصیف درد و یافتن درمان آن بوده است. توصیفهای متعددی از طرف دانشمندان ارائه گردیده است. از جمله معتقدند درد بشر یک احساس درونی میباشد. اگرچه با پاسخهای فیزیولوژیک نظیر رملکس عصب کشیدن، تغییرات توده عروقی، فشار خون، تنفس و عرق کرده همراه میباشد. (1) نقش اساسی درد هوشیار ساختن فرد نسبت به احتمال تخریب یک جزء از سیستم وی میباشد. درد را به عنوان اساس ویژهای ناشی از یک محرک آسیبرسان توصیف کردهاند. از این توصیف بشر جزء فیزیولوژیک درد مد نظر است در تعریف کلاسیک دیگری از درد آن را ملتزم روحی یک رفلکس حفاظتی بیان کردهاند. بهرحال درد یکی از مکانیسمهای دفاعی بدن بوده و در بقاء موجودات با ارزش میباشد.(2)
انواع درد
درد به دو نوع عمده تقسیم میشود: درد حاد ( aeutepain) و درد مزمن ( chronic pain) مسیر و انتقال درد به دو صورت سریع آهسته میباشد. درد سریع از مدت زمان از ثانیه پس از برخورد محرک حس میشود، در حالیکه درد آهسته دردی است که بعد از یک ثانیه و حتی بشر شروع شد. و سپس به مدت چند ثانیه یافته ادامه مییابد. (3)
بدنبال صدمه بافتی و در محیط واکنش انتهایی حاصل از آن سیگنالهای محیطی ایجاد میشوند که هدایت را در گیرندههای حساس به درد تغییر میدهند. به طوریکه این گیرندهها میتوانند توسط محرکهائی با شدت پایین نیز تحریک شوند. به این پدیده حساس شدن محیطی گویند. در این وضعیت درد در اثر تحریک گیرندههای حساس به آستانه تعریف بالا ایجاد شده وی عامل محرک میتواند ضعیف یا غیر آسیب رسان باشد.
در پدیدة حساس شدت مرکزی پیام دردناک به نخاع وارد شده است ایجاد تغییرات وابسته به فعالیت در پاسخ دهی نرونهای موجود در شاخ خلفی میکند. بدین معنی که این نرونها تولید پاسخهای غیر طبیعی و اغراق آمیزی در مقابل پیامهای معمولی میکند.
باید در نظر داشته باشیم که دو پدیدة متفاوت در درد وجود دارند:
1ـ درد فیزیولوژیک 2ـ درد پاتولوژیک
درد فیزیولوژیک دردی است که از شرایط عادی فقط از محرکهای آسیب رسان و مخرب که گیرندههای حس با آستانه تحریک بالا را فعال میکند، ایجاد میشود. در حالیکه درد پاتولوژیک از حالتهای کلینیکی از محرکهای ضعیف یا غیر آسیب رسان ایجاد میشود. درد فیزیولوژیک بسیار متمرکز و موضعی و در صورت عدم وجود آسیب بافتی، زود گذر است.
مکانیسمهای عصبی احساس درد
الف ـ گیرندههای درد:
برخی از گیرندههای درد احتمالاً chemoreceptor میباشند زیرا تنوع گستردهای از ترکیبات شامل اتوکوئیدهائی چون برادی کینین ( bradykinin) و چندین پروستاگلاندین ( prostaglandins) میتوانند موجب ایجاد یک پاسخ دردناک شوند. و لیکن اکثریت گیرندههای فیزیولوژیک درد را پایانههای عصبی برهنه تشکیل میدهند که فاقد ساختمان دقیق یک گیرنده میباشند و در تمام بافتهای بدن یافت میشوند. گیرندههای درد برای آن اختصاصی بوده و درد حاصل تحریک بیش از حد انواع دیگر گیرندهها نیست.
اعصاب آوران اولیه فیبرهای نازک ( small – diameter) شامل فیبرهای c و a میباشند. این فیبرهای عصبی در بافتهای محیطی به شاخههای کوچکتری تقسیم شده و هر کدام از این فیبرها میتوانند با انواع محرکهای مختلف از جمله مکانیکی، حرارتی و شیمیائی به شدت تحریک شوند. میزان تحریک هر کدام از فیبرها را در انسان میتوان ثبت کرد و اگر این تحریک به اندازه کافی باشد میتواند احساس درد را ایجاد کند. این اعصاب آوران به عنوان p olymodal nociceptors شناخته شدهاند و از گیرندههائی که به تحریکات با آستانه پایین مانند حرارت کم و نور، حساس هستند تفکیک میشوند. اطلاعات درد از سطح پوست توسط فیبرهای گروه a ( فیبرهای نازک و میلیندار که با سرعت 10-30 m/sec ایمپالس عصبی را هدایت میکنند) و با گروه c ( فیبرهای بدون میلین که سرعت هدایتی آنها کمتر یا مساوی 2.5 m/sec است) انتقال مییابند. تجربیات انسانی نشان داده است که فعالیت رشتههای عصبی a باعث بوجود آوردن درد سریع و حاد و رشته عصبی c ایجاد درد مزمن و آهسته میکند.
اجسام سلولی فیبرهای آوران ناقل درد در گانگلیونهای رشته عصبی خلفی نخاع قرار دارند و رشتههای عصبی آن از طریق رشتههای خلفی وارد نخاع شده و در ناحیه خاکستری شاخ خلفی پایان مییابند. بسیاری از پایانههای عصبی آوران در نواحی سطحی نخاع پایان مییابند، فیبرهای c و برخی از رشتههای عصبی a در لامینای I و II با اجسام سلولی سینا پس میدهند، در حالیکه سایر رشتههای a به قسمتهای عمیقتر مثل لامینای V نفوذ میکنند. اجسام سلولی که در لامینای I و V قرار دارند راههای اصلی نخاع به تالاموس را ایجاد میکنند.
انشعابات فیبرهای a و c با سلولهای موجود در ( SG) Substantia gelatinosa سینا پس تشکیل میدهند. فیبرهای c به سلولهای انتقالی یا ( TC) transmission cells انشعابی از رشتههای a نیز دریافت میکنند، ختم میشوند. فیبرهای a باعث تحریک و فیبرهای c باعث مهار سلولهای موجود در SG میشوند. اما هر دو این رشتهها باعث تحریک TC میشوند. این تحریک میتواند توسط مهار پیش سینا پسی بوسیلة رشتههائی که از SG میآیند، مهار شوند. رشتههای منشعب از TC ایمپالسها را به تالاموس منتقل میکنند. حساسیت سلولهای SGایمپالسهای دریافتی از رشتههای درجه اول A و C، توسط رشتههای پایین رو از مراکز بالاتر میشوند. از تالاموس نورونهای درجه سوم، ایمپالسهای درد را به کورتکس مغز منتقل میکنند. چون تحریک الکتریکی کورتکس در انسان هوشیار ایجاد احساس درد نمیکند و عکسالعمها نسبت به درد، در غیاب کورتکس مغز، همچنان باقی میماند بنابراین احتمالاً تالاموس بخش اصلی مسئول ایجاد حس درد است و قسمتهای میانی و بطنی آن در ایجاد بیدردی موثرند. قسمتهای کورتکس مغز نیز در درک درد موثر میباشند.
ب ـ Sate Tontrol
در سال 1965 تئوری جدیدی تحت عنوان Gate Control برای درد پیشنهاد شد. بر اساس این تئوری، ایمپالسهای ناشی از تحریک آسیب رسان توسط یک گروه از رشتههای عصبی، که فعالیت آنها توسط رشتههای عصبی دیگری که مسئول انتقال ایمپالسهای ناشی از محرکهای غیر دردناک هستند تقویت میشوند، منتقل میشوند. این تقویت موجب میشود که شدت تحریکات به حد بحرانی برسد. در این زمان اطلاعات مربوط به درد بصورت یک شبکه منتشر شده و درد حس میشود. لامینای II یا ( SG) substantia gelatinosa مهمترین محل از نظر مکانیسم انتقال و کنترل درد میباشد. این قسمت دارای سلولهائی میباشد که با سلولهای لامینای I و V شبکهای از اتصالات بسیار کوتاه تشکیل میدهند. این سلولها احتمالاً نقش تنظیم کننده انتقال ایمپالس بین رشتههای عصبی آوران اولیه و نورونهای عصبی نخاعی – تالاموسی دارند. برخی نورونهای SG بر روی اجسام سلولی راه نخاعی – تالاموسی اثر تحریکی پس سینا پسی اعمال میکنند.
در حالیکه نورونهای دیگر اثر مهاری پیش یا پس سینا پسی دارند. نورونهای مهاری میتوانند به طور موثری انتقال درد را در اولین سینا پس این مسیر مختل کنند( تئوری G ate Control). از آنجائیکه گروه قبلی میتوانند به طور موثر آستانه انتقال ایمپالس را از طریق اولین رله سیناپتیک کاهش دهند، ممکن است مسئول هیپرآلژزی ( hyperalgesia) مشخص ( افزایش حساسیت به درد) باشند که معمولاً همراه یک آسیب دردناک است. بطور خلاصه سلولهای S G در واقع نقش تنظیم کننده در انتقال درد در مسیرهای اولیه و مسیرهای پایین رو دارند. S G محل غنی از پپتیدها و گیرندههای اوپیوئیدی است، و احتمالاً محل اثر مهمی برای داروهای شبه مورفینی ( morphine – like) است
مواد شبه مورفینی در سیستم اعصاب مرکزی
امروزه مشخص شده است که مواد شبه مورفینی پپتیدی در مغز و نخاع وجود دارند که از چندین اسید آمینه تشکیل شدهاند. این پلیپپتیدها چند تا هستند و احتمالاً هر کدام کار مشخصی انجام میدهند. این مواد در قسمتهای مختلف C NS پیدا شده و هر روز تعداد جدیدتری از آنها پیدا میشوند. آنچه در حال حاضر به عنوان morphine – like یا endogenous opioid peptides در این سیستم وجود دارند و نقش هورمون یا نوروترانسمیتر را ایفاء میکنند عبارتند از: انکفالینها، اندورفینها و داینورفینها.
هر خانواده از پلی پپتیدها از پیش ساز مخصوص به خود مشتق میشود. این پیش سازها امروزه تحت عناوین پروانکفالین ( یا پروانکفالین A)، پرواوپیوملانوکورتین ( POMC) و پروداینورفین ( یا پروانکفالین B) نامیده میشوند. هر کدام از این پیشسازها دارای تعدادی پپتیدهای اوپیوئیدی و غیر اوپیوئیدی است که از لحاظ بیولوژیک فعالند و در خون و برخی بافتها ردیابی شدهاند.
حساسیت پپتیدها نسبت به عمل تخریبی پپتیداز، همچنین غیر اختصاصی بودنشان نسبت به انواع گیرندههای اوپیوئیدی منجر به سنتز آنالوگهای صناعی و پایداری شده است که بنظر میرسد ابزار تحقیقاتی قابل استفادهای برای بررسی عمل گیرندهها باشند.
گیرندههای اوپیوئیدی
گیرندههای این سیستم شامل mu، kappa، deltaو sigma است.
2ـ5ـ گیرندههای اوپیوئیدی
مطالعه بر روی اتصال لیگاندهای مختلف در مغز و سایر اندامها وجود چند رسپتور را که میتواند با داروهای اوپیوئیدی و پپتیدهای آندوژن تداخل عمل داشته باشد، پیشنهاد میکند. اولین بار Martin و همکارانش در سال 1976 وجود بیش از یک نوع گیرنده را برای مرفین پیشنهاد کردند. سه نوع گیرنده فرض شده عبارتند از: Mu مو، Kappa کاپا، Sigma سیگما. مطالعات بیشتر در حیوانات وجود دو نوع رسپتور دیگر را بنامهای D elta دلتا و Epsilon اپسیلون را به اثبات رسانید. علاوه بر این برای هر گیرنده امکان دارد چند زیر گروه نیز وجود داشته باشند. دلایل معتبری وجود دارد که حداقل وجود سه نوع رسپتور و از هر دسته دو زیر گروه را در سیستم اعصاب مرکزی به اثبات میرساند. نالوکسان یک آنتاگونیست با تاثیر مساوی بر روی انواع رسپتورهای اوپیوئیدی نیست، زیرا تمایلش برای گیرندههای مختلف متفاوت است. (41,48)
گیرنده مو
تمایل مرفین جهت اتصال به رسپتور مو ده بار بیشتر از کاپا و دلتا میباشد. اثرات بیدردی اوپیوئیدها ابتدا از طریق رسپتور مو و بیشتر از طریق نواحی فوق نخاعی اعمال میشود.
Sufentanil ماده آنالژزیک بسیار قوی است که تمایلش به رسپتور مو 200 بار قویتر از کاپا و دلتا است. سایر اثراتی که به رسپتور مو نسبت داده میشود عبارتند از: دپرسیون تنفسی، میوزیس، کاهش حرکات دستگاه گوارش ( یبوست)، افوریا، هیپوترمی و ممانعت از سندرم قطع مصرف اوپیوئیدها. وجود دو ساب تایپ برای رسپتور مو به اثبات رسیده است. مو یک که بیدردی فوق نخاعی مربوط به آن است و مو دو که مسئول دپرسیون تنفس و کاهش فعالیت گوارش میباشد.
گیرندة کاپا
مشتقات بنز و مورفانی پنتازوسین به طور انتخابی با رسپتور کاپا واکنش میدهند. بطور کلی اگونیستهای این گیرنده تولید بیدردی میکنند که در حیوانات مقاوم به آگونیستهای رسپتور مو اثر آن کم نمیشود. بنابراین اثرشان در نتیجة عملکرد اولیه آنها روی نخاع میباشد. شدت دپرسیون تنفس و میوزیس در مقایسه با آگونیستهای مو کمتر است. به جای افوری تولید دیسفوری و اثرات پسیکومیمتیک میکنند. (41) و در حیوانات وابسته به مرفین، جایگزین مرفین نمیشوند و وابستگی فیزیکی و سندرم قطع دارویی کاملاً متفاوت از آگونیستهای مو ایجاد میکنند. ( 53)
گیرنده دلتا
به علت فقدان آگونیستهای انتخابی که بتوانند از سد خونی – مغزی عبور کنند، اثرات تحریک رسپتورهای دلتا در انسان زیاد مشخص نیست. در حیوانات، آگونیستهای نسبتاً انتخابی رسپتور دلتا منجر به ایجاد بیدردی و اثرات تقویتی مثبت در محلهای فوق نخاعی ( Supraspinal) و بیدردی نسبت به محرکهای حرارتی در سطح نخاع میشوند. (41)
گیرنده سیگما
بنزومورفینانها بخصوص پنتازوسین تولید اختلالات شبه روانی میکنند. این اثرات بطور موثری بوسیله نالوکسان بلوک نمیشوند. علیرغم فعالیت کاپا آگونیستی برجستهشان، پنتازوسین و ترکیبات وابسته، به دو محل مشخص در مغز متصل میگردند، یک محل بنام PCP که دارای تمایل بیشتری برای phencyclidine نسبت به بنزومورفینانها است و دارای اثر تنظیمی مهاری روی کانالهای کاتیونی با دریچة گلوتامات وان ـ متیل ـ د ـ آسپارتات میباشد. محل دیگر سیگما نام دارد و در این محل تمایل PCP نسبت به بنزومورفینانها کاملتر است. عمل رسپتور سیگما قابل توجه است زیرا نقش پر قدرتی در تولید اثرات پسیکومیمتیک غیر حساس نالوکسان در رابطه با بعضی از اوپیوئیدها دارد. (41) اثر روی گیرنده سیگما همراه با کاهش پاسخ به تحریک نیست، لیکن باعث میدریازیس، تاکیکاردی، جنون، توهم، تحریک تنفس و دیسفوری میگردد. (53)
گیرندة اپسیلون
در وازودفران Rat گیرنده دیگر اوپیوئیدی به نام اپسیلون برای اولین بار شناخته شده است. در این محل تحریک الکتریکی بوسیله اندورفینها مهار میشود. اعمال این بافت به وسیله مرفین مهار نمیگردد و به آنالوگهای پایدار انکفالین نیز مقاوم است. نالوکسان روی این گیرنده دارای اثر کمی است. (53) اثرات اوپیوئیدها روی سیستم ایمنی از طریق این گیرندهها اعمال میشود.
2ـ6ـ تقسیم بندی لوپیوئیدها بر اساس اثر بر رسپتورهای اوپیوئیدی
2ـ آنتاگونیستهای اوپیوئیدی یا ترکیباتی مثل نالوکسان که فاقد هر گونه اثر اگونیستی روی گیرندهها هستند.
3ـ اوپیوئیدهایی با عملکرد مخلوط: این دسته شامل آگونیست، آنتاگونیستها ( ترکیباتی مثل نالورفین یا پنتازوسین) هستند که روی بعضی گیرندهها اثر آگونیستی و روی برخی دیگر اثر آنتاگونیستی دارند. اثرات این دارو به طور ضعیفی توسط نالوکسان آنتاگونیزه میشود.
2-4) بخش تجربی
1-2-4) حیوان مورد آزمایش
در این آزمایشها از موشهای سوری نر به وزن 30-20 گرم استفاده شد. این موشها از انستیتو رازی حصارک کرج تهیه شده و در گروههای 6 تایی در حیوانخانه نگهداری شد. تا 24 ساعت پس از استقرار حیوانات در محیط جدید هیچنوع آزمایشی روی آنها انجام نمیگرفت. حیوانات به استثنای زمان آزمایش، به آب و غذای استاندارد دسترسی داشتند. برای انجام هر آزمایش 6 حیوان به کار رفت و هر حیوان فقط یکبار مورد آزمایش قرار گرفت.
2-2-4) شرایط مورد آزمایش
حیوانات به طور اجتماعی نگهداری شدند و فقط در روز آزمایش برای عادت کردن به محیط آزمایشگاه، حداقل یک ساعت قبل از شروع آزمایش در قفسهای جداگانه جای داده شدند. درجه حرارت آزمایشگاه در طول آزمایش حدود 25 درجة سانتیگراد حفظ میشود.
3-2-4) روش آزمایش
تست فرمالین یکی از آزمونهای استاندارد در مورد اندازهگیری پاسخ در برابر درد میباشد. در این آزمون حیوان در جایگاه مخصوص که شامل یک چهارپایه آلومینیومی که روی آن صفحه شیشهای قرار دارد، مستقر میگردد. بر روی صفحه شیشهای قیف دهانه گشادی قرار میگیرد. در فاصلهای از صفحه شیشهای و سطح افق آئینهای با زاویه 45 درجه قرار گرفته است که مشاهدات را آسانتر میکند. قبل از هر آزمون حیوان مورد آزمایش به دقت وزن میشود و به منظور تطابق با محیط جدید 20-15 دقیقه زیر قیف شیشهای قرار میگیرد. پس از این زمان حیوان آماده تزریق میباشد. محلول تزریقی فرمالین 4% است که به میزان 20میکرولیتر بعنوان عامل ایجاد کنندة درد به کار میرود. این محلول به صورت زیر جلدی به کف پای راست حیوان تزریق میشود. بلافاصله پس از رتها این آگونیستها به تست H ot-plate حساس هستند در حالیکه در برابر تست Tail-flick حساسیتی نشان نمیدهند. بسیاری از محققین بر استفاده از مدلهای حیوانی در بررسی درد مزمن تاکید دارند تا بدینوسیله اطلاعاتی در ارتباط با وضعیتهای بالینی بدست آورند. اگرچه بیشتر تحقیقات از قبیل آزمون H ot-plate و Tail-flick در ارتباط با درد حاد انجام گرفته اما بدلیل نقص این روشها Dubuisson و Dennis در سال 1977 تست جدیدی را تحت عنوان تست فرمالین در رت و گربه معرفی کردند. استفاده از این آزمون در رتها، نشان داده است که درد ایجاد شده در این روش، مسیرهای نورونی و کنترلهای مهاری متفاوتی در مقایسه با آزمون Tail-flick نسبت به آنچه که در بخش بالینی مشاهده میشود شباهت بیشتری دارد. عامل محرک یک عامل شیمیایی است که پاسخ التهابی در بافت ایجاد کرده است و این درد ایجاد شده به دردی که در بخش بالینی مشاهده میشود شباهت دارد.
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 32 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش درد
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
دردهای مزمن به عنوان یکی از مهمترین معضلات پزشکی در تمام جهان می باشند. زیرا سالیانه میلیونها نفر از افراد بشر گرفتار آن می شوند، ولی متاسفانه درمان مناسبی دریافت نمی نمایند. در سراسر دنیا دردهای مزمن مهمترین علت رنج و معلولیت انسانها بوده و به طور جدی بر روی کیفیت زندگی افراد بشر تاثیر میگذارند.
درد کلمه ای است که برای انواع مختلفی از تجربه استفاده می شود و نه تنها به احساس درد، بلکه به چگونگی تاثیر آن بر ما نیز اشاره دارد. بر اساس تعریف انجمن بین المللی درد (IASP): " درد یک تجربه حسی و عاطفی ناخوشایند همراه با یک آسیب بافتی فعال یا بالقوه می باشد یا بدان صورت بیان می گردد"
بطور کلی درد به دو دسته عمده تقسیم بندی می شود: دردهای حاد و دردهای مزمن
درد حاد به دردهایی گفته می شوند که در اثر آسیب به بافتهای بدن و فعال شدن گیرنده های حس درد در محل ضایعه بافتی ایجاد می گردند.
درد مزمن به انحاء متفاوتی تعریف شده است. درد مزمن به دردهایی اطلاق می شود که بیش از یک ماه نسبت به دوره کلی یک بیماری حاد با یک زمان منطقی برای بهبود یک عارضه ادامه داشته باشد(وال1 1984).
1. Wall
وال در تعریف درد مزمن می گوید که چنین دردهایی در واقع " طولانی شدن ساده یک درد حاد نیستند. استرنباخ1 نیز اضافه می کند که اگر چه درد حاد به عنوان علامتی از یک بیماری می باشد، ولی دردهای مزمن خود یک بیماری اند که معمولا از نظر فیزیکی، روانی و اجتماعی، مخرب هستند. از مشکلات همراه با درد مزمن می توان به افسردگی اشاره کرد، همچنین بالمر2 و هیلبرون3 اذعان دارند که از مشکلات دیگر همراه با درد مزمن اضطراب، عصبانیت و خشم می باشند.
مشکلاتی همچون اختلالات خواب، تحریک پذیری و خستگی، سبب کاهش فعالیت و تحمل درد می شوند که این مسایل خود بر مشکلات بیماران مبتلا به درد مزمن می افزایند. وجود دردهای مزمن غیر بدخیم می تواند سبب تغییر در نقش ها، سطوح ارتباط و فعالیت ها در خانواده و سر کار شود، که ین امر ممکن است سبب احساس فقدان و انزوا گردد. علاوه بر تغییرات خانوادگی و شغلی که برای بیمار اهمیت دارد، ممکن است بیمار برای حفظ و ایجاد رابطه با متخصصین سلامتی نیز با مشکل مواجه باشد. اگر چه متخصصین سلامتی مرتبا در حال تلاش اند که از درد این بیماران بکاهند ولی در تسکین کامل درد آنها ناکام مانده اند که این مسئله برای هر دو طرف نا امید کننده می باشد. بنا براین با توجه به این مسئله که پایان درد در بیماران نامعلوم می باشد و درمان های متعددی که بر روی بیماران انجام می شود با موفقیت کمی همراه است باعث افزایش نگرانی های بیمار می گردد. چنین دردهایی غالبا علت فیزیکی مشخصی ندارند و سبب می شوند که حتی در برخی موارد فرد بیمار، به عنوان شخصی که تمارض می نماید، تصور شود.
1. Sterenbach
2. Bulmer
3. Heilborn
وقتی مشخص می شود که شخصی درد مزمن غیر بدخیم دارد، هدف درمان لزوما متوقف کردن درد نیست بلکه به قول ویلیامز1، کمک به بیمار برای کنترل و یا کنار آمدن با دردهایش است، این بدین معنا نیست که به آنها بگوییم، کاری بیشتر از این نمیتوانیم انجام دهیم و آنها مجبورند که با آن درد زندگی کنند، بلکه موثرترین درمان برای این گونه بیماران ایجاد تمایل برای رفتن به کلینیکهای چند تخصصی درد است که تمام تجارب دردها در آنجا مورد توجه قرار گرفته و شیوه های درمانی مثل تمرین ها و فعالیت های درجه بندی شده، کاهش دارو درمانی، روش های شناختی و ادراکی و رفتاری بر روی آنان انجام می شود(کروک2،ریدون3،بروان4،1984). البته قابل ذکر است که نباید اولین خط درمانی یعنی کارکرد پزشکان عمومی را در مورد این بیماران نا دیده انگاشت، چون آنها هستند که به خوبی می توانند غربالگری بیماران را در این زمینه انجام داده و بیماران نیازمند به این خدمات را از میان سایر بیماران انتخاب نموده و به مراکز پیشرفته تر در این زمینه ارجاع نمایند، تا بدین ترتیب از هزینه های گزاف بی دلیل بیمارانی که احتیاج به چنین سیستم هایی ندارند کاسته شده و بیماران نیازمند نیز به سهولت به خدمات مورد نیاز دسترسی پیدا کنند.
درد در اساس زندگی روزانه فرد دخیل است پس درمان درد مزمن محتاج مداخله در زندگی روزمره فرد می باشد. دردهای مزمن از این لحاظ باید مورد تامل قرار گیرند که در بسیاری از موارد، علت آنها می تواند سایکولوژیک یا عوامل محیطی باشند و حتی باورها و فرهنگ بیماران نیز بر این مسئله تاثیر گذار است.