دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 31 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 47 |
تحقیق بررسی تربیت کودکان و نوجوانان به وسیله آموزش و پرورش در 47 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمه
«... یکی از نهادهای مهم اجتماعی، نهادآموزش و پرورش است که مسئولیت مهمی را در تربیت کودکان، نوجوانان، جوانان بر عهده دارد.
امروزه آموزش و پرورش بیشتر به شکل رسمی و شهری و سازمان یافته در سطحی گسترده جریان داشته و ارتباطی تنگاتنگ با رشد اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، توسعه علمی، صنعتی و اقتصادی دارد. نگاه گسترده به نقش آموزش و پرورش به عنوان عاملی موثر در فعلیت بخشیدن به امکانات بالقوه و ذاتی افراد، انتقال اندوخته تجارب گذشتگان،ارائه ارزشهای مطلوب، افزایش معلومات و ایجاد مهارتهای لازم در اجزاء برای زندگی و بالاخره تسهیل سیر حرکت وجودی آدمی به سوی کمال و قرب الیالله، اهمیت امروزه این نهاد اجتماعی را بیش از پیش نشان میدهد.
و کل نظام آموزش و پرورش، در حقیقت نظامی است تربیتی که امروزه روی فرد انسانی پیاده میشود و این انسان با صفات و ویژگیهای متعدد و متنوعی که دارد، موجودی بسیار پیچیده و استثنایی است که تربیت و هدایت وی بدون شناخت دقیق این صفات به درستی و آسانی مقدور نخواهد بود.
شناخت، تنها از راه مطالعه چند کتاب با چند مورد خاص پیدا نمیشود، بلکه به ممارست و عمل نیاز دارد. و تربیت (آموزش و پرورش) با کوشش برای تغییر رفتار فرد، هنگامی و در صورتی موفقیتآمیز خواهد بود که مربی، اعم از مادر و پدر و معلم موضوع تربیت را درک کند و او را انسانی بارآورد که لازمه یک جامعه ایدهآل باشد.
انسان شدن یا به خصایص انسانیت دست یافتن و آراسته شدن جز از راه «تربیت سالم» امکان ندارد. تربیتی که به کلیت رفتار انسان توجه دارد و بهرهمندی از زندگی سالم را هدف عمده خود تلقی میکند. تربیتی که امروز انسان را فدای آینده نمیکند بدون این که از آینده او ارزش حیاتی آن غافل باشد.
البته نباید از نظر دور داشت که نهاد آموزش و پرورش از نظر تربیتی پس از خانواده قرار دارد. همچنان که از دیدگاههای متفاوت و مستند علوم زیستی- تربیتی از جمله روانشناسی، تربیت اولیه کودک و خودآدمی در محیط خانواده پایهریزی میشود که بعد از آن طبعاً وارد خانه دوم یعنی مدرسه شده و بعد به اجتماعی بزرگتر از هر دو اجتماع قبلی به نام جامعه قدم میگذارد.
پس خانواده به عنوان نخستین گروه راهنمایی - تربیتی، با دوامترین عاملی است که در رشد شخصیت تاثیر میگذارد. تاثیر خانواده بخصوص در شیئی اولیه کودک نقشپذیری بیشتری دارد و از اهمیت بیشتری برخوردار است. کودک در محیط خانوادگی خود و به وسیله آن با زندگی جمعی و فرهنگی جامعه خود آشنا میشود.
به طور کلی، فرهنگ و ماهیت زندگی خانواده، روابط والدین با یکدیگر و با فرزندان، سن و روابط فرزندان با یکدیگر موقعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده، افکار و عقاید و آداب و رسوم متداول در خانواده، در رشد و تکامل روانی و شخصیت فرد موثرند. در این اثنا و در همان هنگام که احتمالاً فکر میکنیم خانوادهها مطمئنترین مکان برای تربیت سالم هستند؛ از همین مکان امن و مطمئن فرزندانی بیرون میآیند که هر چند وارد مدرسه میشوند و تحت تربیتی اصولیتر قرار میگیرند ولی اندرون تاریکی از بار غم و اندوه و مشکلات با خود به محیط مدرسه میآورند که اگر خوب جهت داده نشوند احتمالاً خسارت جبران ناپذیری را به پیکره خود، مدرسه و در نهایت یک نظام تربیتی تدوین شده وارد سازند. مشکلاتی که حاصل دیدهها و شنیدههای خود دانشآموز از اعمال و رفتار والدین خود میباشد و او تا مرحله ورود به فضای دیگری غیر از خانه آنها را لمس کرده و تحت تاثیر نقاط منحنی آن مسائل قرار گرفته است.
به طول کلی، طبقهبندی مشکلات نوجوانان- از بدو ورود به دوره راهنمایی تحصیلی تا اواسط دوره آموزش متوسطه- بر حسب اهمیت و فراوانی عبارتند از:
روابط خانوادگی، مشکلات مادی، مشکلات مدرسهای، معلمان، روابط با جنس موافق و مخالف، چگونگی گذراندن اوقات فراغت، مشکلات سازشی و غیره که عواملی از جمله: ترس، نگرانی، کم رویی، خشم، حسادت، احساس حقارت، اضطراب، ناکامی، تعارض و ... را سبب شده که پیامدهای حاصل از این مشکلات و عوامل به عنوان بخش عمدهای از معضلات، مدارس ما را درگیر مسائل پیچیده رفتاری و تربیتی میکند ...
در حالی که یک نظام تربیتی سالم معتقد است که انسان وقتی میتواند از سعادت واقعی هر دو جهان برخوردار شود که دست و دل و مغز او هماهنگ تربیت یابند و او از بدن سالم، عاطفه سالم و فکر سالم بهرهمند گردد.
مولانا میفرماید:
هر کسی از ظن خود شد یارمن
سر من از ناله من دور نیست
وز درون من نجست اسرار من
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
علاوه بر شناخت هر یک از دانشآموزان، آگاهی به عواملی که رفتار آنان را نیز برانگیخته است ضروری مینماید. و لزوم دستیابی به این آگاهی، پرداختن به درون و اسرار ناگفته خود دانشآموز است که وظیفهای است بس خطیر و حساس که توجه مربیان ومسئولین تربیتی مدرسه را میطلبد.
زیرا با نفوذترین و محبوبترین فردی که میتواند در این مرحله حساس (تربیت) به فراگیر کمک کند، معلم است، به همین جهت دانشآموزان، معلم را به عنوان یک الگو میپذیرند و از رفتار و گفتار و اخلاق خوب و بد او سرمشق میگیرند و خود را با وی همسان میسازند. دانشآموزان همه اعمال و رفتار معلمان و مدیر و حتی خدمتگزار مدرسه را زیر نظر دارند و از طرز برخورد معلمان با مدیر مدرسه، معلمان با یکدیگر، معلمان با دانشآموزان، درس میگیرند و از اخلاق و رفتار معلم، از طرز اداره کلاس، رعایت عدل و انصاف در نمره دادن، از وقت شناسی و رعایت نظم، از دلسوزی و مهربانی از خوشرویی و فروتنی، از دینداری و التزام به ضوابط شرعی، از اخلاق خوش و با ادبی، از خیرخواهی و نوع دوستی معلم نکتهها میآموزند. همچنین از اخلاق و رفتار و کردار بد معلمان متاثر میشوند و خود را با آنان همسان میسازند.
کوتاه سخن این که شغل معلمی حساسترین و پر مسئولیت ترین شغلهاست.
«لان یهدی الله بک رجلاً و اجراً خیر لک من الدنیا و مافیها» (1)
بدین ترتیب روشن میشود که اصلاح جامعه باید بعد از اصلاح خانواده و بعد از آن اصطلاح مدرسه، بوسیله پرورش و به کار گرفتن معلمان خوب و شایسته انجام بگیرد. که مراکز تربیت معلم و دانشکدههای تربیت مدرس و دبیر در این رابطه مسئوولیت بزرگی را بر عهده دارند.
انتظار میرود ارباب فضل و ادب، مربیان محترم پرورشی، گروههای مشاوره و راهنمایی، بالاخص مدیران مجرب آموزشگاهها در این ارتباط اهتمامی بسزا نموده و متوجه باشند که هر فرد دانشآموز که از زیر دست معلمان خارج میشود، مستقیماً یافتههای خود را در اجتماعی به مرحله اجرا خواهند گذارد که معلمان نیز در آن زندگی میکنیم. امید که این مقدمه کوتاه قطرهای باشد از دریای بیکران و پر تلاطم تعلیم و تربیت اصولی و جهتدار.
نبود اتاقهای مشاوره و مشاور
وجود ناسازگاریهای عاطفی و روانی در خانواده، در مدرسه و محیط کار، رو به رو شدن با مشکلات متعدد اقتصادی، خانوادگی، تحصیلی، شغلی، جنسی، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب شغل ، نگرانیها و ناراحتیهای فکری و روانی، تضاد و تعارض با والدین، با معلمان، عدم انطباق استعدادها و رغبتهای فرد با رشته تحصیلی یا کار و شغل خود، مسائل ناشی از ارزشها و آداب و رسوم و سنن اجتماعی و دهها مشکل دیگر که شرح برخی از آنها در مباحث قبلی آمد؛ و کلیه مسائل و مشکلاتی که در خانه و مدرسه مشاهده و لمس میشوند؛ به عنوان عواملی هستند که وجود یک اتاق مشاوره و در کنار آن مشاورانی مجرب را در هر واحد آموزشی، (مخصوصاً مدارس فعلی ما در سراسر ایران) میطلبد.
ما امروزه مشاوران را در اکثر مدارس و اماکن آموزشی میبینیم ولی چیزی که بودن آن مورد لزوم است و صد افسوس در بیشتر مناطق آموزشی و پرورش وجود ندارد، اتاقهای مشاوره است که کمتر مدرسه و آموزشگاهی است که دارای اتاقی مخصوص، مجهز، استاندارد، و شایسته امر مشاوره باشد.
متاسفانه عملکرد معدود مشاورانی هم که حضور دارند هم به لحاظ نبودن اتاقهای مشاوره مجهز و هم از جهت احساس مسوولیت و پایبند بودن به اساسنامه و انگیزه کار مشاورهای خویش، چندان موفقیتآمیز و چشمگیر نیست. چه بسا مربیان پرورشی که بدون تخصص در کار مشاوره و یا دبیران مدعی این فن، وجود دارند که به طریقی به کار گماشته شدهاند و تنها حضور در مدارس و زبانزد شدن به طریقی به کار گماشته شدهاند و تنها حضور در مدارس و زبانزد شدن به این که مشاوران فلان منطقه هستند، کار و رسمشان شده است و به این که مشاور و مشاوره چه باید باشد کار ندارند. و یا حتی دوستان و همکارانی که فارغ التحصیل با مدارک کاردانی یا کارشناسی مشاوره هستند، صرفاً هنگامی مشاور هستند که مثلاً شاگردی بعد از چهل و پنجاه بار تنبیه و سرکوفت شدن، چون اصلاح نشده است، به آقای مشاور ارجاع داده میشود و او به عنوان مشاور احتمالاً گفتیم به علت نبودن اتاق مربوطه، یا در میان جمع معلمین و اولیا و یا بدتر از آن، در محیط مدرسه آن هم در محل دید عموم دانشآموزان به کار به اصطلاح مشاوره خود میپردازد. در حالی که در مراحل یک مشاوره خوب و مثبت ما میدانیم که مشاوره باید بین مراجع با مشاور در محلی کاملاً آرام و ساکت و دور از افراد دیگر انجام پذیرد.
و ما به وفور دیده و شنیدهایم که در بیشتر آموزشگاهها فرد ارجاع داده شده به مشاوره یا هستههای مشاوره متشکله در ادارات آموزش و پرورش (حالا چه از سوی اولیای خانواده و یا مربیان مدرسه) همان فردی است که بارها مورد سرزنش و موعظه قرار گرفته؛ بارها تنبیه از هر نوعی- مخصوصاً تنبیه بدنی- شده؛ بارها مورد خشم و خشونت والدین ودبیران قرار گرفته؛ سرانجام به عنوان حربه آخر به شخص مشاور و یا هستههای مشاوره معرفی شده است.
با توضیحی که در پاراگرف بالا آمد، ذکر این مطلب را ضروری میدانم که «تثبیت بدنی و برخوردهای خشونتبار با کودکان، شاید در نظر ما یک مسکن تلقی شود، ولی ممکن است تکرار آن زمینه را برای بروز رفتارهای نامطلوب و نگران کننده آماده سازد. حالاتی مانند ترس و ... - که اشاره شده است- اغلب واکنش و یا پاسخ نوع رفتارها و روش برخوردهایی است که خود در محیط خانواده مدرسه و اجتماع با آنها رو به رو میشود. و صد البته که وقتی تا مرحله تنبیه مدرسه و اجتماع با آنها روبهرو میشود. و صد البته که وقتی تا مرحله تنبیه ما (هر کس از اولیا و مربیان) پیش رفتهایم، پس ارجاع این فرد به مشاور یا طی مراحلی دیگر کاری است غیر منطقی و بیهوده. چون پر واضح است که مشاوره موقعی صورت میگیرد که فرد قبلاً مورد مطالعه روانشناسی دقیق قرار گرفته است؛ پرونده تحصیلی مناسب برایش تشکیل شده؛ خانواده او مورد مطالعه واقع شده و صدها مسائل دیگر و در نهایت اگر چنانچه موردی هم پیش آمده، در هر یک از مراحل فوق، به عنوان مرحله راهنمایی که قبل از مشاوره باید صورت بگیرد؛ فرد مورد راهنمایی قرار گرفته و حالا کار به جایی کشیده شده که چارهای جز مشاوره نیست.
ولی چه میشود کرد که مربیان و والدین، راهنمایی را به سبک قدیم و غیر منطقی آن اجرا میکنند و کتک و سرزنش را نوعی راهنمایی میپندارند و حتی جای بسی تاسف است که برخی از مربیان در تعریف راهنمایی با مدل جدید (تنبیه بدنی) به جملاتی مثل:
«تا نباشد چوبتر، خرمان نبرد گاو نر» متوسل میشوند و خود و دیگران را چنین قانع میکنند که تنبیه بدنی مرحله بیدارسازی است تا کودک بترسد و خوب بنشیند، خوب گوش کند، خوب بنویسد و خوب بخواند؛ غافل از این که ترسیدن کودک حتمی است ولی انجام این خوبهای مورد انتظار والدین و یا مربیان بسی دشوار مینماید.
در هر حال، ما وقتی از نبود مشاور و امکانات لازم در این رابطه سخن میگوییم به این دلیل است که معتقدیم قبل از هر تنبیهی، قبل از هر خشونتی، قبل از هر اخراج کردنی، قبل از هر فراری؛ راهنمایی و مشاوره لازم است. این دورکن اساسی و حیاتبخش مخصوصاً در ارتباط با خانه و مدرسه، نقش کلیدی را بازی میکنند.
بیشتر پدران و مادران و باز هم متاسفانه بیشتر مربیان امر مقدس تعلیم و تربیت در برخورد و مصاحبت با نوجوانان از همه چیز و همه کس شاکی میشوند و به زمین و زمان بد و بیراه میگویند. هنوز زمان حال را سپری نکرده با گفتارهای نسنجیده خود آینده را در چشم نوجوانان و امیدهای آینده خراب میکنند و شاید از همه بدتر، مسائل حاکم اقتصادی فعلی بر زندگی معلمان، برخی از ایشان را وادار میکند که در بیان نصیحتهای خویش در مقابل انبوه حاضران و دانشآموزان که میخواهند از اوی معلم درس بگیرند، شغل معلمی و یا هر شغل دیگر در ارتباط با علم و دانش را طرد کرده و شاگردان خود را به ترک تحصیل، فرار از علمآموزی و دانش اندوزی، گرایش به شغلهای کاذب پردرآمد رهنمون شوند. که در چنین وضعیتی ما میبینیم که قبل از اینکه دانشآموز و یا دانشآموزانی مورد راهنمایی و مشاوره قرار گیرند، لازم و شایسته است که چنین معلمان اول مورد راهنمایی قرار گرفته و بعد دنبال کجرویها و علل بروز مشکلات رفتاری و مهمتر از همه افت تحصیلی باشیم.
متاسفانه در مدارسی که مطالعات همکاران در سطح ثابت باشد از یک طرف و عدم دسترسی به کارشناسان مجرب امر راهنمایی و مشاوره از طرف دیگر، مشکلات و مسائل پیش آمده و خواهد آمد که ضرر و زیان پیامدهای آن متوجه جامعه میشود و کسی امروزه غم عالم بیرون را نمیخورد؛ هیچکس به محیط خود دلسوزی نمیکند؛ اگر هم کسانی وجود دارند که میتوانند محیط و جامعه را در یک کلام، کشور را آباد سازند؛ همین گروه معلمان یک کشور است. پس انتظار از معلمان بیشتر است و نقش سازندگی ایشان بر هیچکس پوشیده نیست؛ به شرط اینکه ایشان نیز به فرموده رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) علم را با عمل همراه سازند و علمی بیاموزند که جهتدار و در جهت نفع توده مردم و مملکت باشد نه برخلاف این.
در حدیثی از حضرت محمد (ص) روایت شده است که «هیچ پشتوانهای مطمئنتر از مشورت نیست.» (10) و همچنین سعدی شیرین سخن در قطعهای آورده است:
با یکی یا دو کس مشاوره کن
کز یک آیینه، پیش رونگری
در اموری که پر خطربینی
وز دو آیینه پشت سر بینی
این بیتها و روایت و صدها و هزاران جمله دیگر لزوم مشاوره را در روابط انسانی تاکید میکنند. و مقدسترین این روابط در مدرسه وجود دارد که معلم و مربی میتوانند به عنوان طرف مشاورت باشند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 31 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 47 |
تحقیق بررسی تربیت کودکان و نوجوانان به وسیله آموزش و پرورش در 47 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمه
«... یکی از نهادهای مهم اجتماعی، نهادآموزش و پرورش است که مسئولیت مهمی را در تربیت کودکان، نوجوانان، جوانان بر عهده دارد.
امروزه آموزش و پرورش بیشتر به شکل رسمی و شهری و سازمان یافته در سطحی گسترده جریان داشته و ارتباطی تنگاتنگ با رشد اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، توسعه علمی، صنعتی و اقتصادی دارد. نگاه گسترده به نقش آموزش و پرورش به عنوان عاملی موثر در فعلیت بخشیدن به امکانات بالقوه و ذاتی افراد، انتقال اندوخته تجارب گذشتگان،ارائه ارزشهای مطلوب، افزایش معلومات و ایجاد مهارتهای لازم در اجزاء برای زندگی و بالاخره تسهیل سیر حرکت وجودی آدمی به سوی کمال و قرب الیالله، اهمیت امروزه این نهاد اجتماعی را بیش از پیش نشان میدهد.
و کل نظام آموزش و پرورش، در حقیقت نظامی است تربیتی که امروزه روی فرد انسانی پیاده میشود و این انسان با صفات و ویژگیهای متعدد و متنوعی که دارد، موجودی بسیار پیچیده و استثنایی است که تربیت و هدایت وی بدون شناخت دقیق این صفات به درستی و آسانی مقدور نخواهد بود.
شناخت، تنها از راه مطالعه چند کتاب با چند مورد خاص پیدا نمیشود، بلکه به ممارست و عمل نیاز دارد. و تربیت (آموزش و پرورش) با کوشش برای تغییر رفتار فرد، هنگامی و در صورتی موفقیتآمیز خواهد بود که مربی، اعم از مادر و پدر و معلم موضوع تربیت را درک کند و او را انسانی بارآورد که لازمه یک جامعه ایدهآل باشد.
انسان شدن یا به خصایص انسانیت دست یافتن و آراسته شدن جز از راه «تربیت سالم» امکان ندارد. تربیتی که به کلیت رفتار انسان توجه دارد و بهرهمندی از زندگی سالم را هدف عمده خود تلقی میکند. تربیتی که امروز انسان را فدای آینده نمیکند بدون این که از آینده او ارزش حیاتی آن غافل باشد.
البته نباید از نظر دور داشت که نهاد آموزش و پرورش از نظر تربیتی پس از خانواده قرار دارد. همچنان که از دیدگاههای متفاوت و مستند علوم زیستی- تربیتی از جمله روانشناسی، تربیت اولیه کودک و خودآدمی در محیط خانواده پایهریزی میشود که بعد از آن طبعاً وارد خانه دوم یعنی مدرسه شده و بعد به اجتماعی بزرگتر از هر دو اجتماع قبلی به نام جامعه قدم میگذارد.
پس خانواده به عنوان نخستین گروه راهنمایی - تربیتی، با دوامترین عاملی است که در رشد شخصیت تاثیر میگذارد. تاثیر خانواده بخصوص در شیئی اولیه کودک نقشپذیری بیشتری دارد و از اهمیت بیشتری برخوردار است. کودک در محیط خانوادگی خود و به وسیله آن با زندگی جمعی و فرهنگی جامعه خود آشنا میشود.
به طور کلی، فرهنگ و ماهیت زندگی خانواده، روابط والدین با یکدیگر و با فرزندان، سن و روابط فرزندان با یکدیگر موقعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده، افکار و عقاید و آداب و رسوم متداول در خانواده، در رشد و تکامل روانی و شخصیت فرد موثرند. در این اثنا و در همان هنگام که احتمالاً فکر میکنیم خانوادهها مطمئنترین مکان برای تربیت سالم هستند؛ از همین مکان امن و مطمئن فرزندانی بیرون میآیند که هر چند وارد مدرسه میشوند و تحت تربیتی اصولیتر قرار میگیرند ولی اندرون تاریکی از بار غم و اندوه و مشکلات با خود به محیط مدرسه میآورند که اگر خوب جهت داده نشوند احتمالاً خسارت جبران ناپذیری را به پیکره خود، مدرسه و در نهایت یک نظام تربیتی تدوین شده وارد سازند. مشکلاتی که حاصل دیدهها و شنیدههای خود دانشآموز از اعمال و رفتار والدین خود میباشد و او تا مرحله ورود به فضای دیگری غیر از خانه آنها را لمس کرده و تحت تاثیر نقاط منحنی آن مسائل قرار گرفته است.
به طول کلی، طبقهبندی مشکلات نوجوانان- از بدو ورود به دوره راهنمایی تحصیلی تا اواسط دوره آموزش متوسطه- بر حسب اهمیت و فراوانی عبارتند از:
روابط خانوادگی، مشکلات مادی، مشکلات مدرسهای، معلمان، روابط با جنس موافق و مخالف، چگونگی گذراندن اوقات فراغت، مشکلات سازشی و غیره که عواملی از جمله: ترس، نگرانی، کم رویی، خشم، حسادت، احساس حقارت، اضطراب، ناکامی، تعارض و ... را سبب شده که پیامدهای حاصل از این مشکلات و عوامل به عنوان بخش عمدهای از معضلات، مدارس ما را درگیر مسائل پیچیده رفتاری و تربیتی میکند ...
در حالی که یک نظام تربیتی سالم معتقد است که انسان وقتی میتواند از سعادت واقعی هر دو جهان برخوردار شود که دست و دل و مغز او هماهنگ تربیت یابند و او از بدن سالم، عاطفه سالم و فکر سالم بهرهمند گردد.
مولانا میفرماید:
هر کسی از ظن خود شد یارمن
سر من از ناله من دور نیست
وز درون من نجست اسرار من
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
علاوه بر شناخت هر یک از دانشآموزان، آگاهی به عواملی که رفتار آنان را نیز برانگیخته است ضروری مینماید. و لزوم دستیابی به این آگاهی، پرداختن به درون و اسرار ناگفته خود دانشآموز است که وظیفهای است بس خطیر و حساس که توجه مربیان ومسئولین تربیتی مدرسه را میطلبد.
زیرا با نفوذترین و محبوبترین فردی که میتواند در این مرحله حساس (تربیت) به فراگیر کمک کند، معلم است، به همین جهت دانشآموزان، معلم را به عنوان یک الگو میپذیرند و از رفتار و گفتار و اخلاق خوب و بد او سرمشق میگیرند و خود را با وی همسان میسازند. دانشآموزان همه اعمال و رفتار معلمان و مدیر و حتی خدمتگزار مدرسه را زیر نظر دارند و از طرز برخورد معلمان با مدیر مدرسه، معلمان با یکدیگر، معلمان با دانشآموزان، درس میگیرند و از اخلاق و رفتار معلم، از طرز اداره کلاس، رعایت عدل و انصاف در نمره دادن، از وقت شناسی و رعایت نظم، از دلسوزی و مهربانی از خوشرویی و فروتنی، از دینداری و التزام به ضوابط شرعی، از اخلاق خوش و با ادبی، از خیرخواهی و نوع دوستی معلم نکتهها میآموزند. همچنین از اخلاق و رفتار و کردار بد معلمان متاثر میشوند و خود را با آنان همسان میسازند.
کوتاه سخن این که شغل معلمی حساسترین و پر مسئولیت ترین شغلهاست.
«لان یهدی الله بک رجلاً و اجراً خیر لک من الدنیا و مافیها» (1)
بدین ترتیب روشن میشود که اصلاح جامعه باید بعد از اصلاح خانواده و بعد از آن اصطلاح مدرسه، بوسیله پرورش و به کار گرفتن معلمان خوب و شایسته انجام بگیرد. که مراکز تربیت معلم و دانشکدههای تربیت مدرس و دبیر در این رابطه مسئوولیت بزرگی را بر عهده دارند.
انتظار میرود ارباب فضل و ادب، مربیان محترم پرورشی، گروههای مشاوره و راهنمایی، بالاخص مدیران مجرب آموزشگاهها در این ارتباط اهتمامی بسزا نموده و متوجه باشند که هر فرد دانشآموز که از زیر دست معلمان خارج میشود، مستقیماً یافتههای خود را در اجتماعی به مرحله اجرا خواهند گذارد که معلمان نیز در آن زندگی میکنیم. امید که این مقدمه کوتاه قطرهای باشد از دریای بیکران و پر تلاطم تعلیم و تربیت اصولی و جهتدار.
نبود اتاقهای مشاوره و مشاور
وجود ناسازگاریهای عاطفی و روانی در خانواده، در مدرسه و محیط کار، رو به رو شدن با مشکلات متعدد اقتصادی، خانوادگی، تحصیلی، شغلی، جنسی، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب شغل ، نگرانیها و ناراحتیهای فکری و روانی، تضاد و تعارض با والدین، با معلمان، عدم انطباق استعدادها و رغبتهای فرد با رشته تحصیلی یا کار و شغل خود، مسائل ناشی از ارزشها و آداب و رسوم و سنن اجتماعی و دهها مشکل دیگر که شرح برخی از آنها در مباحث قبلی آمد؛ و کلیه مسائل و مشکلاتی که در خانه و مدرسه مشاهده و لمس میشوند؛ به عنوان عواملی هستند که وجود یک اتاق مشاوره و در کنار آن مشاورانی مجرب را در هر واحد آموزشی، (مخصوصاً مدارس فعلی ما در سراسر ایران) میطلبد.
ما امروزه مشاوران را در اکثر مدارس و اماکن آموزشی میبینیم ولی چیزی که بودن آن مورد لزوم است و صد افسوس در بیشتر مناطق آموزشی و پرورش وجود ندارد، اتاقهای مشاوره است که کمتر مدرسه و آموزشگاهی است که دارای اتاقی مخصوص، مجهز، استاندارد، و شایسته امر مشاوره باشد.
متاسفانه عملکرد معدود مشاورانی هم که حضور دارند هم به لحاظ نبودن اتاقهای مشاوره مجهز و هم از جهت احساس مسوولیت و پایبند بودن به اساسنامه و انگیزه کار مشاورهای خویش، چندان موفقیتآمیز و چشمگیر نیست. چه بسا مربیان پرورشی که بدون تخصص در کار مشاوره و یا دبیران مدعی این فن، وجود دارند که به طریقی به کار گماشته شدهاند و تنها حضور در مدارس و زبانزد شدن به طریقی به کار گماشته شدهاند و تنها حضور در مدارس و زبانزد شدن به این که مشاوران فلان منطقه هستند، کار و رسمشان شده است و به این که مشاور و مشاوره چه باید باشد کار ندارند. و یا حتی دوستان و همکارانی که فارغ التحصیل با مدارک کاردانی یا کارشناسی مشاوره هستند، صرفاً هنگامی مشاور هستند که مثلاً شاگردی بعد از چهل و پنجاه بار تنبیه و سرکوفت شدن، چون اصلاح نشده است، به آقای مشاور ارجاع داده میشود و او به عنوان مشاور احتمالاً گفتیم به علت نبودن اتاق مربوطه، یا در میان جمع معلمین و اولیا و یا بدتر از آن، در محیط مدرسه آن هم در محل دید عموم دانشآموزان به کار به اصطلاح مشاوره خود میپردازد. در حالی که در مراحل یک مشاوره خوب و مثبت ما میدانیم که مشاوره باید بین مراجع با مشاور در محلی کاملاً آرام و ساکت و دور از افراد دیگر انجام پذیرد.
و ما به وفور دیده و شنیدهایم که در بیشتر آموزشگاهها فرد ارجاع داده شده به مشاوره یا هستههای مشاوره متشکله در ادارات آموزش و پرورش (حالا چه از سوی اولیای خانواده و یا مربیان مدرسه) همان فردی است که بارها مورد سرزنش و موعظه قرار گرفته؛ بارها تنبیه از هر نوعی- مخصوصاً تنبیه بدنی- شده؛ بارها مورد خشم و خشونت والدین ودبیران قرار گرفته؛ سرانجام به عنوان حربه آخر به شخص مشاور و یا هستههای مشاوره معرفی شده است.
با توضیحی که در پاراگرف بالا آمد، ذکر این مطلب را ضروری میدانم که «تثبیت بدنی و برخوردهای خشونتبار با کودکان، شاید در نظر ما یک مسکن تلقی شود، ولی ممکن است تکرار آن زمینه را برای بروز رفتارهای نامطلوب و نگران کننده آماده سازد. حالاتی مانند ترس و ... - که اشاره شده است- اغلب واکنش و یا پاسخ نوع رفتارها و روش برخوردهایی است که خود در محیط خانواده مدرسه و اجتماع با آنها رو به رو میشود. و صد البته که وقتی تا مرحله تنبیه مدرسه و اجتماع با آنها روبهرو میشود. و صد البته که وقتی تا مرحله تنبیه ما (هر کس از اولیا و مربیان) پیش رفتهایم، پس ارجاع این فرد به مشاور یا طی مراحلی دیگر کاری است غیر منطقی و بیهوده. چون پر واضح است که مشاوره موقعی صورت میگیرد که فرد قبلاً مورد مطالعه روانشناسی دقیق قرار گرفته است؛ پرونده تحصیلی مناسب برایش تشکیل شده؛ خانواده او مورد مطالعه واقع شده و صدها مسائل دیگر و در نهایت اگر چنانچه موردی هم پیش آمده، در هر یک از مراحل فوق، به عنوان مرحله راهنمایی که قبل از مشاوره باید صورت بگیرد؛ فرد مورد راهنمایی قرار گرفته و حالا کار به جایی کشیده شده که چارهای جز مشاوره نیست.
ولی چه میشود کرد که مربیان و والدین، راهنمایی را به سبک قدیم و غیر منطقی آن اجرا میکنند و کتک و سرزنش را نوعی راهنمایی میپندارند و حتی جای بسی تاسف است که برخی از مربیان در تعریف راهنمایی با مدل جدید (تنبیه بدنی) به جملاتی مثل:
«تا نباشد چوبتر، خرمان نبرد گاو نر» متوسل میشوند و خود و دیگران را چنین قانع میکنند که تنبیه بدنی مرحله بیدارسازی است تا کودک بترسد و خوب بنشیند، خوب گوش کند، خوب بنویسد و خوب بخواند؛ غافل از این که ترسیدن کودک حتمی است ولی انجام این خوبهای مورد انتظار والدین و یا مربیان بسی دشوار مینماید.
در هر حال، ما وقتی از نبود مشاور و امکانات لازم در این رابطه سخن میگوییم به این دلیل است که معتقدیم قبل از هر تنبیهی، قبل از هر خشونتی، قبل از هر اخراج کردنی، قبل از هر فراری؛ راهنمایی و مشاوره لازم است. این دورکن اساسی و حیاتبخش مخصوصاً در ارتباط با خانه و مدرسه، نقش کلیدی را بازی میکنند.
بیشتر پدران و مادران و باز هم متاسفانه بیشتر مربیان امر مقدس تعلیم و تربیت در برخورد و مصاحبت با نوجوانان از همه چیز و همه کس شاکی میشوند و به زمین و زمان بد و بیراه میگویند. هنوز زمان حال را سپری نکرده با گفتارهای نسنجیده خود آینده را در چشم نوجوانان و امیدهای آینده خراب میکنند و شاید از همه بدتر، مسائل حاکم اقتصادی فعلی بر زندگی معلمان، برخی از ایشان را وادار میکند که در بیان نصیحتهای خویش در مقابل انبوه حاضران و دانشآموزان که میخواهند از اوی معلم درس بگیرند، شغل معلمی و یا هر شغل دیگر در ارتباط با علم و دانش را طرد کرده و شاگردان خود را به ترک تحصیل، فرار از علمآموزی و دانش اندوزی، گرایش به شغلهای کاذب پردرآمد رهنمون شوند. که در چنین وضعیتی ما میبینیم که قبل از اینکه دانشآموز و یا دانشآموزانی مورد راهنمایی و مشاوره قرار گیرند، لازم و شایسته است که چنین معلمان اول مورد راهنمایی قرار گرفته و بعد دنبال کجرویها و علل بروز مشکلات رفتاری و مهمتر از همه افت تحصیلی باشیم.
متاسفانه در مدارسی که مطالعات همکاران در سطح ثابت باشد از یک طرف و عدم دسترسی به کارشناسان مجرب امر راهنمایی و مشاوره از طرف دیگر، مشکلات و مسائل پیش آمده و خواهد آمد که ضرر و زیان پیامدهای آن متوجه جامعه میشود و کسی امروزه غم عالم بیرون را نمیخورد؛ هیچکس به محیط خود دلسوزی نمیکند؛ اگر هم کسانی وجود دارند که میتوانند محیط و جامعه را در یک کلام، کشور را آباد سازند؛ همین گروه معلمان یک کشور است. پس انتظار از معلمان بیشتر است و نقش سازندگی ایشان بر هیچکس پوشیده نیست؛ به شرط اینکه ایشان نیز به فرموده رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) علم را با عمل همراه سازند و علمی بیاموزند که جهتدار و در جهت نفع توده مردم و مملکت باشد نه برخلاف این.
در حدیثی از حضرت محمد (ص) روایت شده است که «هیچ پشتوانهای مطمئنتر از مشورت نیست.» (10) و همچنین سعدی شیرین سخن در قطعهای آورده است:
با یکی یا دو کس مشاوره کن
کز یک آیینه، پیش رونگری
در اموری که پر خطربینی
وز دو آیینه پشت سر بینی
این بیتها و روایت و صدها و هزاران جمله دیگر لزوم مشاوره را در روابط انسانی تاکید میکنند. و مقدسترین این روابط در مدرسه وجود دارد که معلم و مربی میتوانند به عنوان طرف مشاورت باشند.
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 169 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 31 |
گزارش کاراموزی تاثیر آموزش و پرورش در تربیت یک شهروند ایده آل در 31 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمه
هروندی (انگلیسی: Citizenship) همانطور که روشن است از مشتقات شهر (City) است . شهروندی را قالب پیشرفته? «شهرنشینی» میدانند. به باور برخی از کارشناسان، شهرنشینان هنگامی که به حقوق یکدیگر احترام گذارده و به مسئولیتهای خویش در قبال شهر و اجتماع عمل نمایند به «شهروند» ارتقاء یافتهاند.
شهروندی تا پیش از این در حوزه? اجتماعی شهری بررسی میشد اما پس از آن شهروندی مفاهیم خود را به ایالت و کشور گسترش دادهاست، اگرچه امروزه بسیاری به شهروندی نیز میاندیشند. شهروندی امروزه کاربردها و معانی مختلفی یافتهاست.
شهروند و حقوق شهروندی
یک شهروند یک عضو رسمی یک شهر، ایالت یا کشور است. این دیدگاه، حقوق و مسئولیتهایی را به شهروند یاد آور میشود که در قانون پیش بینی و تدوین شدهاست. از نظر حقوقی، جامعه نیازمند وجود مقرراتی است که روابط تجاری، اموال، مالکیت، شهرسازی، سیاسی و حتی مسائل خانوادگی را در نظر گرفته و سامان دهد. ازاین رو از دید شهری موضوع حقوق شهروندی، روابط مردم شهر، حقوق و تکالیف آنان در برابر یکدیگر و اصول و هدفها و وظایف و روش انجام آن است. همچنین نحوه اداره امور شهر و کیفیت نظارت بر رشد هماهنگ شهر است که میتوان بعنوان مهمترین اصولی بدانیم که منشعب از حقوق اساسی کشور است.
در واقع حقوق شهروندی آمیختهای است از وظایف و مسئولیتهای شهروندان در قبال یکدیگر ، شهر و دولت یا قوای حاکم و مملکت و همچنین حقوق و امتیازاتی که وظیفه تامین آن حقوق بر عهده? مدیران شهری(شهرداری)، دولت یا به طور کلی قوای حاکم میباشد. به مجموعه این حقوق و مسئولیتها ، «حقوق شهروندی» اطلاق میشود.
شهروندی پویا
شهروندی اشاره به زندگی روزمره، فعالیتهای فردی و کسب و کار افراد اجتماع و همچنین فعالیتهای اجتماعی ایشان دارد و بطور کلی مجموعهای از رفتار و اعمال افراد است. شهروندی پویا یا شهروندی فعال در واقع از این نگرش برخاستهاست.
شهروندی از این منظر، مجموعه گستردهای از فعالیتهای فردی و اجتماعی است. فعالیتهایی که اگرچه فردی باشند اما برآیند آنها به پیشرفت وضعیت اجتماعی کمک خواهد کرد. همچنین است مشارکتهای اقتصادی، خدمات عمومی، فعالیتهای داوطلبانه و دیگر فعالیتهای اجتماعی که در بهبود وضعیت زندگی همه شهروندان موثر خواهد افتاد. در واقع این نگاه ضمن اشاره به حقوق شهروندی مدون و قانونی در نگاه کلیتر به رفتارهای اجتماعی و اخلاقی میپردازد که اجتماع از شهروندان خود انتظار دارد. دریافت این مفاهیم شهروندی نیازمند فضایی مناسب برای گفتوگو و مشارکت مردم با نقطه نظرات متفاوت و نظارت عمومی است.
آموزش شهروندی
آموزش شهروندی بطور غیر رسمی در خانه یا محل کار یا کارگاههای آموزشی و یا بطور رسمی بصورت سرفصل درسی مجزا در مدارس و حتی مدارس ابتدایی و یا بصورت رشته تحصیلی دانشگاهی در واقع به شهروندان میآموزد که چگونه یک شهروند فعال، آگاه و مسئولیت پذیر باشند. در واقع مبنای این آموزشها پرورش یک شهروند نمونه یا شهروند خوب یا ارائه یک الگوی شهروندی نیست بلکه به آنان میآموزد که چگونه تصمیمات خود را با توجه به مسئولیتهایشان در قبال اجتماع و زندگی فردی خود اتخاذ نمایند.خطای یادکرد برچسب تمام کننده بدون برچسب در کشورهای توسعه یافته مفاهیم شهروندی از دوران کودکی تا نوجوانی آموزش داده میشود و دولت نیز آموزشهای لازم را در اختیار والدین و معلمان قرار میدهد. در انگلیس از سال ???? میلادی ، آموزش شهروندی و آشنایی با آن بطور رسمی در برنامه درسی مدارس از سنین ?? تا ?? سالگی قرار گرفت. اهداف این آموزشها عموما موارد ذیل است:
آشنایی با حقوق و مسئولیتهای شهروندی
بحث و بررسی درباره سرفصلها و موضوعات مهم شهروندی
فهم و شناخت جامعه و آشنایی با فعالیتهای اجتماعی
مشارکت فعال در یک برنامه اجتماعی یا گروهی
مفاهیم شهروندی
بسیاری براین عقیدهاند که قوانین موضوعه هر کشوری تاثیر مستقیم از مفهوم شهروندی و حقوق شهروندی میپذیرد. بعضی شهروندی را در ابعاد اجتماعی، سیاسی و مدنی تقسیم بندی میکنند اما به نظر میرسد در دسته بندی کلی میتوان شهروندی را در مسئولیتهای فردی و اجتماعی شهروندان و همچنین مسئولیتهای دولت در قبال شهروندان بررسی کرد. با نگاهی کلی در جوامع مختلف میتوان بخشی ازاین مفاهیم مشترک را عنوان و تکمیل کرد.
خانوادگی همیشه باید فضایی متشکل از همیاری و فعالیت های گروهی باشد.
کودک باید یاد بگیرد کارهایی را که در ابتدا برای او خسته کننده به نظر می رسند نیز تحمل کند و این حقیقت را درک کند که اهمیت یک کار تنها به خاطر جذابیت آن نیست، بلکه به خاطر ضرورت و فایده آن نیز هست. والدین باید صبور باشند و بتوانند بدون " گله و شکایت "، کارهای ناخوشایند و نادرست کودکان را تحمل کنند. اگر ارزش اجتماعی شغلی برای او روشن باشد، حتی اگر ناخوشایند نیز جلوه کند، انجام آن می تواند باعث شادمانی و رضایت او شود .
اگر کودک ضرورت انجام کار خاصی را احساس نمی کند و نمی توان تمایل به انجام آن را در او ایجاد کرد، می توان از روش تقاضا و درخواست بهره گرفت. در خواست یا تقاضا می تواند به کودک آزادی انتخاب بدهد. باید به گونه ای عمل کرد که کودک فکر کند، درخواست را با تمایل قلبی خود و نه از روی اجبار اجابت می کند. از روش درخواست یا تقاضا زمانی باید بهره گرفت که کودک با طیب خاطر کار را انجام دهد.
کودکان باید در خانواده به گونه ای تربیت شوند که بهره کشی را تجربه نکنند والدین باید مراقب باشند تا برادر بزرگ تر از برادر کوچک تر جز در همکاری با یکدیگر، درخواست کار نکند و برای انجام کارها هیچ نابرابری رخ ندهد
.هرگز کودک را برای این که کاری را ناقص انجام داده است، سرزنش و تنبیه نکنید. به سادگی و با آرامش به او بگویید، کارش را به خوبی انجام نداده است و باید آن را درست و کامل انجام دهد. ما تشویق یا تنبیه در قبال کار را پیشنهاد نمی کنیم. کودک باید از موفقیت در انجام کار، احساس رضایت بکند. آگاهی از این که کارش را به خوبی انجام داده است، می تواند بهترین مشوق او باشد. رضایت خاطر شما از خلاقیت و ابتکار او نیز می تواند پاداشی کافی برای او باشد.
در برابر دوستان و آشنایان خود، او را به خاطر کاری که انجام داده است، تحسین نکنید و ضرورتی هم ندارد او را به خاطر کار بد یا ناقصی که انجام داده است، تنبیه کنید. بسیار مهم است که در این گونه مواقع، طوری برخورد کنید که انگار کار را به طور کامل انجام داده است
الگوی تدریس چیست؟
الگو، معمولاً به نمونه کوچکی از یک شیء یا به مجموعه ای از اشیای بیشمار گفته می شود که ویژگیهای مهم و اصلی آن شیء بزرگ یا اشیاء را داشته باشد. الگوی تدریس، چهارچوب ویژه ای است که عناصر مهم تدریس در درون آن قابل مطالعه است. انتخاب یک الگوی تدریس، بستگی به نوع آگاهی معلم از فلسفه و نگرشهای تعلیم و تربیت خواهد داشت.
تدریس یک فرآیند است و فعالیتی است که در داخل یک الگو صورت می پذیرد، الگوهای تدریس متعددی توسط صاحبنظران معرفی شده اند که به مهمترین آنها اشاره خواهیم کرد.
الگوی عمومی تدریس (general teaching model)
این الگو، توسط "رابرت گلیزر" در سال 1961 مطرح شد که در 1971 توسط "راجرز" و "رابینسون" بسط داده شد.
در این الگو، فرآیند تدریس به پنج مرحله تقسیم می شود:
1) تعیین هدفهای تدریس و هدفهای رفتاری: معلم باید هدفهای تدریس خود را به صورتی عینی و قابل اندازه گیری تعریف و مشخص کند.
2) تعیین رفتار ورودی و ارزشیابی تشخیصی: اصطلاح رفتار ورودی در اینجا منعکس کننده کلیه یادگیریهای گذشته فراگیران، تواناییهای عقلی، وضع انگیزشی و برخی عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثر در یادگیری و میزان رشد آنان است.
3) تعیین شیوه ها و وسایل تدریس: در این مرحله معلم با آگاهی از شرایط و موقعیت آموزشی یکی از روشها مانند روش سخنرانی، آزمایشی، آموزش انفرادی و ... را انتخاب کند و وسایل تدریسی را نیز با توجه به مفاهیم و شرایط و ویژگیهای فراگیران را برگزیند.
4) سازماندهی شرایط و موقعیت آموزشی: معلم باید قادر باشد که با ابتکار و خلاقیت، حداکثر استفاده از امکانات موجود، در امر تدریس و تحقق اهداف آموزشی را ببرد.
5) ارزشیابی و سنجش عملکرد: معلم در این مرحله علاوه بر ارزشیابی های معمولی می تواند عملکرد شاگردان را در موقعیتهای متعدد، مانند انجام دادن پروژه، شرکت در فعالیتهای آموزشی و ... را ارزیابی کند و در صورت عدم موفقیت با توجه به نتایج ارزشیابی به ترمیم و اصلاح مراحل قبلی الگو اقدام کند.
تعریف روشهای تدریس
از مراحل مهم طراحی آموزشی، انتخاب روش تدریس است. معلم بعد از انتخاب محتوی و قبل از تعیین وسیله، باید خط مشی و روش مناسب تدریس خود را انتخاب کند. به مجموعه تدابیر منظمی که برای رسیدن به هدف، با توجه به شرایط و امکانات اتخاذ می شود "روش تدریس" گویند.
ناتوانی نهادهای مدنی در آموزش و پرورش،عدم تربیت شهروندان نمونه
بی گمان امروز، جامعه ایرانی بیش از هر زمان دیگر نیازمند نهادهای مدنی است. نهادهای مدنی
نهادهایی هستند که در آنها، خواسته های مدنی و صنفی افراد به صورت قانونمند و تشکیلاتی پیگیری می شوند. نهادهایی که در بدنه قدرت و حکومت قرار ندارند. در این نهادها افراد یک جامعه صرف نظر از هر گروه و بینش خواسته های خود را در سایه تشکلی قانونمند پیگیری می کنند. اعضای آن گفت وگو، سخنرانی، تبادل افکار و... را تمرین می کنند و با این گونه روش ها آشنا می شوند. عصری که در آن زندگی می کنیم عصر سازمان های غیردولتی، عصر دموکراسی مشارکتی و جامعه مدنی است. برای شکل گیری جامعه مدنی نیازمند نهادهای مدنی هستیم. در جامعه مدنی تشکل های صنفی، حرفه یی و مردمی هستند که با قدرت، خواسته های مردم را به گوش مسوولان دولتی می رسانند و ضمناً با توجه به اختیارات و قدرتی که از نفوذ در لایه های اجتماعی و اصناف گوناگون دارند، می توانند خود قسمتی از وظایف حکومت را نیز برعهده بگیرند. جامعه مدنی به معنای امروزی آن دارای ویژگی هایی است.
وجود خانواده ها، گروه های غیررسمی، گروه ها یا انجمن های داوطلبانه که چندگانگی و خودبنیادی آنها شکل های گوناگونی از زندگی را ممکن می سازد. وجود نهادهای فرهنگی و ارتباطی که حوزه عمومی یا آشکار زندگی را در بر می گیرند. امنیت و حرمت حوزه خصوصی زندگی و قلمروی که افراد بتوانند در آن توانایی های فردی خود را تحقق بخشند و به گزینش های اخلاقی مستقل دست یابند. تعیین مرز میان حوزه های عمومی و خصوصی یا حوزه های عمومی و حکومت نیازمند ساختارهای قانونی و سلسله یی از حقوق اولیه است که بدون آنها جامعه مدنی تحقق نخواهد یافت. همان طور که ملاحظه می شود یکی از چهار ویژگی اصلی جامعه مدنی نهادهای مدنی است.
ب- سازماندهی؛ نبودن سازماندهی به دلایل متعدد در اغلب نهادهای مدنی ایران آشکارا مشاهده می شود. نداشتن تئوری منسجم، کمبود امکانات سخت افزاری و وجود نداشتن منابع مالی بخشی از این دلایل است. تشکل های مدنی فعال در آموزش و پرورش از این قاعده جدا نیستند. انتخاب استراتژی و تاکتیک های مشخص براساس یک تئوری اعلان شده می تواند موجب سازماندهی بهتر شود.
ج- مدیریت؛ آنچه که در تشکل های مدنی باید به آن توجه داشت عبارت است از مدیریت مشارکتی (دموکراتیک) که از پایین به بالا شکل گرفته باشد. این امر سبب می شود نهادهای مدنی از آفت فرد گرایی و متکی بودن به افراد نجات یابند و به رهبری جمعی که یکی از ویژگی های نهادهای مدنی است، دست یابند.
??- نهادهای مدنی در آموزش و پرورش انزواگراست. انزواگرایی به دلایل گوناگون هم در سطح ملی و هم در سطح بین المللی به چشم می خورد. نهادهای مدنی فعال در حوزه آموزش و پرورش نیازمند گفت وگو و تبادل تجربه با دیگر نهادهای مدنی در سطح ملی و بین المللی هستند. این نهادها باید حضور بیشتری در عرصه محلی، ملی، منطقه یی و بین المللی داشته باشند. گرچه در این نوشتار بنای آن نیست که به بیان دلیل های انزواگرایی نهادهای مدنی بپردازیم اما می توان این دلیل ها را به دو دسته دلیل های بیرونی و درونی تقسیم کرد. فشار نهادهای غیرمسوول بر نهادهای مدنی و ترساندن آنها از تماس نهادهای مدنی منطقه یی و بین المللی از دلیل های بیرونی انزواگرایی است. کمبود توانایی های سخت افزاری و نرم افزاری نهادهای مدنی از علت های درونی انزواگرایی نهادهای مدنی است. یکی از نمونه های نسبتاً موفق برون رفت از انزواگرایی نهادهای مدنی در آموزش و پرورش تشکیل شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان سراسر کشور است که بیش از?? نهاد صنفی معلمان آن را به رغم وجود فشارهای بسیار زیاد تشکیل داده اند که امید است این نهاد مدنی بتواند در مسیر ایجاد تعامل بیشتر بین نهاد های مدنی صنفی معلمان حرکت کند و الگوی مناسبی برای سایر تشکل ها باشد. در پایان برای شکل گیری و تقویت نهادهای مدنی در آموزش و پرورش اقدامات زیر توصیه می شود؛
?- معلمان بر آموزش حقوق شهروندی به دانش آموزان و آگاه کردن آنان نسبت به آداب زیست اجتماعی و مدنی که موجب تقویت روحیه جمعی در نسل آینده می شود تلاش جدی بورزند تا از این طریق اندیشه ها و رفتار های جمعی ایرانیان پیرایش شود.
?- ساختار به شدت متمرکز آموزش و پرورش اصلاح و مشارکتی شود. برای دگرگونی ساختار متمرکز آموزش و پرورش می توان؛
الف- نمایندگان معلمان در شورای عالی آموزش و پرورش را به انتخاب آنان گذاشت تا نمایندگان حاضر در آن شورا انتصابی نباشند.
ب- ساختار انتصابی و هیات امنایی بسیاری از شوراها و موسسات اقتصادی را انتخابی کرد. به طور مثال می توان با فراخوان اعضای صندوق ذخیره فرهنگیان اعضای هیات مدیره آن را از میان آنان انتخاب کرد.
ج- مدیران مدارس، مدیران مناطق و... را به انتخاب معلمان، مدیران مدارس و... برگزید.
?- احکام قضایی و اداری صادره برای فعالان مدنی به ویژه فعالان صنفی را لغو کنند تا کمترین امنیت شغلی و اجتماعی برای فعالیت مدنی فراهم شود.
?- در راستای اجرای اصل ?? قانون اساسی بسیاری از امور آموزشی و پرورشی را به بخش خصوصی واگذار کنند تا بار دولت سبک شود و بتواند به وظایف اصلی خود که تامین امنیت، رفاه، بهداشت و غذا است، بپردازد. زیرا همان طور که دولت نمی تواند تاجر خوبی باشد معلم و مسوول خوبی برای آموزش و پرورش نیز نمی تواند باشد.
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 14 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 41 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 32 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
جهانی شدن آموزش و پرورش
ما در دنیای کنونی در شرایطی قرار داریم که می بایستی در مورد آن از آگاهی نسبی برخوردار باشیم چون ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، رفاه و امنیت و آینده همه مردم و ملل به طرز تفکیک ناپذیری با مسائل جهانی شدن گره خورده است.
فرآیند جهانی شدن بویژه در قلمروآموزش و پرورش بطور اجتناب ناپذیری متاثر ازشرایطی است درممالک پیشرفته جهان برای توسعه واستقرار نظام آموزش نوین خود درجهت پاسخگویی به احتیاجات و حوایج منطقه ای ، کلی و به گونه ای فراگیر در سطح جامعه جهانی مهیا کرده اند بدون توجه به چنین واقعیتی درک چگونگی منشاء سرآغاز و سرانجام تکوین فرآیند جهانی شدن آموزش وپرورش میسرنیست.
پویندگان راه اصلاحات فرهنگی و پیشگامان و نهضت های تربیتی وعلمی در جهان سخت براین باورند که هرگونه تحولات در قلمرو آموزش وپرورش ، بدون بهره گیری از ارجمند ترین و موجه ترین آرای تربیتی متقدمان و پویندگان راه اصلاحات که شالوده های نظری وفکری محکم واستواری را برای اصلاحات و تحولات فرهنگی وآموزش فراهم می سازد امکان پذیر نبوده است. حال اگر سیر تحولات آموزش وپرورش در کشورمان را ازقرون گذشته تاکنون مورد مداقه و بررسی قراردهیم به این نتیجه می رسیم که یک مضمون فکری منسجمی که بنیادهای نظری و مولفه های آموزش جهانی واجتماعی را برای حرکت های اصلاح طلبانه آموزش وپرورش ترسیم کند تاکنون وجود نداشته است . لیکن حاصل اغلب این تلاشها ، طی دوره نسبتاً طولانی بیشتر محدود به ترجمه ، تالیف ، انتشار صد ها کتاب درسی و مقالات علمی در زمینه معرفی وشناسایی آرای تربیتی علما و فلاسفه قدیم و جدید مغرب زمین از سقراط ، افلاطون ،ارسطو گرفته تا روسو ، پستالوزی ، هربارت ، ماریا مونته سوری و... دورکیم [1]و جان دیویی بوده است .
شواهد موجود بسیاری از آثار بصورت کتاب و متون درسی در دانشگاهها ، مراکز آموزشی منتشر و بتدریج درشکل گیری و تدوین اهداف ، برنامه ها ، روشهای تربیتی میهن عزیزمان در نیم قرن اخیر تاثیر بسزایی برجای گذاشته ، که جریان تولید افکار تربیتی مستقل با مطالبات و تحولات فرهنگی کشورمان همخوانی داشته است .مجموعه تفکرات وآرای عقاید تربیتی دانشمندان قدیم و جدید سایر ممالک جهان و بهره گیری بی چون وچرا ، در تنظیم و تدوین مبانی نظری هرگونه تغییر را به رغم شایستگی توام با استقلال اندیشه و عمل تربیتی نتوانسته ایم در روند جهانی آموزش وپرورش نقش موثری را ایفاء کنیم .
به اعتقاد آموزشگران جهانی برنامه ریزی واصلاحات آموزشی که صرفاً به سلیقه واراده مطلق سلسله مراتب و فرهنگ جامعه ، سطح توسعه پیشرفت خاص منطقه و بطور کلی موردنیاز کشور کاملاً مرتبط نباشد نمی تواند راه و روش جدیدی را در بازاندیشی نظام های آموزشی ارائه نماید (کومبز،[2]1970)
دارابودن اطلاعات وآگاهی و تحول ونوآوری از عوامل اصلی پیشرفت تلقی می شود وشکی نیست که بین تحقق این پیشرفت ها و کارکرد نظام های آموزشی نسبت منطقی وجود دارد . دراین زمینه از مدارس و دانشگاهها نیز انتظاراتی هست ، نظام های آموزشی باید بتوانند انسانهایی تربیت کند که در دنیا مولد و درحال تغییر بدرستی ، دنیایی با اختلاف طبقاتی ، فرهنگی ، اجتماعی را شناسایی و ضرورت پاسخگویی درنظام های آموزشی را داشته باشد و بتواند با دنیای نوین با استفاده از آموزش و شکستن انزوای آن ، روزآمد شدن و روش های آموزشی و تغییر محتوای آموزشی متناسب با نیازهای واقعی زندگی نگریسته شود . این آموزش به رموز مدرن مجهز و بدنبال دستیابی به جامعه مدرن و تحولی سازنده پیدا می کند که خودبخشی از جنبش واحد جهانی به حساب می آید .(اوهون[3] ، 1996).
2-2 جهانی شدن
جهانی شدن و جهانی سازی پدیده ای چند بعدی ، فرآیندی و چالش برانگیز است به این معنا که اولاً نه دریک بعد خاص بلکه درابعاد گوناگون درحال شکل گیری و تکوین است بهترین چالش ناشی ازپدیده شکسته شدن قالب های موجود، گسسته شدن انحصارها و پیدایش فضای رقابتی شدید در سطح جهانی است. همه نظام های اجتماعی برای تداوم حضور خود در عرصه جهانی ناگزیر خواهند بود در تامین الزامات رقابتی شدن و کسب مزیت رقابتی لازم بکوشند در آستانه قرن بیست ویکم در بستر روند جهانی ، نظام تعلیم وتربیت نیز از این قاعده مستثنی نیست . برای تضمین بقا و استمرار کارآیی خود باید بتواند ارکان ، اجزا و زیر سیستم های وابسته به خود را با الزامات رقابتی شدن همسو سازد(کومسا،1387؛ 183)
دراین راستا نظام تعلیم وتربیت به یک ذهنیت جهانی نیاز دارد و تجهیز این نظام به چنین ذهنیتی در گرو جهانی شدن ذهنیت متولیان آن است . یعنی متولیان نظام های تعلیم وتربیت باید ضمن تلاش در گشودن دریچه اذهان خود روی پدیده جهانی سازی که ناشی از آن رسالت و وظیفه استراتژیک و مهم خود را ترویج تفکر جهانی در کلیه اجزای خود قرار دهند.
[1] Dorkim
[2] kombz
[3] Owhon
دسته بندی | سایر گروه های علوم انسانی |
بازدید ها | 14 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 396 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
مقاله حاضر در پی آن است، تا با توجه به شرایط کنونی جهان، جایگاه نظام آموزش و پرورش را در بسترسازی تولید علم تا آنجا که ممکن است معین نموده، راه کارهای مناسب این حرکت را ارائه نماید به همین منظور، قبل از پرداختن به اصل موضوع و تعیین جایگاه نظام آموزش و پرورش، سعی نموده است مفاهیم و کلیدهایی که در متن مقاله ممکن است خواننده را دچار شبهه نماید، باز کرده، پیرامون آنها تا آنجا که شرایط اجازه دهد مطالبی هرچند مختصر، ارائه دهد تا خواننده راحت تر به اصل موضوع پی ببرد، مفاهیمی همچون « علم چیست؟» و یا اینکه منظور از تولید علم چه می باشد؟ علم با تعاریف خاص و یا تعاریف و اصطلاحات عام مورد نظر است. کدامیک؟ تفاوت بین نظریه پردازی و طرح مسئله و تولید علم چه میباشد؟ آیا علم به اشخاص و محیطی خاص محدود می شود یا نه؟ موضوع بومی کردن علم چیست؟ آنگاه پس از اشاره ای مختصر و تفسیری تحلیلی به مقوله ها و مفاهیم فوق به سراغ بررسی موضوع اصلی شتافته و برای تعیین جایگاه واقعی آموزش و پرورش در بسترسازی تولید علم، ابتدا تاریخچه ای از وضعیت نظام آموزش و پرورش در ایران در دوران معاصر (دو قرن اخیر) را ارائه نموده تا از این طریق بستر اصلی برای فهم موضوع آماده گردد...