دانلود تحقیق- مقاله-پروژه-کارآموزی

مرجع کامل خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

دانلود تحقیق- مقاله-پروژه-کارآموزی

مرجع کامل خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

دانلود پاورپوینت اقلام مربوط بهای تمام شده و تصمیم گیری

این فایل شامل اسلایدهایی در اقلام مربوط بهای تمام شده و نقش آن در تصمیم گیری مدیران به زبان فارسی می باشد که مواردی نظیر ویژگیهای کیفی اطلاعات حسابداری، ویژگیهای کیفی اطلاعات حسابداری، رویکردهای تصمیم گیری مدیران، گزارش مقایسه ای، نقطه بی تفاوتی بهای تمام شده، انواع تصمیمات مدیران با استفاده از اقلام بهای تمام شده و … را در 33 اسلاید ارائه می کند
دسته بندی حسابداری
فرمت فایل ppt
حجم فایل 143 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 33
دانلود پاورپوینت اقلام مربوط بهای تمام شده و تصمیم گیری

فروشنده فایل

کد کاربری 7377

این فایل شامل اسلایدهایی در اقلام مربوط بهای تمام شده و نقش آن در تصمیم گیری مدیران به زبان فارسی می باشد که مواردی نظیر ویژگیهای کیفی اطلاعات حسابداری، ویژگیهای کیفی اطلاعات حسابداری، رویکردهای تصمیم گیری مدیران، گزارش مقایسه ای، نقطه بی تفاوتی بهای تمام شده، انواع تصمیمات مدیران با استفاده از اقلام بهای تمام شده و … را در 33 اسلاید ارائه می کند.

منابع و مآخذ

  • حسابداری مدیریت،شیم؛سیگل،ترجمه بختیاری،سازمان مدیریت صنعتی،تهران،چاپ اول،1379
  • حسابداری مدیریت،شباهنگ؛رضا،مرکز تحقیقات تخصصی حسابداری و حسابرسی سازمان حسابرسی،تهران،چاپ هفتم،1381
  • تصمیم گیری بر اساس بهای تمام شده،امری اسرمی،محمد رضا،مجله حسابدار،سال نوزدهم،شماره 167
  • ویژگیهای کیفی اطلاعات حسابداری و نقش آن در تصمیم گیری مدیریت،بهرامفر،نقی،مجله بررسی های حسابداری و حسابرسی،سال ششم،شماره 24 و 25،تابستان و پاییز 1377

بخشی از اسلاید

اقلام مربوط بهای تمام شده و نقش آن در تصمیم گیری مدیران

ویژگیهای کیفی اطلاعات حسابداری

یکی از عوامل مهم عدم استفاده از اطلاعات حسابداری توسط مدیران این است که اطلاعات کیفیت لازم را ندارند. بر اساس یافته های تحقیقی،اگر اطلاعات حسابداری دارای کیفیت لازم باشد،مدیریت در تصمیم گیریهای خود از آنها استفاده می کند. البته همه ویژگیهای کیفی اطلاعات حسابداری به یک اندازه بر استفاده از حسابداری مدیریت موثر واقع نمی شوند.

ویژگیهای کیفی اطلاعات عبارت است از صفت و کیفیتی از اطلاعات حسابداری که مفید بودن و اثر بخشی ان را افزایش می دهد.

ویژگیهای کیفی خصوصیاتی هستند که اطلاعات فراهم شده در گزارشات را برای استفاده کنندگان،قابل استفاده می سازند. ویژگیهای کیفی اطلاعات به شرح زیر می باشند:

.1مربوط بودن

  1. صحت اطلاعات
  2. کامل بودن اطلاعات
  3. به موقع بودن اطلاعات

.1مربوط بودن: اطلاعات برای اینکه قابل استفاده باشند،باید به نیازهای تصمیم گیری استفاده کنندگان،مربوط باشند. اطلاعات انگاه دارای کیفیت مربوط بودن هستند که بتوانند از طریق کمک به استفاده کنندگان در ارزیابی رویدادهای گذشته،حال یا آینده،یا از طریق تایید یا اصلاح ارزیابی گذشته آنها،تصمیمات اقتصادی آنها را تحت تاثیر قرار دهند. جهت مربوط بودن اطلاعات نه تنها باید آینده نگر باشد،بلکه باید مقایسه بین راهکارها را نیز فراهم آورد.

.2صحت اطلاعات: اطلاعاتی که بر تصمیم گیری موثر می باشد،باید صحیح باشد. به موقع ترین و مربوط ترین اطلاعات در صورتیکه صحیح نباشند، نه تنها بر تصمیم گیری موثر نخواهد بود،بلکه اثرات نامطلوب بر تصمیم گیری داشته و مدیریت را گمراه می کند.

.3کامل بودن اطلاعات: اطلاعات برای اینکه بتواند برای تصمیم گیری مفید باشد،باید تا آنجا که اهمیت امر و هزینه ان اجازه می دهد،کامل باشد.اطلاعات در صورت حذف بخشی از آن،نادرست یا گمراه کننده خواهد بود.

.4به موقع بودن اطلاعات: اطلاعات مربوط،صحیح و کامل زمانی ارزشمند است که به موقع و در زمان تصمیم گیری در اختیار مدیریت قرار گیرد. بعضی مواقع بین صحت اطلاعات و به موقع بودن آن تعارض ایجاد می شود.

به عبارت دیگرافزایش صحت اطلاعات منجر به کاهش به موقع بودن آن می شود و یا بالعکس. در چنین شرایطی باید سعی بر آن باشد که توازن لازم برقرار گردد.


پژوهش طراحی بیمارستان (معماری)

پژوهش بیمارستان (معماری)
دسته بندی معماری
فرمت فایل docx
حجم فایل 9276 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 83
پژوهش طراحی بیمارستان (معماری)

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

پژوهش طراحی بیمارستان (معماری)

چکیده

طراحی بیمارستان با توجه به اوضاع اقلیمی و نیازهای بهداشتی منطقه ای تا حدودی متفاوت است ولی استاندارد های متفاوتی وجود دارد که منشا اقتصادی وعملکردی دارند وروابط فضا ها تحت یک نظام کلی در بیمارستان قرار میگیرد یک طرح خوب باید بهترین شکل تقسیم بندی و سازماندهی راداشته باشد قبل از شروع طراحی باید یک برنامه معماری وعملکردی داشت که در آن فضا ها و مساحت های ان مشخص شده است در برنامه های کاملتر مشخصات وتجهیزات داخل ومیزان دما و فشار هوا و روشنایی وجنس مصالح وغیره نیز ذکر شده است .

مقدمه

1-1 تعریف پروژه

در عصر دهکدهء جهانی، همان اندازه که جوامع گوناگون خود را در دستاوردهای بشری سهیم می دانند، معضلات مشابهی نیز پدید می آورند. از ناعادلانه ترین پیامدهای جوامع امروزی، اعم از جوامع مدرن یا در حال توسعه، بیمارستان که برای تامین نیاز بهداشتی ودرمانی از اساسی ترین وظایف در کشور میباشد و در همین مورد افراد در زمینه برنامه ریزی وسطح بهداشت و درمان جامع بسیار مهم میباشد .

فصل اول :

تعاریف و مفاهیم اولیه

بیمارستان

فصل 2:

شناخت بستر طرح

ویژگی جغرافیایی و طبیعی منطقه

بررسی پیشینه تاریخی و فرهنگی بستر طرح

معرفی ویژگی های معماری منطقه

ویژگی اقلیم بستر طرح

بررسی ویژگی جمعیتی بستر طرح

فصل:3

تحلیل نمونه های مشابه

فصل:4

برنامه فیزیکی

طرح نهایی و نقشه ها

تحلیل سایت

مبانی نظری طراحی پروژه

سازه و تاسیسات طرح

بخش دوم

فصل3

معرفی فرایند طراحی

فصل پنجم = مدارک نهایی و نقشه های پروره



دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق منشاء هوش هیجانی

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق منشاء هوش هیجانی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 76 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 36
دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق منشاء هوش هیجانی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

مبانی نظری

در این قسمت، ابتدا به ریشه‌های هوش هیجانی و سپس به نظریه‌های هوش هیجانی مبتنی بر مدل توانایی مایر و سالووی (1990) و مدل های شخصیت گلمن (1995) و بار-آن (2004) پرداخته می‌شود.

2-1-1- منشأ هوش هیجانی

واژه‌ای که تحت عنوان هیجان به کار برده می‌شود، شامل حالات ذهنی مختلفی از قبیل شادی، خشم، نفرت، اندوه، عشق و نظایر این است. هم چنین هیجان، تجارب آگاهانه از احساسات شخصی، برانگیختگی فیزیولوژیکی و فعالیت‌های قابل مشاهده مربوط به آن تجربه است. از لحاظ لغوی، هیجان، «هر تحریک یا اغتشاش در ذهن، احساس، عاطفه، و هر حالت ذهنی قدرتمند یا تهییج شده» تعریف شده است (فرهنگ لغات آکسفورد،1994، ص 109).

سال‌هاست که هوش به عنوان یک ویژگی اساسی، در زندگی افراد مورد توجه بوده است. اما در آغاز مطالعه‌ی هوش، بیشتر بر جنبه‌های شناختی آن همچون تفکر، استدلال و حافظه تأکید شده است. از آنجا ‌که امروزه موفقیت افراد مستلزم توانایی‌های عاطفی، هیجانی و اجتماعی است، مطالعه‌ی جنبه‌های غیرشناختی هوش نیز اخیراً مورد توجه قرار گرفته است (ونگ و لاو[1]، 2003). اگرچه سابقه‌ی بررسی رابطه‌ی بین تفکر و هیجان به 2000 سال قبل باز می‌گردد، اما طی نیمه‌ی دوم قرن بیستم مطالعه‌ی علمی در این زمینه آغاز شد و مبادی لازم را برای گسترش مفهوم هوش هیجانی فراهم ساخت (مایر،2001).

سیاروچی، فورگاس و مایر (1383)، مطالعات روانشناختی در رابطه با هوش را از سال 1900 تاکنون به پنج دوره تقسیم نموده‌اند، که در ادامه خواهد آمد:

دوره‌ی اول (1969- 1900): در این سال‌ها، پژوهش‌ها درباره‌ی هوش و هیجان در حوزه‌های جداگانه صورت می‌گرفت (سیاروچی و همکاران،1383). از دیدگاه سنتی، هوش به معنای توانایی تفکر انتزاعی و توانایی‌های شناختی تعریف شده و هیجان‌ها به عنوان پاسخ‌های غیر قابل پیش‌بینی به محرک‌های محیطی در نظر گرفته می‌شدند (رمضانی و عبداللهی،1385). البته در این دوره، ثورندایک[2] در سال 1920، برای اولین بار هوش هیجانی را که ریشه در مفهوم هوش اجتماعی داشت، مطرح کرد (مایر و سالووی، 1997). هم چنین وکسلر[3] در سال 1952، بر این عقیده تأکید نمود که عواملی غیر از هوشبهر وجود دارند که در افزایش بهره‌وری و کارکرد افراد دخالت دارند (بار-آن،2004).

دوره‌ی دوم (1970 تا 1989): در این دوره، پیشرفت‌های بسیاری در زمینه‌ی هوش هیجانی صورت گرفت (سیاروچی و همکاران، 1383). این تحولات بر ارتباط نزدیک هوش و هیجان تأکید نمودند (رمضانی و عبداللهی، 1385). در این دوره‌ی جدید، محققان به دنبال یافتن این موضوع بودند که هیجان به چه چیزی اشاره دارد و چه زمانی بروز پیدا می‌کنند. بنابر نظر داروین، هیجان در بین افراد یک گونه، یکسان است و تظاهرات بیرونی، احساسات درونی افراد می‌باشد. در این زمان، اصطلاح هوش هیجانی به دلیل این‌که تعریف یا توصیف دقیقی از آن ارائه نشده بود، کم‌تر مورد استفاده قرار می‌گرفت. در واقع تعاریفی که از هوش هیجانی در دسترس بود، اشاره‌ای اجمالی به آن داشتند و مفهوم آن را به طور واضح بیان نکرده بودند (سیاروچی و همکاران، 1383).

گاردنر به عنوان یکی از صاحب نظران هوش نقش بسزایی در شکل‌گیری مفهوم هوش هیجانی ایفا کرده است. وی اگرچه که تعریف واضحی از هوش هیجانی ارائه نکرد، اما معتقد بود که دو نوع هوش ‌فردی یعنی هوش ارتباطی و هوش تفکری وجود دارد. در دیدگاه گاردنر، هوش هیجانی از ترکیب هیجان در این دو هوش فردی به‌دست می‌آید (گاردنر، 1983). به عبارتی، توان دستیابی به زندگی احساسی، هوش هیجانی را تشکیل می‌دهد که بیشتر بخشی از شناخت کلی خویش و شناخت اجتماعی است که با یکدیگر ترکیب شده‌اند. از جمله حوزه‌های دیگر در این دوره که به گسترش مفهوم هوش هیجانی کمک کرد، مفهوم نبوغ عاطفی است. از سال1980و قبل از این‌که مفهوم هوش هیجانی به طور کامل تشکیل شود، چند فعالیت دیگر باید صورت می‌گرفت. یکی از این‌ها، تعیین نظامی واحد برای جهت دادن به کارهای پژوهشی متفاوت بود که قبلا انجام شده و لازم بود این پژوهش‌ها در مسیر تازه‌ای به کشف ظرفیت ناشناخته‌ی انسان کمک نماید. دیگر این که اصطلاح هوش هیجانی به نحوی واضح تعریف شود که دستیابی به شواهد تجربی دیگری برای حمایت از این مفهوم ضرورت داشت (سیاروچی و همکاران، 1383).

دوره‌ی سوم (1990 تا 1993): در این دوره، مایر و سالووی از جمله کسانی بودند که بعد از گاردنر، سازه‌ی هوش هیجانی را مطرح کردند. چارچوب اصلی هوش هیجانی، تعریف رسمی آن و پیشنهاد برای اندازه‌گیری آن، برای اولین بار در دو مقاله‌ی مایر و سالووی طرح شد که در سال 1990 به چاپ رسید (مایر و سالووی، 1997). از دیدگاه آن‌ها هوش هیجانی به توانایی فرد در شناخت هیجان خود و دیگران، توانایی تمایز قائل شدن میان هیجان‌ها و استفاده از اطلاعات هیجانی در حل مسأله و تسهیل تفکر تعریف می‌شود (سالووی و مایر، 1990). هم چنین، آن‌ها در سال 1993، در سر مقاله‌ی مجله‌ی هوش، این موضوع را عنوان کردند که هوش هیجانی یک هوش اساسی است که تاکنون نادیده انگاشته شده است. این گفته، محققان را بر آن داشت تا به مطالعاتی جدی‌تر در این دوره بپردازند (مایر و سالووی، 1993).

دوره‌ی چهارم (1994 تا 1997): در این دوره، رویدادهای غیرمنتظره‌ای رخ داد که منجر به گسترش بیش از پیش حوزه‌ی هوش هیجانی شد. یکی از دلایل گسترش این مفهوم، نظر گلمن راجع به این مسأله است که وی، هوش هیجانی را در برابر مفهوم سنتی هوش‌بهر، به عنوان پیش‌بینی کننده‌ی قوی‌تری برای موفقیت افراد به شمار آورد (گلمن،1995). در این زمان، اصطلاح هوش هیجانی با انتشار کتاب پرفروش گلمن رواج زیادی یافت و در اصلاحیه‌ای که از طرف گلمن (1995) بر تعریف مایر صورت گرفت، هوش هیجانی به پنج حوزه‌ی آگاهی هیجانی، مدیریت هیجان، برانگیختگی هیجانی، شناسایی هیجان دیگران و تنظیم روابط با دیگران اختصاص یافت. گلمن، هوش هیجانی را نوعی توانایی اکتسابی می‌داند که می‌تواند عملکرد افراد را بهبود بخشد. هم چنین کوپر و ساواف درسال 1997، در این زمینه بهره‌ی هیجانی اجرایی را مطرح کرده و معتقدند که هوش هیجانی ریشه در مفهوم سواد هیجانی به معنای دانش فرد در رابطه با ماهیت و علت هیجان‌های خود دارد و مؤلفه‌های آن را تناسب هیجانی، عمق هیجانی و کیمیاگری هیجانی می‌دانند (شات، مالوف، هال، هاگرتی، کوپر، گلدن و دورن هیم[4]، 1998). بار- آن (1997) نیز هوش هیجانی را مجموعه‌ای از توانمندی‌های تأثیرگذار در مقابله با شرایط محیطی استرس‌زا، قلمداد می‌کند. بنابر نظر بار-آن (1997) هوش هیجانی از مؤلفه‌های هوش درون‌فردی، هوش بین‌فردی، انطباق‌پذیری، کنترل استرس و خُلق عمومی تشکیل شده است.

دوره‌ی پنجم (سال‌های 1998 تاکنون): در این دوره، ابعاد نظری و پژوهشی حوزه‌ی هوش هیجانی بارها مورد اصلاح قرار گرفته است. هم چنین مقیاس‌های جدیدی برای اندازه‌گیری هوش هیجانی تهیه و پژوهش‌های بنیادی‌تری در این حوزه انجام گردیده است ( سیاروچی و همکاران، 1383). واژه‌ی هوش هیجانی به دلیل این که از دو اصطلاح ناسازگار و مغایر با یکدیگر یعنی هوش و هیجان به‌وجود آمده است، در ابتدا مفهومی غیر متعارف و ناهمخوان به نظر می‌رسد. برای بررسی این شبهه باید گفته شود که شناخت به فعالیت‌هایی نظیر حافظه، استدلال، داوری، قضاوت و تفکر انتزاعی اشاره دارد. هیجان‌ها حیطه‌ی دوم ذهن را تشکیل می‌دهد که در بر گیرنده‌ی خود عواطف، احساسات، خلق و روحیه و سایر حالات احساسی مانند خستگی یا انرژی داشتن است که از نظر پژوهشگران زیادی این دو حیطه در تعامل با یکدیگر قرار دارند (یوسفی، 1382). طی دهه‌های اخیر، پژوهشگران مدل‌های مختلفی از هوش هیجانی ارائه کردند که مدل مایر و سالووی (1997)، مدل گلمن (1995)، مدل بار-آن (2004) از مشهورترین آنها است. با این‌که در این نظریه‌ها شباهت‌های زیادی وجود دارد، می‌توان از دو رویکرد در تعریف هوش هیجانی که عبارتند از رویکرد مبتنی بر توانایی[5] و رویکرد مبتنی بر شخصیت[6] نام برد.

در رویکرد مبتنی بر توانایی یا رویکرد غیرترکیبی، هوش هیجانی، به توانایی فرد در تشخیص، پردازش، بازشناسی و کاربرد اطلاعات هیجانی اشاره دارد. در این رویکرد، هوش هیجانی به عنوان سازه‌ای عملکردی نامیده می‌شود که با آزمون‌های عملکردی قابل ارزیابی است (قائدی، ثابتی، رستمی و شمس،1386). مدل ارائه شده از مایر و سالووی بر اساس این رویکرد است.

در رویکرد مبتنی بر شخصیت یا رویکرد ترکیبی، هوش هیجانی بر ترکیبی از مهارت‌ها و ویژگی‌های دیگری نظیر بهزیستی روانی، انگیزش و مهارت برقراری رابطه با دیگران تأکید دارد (سیاروچی و همکاران،1383). در این مدل، هوش هیجانی را نوعی صفت می‌دانند و آن را استعداد یا آمادگی رفتاری توصیف می‌کنند (قائدی و همکاران،1386). همچنین هوش هیجانی در این رویکرد شامل خودآگاهی در حیطه‌ی عواطف و هیجانات است و ویژگی‌هایی را در بر می‌گیرد که از در سطوح پایین‌تر شخصیت قرار دارد (پترایدز و فارنهام؛ به نقل از یوسفی و صفری، 1388). مدل بار- آن و مدل گلمن، هوش هیجانی را بر اساس این رویکرد تعریف می‌کنند


[1] . Wong & Law

[2]. Thorndik

[3]. Wechsler

[4]. Schutte, Malouff, Hall, Haggerty, Cooper, Golden & Dornheim

[5]. ability-based approaches

[6]. trait-based approaches


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق مواد مخدر در جهان

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق موادمخدر در جهان
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 114 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 39
دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق مواد مخدر در جهان

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

نگاهی به تاریخچه موادمخدر در جهان :

استعمال موادمخدر بسته به نوع فرهنگ در هر جامعه متفاوت است نقش گیاه خشخاش بر روی لوحه­های گلی و کتیبه­های سنگی بیانگر آگاهی اقوام گذشته از این گیاه و خواص آن می­باشد .حداقل حدود هفت هزار سال پیش انسان از شیره تریاک، تریاک و دانه­های خشخاش به انواع مختلف به عنوان داروهای ضد درد و شفا بخش امراض استفاده می­کرده­اند. (میرعلی، 1384 ،ص 49).سومریان از کهن ترین اقوامی هستند که از تریاک استفاده می­کردند و از آن به نام گیاه شادی بخش نام می­بردند . مجارستان اولین کشور اروپایی است که گیاه خشخاش را هزار ودویست سال پیش از میلاد مسیح می­شناختند و از شیره آن استفاده می­کردند. (برفی، 1384 ،ص 58)

در کشورهای گرم وخشک خاورمیانه چندین هزار سال پیش ، بومیان کشف کردند که یک گیاه یکساله در 9-7 روز معین شیره ای تولید می­کند که اگر خورده شود ، رنج ناشی از درد را از میان می برد.

خشخاش ابتدا در مصر کشت شد و بنام تبائیکا[1] شناخته می­شد . که از واژه طبس [2]نام شهری در مصر باستان که در آن خشخاش کشت می­شده بر گرفته شده است . در پاپیروسهای ابرس که از 1500 سال پیش از میلاد به جای مانده ، به روشی درمانی برای آرام کردن کودکان اشاره شده است. همان روشی که امروزه به کمک آن در مصر کودکان را آرام می­کنند و برای این منظور دارویی به کار می­برند که در آن تریاک به کار می­رود . در این پاپیروسها از نوشیدنی ویژه ای نام برده شده است که آمیخته ای از تریاک و الکل است . 1500 سال پیش از میلاد تخم خشخاش از مصر به یونان برده شده و در آنجا رواج یافته است.در افسانه­های هومر از جزیره ای یاد شده است که در آن قهرمانان ادیسه گرفتار نشئگی مواد اعتیاد آوری گردیده و نجات از آن به سادگی میسر نبوده است .در ادبیات کلاسیک ویرژیل [3] و اوید [4] اشاره­هایی به خشخاش شده است و خدای خواب یونانیان موسوم به هیپنوز [5] همانند خدای خواب رومیان سومنوس غالبا در حالیکه شاخه­ای از گیاه خشخاش در دست داشت و یا خود را با آن آراسته بود و گاهی اوقات با ظرفی دارای تریاک در دست نقاشی می­شد . تریاک در یونان باستان دارای اهمیت بوده و به نظر می­رسید که تریاک داروی همه دردها باشد : در برابر سم و گزیدگی و زهر مقاوم است ، سرد مزمن ، تهوع و سرگیجه ، کری ، گرفتگی نفس ، کولیک ، یرقان ، سفت شدن طحال ، سنگ ، شکایتهای دستگاه ادراری ، تب ها ، جذام ، مشکلات مخصوص زنان ، مالیخولیا ، و طاعون را درمان می کند . در سده پنجم پیش از میلاد بازرگان عرب تخم خشخاش را به عنوان دارو به ایران وارد کرده و از راه ایران به چین بردند ( کریم پور : 1364 ، ص 40). در آغاز سده دهم میلادی در کتب پزشکی چین به تریاک اشاره شده است . در آغاز سده هیجدهم ورود مقادیر زیاد تریاک به کشور چین طی یک قرن توسط دولت انگلیس سبب بروز جنگها و کشمکش­هایی بین دو کشور گردید که به جنگ تریاک شهرت یافت . دولت انگلیس ورود تریاک به چین را که بیشتر در آن کشور به جای دارو به کار برده می­شد ، با 200 صندوق تریاک در سال 1729 آغاز کرد و در سال 1383 به بیش از 40000 صندوق و در سال­های دهه 1850 به 70000 صندوق افزایش داد ( یزدانی : 1359 ، ص 35). این امر سبب معتاد شدن چندین میلیون چینی ، بر باد رفتن حجم زیادی از توان مالی چین و ایجاد بحران در زمینه­های اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی این کشور شد . این وضعیت برخی از روشنفکران چینی را واداشت تا جنبشی سیاسی – اجتماعی را بر علیه واردات تریاک توسط انگلیس سازمان دهند و دولت چین را واداشتند تا قوانینی بر علیه ورود تریاک و مصرف آن را در این کشور وضع کند .

در سال 1860مافیا که پشتیبان توده­ها بود منحرف می­شود و به تشکیلات ضد بشری تبدیل می­گردد .موسولینی این سازمان را در ایتالیا از بین برد اما مافیا وارد آمریکا شد . جامعه ملل در برابر این هجوم مافیایی موادمخدر عکس العمل نشان داد و طی قرارداد 23 ژانویه 1912 در لاهه به امضای جمعی از کشورها رسید اقدام به محدود کردن کشت و تجارت تریاک نمود و جمع زیادی ازکشورها به جمع مبارزه کنندگان موادمخدر پیوستند(همان،ص 48 ). پس از پایان جنگ جهانی دوم، تایلند، لائوس و برمه مرکز فعالیت مافیا گردید و مناطق مذکور را "مثلث طلائی" نامیدند. در سال1949 که انقلاب سوسیالیستی چین به پیروزی رسید در حدود 50 میلیون نفر در چین معتاد به موادمخدر بوده­اند. مائو رهبر انقلاب چین، مبارزه سخت و جدی بر علیه گروه­های سازمان یافته قاچاقچیان موادمخدر را آغاز و ضربه ای هولناک بر معتادین و قاچاقچیان و سودگران وارد آورد . در خاورمیانه نیز به علت جنگ داخلی در افغانستان در حدود دو میلیون نفر مهاجر افغانی در پاکستان بسر می­برند که بین افغانستان و پاکستان در رفت و آمد می باشند موادمخدر را از افغانستان به پاکستان حمل می کنند و این دو کشور "هلال طلائی" نامیده می­شود. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 سازمان مافیا و سایر قاچاقچیان با استفاده از بی نظمی، اختلافات قومی و مذهبی در بعضی از کشورهای مستقل مشترک المنافع، مسیر جدیدی را از شمال افغانستان برای عبور از کشورهای مذکور برای حمل موادمخدر به اروپا گشودند بطوری که تاجیکستان، ازبکستان، قزاقستان، ارمنستان و اوکراین و آذربایجان مسیر ترانزیت موادمخدر به اروپا شده است (همان،ص 50).

در دوران تشنجات جهانی ایتالیا، انگلیس، فرانسه و آلمان مرکز فعالیت مافیا شد . اسپانیا به دلیل داشتن سواحل طولانی در دریای مدیترانه و اقیانوی اطلس یکی از پایگاه های قاچاقچیان موادمخدر در اروپا بشمار می­رود. در قاره آفریقا نیز سازمان مافیا با استفاده از جنگ های داخلی، فقر،هرج و مرج در کشورهای آفریقائی، سعی در گسترش کشت خشخاش در قاره مذکور از جمله اوگاندا، زامبیا، نیجریه، کنگو و آفریقای جنوبی را دارد. در قاره آمریکا مصرف آمفتامین در بین معتادان رو به ازدیاد است. در ایالات متحده آمریکا که سازمان مافیا فعالیت گسترده دارد مصرف انواع موادمخدر حتی در بین دانش آموزان متداول است . کوکائین از کلمبیا و ونزئلا، هروئین از شرق آسیا و مکزیک وارد آمریکا می­شود. کوکائین بیشترین نوع موادمخدر مصرفی در آمریکا می­باشد (همان،ص70).

تاریخچه موادمخدر در ایران :

در ایران پیش از اسلام استفاده از الکل رواج داشته و پس از اسلام نوشیدن مشروبات الکلی مخالف با شعایر مذهبی به شمار رفت . از این رو استفاده از تریاک و حشیش در برخی نقاط ایران به عنوان یک داروی اولیه شدت یافته است. به کار بردن تریاک در ایران به صورت سنتی معمول بوده ، خواص کیفری آن کمتر مورد نظر بوده و جایگزین گستره وسعی از نیازهای برآورده نشده پزشکی و بهداشتی بوده است . بسیاری از مردمی که تریاک مصرف می­کرده­اند ، به کار روزمره خود نیز ادامه می­داده و اساسا مشکلی در زمینه فعالیتهای اجتماعی و خانوادگی خود نداشته­اند. افزون بر آن تولید ، فروش و مصرف آن جرم تلقی نشده و افرادی که از ان استفاده می کردند از جامعه طرد نمی­شدند .

به هر روی مسئله اعتیاد به موادمخدر به ویژه اعتیاد و کاربرد نابجای تریاک در ایران از ربع سوم سده نوزدهم آغاز می­شود . پیش از آن گر چه تریاک در دسترس بوده به نظر می­رسد که اعتیاد به آن بسیار کم بوده است . در آن هنگام کاربرد تریاک بیشتر جنبه دارویی داشته و به دلیل خاصیت ضد درد بودن آن داروی همه دردها و بیماریها شناخته می شده است (فزونی :1357،ص51). در تاریخ ایران به جز دو مورد که آن هم مشکوک است نامی از تریاک و مصرف آن برده نشده است . برای نمونه در سده سوم میلادی شخصی به نام ژادوس هاکاداس که یک پزشک یهودی بوده است به بیماران خود پیش از عمل جراحی شربتی می­داده است که خواب آور بوده و گروهی از تاریخ نویسان آن را از ترکیبات تریاک می­دانند . مورد دیگر سروده ای است که در شاهنامه : پس از آنکه رستم آگاه می­شود که فرزند خود سهراب را مجروح کرده است از کاووس شاه همین دارو را خواسته است . در پارسی کهن به تریاک ابیون می­گفتند که افیون معرب آن است . دو پزشک ایرانی ، ابوعلی سینا و محمد زکریای رازی که کوشش زیادی در پیشرفت دانش پزشکی آن روزگار داشتند در کار درمانی خویش از تریاک به شکلی موثر و گسترده بهره می­گرفتند . از آنجا که پس از سده­های میانه ، کتابهای ابوعلی سینا به عنوان پایه آموزش پزشکی در کشورهای اروپایی به کار برده شد ، تریاک در این کشورها نیز رواج یافت و کاربرد درمانی گسترده­ای پیدا کرد . پزشکان قدیم ایران از خواص تریاک اگاه بودند و تنها در موارد خیلی ضروری آن را به کار می­بردند چنانکه فخرالدین سمرقندی در کتاب خود نوشته است : باید حذر نمود از استعمال افیون در صداع ، مگر آنکه بوده باشد صداع در نهایت شدت . در کتاب اخلاق روحی نوشته عطاء الملک روحی این روایت آمده است : سلطان محمد غزنوی برای لشکر کشی به یکی از شهرها روان بود . گویند محمد در هنگام جنگ پیش از رسیدن به شهرهای دشمن بر روی تختی که روی پیل بود استراحت می­کرد و در هنگام حمله از پیل پیاده می شد و بر اسب می نشست . شیخ الرئیس ابوعلی سینا که در آن سفر همراه شاه بود اندکی تریاک به وی داده و نامبرده برای کاهش سردرد روی همان تخت میل کرد و تا روز بعد در خواب عمیقی فرو رفت و نتوانست از پیل پیاده شود و جنگ نماید دوره صفویه را می توان آغاز اعتیاد به موادمخدر و به عنوان یک نابسامانی و مشکل پیچیده اجتماعی دانست . می­گویند که نخست موادمخدر ، به ویژه تریاک برای کاهش اضطراب بزرگان و رجال کاربرد پیدا نموده و سپس در میان قشرهای مختلف مردم به کار رفته است . تا آنجا که گسترش روزافزون و نگران کننده کاربرد مواد افیونی شاه طهماسب اول را واداشت مبارزه­ای جدی را با اعتیاد و موادمخدر آغاز کند . وی مقدار زیادی از تریاکهای سلطنتی را از بین برد و مبلغی نزدیک به 500 تومان به دارایی درباره خود زیان وارد ساخت . پس از او شاه عباس کبیر این مبارزه را ادامه داده و مردم را از زیانهای تریاک اگاه کرد . وی برای کسانی که مبادرت به ترک اعتیاد نمی­نمودند ، مقرراتی وضع کرد و متخلفین را به مجازات می­رساند . این اقدامات نه تنها در کاهش مصرف تریاک تاثیر نداشت بلکه روز به روز مصرف آن را گسترش داد تا آنجا که تاورنیه جهانگرد فرانسوی در سال 1629 میلادی در مورد چگونگی اعتیاد در ایران چنین نوشت : از عادتهای بد و حیرت انگیز ایرانیان استعمال تریاک است که حب کرده و می­خورند . ابتدا به اندازه سر سنجاق و بعد کم کم آن را زیاد کرده تا به نصف فندق می­رسانند و هنگامی که کار به اینجا می­کشد دیگر جرات ترک آنرا پیدا نمی نمایند ( کریم پور : 1365 ، ص 64). در این دوران محل­های مخصوصی بنام کوکنار خانه وجود داشته که به منظور کیف و نشئه خشخاش را جوشانده و آب آن را می­نوشیدند . نخستین بار در دربار شاه عباس ، توسط سفیر هند تریاک کشیده شد و شاه عباس رسما این عمل را بد می­دانست و درباریان را از کشیدن ان بر حذر می داشت ( ستوده :1355، ص63).

در دوران قاجاریه مصرف موادمخدر به صورت امروزی در دوره ناصرالدین شاه با فعالیت استعمارگران انگلیس شکل گرفت و در واقع موادمخدر شکل سیاسی به خود گرفت . کشت خشخاش توسط امیرکبیر در این دوره انجام و صادرات این محصول به خارج از کشور از جمله هند نیز شروع شد با وجود ممانعت دولت هند با ورود تریاک، امیرکبیر توسط شیل وزیر مختار انگلیس در ایران توانست نظر دولت هند را نسبت به این موضع تغییر دهد و وی وادار به وارد کردن تریاک از ایران کند. ورود کارگران هندی به ایران نیز به علت کشیده شدن خطوط ارتباطی بین هند و انگلیس که از ایران می گذشت باعث گسترش مصرف تریاک در ایران شد .(میرعلی، 1384 ،ص 47)

در سالهای نخست دهه 1330 دولت ایران ، شمار معتادین کشور را بیش از 5/1 میلیون برآورد نمود و 98 درصد این افراد را معتاد به تریاک و شیره تریاک می­دانست . با توجه به جمعیت ایران در آن سالها که نزدیک به 21 میلیون بود ، رقم یاد شده 7% جمعیت کشور را در بر می­گرفت با نگاهی گذرا به اقدامات دولت ایران طی 45 سال از سال 1290هجری شمسی تا 1335 در جریان جنگ اول و دوم جهانی و چندی پس از آن ، در می یابیم که در مبارزه با کشت ، تولید ، فروش ، مصرف مواد مخدر در مراحل گوناگون ، برنامه های چندی به مورد اجرا گذاشته شده و اغلب با موفقیت کمی همراه بوده است در سال 1333 با اعلام ممنوعیت کشت خشخاش و مصرف تریاک شمار معتادین کشور تا مرز 400000 نفر کاهش یافت . بنا به دلایلی از جمله وسعت کشور ، پراکندگی بسیار زیاد جمعیت در بیش از 65000 شهر و آبادی که کنترل آنها را مشکل می نماید ، کشت سنتی خشخاش در روستاها و آشنایی کشاورزان با کشت آن ، فساد دستگاه دولتی و سود آوری کلان کشت آن برای فئودالها ، وجود دو همسایه خشخاش کار در شرق و غرب کشور ، هزینه بسیار بالای نگهداری شبکه کارکنان کنترل مواد مخدر و نبودن برنامه درمانی برای معتادان ، موفقیت در از بین بردن کشت خشخاش کامل نبود و مبارزه با مصرف غیر طبی تریاک و برنامه درمان معتادان هم هر چند کاهش قابل ملاحظه شمار مصرف کنندگان را به دنبال داشت ولی به هیچ وجه به ریشه کنی مسئله منجر نشد ( ضرابی :1359 ،ص80-87).

همچنانکه گفته شد این وضعیت دیری نپاید و با روان شدن مواد مخدر از کشورهای همسایه به ویژه مرزهای شرقی کشور که ممنوعیتی در آنها وجود نداشت ، شمار معتادین ایرانی به زودی رو به افزایش گذاشت تا آنجا که در سال 1347 ، دولت خط مشی تازه­ای را در مورد کشت و مصرف تریاک در پیش گرفت . این اقدام به منظور پیش بردن دو هدف درمان معتادین و کنترل اعتیاد به مواد مخدر صورت گرفت . معتادین به دو گروه معتادین ثبت نام شده یا کوپن دار و معتادین غیر قانونی تقسیم شدند . گروه نخست را معتادینی تشکیل می­دادند که دارای سنی بالاتر از 60 سال بوده و گمان می­رفت که شانس کمی برای درمان توانبخشی آنها وجود داشته باشد. برای تامین نیاز این افراد به تریاک دولت کشت خشخاش را در نواحی محدودی با نظارت دولت مجاز اعلام کرد . از سوی دیگر برنامه­هایی درمانی برای درمان و توانبخشی معتادین غیر قانونی پیش بینی گردید . ( فزونی 1357،ص48). وزارت تعاون و امور روستاها ماموریت یافت تا به افرادی اجازه دهد که به کشت محدود خشخاش اقدام کنند و مقرر شد که 80 درصد درآمد دولت از تریاک ، صرف درمان معتادان و برنامه­های پیشگیری شود . در مورد معتادان این تصمیم گرفته شد که چون وسایل درمانی برای همه آنها مهیا نیست ، به علاوه به علل بیماریهای جسمی و کهولت قادر به ترک نیستند ، همچنین به این امید که مانعی در راه اشاعه هروئین ، کوتاه شدن دست قاچاقچیان و کنترل دولت شود ، در شرایط معینی با صدور کوپن ، سهمیه تریاک داده شود. اما به دلیل فراوان شدن مواد مخدر و عرضه ان در بازار توسط کسانی که افزون بر نیاز خویش تریاک دریافت می­کردند. روی آوردن گروهی از روشنفکران و کافه نشینان سرخورده به مواد مخدر به دلیل خفقان سیاسی آن دوران ، آسان بودن نگهداری ، حمل و کاربرد هروئین و برپایی آزمایشگاههای ساخت هروئین به دلیل افزایش تریاک در کشور ، این طرح با شکست روبرو گردید ( ضرابی : 1359، ص85).


[1] -Thebaica

2- Tebes

[3] - Virgile

[4] - Ovid

[5]- Hypnos


مبانی نظری و پیشینه تحقیق موقعیت های استرس زا (CSSS) بر اختلال اضطراب فراگیر (GAD)

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق موقعیت های استرس زا (CSSS) بر اخنلال اضطراب فراگیر (GAD)
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 155 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 45
مبانی نظری و پیشینه تحقیق موقعیت های استرس زا (CSSS) بر اختلال اضطراب فراگیر (GAD)

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

مقدمه

با وجود استفاده زیاد از واژه "استرس" هنوز تعریف دقیقی از آن وجود ندارد (برانون و فایست[1]، 2000، به نقل از فیرس و ترال[2]، ترجمه فیروز بخت،1386). منظور عده ای از استرس، کیفیت محرک بیرونی و منظور عده ای دیگر، نحوه واکنش به محرک هاست. گروهی دیگر استرس را محصول تعامل محرک و پاسخ میدانند. امروزه اکثر روان شناسان سلامت طرفدار دیدگاه تعامل گرای سوم هستند و استرس یا فشار روانی را فرایندی می دانند که در آن مجموعه ای از عوامل از جمله یک رویداد محیطی به عنوان عامل استرس زا، ارزیابی فردی از دشوار یا تهدید آمیز بودن آن رویداد، پاسخ ها (فیزیولژیکی، هیجانی، شناختی و رفتاری)، ارزیابی مجدد و تغییر در عامل استرس زا وجود دارند (رایس، 1998، به نقل از فیرس و ترال، ترجمه فیروز بخت،1386).

رویدادهای تنش زا به ویژه آنهایی که پیش بینی ناپذیر یا مهار نشدنی ادراک می شوند، موجب می شود افراد در تصویر از خود تردید کرده و فرد را دچار تنش بیشتری می کنند. این اتفاق به ویژه در کسانی شایع است که ارزیابی منفی بیشتری از رویدادها انجام می دهند. برای ارزیابی تنش زا بودن رویدادها به طور کلی سه دیدگاه وجود دارد. براساس نظریه روانکاوی میان اضطراب عینی که پاسخی است معقول به موقعیت های تنش زا و اضطراب روان رنجور که بی تناسب با تنش است، تفاوت وجود دارد. به عقیده فروید اضطراب روان رنجور ریشه در تعارض های نا هشیار دارد. بر اساس رویکرد رفتار گرایی، انسان ها در مواجهه با موقعیت هایی که قبلا تنش زا بوده اند واکنش ترس و اضطراب را از خود نشان می دهند چراکه این پاسخ ها را آموخته اند. بر اساس این دیدگاه اگر نخستین واکنش انسان به موقعیت تنش زا، اجتناب یا فرار از آن باشد، پیوندی میان این پاسخ و آن موقعیت برقرار کرده و به این ترتیب هیچگاه در نمی یابد چگونه بر آن موقعیت غلبه کند. بر اساس رویکرد شناختی، برخی افراد برای رویدادها اسنادهای علی خاصی در نظر می گیرند که آنها را در برابر رویدادها آسیب پذیر می سازد. امروزه دیدگاه شناختی در زمینه ارزیابی رویدادهای تنش زا بیش از سایر رویکردها مورد توجه است لذا در قسمت بعدی به برخی تبیین هایی که در چهارچوب این دیدگاه قرار دارند اشاره می شود (اتکینسون[3] و همکاران، ترجمه براهنی و همکاران، 1385).

2-2-1-1. نظریه های ارزیابی[4]و انتساب[5]

هنگام رویارویی با رویدادهای تنش زا مشکلات شناختی عمده ای ایجاد می شود. از جمله مشکل در تمرکز فکر، ناتوانی در نظم بخشی به افکار و در نتیجه نقص در عملکردهای روزمره به ویژه در تکالیف پیچیده. این اختلالات شناختی به این دلیل است که اولا برانگیختگی هیجانی می تواند در کار پردازش اطلاعات اخلال ایجاد کند. به این ترتیب که هر چه در برخورد با فشارها بیشتر مضطرب شویم، دچار مشکلات شناختی بیشتری خواهیم شد. دوم اینکه افکار پراکنده ای که هنگام مواجهه با رویدادهای تنش زا از ذهن می گذرند، ایجاد کننده اختلالات شناختی می باشند. به این ترتیب درباره منابع احتمالی مقابله نگران شده و کمتر تامل می کنیم و در نتیجه خود را به خاطر نداشتن کارایی سرزنش می کنیم. اختلالات شناختی در دوره تنش، مردم را به طرزی انعطاف ناپذیر به سوی الگو های رفتاری آشنا می کشاند به طور مثال بعضی ها علیرغم این که الگوهای رفتاری کودکانه آنها با شرایط ایجاد شده همخوانی ندارد، به این الگوها متوسل می شوند (اتکینسون و همکاران، ترجمه براهنی و همکاران، 1385).

2-2-1-1-1. نظریه آرنولد درباره ارزیابی

ارزیابی، برآورد کردن اهمیت شخصی یک رویداد است. تقریبا همه نظریه پردازان شناختی هیجان موافق این عقیده اند که هیجان ها بدون ارزیابی رویدادهای پیشایند ایجاد نمی شوند و این ارزیابی ها و تعبیر های فرد از موقعیت ها و پیامد ها است که موجب هیجان می شود و نه خود رویداد یا پیامدهای آن رویداد. یکی از قدیمی ترین نظریه پردازان شناختی، ماگدا آرنولد[6](1960، 1970) است. او معتقد است ادراک یک رویداد موجب ارزیابی مثبت یا منفی از آن رویداد می شود، نحوه ارزیابی، هیجان ها را به وجود می آورد و نوع هیجان نحوه عمل ما را تحت تاثیر قرار می دهد. البته تاکید آرنولد در ارزیابی رویدادها، بر ساختارهای سیستم لیمبیک مغز از جمله بادامه است. فعالیت سیستم لیمبیک بر جلوه های صورت، واکنش های سیستم خود مختار و درون ریز و سیستم انگیختگی کلی، تاثیر می گذارد. او معتقد است هیجان ها از طریق تاثیر گذاری بر این سیستم های زیستی، موجب عمل می شوند. مغز محرک ها را با افزودن پردازش اطلاعات، انتظارات، خاطرات، عقاید، اهداف، قضاوت ها و انتساب ها بیشتر ارزیابی می کند. از نظر آرنولد ارزیابی مثبت ومنفی از رویدادها، احساس دوست داشتن یا دوست نداشتن را که همان احساس هیجانی است در ما ایجاد می کند. این احساسات از این نظر اهمیت دارند که اثر انگیزشی به دنبال دارند. به این معنی که دوست داشتن، گرایش انگیزشی به سمت رویداد و موقعیت و دوست نداشتن، گرایش انگیزشی به دوری و اجتناب از آن رویداد را ایجاد می کند. همین حالات گرایش و اجتناب است که به هیجان ها نیروی جهت دار می دهد. ( به نقل از مارشال ریو[7]، ترجمه سید محمدی، 1387)

2-2-1-1-2. نظریه لازاروس درباره ارزیابی

رویکرد دیگری نیز به ارزیابی وجود دارد که ارزیابی را به شکل پیچیده تری تبیین می کند. ریچارد لازاروس(1991، به نقل ازمارشال ریو، ترجمه سید محمدی،1387)، مانند آرنولد بر فرایندهای شناختی به عنوان میانجی میان رویدادهای مهم زندگی و شرایط محیطی با فعالیت های فیزیولوژیکی و رفتاری تاکید دارد. لازاروس ارزیابی های خوب و بد را بر اساس مفاهیم پیچیده تری بیان کرد. او بیان کرد که افراد هنگام مواجهه با رویدادهای مختلف به ارزیابی این نکته می پردازند که آیا این موقعیت با سلامتی آنها ارتباط دارد یا خیر. در حقیقت موقعیت ها و رویدادها در رابطه با هماهنگی شان با اهداف شخصی، سلامتی، وضعیت مالی، احترام و عزت نفس شخص مورد بررسی قرار می گیرند. به محض این که یکی از این پیامدها در معرض خطر باشد، رویداد معمولی به رویدادی مهم برای فرد تبدیل شده و واکنش های بعدی را به وجود می آورد. البته به عقیده او این ارزیابی ها به همین جا ختم نمی شوند بلکه افراد به پیش بینی توانایی های بالقوه خود برای کنار آمدن با موقعیت می پردازند. به این معنا که اگر این رویداد با هر یک از جنبه های سلامت جسمی و روانی فرد ارتباط داشته باشد، آیا او قادر به اداره کردن آن می باشد یا خیر. این پیش بینی اهمیت دارد چراکه پیش بینی نحوه و توان کنار آمدن، ارزیابی از موقعیت را تغییر داده و تغییر ارزیابی ها هیجان ها را تغییر می دهد. در حقیقت تصویری که لازاروس از هیجان ارائه می دهد همچون آرنولد تصویری انگیزشی است اما کمی پیچیده تر. به این معنا که انسان ها هنگام مواجهه با رویدادهای مختلف زندگی، انگیزه های شخصی را وارد موقعیت می کنند و سپس به ارزیابی آن می پردازند. از این رو لازاروس نظریه هیجان خود را " نظریه شناختی- انگیزشی- رابطه ای" می نامد. جنبه شناختی این نظریه به ارزیابی های فرد اشاره دارد. جنبه رابطه ای به ارتباطی که فرد میان آن رویداد با منافع و مضرات و تهدیدهایی که به دنبال دارد، برقرار می کند و جنبه انگیزشی به نتیجه حاصل از ارزیابی ها در رابطه با اهداف و سلامت خود مربوط می شود (مارشال ریو، ترجمه سید محمدی، 1387).

در حالی که آرنولد برای ارزیابی، دو بعد اصلی( دوست داشتن و دوست نداشتن) قائل بود، لازاروس بر دو بعد ارزیابی شامل ارزیابی نخستین[8] و ثانوی[9] تاکید بیشتری داشت. امروزه نظریه پردازان شناختی به دنبال این هستند که الگوی بی همتایی از ارزیابی های مرکب از جمله ارزیابی انتظار وقوع رویداد، مسوول بودن برای وقوع رویداد و هماهنگی رویداد با معیارهای فرد و جامعه را ارائه دهند. ارزیابی مرکب عبارت است از تعبیر معانی متعدد برای رویداد محیطی. یکی از ویژگی های مهم نظریه های ارزیابی هیجان، تلاش برای توضیح فرایندهای تمایز هیجان می باشد. وقتی افراد با رویداد مهم و هیجان انگیزی روبرو می شوند، برای تعبیر آن به ارزیابی شناختی می پردازند. نتیجه این خواهد بود که به تناسب تعدد و تنوع این ارزیابی ها، هیجان و واکنش های متفاوتی ایجاد می شود (همان منبع).

2-2-1-1-3. نظریه انگیزشی محافظت از خود

بر اساس نظریه انگیزشی محافظت از خود[10]، رفتار هر فرد تابعی است از ارزیابی تهدید (ارزیابی عوامل موثر در احتمال بروز پاسخ مانند میزان آسیب پذیری) و ارزیابی مقابله (ارزیابی میزان توانایی اجتناب از نتایج منفی یا کنار آمدن با آنها). بر اساس این نظریه ارزیابی مقابله تحت تاثیر احساس خود- بسندگی است به این معنا که آیا ما قادری هستیم راهبرد مناسب را به کار ببریم یا خیر. در حقیقت متغیر شناختی خود بسندگی نقش مهمی در رفتارها و سبک های منتخب زندگی ما ایفا می کند چراکه بعضی مشکلات، محصول شیوه پاسخدهی نادرست ما به رویدادها می باشد (مدوکس[11] و همکاران، 1995، به نقل از فیرس و ترال، ترجمه فیروز بخت، 1386). امروزه سلامت به معنای به زیستی است و فقط بیمار نبودن مورد نظر نمی باشد. از این رو تمرکز بر رفتار و سبک زندگی مناسب هنگام رویارویی با استرس ها از اهمیت برخوردار است ( برانون و فایست، 2000، رایس،1998 ، ، به نقل ازهمان منبع).

البته علیرغم اهمیت رویکرد هایی که ارائه شد، نظریه های ارزیابی نمی توانند به طور کامل توجیه کننده و پیش بینی کننده واکنش های انسان باشند چراکه فرایندهایی غیر از ارزیابی از جمله دانش و انتساب های فردی در بروز واکنش به رویدادهای محیطی موثرند. یادگیری های متعددی که انسان در طول زندگی کسب می کند، دانش هیجانی عظیمی برای فرد فراهم می کند و همین دانش عظیم است که فرد را قادر می سازد موقعیت ها را با تمایز زیادی ارزیابی کرده و واکنش مناسبی در موقعیت بروز دهد. لذا هرچه دانش فرد دقیق تر و جامع تر باشد، توانایی اش در پاسخ به رویدادهای زندگی مناسب ترخواهد بود. از طرف دیگر، فرضیه اصلی در نظریه انتساب این است که افراد هنگام مواجه شدن با رویدادها تمایل دارند بدانند چرا با پیامد خاصی مواجه شده اند.

2-2-1-1-4. نظریه وینر درباره انتساب

انتساب یعنی دلیلی برای توجیه پیامدهای مهم زندگی. انتساب ها نیز مانند ارزیابی ها از این لحاظ اهمیت دارند که وقتی برای توضیح پیامدها از آنها استفاده می کنیم، واکنش های هیجانی و رفتاری ما را به وجود می آورند. وینر[12] (1985، 1986) در نظریه انتسابی خود، دو نوع ارزیابی پیامد را بررسی می کند. در ارزیابی نخستین پیامد، او معتقد است افراد به ارزیابی پیامدها تحت عنوان پیامدهای مثبت و پیامدهای منفی می پردازند و سپس واکنش هیجانی متناسب با آن را بروز می دهند. به طور مثال شادی و غم به دنبال پیامدهای خوب و بد روی می دهند. طبق نظریه انتساب افراد علاوه بر این واکنش های نخستین، به توجیه پیامدها می پردازند. این همان ارزیابی ثانوی پیامد است به این معنا که فرد به ارزیابی این مساله می پردازد که چرا پیامد خاصی روی داده است. توجیه و ارزیابی ثانویه، واکنش های کلی اولیه را متمایزتر می کند. نظریه پردازان انتساب، بررسی خود را با ارزیابی های ساده آغاز کرده و به تدریج به سمت ارزیابی های پیچیده مثل موجه بودن پیش می روند. در حقیقت وینر (1982، 1986) یک نوع دیگر ارزیابی را مطرح می کند ارزیابی این که چرا پیامد روی داد. بنابر این، نقش شناخت در واکنش های انسان، نه تنها ارزیابی معنی رویدادها است (ارزیابی) بلکه ارزیابی این مساله نیز هست که چرا پیامد خاصی به این صورت اتفاق افتاده است (انتساب) (به نقل از مارشال ریو، ترجمه سید محمدی، 1387).

آبرامسون، سلیگمن و تیزدیل[13](1978، به نقل از اتکینسون و همکاران، ترجمه براهنی و همکاران، 1385) معتقدند هر گاه انسان ها رویدادهای منفی را به عللی پایدار در درون خودکه بر تمام ابعاد زندگیشان تاثیر می گذارد، نسبت دهند (انتساب فراگیر و پایدار به خویشتن)، احتمال درماندگی و کندی پاسخ به آن رویدادها منفی برایش بیش از دیگران است. به عقیده این محققان انسان ها شیوه های همسانی برای اسناد دادن به رویدادها دارند و همین اسنادها نحوه واکنش آنها به رویدادها را رقم می زند. برخی ویژگی ها از قبیل تعهد، احساس کنترل و مبارزه و تلاش، با عوامل موثر در تنش زا به شمار آوردن رویدادها رابطه متقابل دارند. احساس کنترل و تلاش متضمن ارزیابی شناختی مبنی بر این باور است که تغییر در زندگی امری طبیعی است.

2-2-1-2. نظریه های مقابله

2-2-1-2-1. نظریه لازاروس درباره راهبردهای مقابله

به طور کلی" فرایند کوشش شخص برای حل و فصل شرایط تنش زا را مقابله می نامند"(اتکینسون و همکاران،ترجمه براهنی و همکاران،1385، ص: 507).

در ادبیات روانشناختی رویکردهای مختلفی به مقابله وجود دارد. نخستین تحقیقات بر روی نقش فرایند شناختی-رفتاری توسط لازاروس به عنوان تعدیل کننده اثرات تنیدگی ارائه شده که تعمیم آن مکانیزم های دفاعی را نیز شامل می شد (لازاروس، 1988، به نقل از قریشی راد، 1389). در حالی که در نظریه مکانیزم های دفاعی با نحوه مقابله به عنوان خصوصیت شخصیتی برخورد شده است (پااولهان، 1994، به نقل ازهمان منبع)، فولکمن و لازاروس آن را برای پیش بینی کیفیت مقابله فردی ناکافی تلقی می کنند (قریشی راد، 1389). به عبارت دیگر پاسخ به رویدادها، به ارتباط متقابل فرد و محیط، تجربیات شناختی، متغیر های فرهنگی و اجتماعی و به نتیجه فرایند ارزیابی منابع شخصیتی از جمله توانمندی های فرد در حل مسائل، اخلاقیات و حمایت اجتماعی، بستگی دارد (فولکمن و لازاروس، 1988، به نقل از قریشی راد، 1389). از جانب دیگر مدل بیلینگز و موس(1984، به نقل ازهمان منبع)، به مقابله مبتنی بر شناخت و رفتار که با ارزیابی رویداد تنیدگی زا برای دستیابی به تعدیل تنیدگی هیجانی همراه است، تاکید دارند. بیلینگز و موس در پرسشنامه ای که برای بررسی شیوه های مقابله طراحی کرده اند، همانند اندلر و پارکر سه راهبرد مقابله ای شناختی یا مساله مدار، رفتاری یا هیجان مدار و اجتنابی را می سنجند (قریشی راد، 1389).

به طور کلی پژوهش ها در مورد تنیدگی در زمینه روانشناسی شناختی-رفتاری، راهبردهای مقابله را به منزله سازگاری روانی قلمداد می کند. چراکه انتخاب راه های مناسب پاسخ به فشارهای روانی، از تاثیر تنیدگی بر سلامت روانی افراد کاسته و به سازگاری روانی منجر می شود (اندلر و پارکر،1990، اندلر و پارکر، 1994 و وایلانت[14]، 1992، به نقل از قریشی راد، 1389). در هر حال به دلیل نقش دائما در حال تغییر مقابله، بهتر است نه تنها آنچه که فرد هست بلکه حتی آنچه که فرد انجام می دهد را در مطالعه راهبردهای مقابله ای در نظر گرفت. در واقع طبیعت چند بعدی مقابله ایجاب می کند که رویکردهای مختلف، برداشت های مختلفی از آن ارائه دهند و گاه به عنوان منبع شخصیتی و گاهی به عنوان پاسخی از سوی فرد به مقوله مقابله نگاه شود (قریشی راد، 1389). در نظر گرفتن همه ابعاد مقابله از اهمیت برخوردار است زیرا مقابله عبارت است از فرایند فعال و هدفمند پاسخ به رویدادهای ارزیابی شده و مرتبط با بهزیستی فرد ( لازاروس و فلکمن،1984، به نقل از پیج، تورینی و ریناد[15]، 2010).

همانطور که اشاره شد یکی ازدیدگاه های اساسی درزمینه تنیدگی واسترس، دیدگاه شناختی لازاروس است. لازاروس بر این باور است که فشارهای روانی به شناخت فرد از خویشتن و محیط بستگی پیدا می کند (1990، به نقل از پروین و جان، ترجمه جوادی و کدیور، 1381). لازاروس(1991، به نقل از سید محمدی،1387) معتقد است انسان ها هنگام مواجهه با رویدادهای زندگی به دو نوع ارزیابی کلی می پردازند. در ارزیابی اولیه، فرد به ارزیابی ضرر، تهدید و منفعت دررابطه با سلامتی، اهداف و حتی عزت نفس خود در موقعیت می پردازد و سپس در ارزیابی ثانویه، توانایی کنار آمدن خود را با آن رویداد بررسی می کند. نتیجه مهم چنین ارزیابی هایی این است که درک توانایی های کنار آمدن، نحوه ارزیابی از موقعیت ها و نحوه ارزیابی موقعیت، واکنش های هیجانی، عاطفی و انگیزشی را تحت تاثیر قرار می دهد. لازاروس و فلکمن (1984، به نقل از اسکرو اور، کریج و گارنفسکی[16]، 2007، و گیلبار، ارهان و پلیوازکی[17]، 2005) معتقدند ارزیابی فرد از رویداد استرس زا از این جهت اهمیت دارد که نحوه ارزیابی (منفی یا مثبت)، روش های مقابله ای فرد را که شامل کوشش های رفتاری و شناختی برای مدیریت رویداد می باشد تحت تاثیر قرار خواهد داد. در حقیقت تاکیدی که لازاروس بر ارزیابی موقعیت های تنیدگی زا دارد، نشان دهنده این موضوع مهم است که راهبردهای مقابله ای به تنهایی انطباقی یا غیر انطباقی نمی باشند بلکه نحوه تعامل این راهبردها با شرایط و بافتی که در آن بروز می کنند، تعیین کننده انطباقی بودن یا نبودن این راهبرد ها می باشد (لازاروس، 1999، به نقل از همان). به علاوه با توجه به نحوه ارزیابی موقعیت، راهبردهای مورد استفاده افراد همواره از موقعیتی به موقعیت دیگر متفاوت است (فلکمن، 1991، به نقل از اسکرو اور، کریج و گارنفسکی، 2007).

برای ارزیابی نحوه رویارویی با موقعیت های تنیدگی زا، مقیاس های متعددی بر اساس نظریات مختلف و اصول روان سنجی طراحی و تهیه شده است که هر کدام نقاط قوت و ضعفی دارند. محققان اولیه، دو رویکرد اختصاصی مقابله شامل مقابله مساله مدار یا تفکر مدار([18]TC) و مقابله هیجان مدار(EC[19]) را متمایز نموده و پرسشنامه مقابله 65 سوالی فولکمن و لازاروس برای سنجش این رفتارها ابداع شد (لازاروس، 1988،به نقل از قریشی راد، 1389). بیلینگز و موس ( 1984، به نقل از همان منبع) نیز، مقیاسی 19 سوالی برای سنجش سه راهبرد مقابله ای شناختی، رفتاری و اجتنابی(AC[20]) ابداع کرده اند. همچنین اندلر و پارکر (1990، به نقل ازقریشی راد، 1389) در مقیاسی 48 سوالی، علاوه بر سه راهبرد اصلی پیشین، چندین راهبرد فرعی از جمله راهبرد روی آوردن به اجتماع را مورد سنجش قرار داده اند.


Brannon & Feist-1

Phares & Trull-2

Atkinson-3

Appraisal-1

Attribution-2

Magda Arnold-3

Marshall Reeve-1

Primary appraisal-2

Secondary appraisal-3

Protection motivation theory-1

Maddux-2

Weiner-3

Abramson, Seligman & Teasdale-1

Vaillant -1

Pagé, Tourigny & Renaud-2

Schroevers, Kraaij & Garnefski-3

Gilbar, Or-Han & Plivazky-4

Thinking-Centered-1

Emotion-Centered-2

Avoidance-Centered-3