دسته بندی | علوم اجتماعی |
بازدید ها | 44 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 11 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 12 |
تحقیق در مورد شورش
«شورش موتور کوچکی است که چنانچه به حرکت در آید قادر است موتور بزرگ انقلاب را به راه ندارد (رائول کاسترول:
1- به نقل از کتاب : شورش عوامل ، مراحل و زمینه ها (تهران – نشر دانشکده فرماده و ستاد سپاه ، بی تا) ص 6
شورش عبارت است از تلاشی که یک عنصر ناراضی به منظور سازمان دادن و تحریک مردم برای سرنگون کردن حکومت موجود از طریق توسل به زور به عمل می آورد.
2- توسعه و پرافند داخلی (تهران نشر دانشکده فرمانده و ستاد سپاه، بی تا) ص 15
«شورش عبارت است از سازمان دادن و کنترل مردم بوسیله ترغیب یا تهدید ی هر دو ، و تشکیل یک شبکه حکومت و یا حداقل ارائه یک سیاسی جدید ، و بیرون نمودن تدریجی مردم و درنهایت انهدام یا مسلط شدن بر نیروهای مسلح و بالاخره در دست گرفتن حکومت»
3- شورش ، عوامل مراحل و زمینه ها ، ص 7
4- پیروزی انقلاب اسلامی ایران و فروپاشی نظام دست نشانده آمریکا ریال و تا قبل از تشکیل نهادهای حکومتی جدید گروههای سیاسی فعال در مناطق کردنشین ایران تکه بیشتر رزهبران و کادرهای اصلی آنها ، پس از پیروزی انقلاب از کشورهای اروپایی به ایران آمده بودند ؛ با جذب مردم و مسلح نمودن آنها ، اقدام به توسعه تشکیلات سیاسی نظامی خود می نماید و خواستار ایجاد و حکومت خود مختار در مناطق کردنشین ایران می گردند. این گروه ها که از جانب حکومتهای خارجی به ویژه اتحاد جماهیر شوروی ، فرانسه و صراق حمایت می شدند ؛ با سو استفاده از حسن نیت رهبران انقلابی ایران ، در خل مناقشه از طریق تفاهم ، موفق می شدند. بیست نوار نیروی مسلح شورشی را بسیج نمایند و دامنه شورش را به مناطق وسیعی از استانهای آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه بکشانند و به پادگانها و مراکز نظامی – انتظامی حمله نمایند و مردم مسلمان کرد را که مخالف ایرتولوژی سوسیالیستی – کمونیستی آنها بودند وادار به مهاجرت نمایند. پس از اینکه بر رهبران ایران ثابت گردید که گروه های شورشی خواستار مصالحه و تفاهم نیستند و در سوای کسب خود مختاری ، درصد تجربه به بخشی از خاک میهن اسلامی ایران می باشند ، تصمیم گرفتند ، گروههای شورشی را سرکوب نمایند و بدین ترتیب جنگ ضد شورشگری در کردستان ایران آغاز می شود. اما محور اصلی این تحقیق بررسی روند تمرکز و هماهنگی در جنگ ضد شورشگری کردستان ایران و مطلوب بودن یا نبودن آن می باشد ، لذا با در نظر گفتن همین شاخص و با توجه به مهمترین تصمیمات اخذ شده برای ایجاد تمرکز و هماهنگی بین دستگاههای کشوری و سازمانهای نظامی آن را به سه مقطع اتصلی تقسیم می کنیم . در مقطع اول ،هیچگونه تمرکز و هماهنگی رسمی بین دستگاهها و سازمانها با یکدیگر وجود ندارد در مقطع دوم ،با ثصویب شورای امنیت کشور ، و تایید رئیس جمهور، شورای تامین ویژه غرب کشور (شتو) برا ی ایجاد تمرکز و هماهنگی فیما بین دستگاهها و سازمانهای فعال در جنگ ضد شورشگری کردستان ایران بوجود می آید و در مقطع سوم به منظور کامل تر شدن سیستم ایجاد شده ، شورایعالی امنیت ملی ،اقدام تعیین سیاسیتهای اصولی نظام و چگونگی ایجاد تمرکز و هماهنگی در امور منطقه می نماید که تا حال حاضر ادامه می یابد.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
بازدید ها | 31 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 13 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 14 |
تحلیلی از آخرین وضعیت مسئله هسته ای ایران
چکیده:
پرونده هسته ای ایران هم اکنون شرایط خاص و پیچیده ای را سپری می کند و موضوع کره شمالی و آزمایش اخیر هسته ای آن، باعث حساس تر شدن جهان نسبت به سلاحهای هسته ای در آستانه برخود تنبیهی اعضای 5+1 از مجرای شورای امنیت سازمان ملل با ایران شده است ، که تحلیل و بررسی آن از چند جهت ضروری می نماید.
پیش نویس قطعنامه ارائه شده از سوی سه کشور اروپایی برای تحریم ایران تند و کاملاً افراطی است و به نظر می رسد با توجه به عدم اجماع متقن میان اعضای شورای امنیت درباره مفاد آن در نهایت با تغییراتی مواجه شده و اندکی تلطیف یابد ، اما آنچه مبرهن است درصورت تصویب یک قطعنامه تنبهی برعلیه ایران ، " اروپا بهمراه چین و روسیه وارد باتلاقی سیاسی – اقتصادی می شوند که امریکا 30 سال است در آن گرفتار است "
به لحاظ ساختار تدوین و لحن حقوقی این پیش نویس حول فصل هفتم منشور سازمان ملل و فاکتورهای ماده 41 آن آماده شده و براین اساس تاحدودی مشابه قطعنامه 1718 شورای امنیت درارتباط با آزمایش اتمی کره شمالی است واظهارات مبهم البرادعی درگزارش اخیر وی در پایان ماه اگوست ، تأثیر استنادی درآن داشته است ، چراکه وی در اظهارتی دوپهلو و با ابراز نگرانی اعلام داشته آژانس بینالمللی انرژی اتمی در این مرحله همچنان قادر نیست ماهیت صلح آمیز برنامهی هستهیی ایران را تایید کند.
این درحالیست که آژانس با استفاده از بهترین کارشناسان و امکانات تکنیکی خود و تهیه هزاران نمونه آزمایشگاهی از مواد موجود در تاسیسات اتمی ایران یکی از بهترین ماموریتهای خود در طول حیات این نهاد را سازماندهی و اجرا کرده است .
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
بازدید ها | 21 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 31 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
تحقیق در مورد صفویان
تبریز اول
« ایران از سال ( 850 هـ.ق) سال مرگ شاهرخ تیموری، عملا به دو بخش مهم شرقی و غربی تقسیم شد . در بخش شرقی بازماندگان تیمور، به خصوص از سال (875 هـ.ق) به بعد سلطان حسین بایقرا (حک 911 -875 هـ) حکومت می راند و بخش غربی آن نیز به دست ترکمنان (قراقویونلوها و آق قویونلو) اداره می شد.
هرات و تبریز دو تختگاه مطرح شرق و غرب ایران بود. در زمانی که ترکمنان و تیموریان از سال (875 هـ.ق) به بعد با مسالمت می زیستند دیگر شرق و غرب ایران هم به استحکام و تثبیت اساس قدرت خود پرداختند.[1]»
« پس از مرگ یعغوب بیگ در سال 895 هـ.ق (1490م) آشفتگی و منازعات چندی بر سر جانشینی او بر پا شد که برای مدتی خطری عظیم تر از ماشین جنگی عثمانی در غرب آناتولی پدید آورد. اشتیاق همگان برای رهائی از اوضاع نابسامان و آشفته صحنه را برای ورود یک منجی آماده کرد» در گیلان نوه نوجوان اوزون حسن آق قویونلو، اسماعیل، نیروهای قزلباش (در لغت به معنی کلاه قرمزها) را به گرد خود جمع آورده بود، تا انتقام خون پدر را که بدست نیروهای شیروانشاه آق قویونلو کشته شده بود، بازپس ستاند. او که از شاهزادگان شیعه مذهب منطقه گیلان بود، خود را منسوب به شیخ صفی الدین اردبیلی بنیانگذار فرقه صوفیان اردبیلی می دانست که تا اواسط قرن نهم هجری از ثروت و قدرت
فراوانی برخوردار بودند. بنابراین از همان اول، حمایت فرقه شیخ (صفی)، (صفویان) رابا خود به همراه داشت.[2] »
صفویان تا سال (930 هـ .ق) (1524 م) یعنی سال وفات شاه اسماعیل، مذهب شیعه را مذهب رسمی ایران کرده بودند. آنها هواداران خود یعنی ترکمنان قزلباش (به ترکی سرخ سر که تاج دوازده ترک آنها دوازده امام بود) را در شرق آناتولی جزو ساخت زیربنائی حکومت خود کرده و نیروهای مسلح را تجدید سازمان کرده بودند. در این زمان با وجود پاره ای ناآرامیهای پراکنده داخلی، مهمترین تهدید امپراطوری جدید صفوی از فراسوی مرزها یعنی از سوی عثمانیان در غرب و ازبکان در شمال شرق بود. اسماعیل با موفقیت تمام توانست ازبکان را عقب براند و در سال (915 هـ .ق) (1510م) آنها را در مرو شکست دهد ولی خودداری وی از بهره گیری از توپ و تفنگ منجر به شکست فاجعه بار چالدران در نزدیکی تبریز از عثمانیان در سال 920 هـ .ق (1514م) شد. اسماعیل دهه بعد از درگیریهای نظامی کناره گرفت و به جای آن اوقات خود را به شکار و میگساری و سایر شادخواریهای درباره گذراند. [3]»
« شاه اسماعیل درباری اول تبریز را به پایتختی خود برگزیده و هنرمندان کارگاه یعغوب بیگ آق قویونلو را به خدمت گرفت. در 10 نگاره ای که به سفارش او بر نسخه نظامی (880-886 هـ.ق) افزوده شد، عناصر واپسین سبک عهد ترکمنان غلبه دارند. در این نگاره ها همان پیکره های آرام گرفته در طبیعت رویایی را می توان بازشناخت. با این تفاوت که مردها کلاه و عمامه قزلباش بر سر گذاشته اند.»[4] ] ...[ خود شاه اسماعیل در جهت اتمام نگارههای آن اهتمام کرده و یازده نگاره به آن افزوده بود. شناسایی نگاره ها به لحاظ وجود تاج حیدری کاملاً امکان پذیر است.»
تحرک، حالت، ترکیب بندی و رنگ نه فقط در دوره صفوی استمرار داشت، بلکه فزونی نیز یافت، تا بتواند شایسته اعتقادات و روح سیاسی- مذهبی حاکم بر دوره فرمانروایی شاه اسماعیل باشد.»[5]
زمانی که شاه اسماعیل هرات را تسخیر کرد، بهزاد عده ای از نقاشان را به تبریز برد. بهزاد ریاست کتابخانه سلطنتی را که در حقیقت فرهنگستان هنر بود به عهده داشت. بهزاد تا آخر عمر کار کرد و در آغاز پادشاهی شاه تهماسب درگذشت.»3
2- سلطنت شاه تهماسب
« اساس و پایه مکتب صفوی بر روش بهزاد و شاگردان و همراهانش استوار شده و بزرگترین کسی که از آن حمایت کرده شاه تهماسب اول است که از سال 930 تا 984 هجری ( 1524-1576م) در ایران سلطنت کرده است. شاه تهماسب فرزنده ده ساله شاه اسماعیل مؤسس این سلسله است که دوره خود را در جنگ و تحکیم پایه حکومت سلسله صفوی گذرانده بود بهمین جهت فرصت کافی برای رسیدگی بانجمن کتاب نویسی که تأسیس کرده و ریاست آن را به بهزاد واگذار نموده بود نداشت.» ]...[ « مقام و منزلت هنرمندان در دوره صفوی خیلی بالا رفته و پادشاه از میان نقاشان و هنرمندان برای خود دوستانی انتخاب نموده است، از این گذشته خود شاه تهماسب عشق و علاقه ای به نقاشی داشته و امیدوار بوده است که خود او یکی از نقاشان ماهر شود زیرا این فن را از نقاش معروف سلطان محمد فرا گرفته است و با بهزاد و شاگردش آقامیرک نیز دوست و معاشر بوده است. هنرمندان دوره خاصی داشتند و این بسیار طبیعی بود، زیرا که این سلسله ایرانی وحدت سیاسی را پس از ساسانیان در ایران برقرار کرده بودند و در نتیجه به هنرهای اصیل ایرانی بها می دادند. هنرمندان این عصر هر کدام شیوه خاصی را دنبال کرده و مشهور شده اند. »[6]
دسته بندی | معماری |
بازدید ها | 26 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 26 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 57 |
شیوه بازیگری با توجه به سیستم استانیسلاوسکی
- «رئالیست»[1] چیست؟
نام رئالیسم[2] و قواعد مکتب آن را نخست «شانفلوری» در اولین نوشته های خود بتاریخ 1843 به میان آورد. در «مانیفست رئالیسم» چنین نوشت: «عنوان «رئالیست» به من نسبت داده میشود، همانطور که عنوان «رومانتیک» را به نویسندگان و شاعران سال1830 اطلاق می کنند.»
رئالیست و برون گرایی:
رئالیسم در درجة اول بصورت مشف و بیان واقعیتی می شود که رومانتیسم[3] یا توجهی به آن نداشت و یا آن را مسخ می کرد. در این دوران سلطة علم و فلسفه اثباتی[4] رمان نمی تواند وجود خود ار توجیه کند مگر با کنار گذاشتن وهم و خیال و توسل به مشاهده. فلوبر می گوید: «رمان باید همان روش علم را برای خود برگزیند.» و تن می گوید: «امروز از زرمان انتقاد و از انتقاد تا رمان فاصلة زیادی نیست. هر دو تحقیق و مطالعه ای در بارة انسان هستند.» همة آن چیزهایی که در رومانتیسم، چیزی غیرواقعی را جایگزین واقعیت می کرد: (از قبیل ماوراءالطبیعه، فانتزی، رؤیا، افسانه، جهان فرشتگان، جادو و اشباح) حق ورود به قلمرو رئالیسم ندارند.
البته توجه به سرزمین های دیگر و به زمان های دیگر (سفر در مکان و سفر در زمان) که از مشخصات رومانتیسم بود، هیچکدام از ادبیات رئالیستی حذف نشده اند. اما جای خیالبافی در بارة سرزمین های دوردست را سفر واقعی و مشاهدة آن سرزمین ها گرفته است: فلوبر پیش از نوشتن «سالامبو» به «تونس» سفر می کند و طبعاً چون سفر در داخل هر کشور آسانتر از سفر به کشورهای دوردست است رمان های نویسندگان رئالیست بیشتر شرح و تحلیل شهرها و محله های سرزمین خودشان را در بر دارد. (بعنوان مثال: استکهلم در آثار استریندبرگ، نورماندی در آثار فلوبر و موپاسان، «بری» در آثار ژرژساند، «سیسیل» در آثار ورگا و رومانی در آثار امینسکو جای مهمی را اشغال کرده اند.
تاریخ نیز الهام بخش آثار رئالیستی متعددی است. از سالامبوی فلوبر گرفته تا رمان های «هنریک سینکویچ» که لهستان بین سالهای 1648 و 1672 را بازسازی می کند. اما رمان نویس رئالیست تاریخ را هم زمینه ای برای آگاهی های دقیق تلقی می کند نه سرچشمه ای برای خیالبافی. از اینرو گذشته ای که در آثار رئالیستی مطرح می شود بیشتر گذشتة نزدیک جامعه ای است که خود نویسنده متعلق به آن است. شانفلوری در سال 1872 رئالیسم را چنین تعریف می کند: «انسان امروز، در تمدن جدید.» و در سال 1887 موپاسان صورت دیگری از این تعریف را می آورد: «کشف و ارائة آنچه انسان معاصر واقعاً هست.» خلاصه اینکه نبوغ نویسندة رئالیست در خیالبافی و آفریدن نیست، بلکه در مشاهده و دیدن است.
نمی توان رومانتیسم و رئالیسم را بعنوان دو مکتب «غیرواقعی» و «واقعی» در برابر هم قرار داد. رومانتیسم جهان محسوس را کشف کرده است و در واقع، سرآغازی برای رئالیسم است. اما رومانتیسم وقتیکه واقعیت را در بر می گیرد، با شتاب و با ذهنیت به آن می پردازد. رئالیسم همان جایگزین رومانتیسم
می شود که تجزیه و تحلیل جای ترکیب را می گیرد و کشف و جستجوی دقیق جانشین الهام یکپارچه می شود. رئالیسم طرفدار تشریح جزئیات است. وقتی بالزاک می نویسد: «تنها تشریح جزئیات می تواند به آثاری که با بی دقتی «رمان» خوانده شده اند ارزش لازم را بدهد.» و وقتی «استاندال»[5] از «حادثة کوچک واقعی» حرف می زند در واقع هر دو از رئالیسم خبر می دهند.
«واترلو»ی هوگو در «بینوایان» رومانتیک است و واترلوی «استاندال» در «صومعة پارم» رئالیستی است.
این طرفداری از آگاهی عینی و دقیق که بر رئالیسم غربی حکمفرماست زائیده شرایط فکری و اجتماعی خاصی است. عصر، عصر علم و فن است. همة متفکران بزرگ زمان می کوشند به روش آگاهی و روش عمل دقیقی دست یابند: شناختن دنیا برای تغییر دادن آن. در بارة این شناخت و نتیجة این آگاهی ها هم به هیچوجه خیالبافی و پناه بردن به عالم رؤیا جایز نیست. علوم، روشهای دقیق خود را دارند. و قوانینی که در زمینة واقعیت بدست آمده است – از قبیل مفید بودن، تحول، انتخاب طبیعی و مبارزة طبقاتی – در عین حال که بما امکان عمل در بارة دنیا می دهند، ما را از اینکه در خارج از حدود آن ها اقدام کنیم منع می کنند و به یک پذیرش عمقی مجبورمان می سازند.
این نیز درست نیست که بگوئیم عصر رئالیست بعد از دوران رمانتیک، بدبینی سرخورده ای است که بدنبال یک دوره امید و ایمان آمده است.
تیبوده[6] منتقد و فیلسوف فرانسوی رمان رئالیستی را فرو نشستن یک هیجان می خواند. رئالیسم را نتیجة نوعی سرخوردگی می شمارند که بدنبال سال 1848 و زایل شدن رویاهای بزرگ حاصل شده است. البته شکی در این نیست که نوعی بدبینی رئالیستی وجود دارد. «رنان» می گوید که حقیقت اندوهبار است و «نیچه» حقیقت را مرگبار می خواند. رومانتیسم فرانسه با «نبوغ مسیحیت» اثر شاتوبریان آغاز می شود که بیانگر ایمان است اما پاسخ رئالیسم به این دوران، اثر انتقادی «تاریخ منابع مسیحیت» اثر «رنان» است که بر شک و تردید مبتنی است. در برابر خوشبینی سیاسی ویکتور هوگو و لامارتین، نهیلیسم اجتماعی «فلوبر»[7] و دیگران به میان می آید. اما عکس قضیه هم می تواند صادق باشد. آیا رومانتیسم در موارد متعددی حاکی از نومیدی و سرخوردگی نیست؟ از نظر داستایوفسکی انسان رومانتیک کسی که بر باطل بودن ارزشهای قرن هیجدهم پی برده است، ارزشهایی که در آن قرن، بر ضد ارزشهای سنتی کلاسیک علم شده بود. بنظر داستایوسکی رسالت قرن او این است که با ایمان (مذهبی و اجتماعی) نوساخته ای با اندوه فردی که بایرون و لرمانتوف بیانگر آنند مقابله کند.
ادبیات رئالیستی طبعاً موضوع خود را جامعة معاصر و ساخت وسائل آن قرار می دهد: یعنی چنین جامعه ای وجود دارد و اثر ادبی را مجبور می سازد که به بیان و تحلیل آن بپردازد. ادبیات رومانتیک ادبیات اشرافی و فردی بود، خوانندگان ثابت و مشخصی نداشت. اما در اواسط قرن نوزدهم جامعة همرنگی متشکل شد. بورژوازی بطور قاطع جای اشرافیت را گرفت و ادارة نهضت صنعتی را بدست گرفت و هم این طبقه بود که کتاب می خرید و می خواند و موفقیت نمایشنامه ها را در تئاترها تضمین می کرد. دنیای معاصر زمینة آثار ادبی بود، اما طبعاً این آثار به لو دادن نقاط ضعف همن جامعه می پرداخت و ارزشهای جا افتادة آن را بباد انتقاد می گرفت. برجسته ترین آثار ادبی حاکی از مخالفت بودند. کینه نسبت به بورژوازی برای «فلوبر» و برادران «گنکور»[8] دلیل زندگی است.
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
بازدید ها | 33 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 11 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 12 |
علل ماندگاری امیرکبیر در تاریخ
پس از قتل قائم مقام فراهانی حاج میرزا آقاسی که خود با دسیسه چند نفر دیگر جزء عاملین قتل آن سید بزرگوار بودند به جانشینی قائم مقام برگزیده شد. میرزا آقاسی در مقابل سیاستهای روسی و انگلیس کاملا تسلیم بود ولی مردی درویش سبک، خرافاتی و بسیار موذی و مکار بود و در ایام نخست وزیری نامبرده از ایران هیچ چیز باقی نماند و تمام زحمات قائم مقام فراهانی را نیز بباد داد. وی از سال 1835 تا 1848 میلادی یعنی سال مرگ محمدشاه قاجار بمدت سیزده سال بر ایران صدرات کرد و در این مدت کشور از نظر داخلی بجائی رسید که مردم به خوردن علف و دانه های نباتات و خوراک دام و طیور افتادند و از نظر خارجی هم مبادرت به امضاء قراردادهائی مانند قرارداد ننگین ترکمانچای با انگلیسی ها نمود که عاقد قرارداد جوانک بی هویتی بنام میرزا ابوالحسن خان شیرازی وزیر امور خارجه ایران بود که جز حقوق بگیران دولت انگلیس در ایران بشمار می رفت. پس از درگذشت محمدشاه جمله رجال دولتی ایران بدستور میرزا آقاسی و از جمله مستوفی الممالک که سالها وزیر نخست وزیر بود جملگی به سفارت انگلیس در رفتند و از سفیر اجازه خواستند تا آمدن ولیعهد ناصرالدین میرزا زمام امور کشور را مهدعلیا و میرزاآقاخان نوری بدست داشته باشند.
پس از ورود ولیعهد از تبریز به پایتخت و تاجگذاری در تهران میرزاتقی خان امیرکبیر یا اتابک اعظم به صدرات اعظمی برگزیده شد و بدنی ترتیب برای مدتی کوتاه (سه سال و یکماه و بیست و هفت روز) دومین ستاره شبهای طولانی حکومت قاجار شروع به درخشش نمود. در این زمان ناصرالدین شاه فقط هفده سال داشت و اوضاع اجتماعی اقتصادی کشور وضع بغرنجی داشت اکثر تجار تحت الحمایه روسی یا انگلیس بودند و تعداد وابستگان سفارتخانه های مذکور بیشمار . از مردم هم گذشت مانده بود نه ، شعرا و ادبا در فقط و مسکنت و دریوزگی و گدایی بودند و علوم روز عبارت بود از جن گیری، دعانویسی، آداب طهارت و حال امیرکبیر با دست و اطرافیان خائن خود چگونه می توانست با دو دشمن دندان مسلح که ایران را از آن خود می دانستد بستیزد یا دست کم با حفظ منافع عامه با آنها کنار بیاید که کاری بس دشوار و شاید غیر ممکن بود. اما با توجه به شخصیت قوی و سایر خصوصیات اخلاقی ایشان که بهتر است بذکر چند نمونه آنهم از زمان خارجی ها بازگو کنیم. امیر سعی و تلاش نمود کاری کند کارشان داتسون نویسنده انگلیسی در مورد او می گوید در میان همه رجال مشرق زمین و زمامداران ایران امیر بی همتاست و بحقیقت سزاوار است که بعنوان اشرف مخلوقات بشمار آید.