دانلود تحقیق- مقاله-پروژه-کارآموزی

مرجع کامل خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

دانلود تحقیق- مقاله-پروژه-کارآموزی

مرجع کامل خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

مقاله بررسی نشانه ‌شناسی

مقاله بررسی نشانه ‌شناسی در 28 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی تاریخ و ادبیات
بازدید ها 18
فرمت فایل doc
حجم فایل 20 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 28
مقاله بررسی نشانه ‌شناسی

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

مقاله بررسی نشانه ‌شناسی در 28 صفحه ورد قابل ویرایش


نشانه شناسی (Semiotics) چیست؟

واژه نشانه شناسی دارای ریشه‌ای یونانی است. این علم در قلمرو نشانه (sign) و معنا (meaning) به پژوهش می‌پردازد. این نام در حقیقت از واژگان علم پزشکی که علائم بیماری‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهد، برگرفته شده است. از دوران باستان، فیلسوفان، منطق‌دانان و دستورشناسان به تحقیق درباره نشانه‌ها مشغول بوده‌اند و از عصر رمانتیک تا به امروز شاهد تلاش پیگیر زبان‌شناسان، مردم‌شناسان، روان‌شناسان، جامعه‌شناسان و ادبیات‌پژوهان برای تدوین نظریه‌ای منسجم درباره دلالت در ارتباط (signification in communication ) و شناخت (knowledge ) بوده‌ایم و این خود تعریف جدیدی ار این موضوع علم نشانه‌شناسی است.

چالرز پیرس فیلسوف آمریکایی، زیگموند فروید روانپزشک اتریشی، فردینال سوسور زبانشناس سوئیسی و آلژیرداس گرمس معناشناس فرانسوی لیتوانیایی تبار خدمات بی‌شائبه‌ای به نشانه‌شناسی در قرن بیستم نمودند. تکیه آنها بیشتر بر جوانب مختلف ماهیت عینی معنا و نقش انکارناپذیر آن در فرایندهای قیاسی (deductive ) اندیشه، احساسات، ساختار (structure ) زبان‌ انسانی و کنشهای روایت شده (narratated acts) یا قابل روایت بوده است. ما انسان‌ها و در بعضی از موارد حیوانات در قالب نشانه ها اعم از زبانی و غیرزبانی (non-linguistic) می‌اندیشیم، حتی به وسیله آنها احساس می‌کنیم و در واقع در جهانی مملو ار نشانه‌های زبانی (linguistic signs) زندگی می‌کنیم. اما نشانه‌های زبانی تنها بخشی از معضل دلالت را تشکیل می‌دهد. در عصر ما نشانه‌شناسی از یک سو بدل به یکی از شاخه‌های فراگیر علوم انسانی شده و از سوی دیگر به صورت یکی از ابعاد مهم فلسفه باقی مانده است و نقش آن را به عنوان زبان واحد علوم انسانی، می‌توان با نقش ریاضیات در علوم طبیعی مقایسه کرد. پژوهشهای منحصر به فرد نظری و علمی محققانی چون بپتیتو فیلسوف فرانسوی،‌اکو همکار ایتالیایی او و توم ریاضیدان فرانسوی تاثیر به سزایی در پیشرفت نشانه‌شناسی در بین علوم دیگر شده است.

آثار سوسور به همراه آثار رومن یاکوبسن (زبان‌شناس روسی)، علم زبان‌شناسی کشور دانمارک را که دارای بزرگانی چون اتو یسپرسن، ویگو بروندل، کنود تویه‌بوو، پل دیده‌ریکسن(متخصص علم صرف و نحو) و لوییس یلمسلو( زبان‌شناس تطبیقی و پدر نظریه زبان‌شناختی گلوسماتیک (Glossematics) بوده است،‌به شدت تحت تاثیر قرار داد. این محققان البته بجز یسپرین از بنیان‌گذاران حوزه زبان‌شنانسی کپنهاگ(Copenhagen School of Linguistics) مسیر این علم را تغییر داد. نظریات آنان امروزه نیز بخصوص برای پژوهش‌های زبان‌شناختی و نشانه‌شناختی معاصر در زمینه دلالت هماوردی قدر به شمار می‌رود.

همان‌گونه که مطلع هستید، هر چند که تحقیقات نظری فروید، سرنوشت کاملا متفاوتی پیدا کرد ولی تاثیر انکارناپذیری بر متن‌شناسی (textual science) دانمارک که از دهه 60 به بعد تکامل یافته است،‌ برجای گذاشت. از سوی دیگر آثار پیرس در بهره جستن از منطق (logic) و حفظ جنبه فلسفی نشانه‌شناسی نقش عمده‌ای ایفا کرده است. ریاضیات نیز از طریق الگوهای پویا و پرکاربرد رنه تامس در این امر سهیم گردیده است. اولین کسی که این الگوها را با معناشناسی (semantics) ساختارگرای گرمس- که در دهه های 80 و 90 در نشانه شناسی دانمارک متکامل گردیده است- تلفیق کرد، پتیتو بود. نشانه شناسی همیشه الهام بخش مطالعات فرهنگی و زیباشناختی (aesthetic) بوده است و در عین حال این پژوهش ها را مورد نقد و بررسی قرار داده است. شاهد این مدعی مطالعات مستمر و طنزآمیز اکو است که کاربرد این تحقیقات، خصوصا نظریات او دربارة فلسفه نشانه شناختی پیرس، گاه و بیگاه در فلسفه علم نیز به چشم می خورد. پژوهش های زیست شناختی و ادراکی (cognitive) همانند علم اطلاعات (information science) به شکل قابل ملاحظه ای تحت تأثیر پرسش هایی که در علم نشانه شناسی مطرح است قرار گرفته است. تحقیقات تامس و گرمس در برداشتی که نشانه شناسان دانمارکی- براساس نظریة فاجعه (Catastrophe Theory)- از نشانه شناسی پویا و کیفی (modal) داشته اند. نقش به سزایی داشته است و در واقع این نگرش آنها تمامی جوانب حیطة گستردة «معنا» را دربرمی گیرد. خوشبختانه طی سالهای اخیر پژوهش های نشانه شناختی از عمق و گستردگی بیشتری برخوردار گردیده است.

یکی از خصایص منحصر به فرد «نشانه شناسان» این است که آنها معمولاً تحقیقات خود را در دو راستا یعنی در زمینه نشانه شناسی و در عین حال، یک علم دیگر متمرکز می‌کنند. این موضوع شامل حال تمام پیشگامان فوق الذکر و اکثر محققان معاصر می‎شود و باید توجه داشت که حوزة تجربی (empiric) علم نشانه شناسی بسیار گسترده است و به همین دلیل به سختی می‎توان آن را یک زمینه علمی مستقل تلقی نمود. از سوی دیگر اگر همان طور که ژولیا کریستوا معتقد است نشانه شناسی یک علم خودمحور بود و این خودمحوری جزیی از تعریف آن به شمار می رفت، نشانه شناسی به عنوان یک علم یا محکوم به فنا بود و یا فقط در حد یک نظریه می توانست بقای خود را حفظ کند.

آیا پژوهش های معناشناختی خودمدار نیست؟ آیا خود این علم «معنای جدیدی» را به وجود نمی آورد؟ آیا می‎توان بدون «خودمدار بودن» معنا را به کمک معنا توصیف و درک نمود. ویتگنشتاین معتقد است که توصیف زبان توسط خود زبان نوعی همان گویی (tautology) است؛ با در نظر گرفتن این باور او، آیا قادر خواهیم بود که پژوهش های نشانه شناختی را از فرو افتادن به دام همان گویی برهانیم؟

اگر بخواهیم نظرات ویتگنشتاین را بپذیریم باید بگوییم که به این ترتیب هیچ انسانی قادر به توصیف انسان دیگر نخواهد بود و به همین دلیل هم باید علوم انسانی را که حیطة عملکردشان پژوهش در مسائل انسانی است امری غیرقابل تصور، غیرممکن و صرفا نوعی همان گویی دانست. براساس این باور باید گفت که یک فرهنگ قادر به توصیف یک فرهنگ دیگر نبوده و با اندیشه نیز نمی توان یک فکر و اندیشه دیگر را بیان کرد. از این رو وجود هرگونه فلسفه ای محال بوده و به این ترتیب باید تحقیق و پژوهش را مختص علوم طبیعی و ریاضی به حساب آورد برای مثال طبق ویتگنشتاین، به کمک مسائل فرهنگی نمی توان مسائل طبیعی را تشریح نمود، مگر اینکه آخرالامر روشن گردد که این مسائل فرهنگی در وقاع جزئی از همان مسائل طبیعی اند.

هربار که ما با ادای یک کلمه یا جمله سعی می کنیم منظور خود را بیان کنیم، در واقع می‌خواهیم با استفاده از زبان به توصیف زبان،‌ بپردازیم و برای انجام این کار با هیچگونه مشکلی نیز مواجه نمی شویم. بنابراین می‎توان نتیجه گرفت که این کار کاملاً انجام پذیر بوده و برای بیان مقصود، طرق بسیار متفاوتی وجود دارد. زبان پویاست و معنا از واژه ای به واژة دیگر منتقل می‎شود. ما نیز عمدتاً قادریم منظور خود را به صور گوناگون ابراز کنیم. منظور از به کار بردن واژة «عمدتاً» این است که هر بار که واژه ای را جایگزین یک واژة دیگر می کنیم اندکی تغییر در معنای جمله پدید می‎آید. به همین دلیل سخنی گزافه نخواهد بود اگر بگوییم که یک نشانه توسط نشانه ای دیگر تاویل (interpret) می گردد و خود آن نشانه نیز می‎تواند توسط یک نشانة دیگر تاویل گردد و این روند تا پایان تداوم می یابد. این امر نشان دهنده بی نتیجه بودن این فرایند نیست بلکه واکنشی زنجیره ای است که طی آن معنا از جهات مختلف مورد بررسی قرار می‎گیرد و به این ترتیب بخش پایدار آن مشخص می‎شود. گاهی برای دست یافتن به این امر، به تاویل زیادی نیاز است. اگر ما به تحقیق درباره شرایط، کیفیت، سبک، شکل و قالب (form) این تاویل ها بپردازیم و آنها را با جزء نامتغیر معانی حاصل از خودشان مقایسه کنیم، پی خواهیم برد که بعضی از این تاویل ها ارجح ترند. بهترین نظریه ها از خلل ناپذیرترین مفاهیم و الگوها نشأت می گیرند. از آنجایی که از این منظر، همه شیوه های تاویل معانی به این اندازه مناسب نیستند، می‎توان میزان مناسب بودن آنها را سنجید و این عمل یعنی رسیدن به معنایی که مورد مطالعه قرار گرفته و یا به عبارت دیگر معانی ای که قابل درک است. البته درک کامل و مطلق، ممکن نیست و باید گفت که هر چند که معناداری ماهیت خاص خودش است و همچون طبیعت، طبعی سرکش و ناآرام دارد اما این سرکشی و نافرمانی، جزء شرایط عادی و عمومی هر درک و شناختی است و در واقع لطف ماجرا نیز در همین مسئله است.

با وجود این که از پیدایش علم نشانه شناسی سالهای زیادی می گذرد و ریشه های آن را در آثار یونانیان باستان، افلاطون، ارسطو، سوفسطاییان (Sophists)، رواقیان (Stoics)، نحویان (Grammarinas) و سپس مدرسیان (Scholastics) می‎توان یافت اما به هیچ وجه نمی توان این علم را کامل دانست و باید گفت که نشانه شناسی در حال برداشتن اولین گامهای خویش است و دانش پژوهان جدید نیز می‎توانند از همین نقطه با آن همگام شوند.

شناسی: نظام های نشانه ای تک مقوله ای و دومقوله ای

حاصل تحلیل تجربی- قیاسی رسیدن به مولفه های غیرقابل تقسیمی به نام اجزاء جبری است. انواع مختلفی از این اجزا که نامتغیرها نیز نامیده می‎شوند وجود دارد: خرده متن ها و گلوسم‌ها (glossems)- نانشانه- اشکال و مشتقات نشانه (sign derivate).

حد و مرز بین روابط جانشینی محدود و نامحدود در ارتباط با مبحث رابطه بین زبان شناسی و نشانه شناسی در خور توجه است، زیرا یلمسلو نشانه را تنها از دیدگاه زبان شناسی تعریف می نماید، البته اگر تعریف مانع او را مدنظر داشته باشیم. زبان نظامی دو مقوله ای است که نشانه را نیز تعریف می نماید، زیرا نشانه در درجه اول از نقش بین این دو مقوله تشکیل شده است. البته تناقضاتی مهم در تعریف یلمسلو از نشانه به چشم می خورد. این تناقض ها در خاتمة کتاب «پیرامون بنیانگذاری نظریه زبان» که در آن رابطه بین زبان (نظام های نشانه ای دو مقوله ای) و غیرزبان ها(نظام های نشانه ای تک مقوله ای) مورد بحث قرار می‎گیرد نمایان می گردد. نظام های نشانه ای تک مقوله ای عبارت است از نظام های ریاضی که بازی های مختلفی نظیر شطرنج براساس آنها بنا شده است. نظام های نشانه ای تک مقوله ای زبان محسوب نمی گردند، زیرا مقوله های محتوایی و صوری معادل یکدیگرند، به این صورت که یک عنصر صوری مستقیما معادل عنصری محتوایی است، مثلاً هر نت موسیقی نشانه یک تن است و یا نشانه های نمایانگر عملی است. در این باره یلمسلو می‌گوید:

نکته مهم درباره اینکه چیزی که پیش رو داریم نشانه است یا خیر، این نکته نیست که آیا آن نشانة تاویل شده است یا خیر، یعنی مقید معنی و محتوایی است. از دیدگاه نظریه زبان به دلیل وجود انتخاب میان ساختار زبان و کاربرد آن نشانه های تاویل شده وجود ندارند، بلکه تنها نشانه های قابل تاویل وجود دارند.

نظام های قابل تاویل شامل نظام های نشانه ای تک مقوله ای است و به این ترتیب واژه نشانه در واقع در مورد غیرزبان ها نیز به کار می رود، اما تنها در مواردی که این نشانه ها در واقع عبارت باشند از اجزای کوچکتری- اشکال- که نشانه های زبانی از آنها تشکیل شده باشند. این مسئله باعث می گردد که ردة نانشانه ها- نظام اشکال- نظام نشانه ای تلقی گردند، گرچه تک تک عناصر تشکیل دهنده این نظام ها خود نشانه نیستند. به عبارت دیگر ما با نظام های نشانه ای سروکار داریم و نه با نشانه، با قابل تاویل بودن و نه با تاویل.

سپس بایستی نظام های نشانه ای مجازی و نشانه های متجلی را هم در نظر داشته و همچنین بین مقوله مجازی در حیطه نظام و مقوله متجلی در حیطه نشانه بایستی تمایز قائل بود. این تمایز زمانی که مسیر تاریخی تئوری را طی می کنیم خالی از اهمیت نیست، زیرا این حالات کیفی بنیادین اند (اعم از مجازی و متجلی) که زیربنای قشربندی عناصر ساختاری زبان را در سطوح مختلف تشکیل می‎دهد.

در سال 1957 یلمسلو در مقاله «به سوی معناشناسی ساختارگرا» (Toward Structural Semantics) واژه «معناشناسی ساختارگرا» را به خوانندگان معرفی می‌کند و اشاره می‌نماید که مفهوم ساختار نزد او معادل مفهوم ارزش نزد سوسور است و با توجه به این مسئله جوهر معنایی مستقل از مقولة لفظ مورد تجزیه و تحلیل قرار می‎گیرد. هرچند که یلمسلو در کتاب پیرامون بنیانگذاری نظریة زبان با امکان بررسی جداگانة معنی و لفظ مخالفت ورزیده، اما در خاتمة کتاب خود به وجود این امکان اشاره می نماید.


یلمسلو همزمان با این مطلب می افزاید: زمانی که هدف عرضة‌ تعاریفی صوری از مقوله های مختلف ساختار زبان است شاید بهتر باشد که عناوینی چون معنی و لفظ را به کار نبریم. گرمس معناشناسی- تحلیل مقولة معنی- را بر پایة مفهوم ساختار یلمسلو و مقوله های مختلف ساختار زبان بسط بیشتری داد. عنوان اثر مهم او «معناشناسی ساختارگرا» نشانگر این مدعی است.


نشانه شناسی

مقوله های پدیدارانگاری چهارچوبی مفهومی برای طبقه بندی به وجود می آورند. آنها از سویی به صورت پیچیدگی های ساختاری- منادی، دوگانه و سه گانه- و از سویی دیگر در قالب ارزشهای کیفی- امکان (تغییرات خود به خودی)، الزام (واکنش دوگانه) و الزام شرطی (رفتار قانونمند در محور زمان)- که همگی از رفتار طبیعت نشات می گیرند، متجلی می گردند. پیرس علوم غیرهنجاری را از علوم هنجاری متمایز می سازد زیرا علوم غیرهنجاری اساس علوم هنجاری را تشکیل می دهند. علوم غیرهنجاری، ریاضیات و پدیدار شناسی هستند و علوم هنجاری زیبایی شناسی، اخلاق و منطق هستند. واژه هنجار به طور کلی نشانگر الگوهایی عام و پدید آمدن الگوها و یا عادات هستند. علوم غیرهنجاری پدیدارهایی را که پیرو الگوی خاصی در طول زمان نیستند، مورد مطالعه قرار می دهند.


مقاله بررسی میکوریزا،سمینار درس فیزیولوژی همزیستی

مقاله بررسی میکوریزا،سمینار درس فیزیولوژی همزیستی در 27 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم پزشکی
بازدید ها 8
فرمت فایل doc
حجم فایل 23 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 27
مقاله بررسی میکوریزا،سمینار درس فیزیولوژی همزیستی

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

مقاله بررسی میکوریزا،سمینار درس فیزیولوژی همزیستی در 27 صفحه ورد قابل ویرایش


مقدمه

میکوریزا به عنوان یکی از مهمترین و گسترده ترین انواع همزیستی گسترش و تکامل گیاهان عالی را تحت تاثیر خود قرار می دهد قارچهای میکوریزی از نظر اکولوژیک مهمند زیرا آنها در داخل و روی ریشه گیاهان میزبان ارتباط همزیست برقرار می کنند. گیاه میزبان منابع کربن محلول را برای قارچ فراهم می کند و قارچ باعث افزایش ظرفیت جذب آب و مواد غذایی از خاک توسط گیاه می شود. معلوم شده بخش عمده ای از گیاهان حاوی قارچهای میکوریزایی هستند. بعضی از وابستگی ها بسیار اختصاصی هستند و برخی دیگر بسیار وسیعند. نود تا نود و پنج درصد از گیاهان خشکی زی نوعی ارتباط همزیستی دارند. به نحوی که میکورریزاها ونه ریشه ها، اندام اصلی جذب عناصر غذایی خاک توسط گیاهان هستند.

گسترده وسیعی از گیاهان میزبان شامل نهاندانگان بازدانگان، نهانزادان آوندی و بعضی خزه ها ، پنجه گرگیان با گروه نسبتا کوچکی از قارچهای رشته ای فاقد دیواره عرضی این ارتباطات را برقرار می کند.

تاریخچه میکوریزا مراحل تکوین و عمل سیستم های اکتومیکوریزی:

اولین مورد استفاده از قارچهای میکوریزا در قرن 18 می باشد در آن زمان از بازیدوکارپ قارچهای خوراکی Traffle fungi در گودال های کشت نهال بلوط استفاده می کردند در سال 1885 فرانک مشاهده کرد که بر روی ریشه گیاهان عالی قارچهایی فعالیت می کنند که هیچ نوع بیماری در گیاه ایجاد نمی کنند و از یک رابطه همزیستی واقعی با ریشه گیاه برخوردارند اولین قارچ ها را قارچ ریشه یا اصطلاحاً میکوریزا نامید که از دو کلمه mycete به معنای قارچ و rhizae به معنای ریشه گرفته شده است او بعدا متوجه شد که برخی از این قارچ ها در درون سلول، برخی از سطح ریشه و بین سلولها فعالیت می کنند که آنها را اندومیکوریز و اکتومیکوریز نامید.

همزیستی میکوریزی:

ریشه گیاه زیستگاه مناسبی برای بیشتر ارگانیسم های خاک فراهم می کند و به طور طبیعی بیشتر گیاهان در طبیعت با قارچهای همزیست ریشه رابطه دارند. در این نوع همزیستی قارچ با فرستادن و نفوذ ریشه های خود به درون بافت ریشه ای میزبان بدون ایجاد پاسخ های دفاعی ونکروز شدن بافت های گیاهی میزبان با گیاهان ارتباط غذایی برقرار می کند به طوری که قارچ از منابع هیدرات کربن میزبان استفاده کرده و از طریق شبکه میسیلیوم گسترده ای که در خاک دارد گیاهان را در تامین آب و عناصر مورد نیاز خود کمک می کند این قارچها به وسیله هیف های منفرد و هیف های توسعه یافته شبکه ای، کمک به جذب منابع سیال و غیر سیال کمک می کند. هیف های شبکه ای عموماً دریافت منابع غذایی سیال را در بعضی از گیاهان افزایش می دهند و به وسیله تغییراتی که در فیزیولوژی گیاه میزبان ایجاد می کنند باعث رشد بهتر و سریع تر گیاه در شرایط مختلف می شوند و به این ترتیب به شیوه های متفاوتی در رشد و تولید گیاهان موثر هستند میکوریزا از عوامل عمده افزاینده جذب عناصر از خاک به شمار می آیند.

فرق اساسی میکوریز با عوامل بیماریزا این است که در میکوریزا هم میزبان و هم میهمان حالت طبیعی خود را حفظ می کند و از سلامت کامل برخوردارند. همچنین فرق اساسی ارتباط میکوریزا و ارتباط عمومی جانوران و گیاهان در این است که نه تنها سطح ریشه در ریزوسفر با قارچهای میکوریز ارتباط نزدیک دارند بلکه نفوذ درون بافتی نیز دارند.

با توجه به این مسئله که بین گیاهان برای به دست آوردن آب و مواد غذایی رقابت وجود دارد قارچ های میکوریز از طریق تنظیم دریافت منابع غذایی می توانند در تنظیم ساختمان و توزیع احتمالی گیاه شرکت کنند. این نوع همزیستی یکی از مهمترین و مستحکم ترین همزیستی بر روی زمین است که در طول 300 میلیون سال کمتر دستخوش تغییر وتحول شده است.

گروهی از محققین معتقدند که پیدایش این قارچ ها همزمان با افزایش co2 اتمسفر که تقریباً معادل 20-10 برابر مقدار کنونی بوده است می باشد. در این زمان میزان تولیدات گیاهی بسیار بیشتر از تجزیه آنها بوده است و مهمترین عامل محدود کننده رشد برگ کمبود مواد معدنی بویژه P,N بوده است بنابراین به نظر می رسد که پیدایش و تکامل قارچ های میکوریزی در جهت رفع این محدودیت و افزایش میزان رشد گیاهان در چنین شرایطی بوده است در اکوسیستم های طبیعی، بیشتر سیستم های ریشه ای می توانند با قارچهای میکوریزی همزیست شوند و این نوع همزیستی تقریبا در تمام اکوسیستم ها از جمله بیابان های خشک و سوزان، مرداب، مناطق قطبی و جنگلی های پرباران گرمسیری و جنگل های حاره نیز مشاهده شده است وجود میکوریزا برای پایداری رشد برخی از گونه های گیاهی ضروری است.

مشخصات قارچهای اکتومیکوریز

ریسه های اکتومیکوریزی 2 مشخصه عمده دارند:

1- وجود پوشش بیرونی و شبه پارانشیمی: اسپور یا هیف قارچ توسط ترشحات ریشه تحریک شده و به سمت ریشه رفته وغلاف پارانشیمی کاذبی را در اطراف ریشه تشکیل می دهد که این غلاف را مانتل (Mantel) می نامند از این پوشش بیرونی، ریسه هایی به طرف خاک رشد می کنند که نقش انتقال آب و عناصر را از خاک به ریشه به عهده دارند این پوشش M100-20 ضخامت دارد ولی ضخامت های m 40-30 بیشتر دیده می شود پوشش قارچ علاوه بر دخالت در عمل جذب آب و عناصر معدنی به عنوان یک ذخیره کننده هیدرات کربن و مواد غذایی معدنی محسوب می شوند این غلاف اغلب راس ریشه ، کلاهک ریشه ، سلولهای کورتکس و تار کشنده را در بر می گیرد.

2- شبکه هارتیگ Hartig : قسمتی از هیف قارچها رشد کرده وبا ترشح آنزیم های هیدرولیتیکی به فضای بین سلول سلولهای کورتکس نفوذ کرده و شبکه متراکمی بنام شبکه هارتیگ را می سازد شبکه هارتیک بخش حقیقی میکوریز است و اجتماعاتی که بدون این شبکه اند همزیست محسوب نمی شوند ، شبکه هارتیک تغییرات و تبادلات متابولیکی بین گیاه وقارچ را فراهم می سازد این شبکه رابطه بین میزبان و قارچ را به یکدیگر نزدیک می کند و مواد غذایی بین دو موجود همزیست در شبکه هارتیگ مبادله میشود.

اندازه و شکل سلولهای شبکه تا حدود زیادی بستگی به نوع قارچ های همزیست دارد شبکه شامل اشکال بادبزنی و یا منشعب و پرپیچ و خمی است که سطح بزرگی را جهت تماس بین دو سمبیونت فراهم می کند.

هر چه خاک فقیرتر باشد تشکیل اندام های قارچی میکوریزی بیشتری می دهد.

در ریشه های آلوده شده به قارچ اکتومیکوریزی به دلیل ترشح فیتوهورمونهایی از قبیل ترکیبات اکسین و سیتوکینین تغییرات مورفولوژی از جمله پیدایش انشعابات فراوان، کاهش تارهای کشنده وحالت هیپرتروفی را می توان مشاهده کرد. پس اکتومیکوریزا با تولید فیتوهورمونها بر ریخت شناسی ریشه اثر گذاشته و آنرا برجسته تر و پرانشعاب تر می سازد و موجب افزایش سطح جذب می شود و با تغییرات ریختی ریشه تارهای کشنده کاهش می یابد.

میزبان اصلی اکتومیکوریزی مخروطیان هستند اما در گیاهان دیگری هم گزارش شده است.

Pascal در سال 1999 ، به بررسی پلی پپتیدهای دیواره سلولی در طی مرحله نمو مانتل پرداخت و مشاهده می کند که سنتز پلی پپتید با وزن 31 و 32 کیلودالتون در این مرحله افزایش می یابد که آنرا اصطلاحاً پلی پپتیدهای اسیدی تنظیم کننده همزیستی (SRAPS) گویند و احتمالاً SRAPS بخشی از سیستم چسباننده سلول قارچی به سلولهایی است که در آنها هیف تشکیل می شود.

نقش میکوریز در جذب فسفات و عناصر دیگر

در همزیستی میکوریزی ، گیاه میزبان مقداری از فرآورده های کربنی فتوسنتز خود را در اختیار قارچ میکوریزی قرار می دهد و از طرف دیگر قارچ نیز مقداری از آب و مواد معدنی مورد نیاز گیاه را تامین می ند اگر چه ترکیبات فتوسنتزی گیاه به وسیله قارچ مصرف می شوند ولی فراهم آمدن آب ومواد معدنی به وسیله قارچ باعث افزایش متابولیسم کربن وافزایش تثبیت کربن شده و آن را جبران می کند هیفهای قارچ ،همانند ریشه یونهای فسفات را جذب می کند و نقش عمده ای در افزایش جذب فسفات دارند سرعت جذب فسفات از محلولهای رقیق به وسیله میکوریز تقریبا4 تا 6 مرتبه از جذب فسفات در ریشه های غیرمیکوریزی بیشتر است همچنین ریشه های خارجی بعنوان محل ذخیره فسفات عمل کرده و در مواقع ضروری فسفات ذخیره شده را در اختیار گیاه قرارمی دهند.این هیف ها ممکن است ریشه گیاهان مختلف رابه یکدیگر ارتباط داده وبه این وسیله موجب انتقال کربوهیدراتها و مواد معدنی از یک میزبان به میزبان دیگر شوند. بطور کلی در یک گیاه داری میکوریز تقریبا 70 درصد فسفات موجود در گیاه از طریق هیف های قارچ جذب می شود بعد از جذب فسفات توسط هیف انباشته شدن پلی فسفاتها ، در داخل هیف،انباشته شدن پلی فسفاتها در داخل هیف موجب انتقال سریع فسفات به گیاه می شود. هیفها می توانند تمامی فسفات مورد نیاز یک گیاه میزبان را از خاک تهیه کنند. ولی انواع مختلف قارچهای میکوریزی از نظر توانایی انتقال فسفات متفاوتند از طرف دیگر گیاه میزبان هم در کارایی قارچ و در انتقال دادن فسفات اثر می گذارد

در قارچها آندومیکوریزی، اکتومیکوریزی واریکوئید دو سیستم جذب فسفات شناسایی شده که این دو سیستم دارای خصوصیات سینتیکی متفاوتی می باشند و بطور همزمان فعالیت می کننداین دو سیستم میل ترکیبی متفاوتی به فسفات دارند بطوریکه در یکی km=2-3 میکرومول و دیگری km=1000 میکرومول است.

در مورد چگونگی جذب ازت توسط میکوریز نشان داده شده است که اندازه گیری و تخمین مقدار ازت جذب شده مشکل می باشد اما علی رغم مشکلات فراوان پژوهش های مختلف نشان می دهند که هنگامی که نیتروژن به شکل در اختیار گیاه قرار گیرد. ریشه های قارچ میکوریزی مقادیر قابل توجهی از آنها را جذب و منتقل می‌کند. در مطالعاتی که روی ذرت صورت گرفته است. تقریبا 30% از نیتروژن جذب شده توسط قارچ آندومیکوریزی می‌باشد. هنگامی که ازت بصورت ) به کار رود، هیفها تقریبا 40% آن را جذب می‌کنند.

در گیاهان میکوریزی غلظت فسفات موجود در ساقه و همچنین وزن خشک ساقه در مقایسه با گیاهان بدون میکوریزی بیشتر است. در حالی که غلظت نیتروژن موجود ساقه گیاهان میکوریزی کمتر بوده و یا مساوی گیاهان بدون میکوریزی است.البته از آنجا که وزن خشک ساقه در این شرایط افزایش پیدا کرده است، مقدار کل ازت ساقه گیاه میکوریزی زیادتر شده است. افزایش مقدار کل ازت در گیاه ناشی از بالا بودن جذب فسفات بوده و به طور کلی در گیاهان میکوریزی نسبت C/N , P/N در مقایسه با گیاهان بدون میکوریز بالاتر است.


مقاله بررسی میکروویو و اثرات آن بر ارگانیسم بدن

مقاله بررسی میکروویو و اثرات آن بر ارگانیسم بدن در 17 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم پزشکی
بازدید ها 14
فرمت فایل doc
حجم فایل 18 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 17
مقاله بررسی میکروویو و اثرات آن بر ارگانیسم بدن

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

مقاله بررسی میکروویو و اثرات آن بر ارگانیسم بدن در 17 صفحه ورد قابل ویرایش


امواج الکترومغناطیسی:

امواج الکترومغناطیسی اساساً نوسانهای متوالی الکترومغناطیسی هستند که از تغییرات میدان الکتریکی یا میدان مغناطیسی بوجود می آیند. این امواج برای انتشار به محیط مادی نیاز ندارند و در خلاء نیز منتشر می‎شوند.

این امواج بر اساس طول موج و فرکانس طبقه بندی می‎شوند.

میکرو ویو قسمتی از طیف امواج الکترومغناطیسی که دارای فرکانس 0/03-300GHz و طول موج بین 1 الی 1000 میلی متر می‎باشد.

اشعه میکروویو در برخورد با جسم به 3 حالت تأثیر می گذارد:

1- جذب می‎شوند. 2- عبور می‌کنند. 3- انعکاس می یابند.

موادی که قطبی هستند در نتیجه تابش میکروویو دو قطبی های الکتریکی تشکیل شده، قادر به جذب امواج میکروویو می‎شود (در آب انرژی جذب شده به حرارت تبدیل می‎شود)

مواد غیرمغناطیسی که مقاومت الکتریکی کم دارند انرژی تابش را منعکس می‌کنند و اجازه نمی دهند که امواج عبور کنند (اکثر فلزات و یا آلیاژهای فلز)

موادی که مقاومت الکتریکی بالا دارند نسبت به میکروویو شفاف هستند (مواد سرامیکی و بعضی پلاستیک ها)


- کاربردهای میکروویو

مهمترین کاربرد میکروویو، که طول موج از چند میلی متر تا حدود یک متر دارد ارسال امواج رادیویی هدایت شده می‎باشد. از این امواج در ارتباطات دور راداری و تلویزیون و ارتباطات خارج از جو استفاده می‎شود. این امواج در لوله های الکترونیکی مخصوص با استفاده از اندرکش بین یک باند الکتریکی و یک موج الکترومغناطیسی ساطع شده از مولد تولید می‎شود.

یکی دیگر از کاربردها، در عملیات حرارتی و ذوب فلزات و آلیاژها از سیستم القاء حرارت توسط امواج میکروویو استفاده می‎شود. این دستگاه شامل یک یا چند سیم پیچ به اندازه مناسب است که در آن جریان متناوب با فرکانس معین جریان می یابد و فلزی که باید حرارت ببیند در داخل این سیم پیچ ها قرار می گیرد، گرمایی که در این حالت ایجاد می‎شود ناشی از اثر ژول است که در نتیجه وجود جریان های گردابی شدید (که جریان فوکو خوانده می‎شود) به میدان مغناطیسی القاء می‎شود.

تأثیرات امواج میکروویو بر روی ارگانیسم بدن موجود زنده:

تأثیر این امواج بر بدن در کل منفی است و در کارخانجاتی که با این امواج سروکار دارند، کارگران باید تحت مراقبت های خاص باشند. مسئولیت کنترل خطرات ناشی از امواج الکترومغناطیسی به عهده اداره بهداشت USL (Unita Sanitarie Lacali) می‎باشد. امواج میکروویو دارای اثرات منفی تر از مادون قرمز می باشند.

در هر ارگانیسم زنده مکانیزم طوری است که در مقابل انرژی حرارتی ورودی سیستم تنظیم کننده وارد عمل می شود، حال اگر این حرارت بیش از حد توان باشد سبب ایجاد ضایعات و یا زخم و حتی مرگ ارگانیسم را دارد که اشعه میکروویو دارای چنین گرمایی است.

عدسی چشم و بیضه ها بیش از هر عضوی در مقابل گرمای شدید آسیب پذیر هستند.

علاوه بر اثرات حرارتی، اثرات غیرحرارتی نیز ممکن است به وجود بیاید که به پدیده پیچیده فیزیکی شیمیایی بستگی دارد که اثرات و مشخصات آن هنوز به صورت تجربی مورد بررسی قرار نگرفته است.

براساس اطلاعاتی که تاکنون به دست آمده است تعداد ضایعاتی که بر اثر تابش زیاده از حد میکروویو به وجود می‎آید عبارتند از:

- آسیب دیدن عدسی چشم

- آسیب دیدن غده تناسلی در مرد (ایجاد اختلال در اسپرماتوزئیدها و نامتعادل شدن هورمون ها)

- ازدیاد لنفوسیت ها در خون

- ظهور اختلالات نوروتیک

حال برای کاهش این اثرات مخرب باید به طریق زیر عمل کرد:

اگر یک موج الکترومغناطیسی به فصل مشترک بین دو محیط مادی که مشخصات الکترومغناطیسی متفاوتی دارند برخورد نماید، بخشی از انرژی این موج منعکس شده و قسمت دیگر آن وارد جسم دوم می‎شود. حال اگر جسم دوم قابلیت جذب انرژی را داشته باشد، موج قسمتی از انرژی خود را به آن داده و به تدریج تحلیل می رود. انرژی انتقالی بصورت مقابل کاهش می یابد.

که S0 عبارت است از شدت انرژی موج تابش (z=0). عمق نفوذ می‎باشد و برابر است با فصل مشترک تا محلی که میدان الکترومغناطیسی به حدود 37 درصد و مقدار انرژی به حد کمتر از 14 درصد، که در مقایسه با مقادیر آن‌ها در هنگام برخورد کاهش یافته است.

عمق نفوذ اشعه طبق رابطه پیچیده با فرکانس موج نسبت عکس دارد و در بافت بیولوژیکی که آب و الکترولیت‌ها و مولکول‌های گوناگون هستند. عمق نفوذ اشعه با توجه به مقدار آبی که در خود بافت وجود دارد اندکی متفاوت است به طور کلی، برای انرژی یکسان برای موج تابش، هر چه فرکانس کمتر باشد، یعنی طول موج آن بزرگتر است و عمق نفوذ بیشتر خواهد بود.

در کل میکرویوهای که مصارف خانگی برای پخت دارند مقدار میانگین چگالی توانشان در فاصله 5 سانتی‌متری سطح خارجی دستگاه نبایستی از 50 بیشتر باشد. البته در رستوران‌ها و دیگر اماکن غذاخوری عمومی، با توجه به مقدار تابش زیاد، کارگران آن‌ها را می‌توان در گروه کارگران اشعه دیده دسته‌بندی کرد.

- مواد قابل استفاده در میکروویو

همانطور که گفته شد موادی که قدرت عبور دادن این امواج را دارند برای برای استفاده در آن مناسب هستند از جمله مواد پلاستیکی و مواد پیرکس.

البته قابل ذکر است که مواد پلاستیکی که در برابر گرما زیاد مقاوم نیستند نباید استفاده نمود.

استفاده کردن از ظروف فلزی یا فویل‌های آلومینیومی در داخل میکرویو بسیار خطرناک می‌باشد زیرا این مواد اشعه را منعکس کرده و باعث ایجاد جرقه و آتش‌سوزی می‌شوند.

محدودیت‌های میکرویو:

1- ضعیف بودن تکنولوژی اندازه‌گیری درجه حرارت

2- نامشخص بودن نقطه پایان پخت به علت عدم امکان نمونه‌گیری در حین فرآیند

3- عدم امکان سرخ کردن غذا (به علت نفوذ امواج در عمق ماده غذایی)

4- امکان غیرفعال نشدن میکروارگانیسم‌های بیماری‌زا در بعضی فرآورده‌ها

5- عدم انجام واکنش‌های شیمیایی کند و مطلوب در کاربرد میکرویو چون زمان پخت کوتاه است. تغییرات شیمیایی که در برخی غذاها اهمیت دارد رخ نمی‌دهد.

نظر FDA در مورد میکرویو اُون:

سازمان غذا و دارو (FDA) که وظیفه نظارت بر روی غذاها و داروهای ارائه شده به جامعه را از نظر حفظ سلامتی دارد، معتقد است که ماکرویوهایی که بعد از اکتبر 1971 وارد بازار شدند دارای اشعه‌هایی با استاندارد بالاتر می‌باشد و از نظر FDA متناقض با اجاق سنتی نیستند و دارای حرارت کافی برای کشتن میکروب‌ها می‌باشند و اگر از روی راهنمای پخت آنها غذا پخته شود. هیچگونه مشکلی ایجاد نمی‌نماید FDA همچنین با استناد به تحقیقات مختلف مزایای زیر را برای غذاهای پخته شده در میکروویو بیان می‌کند.

1- حفظ ویتامین C بیشتر از روش‌های دیگر

2- حفظ پروتئین بیشتر از روش سنتی، بخصوص پروتئین‌های گیاهی مثل سویا، به دلیل اکسیداسیون کم (طبق تحقیقات Borcher).

3- کاهش چربی خام و کلسترول که از نظر تغذیه‌ای حائز اهمیت است.

4- در خشک کردن با میکروویو کربوهیدرات‌ها بیشتر حفظ می‌شوند.

طبق تحقیقات مشخص شده است که پختن بعضی مواد غذایی به هر روشی، مقداری از مواد مغذی آنها به خصوص ویتامین‌های گروه B را می‌کاهد. حال در پخت به روش میکرویو کاهش ویتامین‌های B مقداری بیشتر از روش سنتی است. اما این مقدار در اکثر موارد قابل چشم‌پوشی است. آنچه طی تحقیقات مهم تلقی شده این است که در استفاده از ماکرویو اون دقت لازم به عمل آید. 1- بطوریکه زمان پخت از روی بروشورها کاملاً‌ درست تنظیم گردد.

5- غیرقابل استفاده برای اشخاصی که دارای pace makers (دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب) هستند. (بیمارانی که تحت هر شرایطی در ارتباط با میکروویوها یا امواج رادیویی می‌باشند باید با پزشک خود مشورت کنند. زیرا برای آنها استفاده از اجاق‌‌های میکروویو بسیار خطرناک است. برای اینکه شیوه کار دستگاه تنظیم کننده الکتریکی است و برخورد با هر اشعه‌ای که منشأ الکتریکی دارد می‌تواند ایجاد اختلال در کار دستگاه تنظیم کننده شود و اطلاعات اشتباه به مولکول‌های قلب بفرستند).


مقاله بررسی میدان مغناطیسی زمین

مقاله بررسی میدان مغناطیسی زمین در 19 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم پایه
بازدید ها 51
فرمت فایل doc
حجم فایل 78 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 19
مقاله بررسی میدان مغناطیسی زمین

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

مقاله بررسی میدان مغناطیسی زمین در 19 صفحه ورد قابل ویرایش


مقدمه

پس از پایان جنگ جهانی دوم، دولتها برای جبران خسارت جنگ روی به منابع طبیعی آوردند با شروع جنگ سرد مکتشفان بدنبال منابع مطمئن در کشورهای نزدیک آمریکا بودند که کانادا بهترین کشور بود هم از نظر وسعت و هم از نظر منابع معدنی.

فلزات پایه مانند مس، سرب، روی و نیکل، از طرفی شرایط بد آب و هوایی از قبیل سرمای زیاد و یخبندان در قسمتی از سال اکتشافی را سخت می کرد و مهمترین عامل فاکتور زمان بود که تأخیر در هر مرحله باعث موکول شدن ادامه عملیات به فصل بعدی شود از طرفی روشهای کند ژئوفیزیکی نیز به این تأخیر کمک می کرد.

ژئوفیزیک به دلیل ویژگیهایی که دارد کم هزینه بودن و بیشترین سرعت بهترین راه برای برداشت بود اما متدهای گراویتی بدلیل دیگر مشکلات کنار گذاشته شد و روشهای قدیمی مغناطیس بدلیل وجود منبع میدان، وجود الکترود و تفسیر پیچیده کمتر استفاده شد. همین عوامل بعدها باعث توسعه روشهای ژئوفیزیکی شد، اولین تلاش برای استفاده از هواپیما در برداشت های EM توسط (1946) Hans land berg و این سیستم شامل 2 سیم پیچ که در کابین هلیکوپتر می‎باشد و تنها برای توده های مدفون در عمق 5 متری می‎باشد.

از طرفی با روی کار آمدن کامپیوتر سرعت و دقت محاسبات پیچیده این روش به عنوان سریعترین و بهترین روش بکار گرفته شد.

نیاز به کشف توده های عمیق باعث شد تا پس از دهه 1970 مطالعات و طراحی هایی در این زمینه صورت بگیرد. در این مسیر موفقیتهای (INPUT) (Induced Pulse Transient) (القا پالس زودگذر) چشمگیر بوده در دهه 1980 عمده شرکتهای معدنی بدنبال اکتشاف طلا بودند. در هر حال نیاز اورانیوم و فلزات پایه در نیمه دهه 1980 باعث شد روشهای اکتشاف عمیق استفاده شود شرکتهای Spectrem , Questem , Geotem در سال 1990 اقدام به ارائه این خدمات کردند.

فصل سوم

مبانی مغناطیس سنجی و تئوری

مقدمه:

میدان مغناطیسی زمین از دیرباز نظر محققان را به خود جلب کرده بود. همیشه این حقیقت که سوزن مغناطیسی شده آویزان از نخ همیشه در یک راستا قرار می‎گیرد دانشمندان را به فکر وامی داشت. تا اینکه ژیلبرت نظریه خود را حدود سه قرن پیش مبنی بر اینکه زمین مانند یک مغناطیس بزرگ و تا اندازه ای بی قاعده عمل می‌کند. این نظریه به همراه نظریه نیوتن در مورد گرانش را می‎توان پایه های ژئوفیزیک دانست. در واقع به کمک ژئوفیزیک می‎توان کانسار مدفون در زمین را با اطمینان مدلسازی کرد.

مطالعات ژئوفیزیکی بر مبنای خاصیت فیزیکی مورد اندازه گیری به دو دسته کلی تقسیم می‎شوند. روشهایی که میدانهای طبیعی زمین را اندازه گیری می‌کنند (روشهای استاتیک) که عبارتند از روشهای ثقل سنجی، مغناطیسی سنجی، تلوریک، پتانسیل خودزا و رادیومتری و روشهایی که از میدانهای مصنوعی ایجاد شده استفاده می‌کنند (روشهای دینامیک) که شامل دو دسته مهم می باشند. روشهای الکتریکی و روشهای لرزه نگاری، روشهای استاتیک نسبت به روشهای دینامیک سریع و کم خرج هستند و عموماً در اکتشاف نیمه تفصیلی و شناسایی ساختمانی زمین شناسی استفاده می‎شوند و بیشتر اطلاعات کیفی بدست می دهند. در روشهای دینامیکی با مطالعه تغییرات میدان مصنوعی ایجاد شده در اثر حضور مواد مختلف می‎توان آنالیزهای بهتر و مشخص تری همراه با تفسیرهای کمی و کیفی انجام داد. روشهای دینامیک اغلب وقت گیر و پرهزینه هستند ولی تجارب علمی و نتایج بدست آمده، کاربرد موفقیت آمیز این روشها را ثابت کرده است.

3-1-2- میدان مغناطیسی زمین

شکل میدان مغناطیسی در سطح زمین بطور تقریب معادل شکلی است که با قرار دادن یک آهنربا کوچک ولی پرقدرت در مرکز زمین بوجود می‎آید به شرط آنکه قطب شمال مغناطیسی این آهنربا رو به جنوب بوده و نسبت به محور چرخش زمین مایل باشد. اگر میدان کاملاً منظم بود، خطوط نیرو در قطب محور مغناطیسی قائم و در استوای مغناطیسی افقی می بود. استوای مغناطیسی دایرة عظیمه ای است که نسبت به استوای واقعی مایل است. (به شکل زیر توجه شود.)

3-1-3- مفاهیم اصلی مغناطیس

3-1-3-1- نیروی مغناطیسی

رابطه نیروی مغناطیسی از قانون کولن برای قطبهای مغناطیسی بدست آمده و نمادگذاری آن تقریباً شبیه قانون نیوتن درباره نیروی گرانی است. این رابطه بدین صورت است:

(3-1)

F نیروی وارد بر m2 بر حسب دین، r فاصلة قطبها برحسب سانتیمتر و جهت نیرو از m1 ، m2 است. قطب ها خودشان مجازیند، زیرا نمی توانند بصورت مجزا وجود داشته باشند و فقط به صورت زوج ظاهر می‎شوند. تراوایی مغناطیسی است که کمیتی بدون بعد بوده و مقدار آن در خلاء دقیقاً برابر او در هوا نیز عملاً مساوی 1 است.

اگر دو قطب m2 , m1 هر یک به شدت یک emu در خلأ (emu ، واحد قطب مغناطیسی در سیستم تcgs) در فاصله یک سانتیمتری از یکدیگر قرار گیرند. نیروی بین آنها برابر یک دین است، برخلاف حالت گرانی که در آن نیرو همیشه ربایشی است، نیروی ایستا مغناطیسی موقعی ربایشی است که علامت قطبها مخالف یکدیگر باشند و زمانی رانشی است که علامتها یکسان باشند. براساس قرارداد قطبی که به سوی قطب شمال مغناطیسی زمین جذب شود (شمالجو) قطب مثبت و قطبی که به سوی قطب جنوب مغناطیسی زمین جذب شود، قطب منفی جنوبجو است.

3-1-3-2- قدرت میدان مغناطیسی

قدرت میدان مغناطیسی، نیروی وارد بر واحد قطب می‎باشد.

(3-2)

که در آن یک قطب مجازی در یک نقطه از فضا است. در سیستم cgs، H بر حسب ارستد، یعنی دین بر واحد قطب بیان می‎شود.


3-1-3-3- گشتاور مغناطیسی

قطبهای مغناطیسی همیشه به صورت زوج وجود دارند. جوهر اصلی مغناطیسی، دو قطبی مغناطیسی است. دو قطب با قدرت های +m و -m را فاصله l از یکدیگر جدا می‌کند، در این صورت گشتاور مغناطیسی چنین تعریف می شود:

(3-3)

گشتاور مغناطیسی برداری در جهت بردار واحد از قطب منفی به سوی قطب مثبت است.

3-1-3-4- شدت مغناطیدگی

یک جسم مغناطیسی در یک میدان مغناطیسی خارجی در اثر القا مغناطیده می‎شود. شدت مغناطیدگی متناسب با قدرت میدان و جهت آن جهت میدان است و طبق تعریف عبارت است از گشتاور مغناطیسی در واحد حجم، یعنی

(4-3)

در عمل این مغناطیدگی به حدی است که قطبهای مواد مغناطیسی را به خط می‌کند. بدین علت I اغلب قطبش مغناطیسی نامیده می‎شود.

3-1-3-5- خودپذیری مغناطیسی

درجه مغناطیدگی جسم را خودپذیری مغناطیسی آن مشخص می‎شود و به صورت زیر تعریف می‎شود.

(5-3)

خودپذیری، پارامتری اساسی در کاوشهای مغناطیسی است، زیرا پاسخ مغناطیسی سنگها و کانیها را مقدار ماده مغناطیسی داخل آنها تعیین می‌کند و مقدار K در ماده مغناطیسی خیلی بیشتر از خود سنگها و کانیها است.

3-1-3-6- القای مغناطیسی

چنانچه جسم مغناطیسی در میدان خارجی H قرار گیرد، قطبهای داخلی آن در اثر میدان H کم و بیش در یک خط قرار می گیرند و خود میدان H را بوجود می آورند. این میدان باعث افزایش میدان کل در داخل جسم می‎شود. این میدان اضافی به شدت مغناطیسی بستگی دارد. طبق تعریف، القای مغناطیسی، B ، میدان کل در داخل جسم است که می‎تواند به صورت زیر نوشته شود.

-1-5- بی هنجاریهای مغناطیسی محلی توضیح بیشتر

تغییرات عمده محلی و منطقه ای به جز تغییرات زمانی مربوط به میدان مغناطیسی زمین در نتیجه محتوای کافی مغناطیسی نزدیک به سطح است. مقدار این بی هنجاریها اغلب کم و بیش زیاد است و گاهی حتی به دو برابر میدان اصلی نیز می رسد. مرز پایان این بی هنجاریها نقطه کوری می‎باشد. بنابراین این بی هنجاریها به عوامل نزدیک سطح زمین مربوط هستند.

هدف از کاوشهای مغناطیسی پیدا کردن بی هنجاریهای مغناطیسی محلی در نقاطی است که در خور توجه باشند. این بی هنجاریها می‎توانند مرتبط با نهشته های کانساری مورد تجسس در یک منطقه اکتشافی باشند.

استفاده از ایربرن در مطالعات ژئوفیزیکی

امروزه با توجه به پیشرفت تکنولوژی و نیاز به هر چه سریع تر انجام دادن پروژه های اکتشافی بدلیل شرایط نامطلوب برداشت در فیلد، هزینه گروه اکتشاف، شرایط نامطلوب آب هوایی در فصول مختلف دلایل مهمی برای ارتقاء برداشتهای ژئوفیزیکی هستند که مکتشفان به دنبال راههایی هستند تا برداشت در زمان کمتر و با هزینه کمتر و دقت بالاتر انجام شود و در این راه در زمینه بهینه سازی پروژه های ژئوفیزیکی ایربرن (مغناطیس هوابرد) یکی از مهمترین ابزارها در دست مکتشفین و از طرفی روی کار آمدن نرم افزارهای دقیق تفسیر و تصحیح داده های مغناطیسی نیز باعث افزایش سرعت و دقت تصحیحات مختلف می شود.


مقاله بررسی موانع فرهنگی ارتقاء شغلی زنان

مقاله بررسی موانع فرهنگی ارتقاء شغلی زنان در 28 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 7
فرمت فایل doc
حجم فایل 60 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 28
مقاله بررسی موانع فرهنگی ارتقاء شغلی زنان

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

مقاله بررسی موانع فرهنگی ارتقاء شغلی زنان در 28 صفحه ورد قابل ویرایش

چکیده

با وجود آنکه زنان نیمی از جمعیت فعال جهان را تشکیل می دهند، اما از آنها به طور مساوی در اداره امور سازمانها استفاده نمی‌شود. البته در سالهای اخیر حضور زنان در محیط کار چشم‌گیرتر شده است وروز به روز بر تعداد آنها افزوده می‌شود، اما میزان پیشرفت آنها در مشاغل سطوح بالا متناسب با تعداد آنها در سازمانها نیست. زنان در محیط کار با مسایلی نظیر تبعیض شغلی روبرو هستند و پیش داوری هایی که نسبت به آنها وجود دارد از نگرش های فرهنگی جامعه ناشی می‌شود. زنان یکی از سرمایه های مهم و پرارزش کشورهای جهان بویژه در کشورهای درحال توسعه هستند. رهبران سازمانها باید بدانند که برای پاسخ به بازار متغیر مشتریان و رقابت بین‌المللی باید از استعداد زنان و مردان متخصص در همه سطوح استفاده کنند.

این مقاله مسایلی را در مورد اشتغال زنان در روند توسعه، فضای فرهنگی حاکم بر اشتغال زنان، موانع فرهنگی و نگرش موجود در اشتغال زنان را بیان کرده و همچنین پیشنهادهایی برای هموار شدن زمینه اشتغال زنان ارایه می‌دهد.


مقدمه

هرگز در تاریخ به اندازه امروز توافق در مورد اینکه مهمترین پیشتاز توسعه، مشارکت همه انسانهاست، وجود نداشته است و برای رسیدن به این نقطه راه درازی پیموده شده است. در این میان زنان چون مردان به عنوان منابع ارزشمند سازمانی در توسعه پیشرفت جامعه خود نقش تعیین کننده ای دارند. زنان ومردان به همراه هم قادرند تا جامعه و کشور را در مسیر رشد و توسعه قرار دهند و از نیروهای خود، به گونه ای هم افزا جامعه را بهره مند سازند. جوامعی که توانسته اند با تفکر راهبردی موفق به تدوین قوانینی برای بهره برداری از اندیشه های خلاق و قدرت سازندگی زنان بشوند و در واگذاری فرصت برای ابراز شایستگی و لیاقت به کلیه شهروندان اعم از زن و مرد، مساوات را رعایت کنند، بیش از سایر جوامع پیشرفت کرده‌اند. ( الوانی،ضرغامی‌فرد، 1380،2)

زنان نیمی از جمعیت فعال جهان را تشکیل می دهند . تخمین های آماری نشان می دهد که 60 درصد از افزایش نیروی کار در دهه آینده را زنان تشکیل خواهند داد. از سال 1970 تعداد زنان در مشاغل اجرایی، اداری و مدیریتی به طور چشمگیر افزایش یافته اما نسبت زنانی که در سطوح بالای شغلی به کار گرفته می‌شوند، هنوز پایین است.

در ایران نیز طبق سرشماری مرکز ایران در سال 1355، نرخ مشارکت زنان 9/13 درصد بوده است. این رقم در سال 1365 به 2/8 درصد کاهش یافته است و در سال 1375 به نرخ 1/9 درصد افزایش یافته است. زنان مدیر و کارمندان رده بالای سازمان در سال 1370 معادل 1533 نفر بودند که در سال 1375 به 41420 نفر رسیده است هر چند این رقم نشان دهنده افزایش تعداد زنان در پست‌های مدیریتی است اما در مقایسه با تعداد شاغلان زن رقم ناچیزی است. ( جزئی ،1380، 70)

اشتغال زنان در روند توسعه:

درگزارش های توسعه انسانی سازمان ملل نوشته شده که زنان بهره وری بسیار کمی را از منافع توسعه داشته‌اند. اگر چه نیمی از جمعیت دنیا را تشکیل می دهند ولی سهم آنان در جمعیت فعال اقتصادی حدود سی درصد و در برخی از کشورهای بسیار کم تر از این رقم برآورد می شود و اضافه می کنند که در کشورهای در حال توسعه زنان فرصت های شغلی کمتری داشته و غالباً در بخش غیررسمی بدون هیچ گونه دستمزدی به کار مشغول هستند. زنان وقتی هم که در بخش رسمی شاغل می شوند دستمزد کمتری نسبت به مردان به آنان پرداخته می شود و امکان خود اشتغالی زنان نیز به دلیل عدم دسترسی به نهادهای مورد نیاز محدود است. آنان ساعت طولانی تری نسبت به مردان کار می کنند ولی نتیجه کارشان محاسبه نمی شود و در واقع زنان در آمارهای ملی کشورهای در حال توسعه گم شده اند( عبداللهی ،1381، 188)

در دو دهه اخیر تحولات چشم‌گیری در این مورد رخ داده است و کاهش نابرابری های جنسیتی جزء جدایی ناپذیر فرایند توسعه شده است و یکی از مهمترین تحولات، تغییر در دیدگاه حاکم نسبت به زنان در این فرایند می‌باشد.

تقریباً در سالهای پیش از 1975 در جهت کمک به جمعیت زنان، بیشتر مسایل رفاهی مطرح می‌گردید و تمامی تلاش ها در جهت فراهم نمودن امکاناتی برای تامین حمایت از طریق اجرای پروژه های کوچک و برآورده نمودن مهمترین نیازهای اساسی آنها بود. در سالهای اخیر این دیدگاه به نگرش جدیدتری متحول شده است. در این نگرش زن تنها دریافت کننده کمک ها نیست بلکه خود تولید کننده، مشارکت کننده و در عین حال برخوردار شونده از امکانات بدست آمده در فرایند توسعه نیز می‌باشند. (شادی طلب، 1381، 175)

فضای فرهنگی حاکم بر اشتغال زنان:

تجربیات چند دهه گذشته در کشورهای کم توسعه، ثابت کرده است که در فرآیند توسعه آمادگی فضای فرهنگی نه تنها برای پذیرش تغییرات برون زا ضروری است بلکه خود مهمترین عامل برای زمینه سازی تغییرات درون زا در همه بخش های اجتماعی و اقتصادی می‌باشد.

شاید در برخی از تغییرات بسیار سطحی و کوتاه مدت بتوان از عوامل فرهنگی چشم پوشی نمود ولی به طور یقین در چشم انداز بلندمدت و تحولات ریشه ای و همه جانبه در پایگاه اجتماعی- اقتصادی زنان، فضای فرهنگی حاکم بر اشتغال زنان نقش بسیار اساسی و زیربنایی دارد.

(شادی طلب، 1381،176)

بررسی ها و نظرسنجی های انجام شده توسط مرکز سنجش برنامه های صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در سالهای 74-1372 از مردم تهران در خصوص اشتغال زنان نشان می دهد که 5/66 درصد معتقد بودند که مهمترین وظیفه زن خانه داری است. در خصوص وزیر شدن زنان 33 درصد پاسخ گویان کاملاً‌ مخالف و یا مخالف و معتقد بودند که زنان به دلیل مشکلات و ویژگی‌های خاص برای پست وزارت مناسب نیستند. در این میان، مردان بیش از زنان با وزیر شدن زنان مخالف بودند( مرکز سنجش برنامه‌ای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و نظرسنجی درباره اشتغال زنان 74-1372)

در مورد فواید اشتغال برای خود زنان و برای خانواده آنان یافته های تحقیقاتی نشان می‌دهد که مساله اقتصادی درتأمین بخشی از هزینه‌های خانواده، 81 درصد و استقلال مالی برای زنان 57 درصد بیشترین سهم راداشته است و نزدیک به 34 درصد به بهبود پایگاه اجتماعی خود در جامعه و 8 درصد به تاثیرآن در امور فرهنگی و اجتماعی خانواده اشاره داشته‌اند.

و به طور خلاصه عامل اقتصادی در اشتغال زنان، واجد بیشترین اهمیت است ولی فرهنگ رایج و پذیرفته شده در جامعه نظرات خاصی نسبت به اشتغال زنان داشته و طبق پاسخ‌های ارایه شده براین باور است که در صورت عدم موافقت شوهر با کار زن، حتی در صورت تمایل زن به ادامه کار، او باید از کار خود چشم‌پوشی کند.( شادی طلب ،1381، 179)

موانع فرهنگی و نگرشی موجود در اشتغال زنان:

الف ) موانع فرهنگی:

یکی از موانع فرهنگی مهم که برای اولین بار توسط مجله وال استریت در سال 1986 مطرح شد اصطلاح سقف شیشه ای Glass ceiling است. این واژه برای توصیف موانع نامرئی ناشی از تعصب های مسئولان و سازمانها علیه زنان شکل گرفت. موانعی که در عمل زنان را از دستیابی به فرصت‌های برابر استخدامی و حقوق و دستمزد باز می‌داشت. بنا به تعریف اداره کار ایالات متحده، سقف شیشه‌ای حاکی از نگرش‌های آمیخته به تعصبی است که زنان را از پیمودن به مدارج عالی در یک سازمان باز می‌دارد.

سقف شیشه ای نتیجه اسطوره ها و برداشت‌های مشترک است. بعضی از این برداشتهای پذیرفته شده توسط عموم به شرح زیر است:

زنان توانایی کافی برای کار را ندارند.
مردان ویژگی‌هایی دارند که آنها را برای تصدی مقامهای رهبری مناسب‌تر می‌سازد.
زنان تجربه کافی برای پذیرفتن مقامات رهبری ندارند.
زنان قادر به انجام امور فنی و دشوار نیستند. (united Nation – women,1955,45)

در ایران نیز هر چند در برخورداری از فرصت‌های برابر اشتغال در برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی تاکید شده است اما در عمل شاهد نگرش‌های تبعیض آمیز و به تبع آن تصمیم‌گیری‌های تبعیض آمیز نسبت به زنان شاغل هستیم. اصطلاح سقف شیشه‌ای گر چه برای اولین بار در امریکا شکل گرفت ولی در شرایط کنونی این واقعیت قابل تفهیم به تمام موقعیت‌هایی است که زنان در عمل برای رسیدن به مشاغل سطوح بالا با آن روبرو هستند. مفروضاتی مانند اینکه زنان در شرایط بحرانی بسیار احساساتی تصمیم می‌گیرند و منطقی نیستند و .. مسایل کلیشه‌ای هستند که از توجه عادلانه به شرایط احراز فردی جلوگیری کرده است. (جزنی،1380،71)‌

ب ) موانع نگرشی:

زنان مانند مردان در مورد مسیر شغلی شان جدی نیستند، و خانواده برای آنها در اولویت قرار دارد.
اگر یک زن در مقام در مقام ارشد شکست بخورد، پس نباید هیچ زنی را در مقام مشابه قرار داد.
سازمانها زنان را برای شکست خوردن نمی‌خواهند پس ریسک استخدام و ارتقای آنها را قبول نمی‌کنند. (منبع : اینترنت)

پیشنهادهایی برای هموار شدن زمینه اشتغال زنان:

1. شکستن سقف شیشه‌ای : بهترین راه برای شکستن سقف شیشه‌ای آموزش و شکستن چارچوب باورهای سنتی در رابطه با شغل های زنان و تقویت خودباوری زنان می‌باشد. سازمان بین‌المللی کار، برای شکست سقف شیشه‌ای توصیه‌هایی ارایه کرده است که بعضی از آنها به شرح زیر می‌باشد:

آموزش، ایجاد شبکه‌های ارتباطی، اتخاذ سیاست های سازگار با مصالح خانوادگی، اصلاح قوانین استخدامی، پرداخت‌های مساوی برای مشاغل مشابه، افزایش آگاهی عمومی نسبت به نقش وسهم اقتصادی رو به رشد زنان( منبع اینترنت)

2. افزایش مشارکت زنان در جامعه از طریق تشکیل سازمانهای غیردولتی (NGO).

3. یکی از اقداماتی که هم‌اکنون در دنیا برای فراهم‌آوردن زمینه مناسب برای فعالیت زنان مورد توجه قرار گرفته است بحث سازمان «دوستدار خانواده» Friendly organization است . ساختار این سازمانها به گونه‌ای است که زنان شاغل بتوانند حافظ کیان خانواده خود نیز باشند.در نظر گرفتن امکاناتی چون ساعات کار شناور، محلهای کار غیرمتمرکز تهیه امکانات مهد کودک و .. از جمله تمهیداتی است که در این سازمانها پیش‌بینی می‌شود.

نتیجه‌گیری:

تعداد زنان در سالهای اخیر در محیط کار رو به افزایش است اما اشتغال زنان در جامعه ما هنوز با موانع فراوانی از جمله موانع فرهنگی و نگرشی رو به رو است.

و رسیدن به اهداف هر سازمان و در نهایت رسیدن به توسعه اقتصادی و اجتماعی هر کشوری ، در گروه استفاده بهینه از نیروی انسانی آن می‌باشد. سازمانها باید از زنان و مردان متخصص به دور از تعصبات فرهنگی، به شکل صحیحی استفاده کرده و سقف شیشه ای را از میان بر دارند. و اشتغال زنان نیازمند تغییر رفتار و نگرش هاست و هم زنان باید با اعتماد به نفس بیشتری در محیط جامعه وسازمان ظاهر شوند و روز به روز به توانمندی های خود بیفزایند.

منابع و ماخذ :

الوانی، مهدی. ضرغامی فرد، مژگان. “موفقیت زنان در کار راهه مدیریتی” ، نشریه مدیریت دولتی، شماره 54و53، 1380.
جزنی، نسرین. “سقف شیشه‌ای مانع رشد زنان”، مجله تدبیر، شماره 95، 1380.
شادی طلب، ژاله. “ توسعه و چالش‌های زنان ایران”، نشر قطره، 1381
مرکز سنجش برنامه‌ای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و نظرسنجی درباره اشتغال زنان، 74-1372.
عبداللهی، مژگان. “سقف شیشه ای : مانع ارتقای شغلی زنان” فصلنامه مطالعات مدیریت، شماره 36-35، 1381.
http:// www.mnplan.stat. mn. Us/pdf/glass ceiling.pdf: The glass ceiling task force report.
united Nation-women: Loking Beyond. 2000,New york,1995.
Women’s International, Network News,1991.