دانلود تحقیق- مقاله-پروژه-کارآموزی

مرجع کامل خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

دانلود تحقیق- مقاله-پروژه-کارآموزی

مرجع کامل خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

مقاله آنیتا گونزالز و حکایت‌های ناگفته از سال‌های آخر زندگی Jelly Rpll Morton

مقاله آنیتا گونزالز و حکایت‌های ناگفته از سال‌های آخر زندگی Jelly Rpll Morton در 17 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 29 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 17
مقاله آنیتا گونزالز و حکایت‌های ناگفته از سال‌های آخر زندگی Jelly Rpll Morton

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

مقاله آنیتا گونزالز و حکایت‌های ناگفته از سال‌های آخر زندگی Jelly Rpll Morton در 17 صفحه ورد قابل ویرایش


آنیتا گونزالز و حکایت ناگفته از سال‌های آخر زندگی Jelly Roll Morton

جزئیات زیر که بصورت خط برجسته نشان داده شده است در گواهی فوت شماره‌ی 9682 در مرکز کالیفرنیا درج شده است.

این جزئیات واقعیات برهنه‌ای (آشکاری) را از زندگی … Ferdinand Morton که به نام delly Roll بیشتر شناخته شده است بیان می‌کند. او یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌هایی است که تاریخ موسیقی آمریکا از او یاد می‌کند.

در واقع جزئیات درج شده در گواهی فوت او بیانگر هیچ یک از آخرین دست‌آوردهای او که به فرهنگ ملی ما پیش‌کش شده است، از قبیل صدها قطعه‌ی تصنیفی او، سبک پیانو نوازی که او پیش‌گام آن بوده است و حتی دلایلی که او را در نزد موزیسین‌های برجسته محبوب کرده است،‌ نمی‌باشد.

حتی این گواهی فوت اطلاعات نادرستی از بیوگرافی او بیان می‌کند. در واقع تاریخ تولد حقیقی Morton 20 اکتبر 1890 بوده و نام حقیقی پدرش Edward. J Lamothe بوده و در واقع Edward Morton پدر خوانده‌ی او محسوب می‌شده.

آخرین نام درج شده در گواهی فوت به شخص خاصی نسبت داده نمی‌شود اما در واقع Anita Gonzales الهام‌دهنده‌ی حداقل 2 مورد از ساخته‌های Morton بوده است. معدن شیرین (Sweet Anita mine) Anita

تانگوی مشکل Morton به نام Mama, Nita

آنیتا خواهر یکی از نوازندگان پیش‌گام که هم پیانیست، کلارنیست و درامیست بوده، به نام Oliver- Dink- Johnson نسبت داده می‌شود. او از زنان زیبای کریولیه بود که ارتباط او با Morten به سال‌ها قبل (احتمالاً به ابتدای قرن 20)- قبل از ترک مورتون از New orleans برمی‌گردد. آنیتا نیز نقش تأثیرگذاری را در زندگی Morton jazz در کالیفرنیا بعد از جنگ جهانی اول بازی کرد البته آنیتا تنها براساس شواهد مدت اندکی را در آخرین روزهای زندگی Morton با او به سر برده و جزو آخرین افرادی بود که Morton را زنده دیده بود. البته آنیتا در تاریخ به عنوان همسر او معرفی می‌شود اما در حقیقت هیچ‌گاه مدرک ثبت شده‌ای بر این موضوع صحت نمی‌گذارد.

اکثر طرفداران جاز با داستان پیروزی Morton در این سبک آشنایند.

او شهرت و ثروت خود را از رهبری در گروه مشهور Red Hot peppers که در واقع مهیج‌ترین گروه موسیقی در تاریخ موسیقی new orleans بوده مدیون است. Morton هیچ‌گاه شخص شکسته نفسی نبود، او با 1000 دلار در کیف پوش و در هر جیبش مقداری الماس مغرورانه و مدعی این بود که سبک جاز ساخته اوست که این ادعا عادلانه صحیح است. کارت ویزیت او همواره معرفی‌گر او به این گونه بود:

که مبدع سبک‌های جاز و استومپ- Jelly Roll Morton هنرمند شماره‌ی یک در ضبط‌های ویکتور، نویسنده‌ی عالیترین ملودی‌های دنیا.

در طی سال 1920 Morton توانست به موفقیت‌های بی‌وقفه‌ای دست پیدا کند اما این موفقیت‌ها در زمان‌هایی همانطور که با سرعت حاصل می‌شدند با سرعت نیز به شکست منجر می‌شدند در سال 1930 دوران جاز تقریباً به دوران نهایی و انتهایی خود نزدیک می‌شد. ویکتور دیگر قرارداد ضبط Morton را تمدید نکرد و برای اجراهای گروه Red hot peppers هم‌دیگر بلیط‌های آن چنانی رزرو و نمی‌شد در آن زمان بود که این دوران به طور کامل پایان یافت و مکتب جاز کاملاً بسته شد. جاز نوازان بسیاری برای بر سر مقدار دلارهای موجود که مصادف با سقوط جدی اقتصادی آمریکا (Depresion) بود رقابت و مبارزه‌ی شدیدی با یکدیگر می‌نمودند. این وضعیت به جایی رسید که Morton با آخرین الماس نیم قراتی خود که در یکی از دندان‌های جلویی‌اش کار گذاشته بود تنها ماند.

در آن سال او مجبور شد تا تحقیر پیانو نوازی در یکی از شرکت‌های ضبط نامطرح و محقر به نام wingy manone را تحمل کند. از کارهای این دوران او تک‌نوازی پیانو روی قطعه شعر never had no loving که مورد مقبول واقع نشده بود. شرکت wingy در مطرح کردن نام morton، به همانگونه‌ای که خرسندانه نام‌های آرتی شاو، بودی فری‌من و جان کیربی را مطرح می‌نمود، کوتاهی می‌کرد.

شرکت کلمبیا زیرکانه ضبط‌های او را تا 20 سال بعد زمانی که این رکوردها به عنوان ادیسیون مخصوص برای کولکسیونرها در نظر گرفته شدند پذیرا نبود. حال مکتب swing craze بود که به دوران طلایی مورتون فصل پایانی و مؤخره اضافه می‌نمود.

نام مورتون کوچک و ریز زیر نوشته‌های قطعات روی میلیون‌ها رکورد (صفحه) نوشته می‌شد. اما عموم مردم به اعتبارات آهنگساز توجهی نمی‌نمودند. مورتون هیچ‌گاه جبران حقیقی برای عمده‌فروشی آهنگ‌هایش را، بعلت بی‌توافقی بین او و انتشاراتش و محدودیت‌های ضبطی که برای او توسط سازمان ASCAP ایجاد شده بود، کسب نکرد.

مورتون می‌دانست که او بوده که در ایجاد «گروه بزرگ صدا» کمک نموده ولی هیچ‌گاه به چنین اعتباری دست پیدا نکرد. ناامیدانه و تلخ‌وار حتی با کاهش شرایط سلامتی‌اش او موفق شد که در سال 1938 به مدت اندکی دوباره به سطح بیاید و توانست برای برخی از مریدان وفادارش در مسافرخانه‌ای به نام Jungle که کلوب شلوغی بود بر بالای یک رستوران همبرگ‌فروشی در واشنگتون نوازندگی نماید.

شرکت Library of congress باعث شد تا او از مشارکت شرکت ویکتور در سال 1939 صرف‌نظر کرد و به یک مشهوریت کوتاه‌مدت دوباره‌ای دست پیدا کند در این حین شرکت General Recard نیز محتاطانه بسیاری از تک‌نوازی‌های مورتون را روانه‌ی بازار نمود اما بعلت رکود بازار و جفت شدن این روند با نارضایتی و ناپذیرا بودن عموم مردم از آثار، موفقیت‌های او رو به محو شدن می‌رفت. در سال 1945 که هنوز موسیقی در ذهن تولید‌کننده‌ی او حیات داشت، تصمیم گرفت به لوس‌آنجلس تغییر مکان دهد زیرا تصور می‌نمود که می‌تواند سلامتی و جوانی شغلش را در آنجا بازیابد. این تغییر مکان با نوشته‌های آلن لومکس بصورت زیر همراه شد:

آقای جلی‌رول: جلی‌رول بدشانس از دیار New orleans Creole و مبدع جاز.

مورتون سفرش را با ماشین Lincole فرسوده‌اش که با زنجیری کادیلاکش را می‌کشید در پیش گرفت. در بین مسیر مجبور شد به علت بارش سنگین برف ماشین Lincoln‌اش را در ایداهو بگذارد و با کادیلاکش که با انبوهی از البسه و کتاب پر شده بود به راه ادامه دهد.

(مفهومی) نواخته می‌شد.

بسیار باعث تأسف است وقتی می‌شنویم که مورتون آخرین روزهایش را با سختی و غمناکی پشت سر گذاشته بود. او همواره سعی در بیرون کشیدن خود از شرایط تاریکی شهرت می‌کرد و از دست‌یابی به جایگاه واقعی خود در تاریخ مؤثرترین موسیقیدانان ملی از هیچ تلاشی فروگذار نبود. او مردی بود که خود را پایه‌گذار سبک جاز می‌دانست اما به سادگی از ذهن‌ها محو شد.

زمانی که او را در قبرستان کالوری در شرق لوس‌آنجلس دفن می‌کردند تنها نگین دندانش که الماس نیم قراتی بود، دیگر دیده نمی‌شد. افرادی که بدن او را با احترام حمل می‌نمودند کسانی جز اعضای گروه او نبودند و تنها مرد سفید پوستی که در مراسم عزاداری او در کلیسای کاتولیک حضور داشت، دیوید استارت از گروه شرکت ضبط مردان جاز بود. 2 تن از رهبران سیاه‌پوست پیش‌کسوت زمان او به نام‌های لینگتون و لاسن فورد در چنین مراسم عزاداری مهمی غایب بودند. زیرا لینگتون درگیری با کار موزیکال تأثری خود بود و لانس فورد نیز در کاسا مانانا به همراه گروهش اجرا داشت.

قبر مورتون در قسمت سراشیبی چمن‌زار قبرستان قرار دارد و برای مدتی طولانی بی‌نشان و بی‌توجه از ذهن دنیای موسیقی در انزوا قرار گرفت 9 سال بعد تقریباً قبر از رویش علف‌های هرز کاملاً پوشیده شده بود. زیرا مبلغی به قبرستان برای نگهداری از قبر داده نمی‌شد.

در اوایل سال 1940 اعضای گروه «اجتماع جاز» تصمیم به جمع‌آوری پول برای سفارش سنگ قبری مرمرین و مبلغی نیز برای نگهداری قبر، در نظر گرفتند. به این منظور تأتر می‌نارد در بلوار واشنگتون در 30 سپتامبر 1950 برای اجرای کنسرت خیریه رزرو شد.

از خوانندگان بلوز مانند مونه مور داوطلب برای اجرای کنسرت شد. آلبرت نیکلاس، زوتی سینگلتون و جو سولیوان نیز شرکت کردند. جانی لوکاس جوان- نوازنده‌ی ترومپت همچنین اعلام هر گونه خدمتی در این زمینه نمود. برای اطمینان از جمع‌آوری حداقل 60 سنت بلیط ورودی گروه تیل گیت را که برنده‌ی شرکت ضبط چنجر بودند را دعوت به همکاری کردند.

من به همراه باب کریستی که مدیر و معاون SCHJS- برنامه‌ای رادیویی که هفته‌ای اجرا می‌شد- بودیم از این فرصت استفاده کرده و کنسرتی را که پیش رو داشتیم را تبلیغ کردیم. در ابتدا فروش بلیط‌ها به کندی پیش می‌رفت اما در اواسط سپتامبر می‌دانستیم که سالنی پر خواهیم داشت.

آن زمان بود که آنیتا گونزالز وارد صحنه شد. مدیر مرکز رادیو، تلفنی از خانمی دریافت کرد که خود را همسر مورتون معرفی می‌کرد و خواستار این بود که دلیل جمع‌آوری پول برای قبر همسرش را بداند. و از این امر اظهار تأسف و ناراحتی نمود و خواستار قطع چنین برنامه‌ای شد.

گواهی فوت

نام کامل: فردنیاند مورتون

تاریخ مرگ: 10 ژولای 1941

محل مرگ: لس‌آنجلس

دلیل مرگ: انقباض ماهیچه‌ی قلبی (سکته)

محل تولد: نیو اورلانز (لوئیزانا)

تاریخ تولد: 20 ستپامبر 1889

شغل: موسیقیدان

محل کار (استخدام): شرکت ویکتور

نام پدر: ادوارد مورتون

نام میانی (دوشیزگی) مادر: لویس مونه

همسر: آنیتا مورتون


مقاله انواع سقف‌ها

مقاله انواع سقف‌ها در 21 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی عمران
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 123 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 21
مقاله انواع سقف‌ها

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

مقاله انواع سقف‌ها در 21 صفحه ورد قابل ویرایش


سقفها

سقفها به قسمتی از ساختمان اطلاق می شود که برای پوشش و تقسیم طبقات ساختمان از هم ساخته می شود و در صورتیکه حد فاصل بین ساختمان و هوا باشد آنرا بام نامند.

سقفها را بطور کلی به سه دسته بشرح زیر تقسیم می کنند.

1) سقفهای مستوی یا مسطح .

2) سقفهای شیب دار.

3) سقفهای کاذب.

سقفهای مسطح یا مستوی
این سقفها را بر حسب نوع مصالح مصرفی بشرح زیر تقسیم می نمایند.

الف) سقفهای مستوی چوبی

ب) سقفهای مستوی آجری
ج)سقفها مستوی بتنی
الف) سقفهای مستوی چوبی

سقفهای مسطح چوبی را بیشتر در ساختمانهای چوبی یا توده ای که نیروها بوسیله دیوارها به پی و زمین منتقل می شوندو همچنین در نقاطی که چوب ارزان و فراوان است ساخته می شود.

پس از ساختن دیوارها که غالبا از آجر یا سنگ و گاهی از خشت خام است ،سقف را به کمک تیرهای چوبی گرد که دو سر آنها به فواصل معین بر روی دیوار قرار گرفته و روی آنها تخته کوبی می کنند ، می سازند.

نوع بهتر سقفهای فوق به این ترتیب است که پس از تیر ریزی روی آنها را با تخته های نسبتا منظم و درز بندی شده پوشانده و سپس یک لایه حصیر یا نی بافته شده روی آنها می کشند و سپس کف سازی می کنند .

گاهی اگر تخته های پوشش قطور و نسبتا طولانی باشند و دقت کافی در نصب آنها بعمل آمده باشد همان را بعنوان سقف و کف استفاده می کنند.
سقفهای مستوی آجری

ساده ترین سقفهای مستوی آجری سقف ضربی معمولی است که به کمک تیرآهن پوشش که بر حسب دهانه و بارهای وارده و هم چنین فاصله آنها از یکدیگر محاسبه می شوند روی دیوارهای طرفین و یا به تیرآهنهای قویتر، که پل نامیده می شوند ، اتصال و نصب میکنند. سپس بین انها را با طاق های ضربی آجری می پوشانند. فاصله تیرآهن ها را بین 80 تا 120 سانتیمتر میگیرند(معمولا یک متر )

در ساختن سقفهای فولادی آجری نکات زیر را باید در نظر گرفت:
1)ضد زنگ نمودن تیرآهن های پوششی

2) قرار دادن زیر سری برای تیرآهن ها

3)نصب میل مهار

4) آماده کردن سقف برای کف سازی

5) نصب توری فلزی


سقفهای آجری مستوی توخالی با تیرآهن

گاهی بجای طاق ضربی معمولی از بلوکهای آجری توخالی که به اشکال مختلف ساخته می شوند، استفاده می کنند و به کمک آجرهای تو خالی فاصله بین تیرآهنها را پوشش می نمایند.

اگر تیرآهن های سقف کوچک و بین نمره های 12 تا 16 باشد از آجرهای مخصوص که در لبه های بالهای تیرآهنها قرار می گیرند استفاده می کنند. آجرهای مجوف را طوری می سازند که اطراف بال تیرآهنها را در زیر سقف بپوشانند. تا اندود سقف روی یک جنس قرار گرفته و از ترکها مویی ناشی از غیر هم جنس بودن سقف جلوگیری شود. این گونه سقفها علاوه بر سبکی زیاد و سرعت عمل فوق العاده ساخت ، در مقابل انتقال صوت و حرارت به مراتب مقاوم تر از سقفهای آجری توپر معمولی می باشند و بعلاوه میتوان روی آنها را بلافاصله کف سازی کرد.

سقفهای آجری بدون کمک تیرآهن (سقفهای سفالی )

1) سقفهای سفالی بدون تیرچه های پیش ساخته شده.

این سقفها را به کمک بلوکهای آجری توخالی نسبتا بزرگ و با استفاده از میلگرد و بتن می سازند. اگر سقف مستقیما روی دیوار آجری حمال قرار گیرد بتن ریزی را طوری انجام می دهند که روی دیوار شنازی ادامه داشته باشند.

2) سقفهای سفالی با تیرچه های پیش ساخته



تیرچه های پیش ساخته ممکن است بصورت تمام فولادی ، تمام بتن مسلح (پیش تنیده و یا ساده ) و یا قالبهای سفالی ساخته شوند.

تیرچه های تمام فولادی از قطعات نبشی ، تسمه و یا ورق خم شده نهیه می شوند. تیرچه های فنری راکه معمولا از ورق خم شده تهیه می کنند از دو قسمت فوقانی و تحتانی تشکیل می گردد. اتصال دو قسمت فوقانی و تحتانی با تسمه و یا از خم کردن تیرچه های تمام بتن مسلح را ممکن است ساده و یا بصورت پیش فشرده تهیه کنند. تیرچه های تمام بتن مسلح ساده از تن و میلگرد می سازند. این تیرچه ها از میلگرد خرپایی شکل، و یا در پاره ای موارد از ورق فلزی ، که در بالا و قسمت تحتانی محکم شده است ساخته میشوند.

تیرچه های تمام بتن مسلح پیش فشرده را معمولا از میلگردهای مخصوص با مقاومت زیاد ( در حدود 17500 کیلوگرم بر سانتیمتر مربع ) که در قسمت تحتانی تیرچه قرار داده و می تنند ساخته می شوند. هدف اصلی از پیش فشرده کردن ازدیاد مقاومت کششی بتن و در نتیجه تقلیل ابعاد تیرچه ها و کاهش هزینه است.

تیرچه های با فالبهای سفالی ، که معمولترین نوع از انواع تیرچه های پیش ساخته در ایران است را از بتن و میلگردهایی، که معمولا آجدارند، و یا استفاده از قالبهای سفالی می سازند.

3) استقرار تیرچه ها در محل و نصب بلوکها

پس از انجام زیر سازی و قالبهای لازم تیرچه های حمل شده به کارگاه را بر حسب مورد با دست، قرقره و یا بالابرهای مکانیکی بر روی کار حمل کرده و در محل خود قرار می دهند. تنظیم فاصله تیرچه ها از هم معمولا به کمک بلوک صورت میگیرد. از جوش سر میلگردهای تیرچه ها به تیرآهن های سقف بایر خودداری نمود.

4) تعبین کلاف بتنی

اگر دهانه تیرچه ا چهار متر کمتر باشد احتیاجی به تعبیه کلاف بتنی نیست ولی دهانه های بیش از چهار متر نیاز به کلاف بتنی دارند. برای دهان های بیش از 6 متر دو کلاف عرضی با تقسیمات مساوی نسبت به دهانه باد در نظر گرفته شود. آرماتورهای داخل کلاف بتنی باید حتی المقدور در ناحیه کششی سعنی روی تیرچه ها قرار داد و آنها را به میلگردهای خارجی تیرچه ها وصل نمود.

نصب میلگردها حرارتی

نصب میلگردهای حرارتی ک معمولا از نمره 6 انتخاب می شود آخرین مرحله آماده ساختن سقف قبل از بتن ریزی است در صورتی که آرماتور بالایی تیرچه ها بالاتر و یا همسطح بلوکها باشد میلگردهای حرارتی تنها در جهت عمود بر تیرچه ها قرار می دهند که فاصله آنها از هم نباید بیش از 30 سانتیمتر باشد. فاصله میلگردهای حرارتی از بلوکها تقریبا نصف ضخامت بتن سقف است. منظور اصلی از نصب میلگردهای حرارتی تقسیم فشارو جلوگیری از ترک خوردن مطح بتن سقف در اثر تغییر حجم ناشی از تغییر درجه حرارت و عوامل دیگر است.



سقف کاذب در ساختمانهای بتنی-

در ساختمانهای بتنی موقع قالب بندیدر فاصله ها معین قالب را سوراخ و میله های آهنی به قطر بین 6 تا 10 میلیمتر از سوراخهای تخته ها عبور داده و آنها را به قسمت های آهن بندی بتن بسته یا جوش میدهند و بتن ریزی مینمایند. در موقعیکه بتن خودگیری خود را انجام داد و قالب ها را باز نمودند، میله های مذکور به سقف بطور عمودی آویزان میباشد که بعدا به اندازه دلخواه زیر آن را بوسیله میله آهن یاتخته بندی به یک سطح صاف درآورده، و روی آن را با رابیتز یا نی های بافته شده و یا یونولیت و صفحات ضد صوت یا با یونولیت و صفحات ضد صوت یا با کانتکس سقف سازی مینمایند. فاصله بین سقف کاذب و سقف اصلی که یک فضای آزاد میباشد بیشتر برای محل کانال های تهویه و محل لوله های آب و فاضلاب استفاده میشود.

در بعضی مواقع که بخواهند عایق ضخیم تری داشته باشند از کانتکس ( نی فشرده شده بوسیله دستگاههای مخصوص ) استفاده میکنند برای نصب کانتکس اول آهن سپری را بفاصله معین یعنی اندازه پهنای کانتکس دردیوار نصب و سپس ورقهای کانتکس را روی آن قرار داده و با سیم های نازک محکم می بندند و روی آن را اندود گچ و خاک و سفید کاری می کنند. این نوع سقف سازی را بجای توفال میتوان از آن استفاده کرد. در ساختمانهای قدیم و یا ساختمانهائی که با شیروانه ساخته میشود زیر تیرها را با تخته هائی که بنام توفال میباشد توفال کوبی میکنند.( توفال را از چوبهای گرد میسازند. چوبهای گرد را با اندازه 40 تا 50 سانتیمتر بریده و با تیشه نجاری آن را از راه طول به ورقه های نازکی می شکافند، یعنی باریکه هائی در می آورند که قد آن 40 تا 50 سانتیمتر و عرض آن در حدود 6 الی 7 سانتیمتر و ضخامت آن 10 تا 15 میلیمتر می باشد. دو سرتوفال را از عرض و ضخامت با تیشه نجاری تراشیده ترز و نازک میکنند تا سر توفالها بطور چپ و راست براحتی پهلوی یکدیگر قرار گرفته و با میخهای سنجاقی آنرا به سقف می کوبند.

توفال اگر با اره نجاری بریده شود بشکل تخته میباشد و ملاط روی تخته نمی چسبد اگر هم بچسبد موقتی و پس از خشک شدن میریزد. ولی توفالی که با تیشه نجاری لایه مسکنند چون ناصافی دارد و در ضمن بدنه چوب در موفع لایه شدن ریش ریش می شود سطح ناصاف چوب براحتی به ملاط چسبیده و پس از خشک شدن محکمتر می شود.

فاصله بین توفال ها به طور تقریب 1 تا 2 سانتیمتر می باشد علت فاصله این است که ملاطی به راحتی از میان توفال عبور کرده و قسمتی از ملاط به پشت توفال برسد و گسترش پیدا کند و عمل بندو بست ملاط را به صورت قلاب حفظ نماید.

استفاده از نی بافته

نی را به چند طریق به یکدیگر متصل می کنند. گاهینی ها را دوبه دو (نی گرد ) پهلوئی یکدیگر قرار میدهند و با سیم های نازک می بافند و گاهی تک تک این گونه بافت نی ملاط را بخود جذب نکرده و بسختی نگه میدارد و کار را مشکل مینماد.

برای کار بهتر نی را از طریق بدو نیم مساوی تقسیم کرده و نصفه ها را به یکدیگر متصل میکنند. شکستگی نی ها را به طرف پائین محلی که باید اندود کاری شود نصب و روی آنرا با ملاط پر می کنند. نصفه های نی را برای نگهداری ملاط بسیار مناسب بوده و بهتر از نی گرد ملاط را بخود نگه میدارد.

سقف کاذب در پوشش های تیرآهن و غیره

همانطور که در بالا گفته شد میله های گرد از سقف به طور عمودی آویزان و به فاصله های معین به تیرآهن و یا سقف های دیگر از نصب نموده عمل پوشش را به هر طریق باشد انجام میگیرد. پس از نصب کانال و وسائل مورد احتیاج که باید در پشت سقف کاذب نصب گردد انجام پذیزفت سقف کاذب را شروع و به اتمام میرساند.


مقاله اندازه‌گیری الکتریکی

مقاله اندازه‌گیری الکتریکی در 29 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی الکترونیک و مخابرات
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 1904 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 29
مقاله اندازه‌گیری الکتریکی

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

مقاله اندازه‌گیری الکتریکی در 29 صفحه ورد قابل ویرایش

کنتورهای همگام و همزمان

ساختن کنتور ناهمگام یا ضربه ای (ripple) ، بسیار ساده است، اما به خاطر کار بسیار بالا، محدودیتی در این مورد وجود دارد. این نقطه ضعف، در کنتورهای همگام با راه اندازی مدار دو ضربه ای هماهنگ با ساعت برطرف شده است. لذا دراین کنتور زمان قرار دادن مدار، برابر است با زمان تأخیر انتشار یک مدار دو ضربه ای یک طرفه زمانیکه این کنتور هر مدار دو ضربه ای، همزمان و هماهنگ با ساعت قرار داده شود آن کنتور همگام یا همزمان نامیده می شود.

نمودار مدار کنتور همگام 3 ضربه ای در شکل نشان داده می شود. در این کنتور دو دریچة AND با سه مدار دو ضربه ای T مورد استفاده قرار می گیرد. کلیة مدارهای دو ضربه ای، توسط سیگنال ساعت C به قرار داده می شود. پایانه ورودی T مداد دو ضربه ای A ، با سیگنال سطح بالا تکلمیل می شود، لذا مدار دو ضربه ای A به انتهای هر ضربه (پالس) متصل می شود. ورودی T مدار دو ضربه ای A بالاست و تنها در این مدت، مدار دو ضربه این B متصل می شود. مدار دو ضربه ای C به با دریچه AZ AND تأمین می شود. دریچه AZ AND تنها در زمانیکه خروجی های مدار دو ضربه ای B و دریچه A AND بالا باشند، روشن می شود و تنها در طول این مدت مدار دو ضربه ای C متصل می گردد.





شکل : نمودار مدار کنتور همگام 3 ضربه ای

در ابتدا کلیه مدارهای دو ضربه ای، در صفر تنظیم می شوند، بنابراین خروجی ها عبارتند از: QC Q­B QA = 000 اما تنها در پایان اولین ضربه ای ادواری مدار دو ضربه ای A متصل می شود وخروجی QA از 0 منطقی با 1 منطقی تغییر می‌کند و همچنین دریچه AI AND را نیز روشن می‌کند. این امر هیچ تغییری در وضعیت خروجی مدار دو ضربه ای B و مدار دو ضربه ای C ایجاد نمی کند، زیرا ترمینال های ورودی T مدارها دو ضربه ای C,B قبل از رسیدن اولین ضربه ای ادواری در logic 0 منطقی بودند. بنابر این QC Q­B QA ، 001 می شود، البته پایان اولین ضربه ادواری ترمینال های ورودی T مدارهای دو ضربه ای B,A در ligic 1 هستند. البته قبل از رسیدن دومین ضربة ادواری بنابراین آنها فقط در پایان دومین ضربه ادواری متصل می شوند. لذا دریچه A1 AND خاموش می شود و دریچه AZ خاموش میماند. بنابراین در انتهای دومین دومین ضربه ادواری، خروجی QC Q­B QA 010 می شود. تنها در پایان سومین ضربة ادواری، مدار و ضربه ای A متصل می شود و خروجی آن به logic 1 تغییر می یابد. آن، دریچه A1 AND را روشن می‌کند و همچنین AZ AND نیز روشن می شود زیرا حالا ورودی دریچة AZ AND بالا هستند. لذا فقط در پایان ضربة سوم خروجی=011 QC Q­B QA تنها در پایان چهارمین ضربة ادواری،‌ ورودیهای T کلیة مدارهای دو ضربه ای بالاست بنابراین کلیه مدارهای دو ضربه ای، متصل هستند و خروجی QC Q­B QA از 011 به 100 تغییر می‌کند و همچنین هر دو دریچة A2 , A1 AND را خاموش می‌کند. تنها در پایان پنجمین ضربة ادواری، مدار دو ضربه ای A متصل می شود و خروجی QC Q­B QA ، 101 می شود. این پروسه با هر ضربه ادواری جدید،‌ طبق جدول ادامه می یابد. درست در پایان ضربة هفتم، خروجی هر مدار دو ضربه ای در logic 1 است و درست در پایان ضربة هشتم کلیه مدارهای دو ضربه ای مجدداً تنظیم می شوند و خروجی QC Q­B QA ، 000 می شود این چرخه مجدداً تکرار می گردد.

نکته شایان ذکر در این مدار این است ه درست در پایان هشتمین ضربة ادواری، کلیة مدارهای دو ضربه ای در یک زمان تنظیم مجدد می شوند و لذا نصب کنتور برابر است با زمان تأخیر انتشار هر مدار دو ضربه ای. این امر نشان می‌دهد که کنتور همگام می تواند با سیگنال ادواری فرکانس بالاتر عمل کند و راه اندازی شود.

برخی تفاوتهای جزئی در زمان تأخیر انتشار مدارهای دو ضربه ای و تأخیر ایجاد شده توسط دریچه های AND مورد استفاده در مدار ممکن است،‌موجب انحراف از همگامی شود، اما این انحراف آنقدر اندک و جزئی است که می توان آنرا نادیده گرفت. در این کنتور، دریچه های AND بر خلاف کنتور ناهمگام مورد استفاده قرار می گیرند، لذا می توان گفت که افزایش سرعت با افزایش هزینة سخت افزار حاصل می گردد.

در کنترهای ناهمگام، در زمان رمز گشایی دریچه ها، از آنها استفاده می‌شود، به تأخیر زمانی بین سیگنال ادواری و خروجی، سیگنال های QAبین خروجی QA و خروجی QB و بین خروجی QB و خروجی QC ممکن است در خروجی رمز گشایی دریچه های نقایص جزئی را ایجاد سازد، این نقایص و عیوب جزئی، در خروجی رمز گشایی دریچه ها و تنها به مدت چند نانو ثانیه می شوند و حتی نمی توانند روی اسیلوسکوپ دیده شوند. زمانیکه کنتور تنها برای شمارش ضربات مورد استفاده قرار می گیرد، این نقایص جزئی هیچ مسئله و مشکلی ایجاد نمی کنند، اما زمانیکه رمز گشایی دریچه ها برای حرکت دادن مدارهای منطقی دیگر به کار رود این نقایص ممکن است بواسطه واکنش سریع دستگاه های TTL مورد استفاده در مدارهای منطقی، نتایج نادرستی را ایجاد سازند.

این مسئله نقایص جزئی در کنتور همگام بر طرف شده اند، زیرا در این کنتور کلیة مدارهای دو ضربه ای دریک زمان و هماهنگ با ساعت نصب می شوند و لذا هیچ تأخیر زمانی بین سیگنال های خروجی QC Q­B QA وجود ندارد.


کنتورها یا شمارنده های حلقه ای

در این کنتور، همانطور که از نامشان پیداست، خروجی Q مدار دو ضربه ای و ورودی D مدار دو ضربه ای ردیفی، به طریقی متصل می شود که به شکل یک حلقه به نظر می رسد. نمودار مداری یک کنتور حلقه ای در شکل نشان داده می شود. برای آغاز به کنتور حلقه ای، سیگنال Reset برای کنتور به کار می رود که مدار دو ضربه ای A را از پیش تنظیم می‌کند و مدارهای دو ضربه ای دیگر مجدداً تنظیم می‌کند. حالا خروجی مدار دو ضربه ای برای QA بالاست و خروجی های دیگر، پائین هستند، لذا خروجی 0001 = QC Q­B QA QD حالا قبل از رسیدن ضربة ادواری اول تنها ورودی مدار دو ضربه ای B ، یعنی DB بالاست و کلیة ورودیهای دیگر، پائین هستند. در طول انتقال اولین ضربة ادواری، کلیة سیگنالهای ورودی مدارهای دو ضربه ای به خروجی هایشان منتقل می شوند، لذا خروجی QC Q­B QA QD ، 0010 می شود، طول انتقال دومین ضربة ادواری، مجدداً کلیه سیگنالهای ورودی مدارهای دو ضربه ای به خروجی هایشان منتقل می شوند، لذا خروجی QC Q­B QA QD ،0100 می شود، این امر در مورد ضربة ادواری بعدی ادامه می یابد و سیگنال ضربة بالا،‌ از اولین مدار دو ضربه ای به آخرین مدار دو ضربه ای و از آخرین مدار دو ضربه ای به اولین مدار دو ضربه ای و مجدداً به آخرین مدار دو ضربه ای حرکت می‌کند.

(طبق Truth Table در مورد کنترل حلقه ای).

سری CMOS

1- سری 14000/4000: سری CMOS 4000 ارائه شده توسط CRA و سری COME 4000 ارائه شده توسط Motorola اولین سریهای CMOS بودند در حال حاضر سری 4000 با علامت A 4000 به نام سری معمولی (Convrntional) ارائه می شود. و سری B 4000 با تغییرات پیشرفته نیرو وجود دارد که دارای قابلیتهای جریان خروجی بالاتر بوده و دستگاه نوع buffered نامیده می شود. این سریها، موارد استفاده گسترده ای داشته و دارای کاربردهای بسیاری هستند که در سریهای دیگر قابل دسترس نیستند. نقطه ضعف اصلی این سریها این است که در آنها پین به پین و کاربرد به کابرد سازگار با دستگاههای TTL وجود ندارد.

2- سری C 74: این سری توسط National Semi – Conductor Coporation ارائه شد و پین به پین و کاربرد به کاربرد (تابع به تابع) سازگار با دستگاههای TTL دارای مشابه می باشد. لذا این مورد جایگزین دستگاههای TTL با دستگاههای CMOS معادل را امکانپذیر می سازد. ویژگیهای عملکرد این سری، مثل ویژگیهای سری 4000 می باشد.

3- سری C 54: این سری به سری C 74 شباهت دارد با این استثنا که این دستگاهها می توانند در دماهای بسیاری به کار می روند. این سری معولاً بواسطه هزینه بالاتر به مقاصد بازرگانی مورد استفاده قرار نمی گیرد. این دستگاهها معمولاً دارای کاربردهای نظامی و فضایی هستند.

4- سری HC74 : این سری، شکل پیشرفتة سری C 74 می باشد. زمان تأخیر انتشار این سری در مقایسه با سری C 74 کمتر است، از اینرو این سری می تواند در مورد فرکانس بالاتر مورد استفاده قرار گیرد. سرعت این سری با سرعت سیری LSTTL 74 سازگار است. مزیت دیگر این است که دارای قابلیت جریان خروجی بالاتری می باشد.

5- سری HCT 74: این سری نیز یک سری CMOS سرعت بالاست – تفاوت عمده میان این سری و سری HC74 این است که این سری دارای ولتاژ سازگار با دستگاههای TTL می باشد. لذا این دستگاهها می توانند مستقماً توسط دستگاههای TTL راه اندازی شود.

ویژگیهای سری CMOS

برخی از ویژگیهای عملکردی و عملیاتی سری CMOS به شرح زیر می باشند:

1- ولتاژ منبع : سری 4000 و سری C74 با منبع نیروی 3 تا 15 ولت، و سری
HC 74 و HCT74 با منبع 2 تا 6 ولت عمل می‌کنند.

زمانیکه سری TTL , CMOS با هم مورد استفاده قرار می گیرند، معمولاً ولتاژ منبع، 5 ولت است، طوریکه یک منبع نیرو می تواند برای هر دو نوع دستگاه به کار رود.

2- گسترة گرما : سری C 74 در دمای محیط با گستره ای از تا به خوبی کار می‌کنند و این امر برای اغلب کاربردهای بازرگانی مناسب است. اما سری می توانند در دمایی با گستره ای از تا عمل کنند.

3- مصرف (اتلاف) نیرو‌: زمانیکه مدار منطقی CMOS در وضعیت ثابتی باشد، مصرف نیرو در این سری، بسیار کم است، التبه در زمانیکه در هر یک از وضعیتهای خروجی دریچه، مقاومت بالا بین زمین و منبع موجود باشد. لذا مصرف نیروی CMOS تنها NW 5/2 در هر دریچه است. بهمین دلیل CMOS بسیار کاربرد دراد. زمانیکه یک خروجی CMOS از وضعیت پائین به وضعیت بالا یا بالعکس تغییر می‌کنند مصرف نیروی میانگین افزایش می یابد، ضمن اینکه در طول انتقال بین دو وضعیت، هر دو MOSFET در یک دورة کوتاه جریان می یابند و این امر Spike (سیگنال الکتریکی گذرا) جریان منبع ایجاد می‌کند. در طول این انتقال یک جریان متغییر، ظرفیت باری را تأمین می‌کند که متشکل از ظرفیت ورودی مرکب هر یک از بارهای حرکت داده شده و ظرفیت خروجی خود دستگاه می باشد. بدیهی است ضمن اینکه فرکانس راه اندازی افزایش می یابد، در هر ثانیه، Spike های جریان بیشتری وجود خواهد داشت. لذا جریان میانگین حاصل از منبع نیرو افزایش می یابد. یک دریچه CMOS NAND همیشه نیروی nw10 را با جریان بیرون می کشد (draw) و نیروی mw 1/0 را در زمانی draw می‌کند که در فرکانس KH2100 عمل می‌کند. بنابراین CMOS در فرکانس بالاتر، برخی از مزایایش بر TTL را از دست می‌دهد.

4- زمان تأخیر انتشار: یک دریچه CMOS استاندارد، دارای زمان تأخیر اتنشار تقریباً 25 تا 100 نانو ثانیه بسته به ولتاژ عملیاتی و عوامل دیگر می باشد. دریچه NAND سری 4000 دارای سازمان تأخیر انتشار ns 50 در =VDD 5 ولت و ns 25در 107 VDD = می باشد. این امر نشان می‌دهد که VDD باید جهت عمل در فرکانس بالاتر، حتی الامکان بالا باشد اما این امر مصرف نیرو را در دستگاه افزایش خواهد داد.

دریچة NAND سری HCT74 یا HC74 دارای زمان تأخیر انتشار 8ns در 57 VDD= می باشد، که قابل مقایسه با سرعت سری LS74 است.


مقاله آموزش پرورش در پرتو هوش هیجانی و کاربردهای آن

مقاله آموزش پرورش در پرتو هوش هیجانی و کاربردهای آن در 36 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 28 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 36
مقاله آموزش پرورش در پرتو هوش هیجانی و کاربردهای آن

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

مقاله آموزش پرورش در پرتو هوش هیجانی و کاربردهای آن در 36 صفحه ورد قابل ویرایش


مقدمه

زندگی کردن در جوامع نوین امروزی، مستلزم تمرکز بر اطلاعات، آگاهی ها و کسب مهارت‌هایی است که تا به حال کمتربه آن‌ها توجه شده است، دانستنی‌ها و مهارت‌هایی که شهروندان برای آنچه «یک زندگی خوب» یا «طرز خوب زیستن» در یک جامعه انسانی آزاد، نامیده می شود، بدان نیاز دارند. تا به حال تصور بر این است که نیل به مهارت‌های اساسی زندگی و «زیستن به صورت مسالمت‌آمیز با دیگران» تنها با داشتن مهارت‌ها و حالت‌های ذهنی ناشی از «هوشبهر بالا» و کسب مهارت‌های تحلیلی و جزئی نگر در طی سالهای تحصیل در مدارس و دانشگاه عاید می گردد.

اما با یک مرور مختصر بر روی تجارب آموزشی و کم و کیف یاد‌گیری‌هایی که تا به حال آموزش و پرورش بر آنها صحه گذاشته است، در می یابیم که ما در گذشته تحت شرایط کاملاً متفاوتی آموزش دیده ایم و نمی توانیم ادعا نمائیم که این روشها و محتواها، بهترین شیوه ها و محتواهای آموزشی بوده اند و منجر به ایجاد یاد‌گیری های اصیل و باثبات در ما گردیده‌اند. از این رو لازم است تا تمام روش‌ها و مواد آموزشی را با این واقعیت تلخ هماهنگ سازیم و برای در امان ماندن از پیامدهای هر چه نامطلوب تر آن، تدابیری بیندیشیم. این اظهارات به یک معنی می‎تواند توجه کارگزاران آموزش و پرورش را به این پیشنهاد جلب نماید که لازم است تمرکز و علاقه سنتی بر مهارت‌های ذهنی- شناختی- همچون هوش بهر (IQ) جای خود را به علاقه شدید و تمرکز بر مهارت‌های عاطفی- اجتماعی و هوش بهر هیجانی (EIQ) بدهد و یا اگر نمی‌تواند این جایگزینی را به تصور اینکه ممکن است زیان و آسیب دیگری بر آن مترتب باشد، سرلوحه کار خود قرار دهد، لااقل پذیرفتن آموزه‌های هوش هیجانی و تزریق آنها به پیکره آموزش و پرورش می‎تواند روح تازه‌ای به آن بدمد تا جایی که بتوان به خلإها و کمبودهای انسان امروز، که کیفیت زندگی او را به مخاطره انداخته است پاسخ داد. از این رو به نظر می رسد که برای اجتناب از پا نهادن در «منطقه خطر»، نه تنها به آموزش و پرورش مهارت هایی که برگیرنده مهارت های تحلیلی و جزئی نگر می باشند، بلکه به مهارت های کلی نگری از زمینه مباحثات و مبادلات اجتماعی، معاشرت های شخصی و انعطاف پذیر بودن که جملگی «قابلیت های هوش هیجانی» را نیز دربرمی‌گیرند، نیاز داریم. قابلیت هایی که با رشد آنها می‎توان نیروهای برانگیزنده و راهبر را در جهت نیل به اهداف مثبت سوق داد.

تاریخچه

اگر چه در سال‌های اخیر مفهوم هوش هیجانی به شدت موردتوجه واقع گردیده است اما این سازه، سازه ای نیست که یک دفعه به وجود آمده باشد. در دهة 1920 روان‌شناس مشهور، «ثرندایک» در بحث هوش، از هوشی نام می‎برد به نام «هوش اجتماعی» که آن را «توانایی ادراک و فهم دیگران و انجام اعمال مناسب در برقراری روابط بین شخصی» تعریف و آن را یکی از ابعاد هوش شخصی به حساب می‎آورد. (گلمن، 1995) در همین سالها، ژان پیاژه، (1975) اگرچه سرگرم مطالعه تحول شناخت است اما از توجه به عواطف به مثابه نیروی انگیزشی و پویشی در تحول شناخت غفلت نمی ورزد و با بیان اینکه شناخت و عاطفه دو جزء مستقل اما مکمل یکدیگرند نشان می‎دهد که به عنوان یک دانشمند بزرگ به نقش تأثیرگذار عواطف بر تحول اندیشه و شخصیت آدمی واقف است. جان دیوئی (1938) به صورت عمیق و گسترده در مورد ماهیت کلاس درس این گونه نتیجه گرفت که کلاس درس، جایی است که دانش آموزان در مورد مهارت‌ها و حالت‌های ذهنی موردنیاز جهت نیل به آن و شرایط اجتماعی و عاطفی که برای انتقال و تداوم آن موردنیاز است، اطلاعات و آگاهی هایی کسب می‌کنند. او در کتاب «چگونه فکر می کنیم» نشان می‎دهد که از مهارت هایی موردنیاز شهروندان برای زندگی کردن در یک جامعه باز به خوبی آگاه است.

در دهه، 1980، مقالات «رابرت استرنبرگ» و «هوارد گاردنر» علاقه به مطالعه هوش عاطفی- اجتماعی را دگربار احیاء می‌کنند. کارهای استرنبرگ نشان داد که مردم نسبت به «مهارت های اجتماعی» در افراد باهوش توجه خاصی دارند، همچنین بر ارزش هوش اجتماعی و تفاوت آن با توانایی های تحصیلی تأکید زیادی می ورزند.

سهم هوارد گاردنر (1993) با ابداع سازه «هوش چندگانه» در ارتقاء مفهوم هوش هیجانی اینست که او با طرح دو نوع هوش به نام های «هوش درون شخصی» و هوش بین شخصی5 به وضوح آنچه که امروز به نام هوش هیجانی شناخته می شود، را پی افکند. او هوش درون شخصی را به معنای توانایی آگاهی از خود و استفاده از خود و هوش بین شخصی را توانایی درک و فهم دیگران و اینکه با چه چیز و چگونه می‎توان آنان را به فعالیت و همکاری برانگیخت، تعریف می‌کند. (گاردنر، 1993، نقل از کیاروچی و دیگران، 2002).

در سال 1990 مفهوم هوش هیجانی در قالب پژوهش های مایر و سالووی متولد شد و با انتشار کتاب پرتیراژ دانیل گلمن به نام «هوش هیجانی» در سال 1995 آن به زبانی ساده و قابل فهم برای مردم عادی، افراد متخصص و مجامع علمی مطرح گردید.

تعریف هوش هیجانی

برنامه های فوری برای حفظ زندگی که تکامل در وجود ما به تدریج به ودیعه گذارده است. ریشه اصلی لغت "emotion" فعل لاتین " motere" به معنای «حرکت کردن» و یا اخذ شده از emote به معنای «سوق دادن» می‎باشد که اضافه شدن پیشوند "e" به آن معنای ضمنی «دور شدن» را به آن می بخشد.

قبل از پرداختن به تعریف هوش هیجانی باید به خاستگاه واژه «هیجانی» در کنار و بعد از واژه هوش توجه کرد. واژه هیجانی در اینجا اساساً جنبه حیاتی دارد. تمام هیجان، در اصل تکانه هایی برای عمل کردن هستند. «استفاده بهینه» از هوش هیجانی در جهت هدایت اعمال و رفتارها اهمیت ویژه ای دارد زیرا در حکم القای عاطفی عمل می‌کند. آنچه در گام نخست، بر مفهوم هوش هیجانی مترتب است، استفاده مثبت از هیجانات و سائقه‌ها به صورت تعدیل یافته و مهار شده به منظور دستیابی به اهداف زندگی روزمره است. برای مثال «بزرگی گفته است احساس روی قله بودن به صعود موفقیت آمیز از قله بسیار کمک می‌کند» (نقل از فاطمی، 1383) از این رو براساس ادبیات هوش هیجانی می‎توان گفت آدمی در صعود از قله های رفیع دانش با داشتن احساس مملو از شوق روی «قله دانش بودن» و با دریافت یک خودپنداره مثبت، برانگیخته شده و پویاتر عمل می‌کند و بهتر می‎تواند ناکامی‌های احتمالی و رنج و مشقت های درس خواندن را پشت سر بگذارد.

به اعتقاد مایر و سالووی (1997) هوش هیجانی عبارت است: توانایی درک و فهم عواطف به منظور ارزیابی افکار و خلق و خو و تنظیم آن ها به گونه ای که موجب تعالی و تحول عقلی- عاطفی گردد. دانیل گلمن در کتابی که به نام هوش هیجانی نوشته است، ابتدا براساس پژوهش های مایر و سالووی به پنج بعد هوش هیجانی و سپس در آخرین نوشته های خود بر مطرح قابلیت های پنج گانه هوش هیجانی به شکل «خودآگاهی هیجانی»، خود تنظیمی هیجانات (مدیریت بر عواطف)، خودانگیزشی، خودآگاهی اجتماعی و مهارت‌های ارتباطی و اجتماعی، صورت بندی جدیدی را عنوان می‌کند.

برنامه‌های درسی هیجانی/ اجتماعی در مقاطع تحصیلی

از آنجا که روان‌شناسان تحول نگر، ودیگران،نقشه‌های رشد عواطف را رسم می‌کنند، خود آنها می‌توانند به طور دقیق‌تر در این باره اظهار نظر کنند که کودکان باید در هر مقطع از شکوفایی هوش هیجانی، چه آموزش‌هایی ببینند، کسانی که نمی‌توانند در وقت مقتضی بر صلاحیت‌های صحیح تسلط پیدا کنند به چه کمبودهای پایداری دچار می‌شوند، و اینکه برای جبران آنچه که از دست رفته است، چه تدابیری می‌توان اندیشید. دوفالکو ( به نقل از سالووی و مایر، 1997) خاطر نشان می‌سازد من از برنامه‌های اجتماعی/ هیجانی به عنوان قسمتی از برنامه جامع و مداوم آموزشی در موازات با سایر برنامه‌های آموزشی که از دیدگاه پیشگیری اجرا شوند، حمایت می‌کنم. از این رو در برنامه پیشنهادی من، به دانش‌آموزان کلاس سوم دبستان، دروس ابتدایی در زمینه خودآگاهی، ارتباطات و تصمیم‌گیری آموزش داده می‌شود. در کلاس چهارم و پنجم، که ارتباط با همسالان اهمیت زیادی پیدا می کند، کودکان دروسی را فرا می‌گیرند که موجب بهتر شدن ارتباطات دوستانه‌شان می‌شود: همدلی، مهار تکانه و خشم. در سنین برنامه «مهارت‌های زندگی» که به دریافتن احساسات دیگران از طریق حرکات بیانگر چهره‌ای می‌پردازد، در مورد ایجاد احساس همدلی نقش مهمی ایفا می‌کند. در دوره راهنمایی تحصیلی، دروس به طور مستقیم‌تری به وسوسه‌ها و فشارهایی در زمینه برقرار کردن ارتباط با جنس مخالف، مصرف مواد مخدر مرتبط می‌شوند که کم کم در زندگی کودکان وارد می‌شوند. در دبیرستان که نوجوانان کم کم با ارتباط اجتماعی مبهم‌تری مواجه می‌گردند- بر در نظر گرفتن دیدگاه‌های گوناگون- دیدگا‌ه‌های خود شخص و نیز کسان دیگری که درگیر مسایل هستند- تاکید می‌شود.
هوش هیجانی و بازیابی مدارس بازنگر

مدارس مبتنی بر هوش هیجانی به عنوان یکی از نقاطی در نظر گرفته شده‌اند که جوامع می‌توانند برای اصلاح کاستی‌های موجود در صلاحیت‌های عاطفی و اجتماعی کودکان به آنها رجوع می‌کنند. نمی خواهیم بگوییم که مدارس به تنهایی می‌توانند در مقام تمام نهادهای اجتماعی‌ای قرار بگیرند که اکثر آنها از عامل پاشیده‌اند یا در آستانه انهدام قرار گرفته‌اند. اما از آنجا که عملاً هر کودکی ( حداقل در ابتدا) به مدرسه می‌رود، مدرسه مکانی است که می‌تواند دروس پایه لازم برای زندگی را در اختیار کودکان قرار دهد. درحالی که ممکن است که مدارس رسالت پردامنه‌ای را برعهده بگیرند، جبران کاستی‌ای را عهده دار شوند که خانواده‌ها در اجتماعی کردن کودکان با آن روبرو شده اند، انجام این تکلیف خطیر، نیازمند دو تغییر اساسی است: یکی آنکه معلمان از مأموریت سنتی خود پا فراتر نهند، و دیگر آنکه افراد حاضر در اجتماع بیشتر در کارهای مدرسه مشارکت ورزند.

مهم‌تر از مسئله بودن یا نبودن کلاس‌های مختص سوادآموزی هیجانی، نحوه تدریس این دروس است. شاید بتوان گفت در هیچ یک از عناوین درسی خصوصیات معلم تا این حد حائز اهمیت نیست، زیرا نحوه اداره کردن کلاس توسط معلم به خودی خود یک الگو- یک درس بالفعل در صلاحیت عاطفی- یا فقدان آن- است. اینکه معلم چگونه به سؤال یک دانش‌آموز پاسخ دهد، برای سی یا چهل دانش‌آموز دیگر – مطالب بسیاری را در خود دارد.

اینکه معلمان به تدریس این قبیل دروس رو بیاورند، موضوعی کاملاً فردی است. زیرا همه افراد خلق و خوی مناسب برای انجام این کار را ندارند، در نخستین گام، لازم است معلمان بتوانند به راحتی در زمینه احساسات خود صحبت کنند؛ هر معلمی لزوماً در انجام این کار راحت نیست یا تمایلی به انجام آن ندارد. در برنامه آموزش استاندارد معلمان، به آماده کردن آنان برای انجام این نوع تدریس، توجه کمی مبذول شده یا آنکه اصلاً توجهی نشده است.

اگر چه ممکن است بسیاری از معلمان در آغاز نسبت به مطرح‌کردن موضوع‌هایی که تا این حد با تعلیمات و روال عادی کار آنان بیگانه است، بی میل باشند، اما شواهد موجود نشان می‌دهد که بیشتر آنها، زمانی که اولین بار به انجام آن تمایل پیدا کردند، در عوض سرخوردگی از انجام این کار، احساس رضایت خواهند کرد. 31 درصد معلمان مدارس (مورد نظر دو فالکو،1997) وقتی برای اولین بار متوجه شدند که برای تدریس دروس جدید سوادآموزی هیجانی تحت آموزش قرار خواهند گرفت، نارضایتی خود را ابراز داشتند، اما پس ازگذشت یک سال بیش از 90 درصد از آنان گفت که از تدریس این دروس راضی هستند و در سال بعد هم آنها را تدریس کنند.
مأموریت مدارس معطوف به هوش هیجانی

سواد آموزی هیجانی، فراتر از موضوع تربیت معلمان، دیدگاه ما را نسبت به تکلیف خود مدارس نیز بسط می‌دهد و مدارس را به کارگزارانی از سوی جامعه مبدل می‌سازد که نظارت بر فراگیری این دروس اساسی زندگی توسط کودکان را برعهده دارند- که این به معنای نوعی بازگشت به نقش سنتی آموزش و پرورش است. جدا از ویژگی‌های لازم این دوره درسی، لازمه اجرای این طرح وسیع‌تر آن است که درون و بیرون از کلاس، فرصت‌هایی به دانش‌آموزان داده شود تا بتوانند لحظات بحران فردی را به دروسی در زمینه صلاحیت عاطفی تبدیل کنند. این دروس زمانی بهترین کارایی را خواهند داشت که تعلیمات آنها، با آنچه در خانه‌های کودکان می گذرد هماهنگ باشد. در بسیاری از برنامه‌های سوادآموزی هیجانی به کلاس‌های ویژه‌ای برای والدین در نظر گرفته شده است تا بدانند چه مسایلی به فرزندانشان آموزش داده می‌شود و این کار فقط به عنوان مکمل آنچه در مدرسه تدریس می‌شود صورت نمی‌گیرد، بلکه جهت کمک به والدینی انجام می‌شود که احساس می‌کنند نیاز دارند تا با زندگی عاطفی فرزندان خود به صورتی موثرتر برخورد کنند.

بسیار ایده‌ال است که این دروس عاطفی- نه فقط در کلاس درس، بلکه همچنین در زمین بازی؛ نه فقط در مدرسه، بلکه همپای آن در خانه – نیز مورد تاکید و تقویت قرار بگیرند. این به معنای آن است که سه عامل مدرسه، والدین و اجتماع به صورتی فشرده‌تر در یکدیگر تنیده می‌شوند. این امر، احتمال آن را که آموخته های کودکان به کلاس های سوادآموزی هیجانی در پشت درهای مدرسه محدود شوند کاهش می‌دهد. در عوض، این صلاحیت‌ها در چالش‌های واقعی زندگی مورد آزمون و تمرین قرار می‌گیرند و دقیق‌تر می‌شوند.

راه دیگر شکل‌دهی مجدد به مدارس، پایه‌ریزی فرهنگ خاصی در محیط مدرسه است که آن را به یک «اجتماع مراقب و مسئوول» مبدل می‌ سازد. یعنی محلی که دانش‌آموزان در آنجا احساس می‌کنند محترم شمرده می‌شوند، مورد توجه قرار دارند و با همکلاسی‌ها، معلمان و خود مدرسه پیوستگی دارند (هاکینز و همکاران،1985).

ضرورت یاد‌گیری های اجتماعی- عاطفی

در سایه‌ی مفهوم گسترده و جامع یاد‌گیری‌های اجتماعی- عاطفی می‎توان یک ردیف مهارت ها که لازمه‌ی یک زندگی خوب و سالم است را پرورش داد و تلاش های گسترده ای که برای پیشگیری از وقوع مشکلات رفتاری صورت می گیرند را از همین طریق، در کنار هم گردآوری و با هم هماهنگ نمود. در این جا یک نوع هم پوشی و هم گرایی دیده می شود، زیرا می دانیم که کودکان مشکلات شان را با خود به مدرسه می آورند و ما می توانیم به آنان کمک نمائیم و از برنامه‌ی یاد‌گیری های اجتماعی- عاطفی به عنوان بخشی از برنامه های آموزشی در مقاطع گوناگون ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان به نحوی استفاده کنیم تا مربیان بتوانند به دانش آموزان کمک کنند آنان در آینده به افرادی آگاه، مسؤولیت پذیر و شهروندانی خوب و وظیفه شناس تبدیل شوند. برای تحقق این هدف، پرورش مهارت های زیر در دانش آموزان ضروری است: (الیاس، زینر، ویزبرگ،2000).


مقاله الکالوئید (گیاه شناسی)

مقاله الکالوئید (گیاه شناسی) در 18 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی کشاورزی و زراعت
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 15 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 18
مقاله الکالوئید (گیاه شناسی)

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

مقاله الکالوئید (گیاه شناسی) در 18 صفحه ورد قابل ویرایش


فهرست مطالب
عنوان صفحه

مقدمه..................................................................................................................... 1

تعریف امروزی الکالوئید....................................................................................... 1

نقش های الکالوئید در گیاه.................................................................................... 2

محل بیوسنتز الکالوئیدها....................................................................................... 3

عوامل موثر بر میزان الکالوئید.............................................................................. 3

طبقه بندی الکالوئیدها............................................................................................ 4

فاکتورهای موثر بر مقدار الکالوئید....................................................................... 7

انتقال الکالوئیدها.................................................................................................... 8

ویژگی های برخی از الکالوئیدها........................................................................... 9

بیوسنتز الکالوئیدهای تروپانی............................................................................... 10

بیوسنتز الکالوئیدهای پیرولیزیدین......................................................................... 11

الکالوئیدهای ایزوکوئینولین................................................................................... 13

الکالوئیدهای پورینی.............................................................................................. 18


مقدمه:

الکالوئید‌ها متابولیت‌های پیچیده‌ای هستند که توسط گیاهان تولید می‌شوند و به حفاظت آنها در برابر آسیب‌ها کمک می‌کنند. الکالوئیدها می‌توانند خواص دارویی و مخدر داشته باشند و با سمی باشند. مرگ سقراط به علت استفاده از شوکران بود که حاوی الکالوئید کونین می‌باشد. کلوپاترا عصاره گیاه هیوسیاموس را برای زیبایی چهره‌اش استفاده می‌کرد. مورفین اولین الکالوئیدی بود که شناسایی شد و همینطور اولین بار بود که ترکیب نیتروژن داری از گیاه استخراج شده بود که قلیایی بود.

تعریفی که نخستین بار در خصوص الکالوئید ارائه شده عبارت بود از: ترکیبی دارای ساختمان ملکولی پیچیده که واجد یک اتم نیتروژن به عنوان بخشی از سیستم هتروسایکلیک باشند که منشاء گیاهی دارد و واجد خواص دارویی نیز باشد اما بعدها مشاهده شد که برخی الکالوئید‌ها مثل کلشی سین یا مزکالین دارای نیتروژن به عنوان بخشی از سیستم هتروسایکلیک نیستند و بدین ترتیب تعریف جدیدی از الکالوئید ارائه شده که عبارتست از: ترکیبات آسیکلیکی که دارای نیتروژن در جایگاه اکسیداسیون منفی هستند و در تعدادی از ارگانیسم‌های زنده وجود دارند.

تعریف امروزی الکالوئید:

فرآوردهای ثانویه متابولیسم گیاهی هستند که موادی قلیایی، دارای یک یا چند اتم، نیتروژن در حلقه هتروسیکل می‌باشند و برخی به دلایل اثرات فیزیولوژیکی خود مصرف پزشکی دارند.


تکامل (دیدگاه فیلوژنی)

الکالوئید‌ها در گیاهان پست وجود ندارد. (تالوفیت ها) در قارچ‌ها الکالوئیدهای واجد سولفور و انواع الکالوئیدهای آنتی بیوتیکی شناخته شده است. در نهانزادان آوندی خصوصاً دم اسبیان و پنجه گرگیان الکالوئیدها وجود دارند. در بازدارندگان الکالوئید افدرین در گیاه ریش‌بزی و الکالوئید تاکسول در گیاه سرخدار وجود دارد. در نهاندانگان دو لپه تیره‌های خشخاش، آلاله، سیب زمینی و زرشک غنی از آلکالوئید هستند و در تک لپه ها تیره های آلاله و نرگس.

نقش الکالوئیدها در گیاه:

1) بدلیل مزه تلخ و خاصیت سمی سبب محافظت گیاهان در برابر علفخوارها و پاتوژنها می‌شوند.

2) دارای اثرات شبه هورمونی هستند و می‌توانند تنظیم کننده رشد گیاهان باشند. مثلاً‌ نوروهیوسیامین اثر شبه پروژسترونی دارد.

3) با جانشینی بجای قلیاهای معدنی موجب توازن یونی شده و یا با جانشینی کاتیونهای خاک باعث جذب آنیونها می‌شوند.

4) بعنوان منبع ذخیره نیتروژن هستند، اما هنوز اینکه در شرایط فقر نیتروژن خاک بتوانند وارد متابولیسم گیاه شوند ثابت نشده است.

5) الکالوئیدها باعث از بین رفتن مواد زاید و ازت داری که محصولات جانبی متابولیسم گیاهان هستند و ممکنست مضر باشند می گردند.

6) موجب غیر فعال شده رادیکال آزاد اکسیژن می‌گردند. (بروسین و استریکنین)

در نواحی با تابش بالای فرابنفش گیاهان تجمع بالایی از الکالوئیدها دارند.

7) برخی از الکالوئیدها جزء رنگیزه‌ها هستند و در جذب حشرات به گرده افشانی کمک می‌کنند. (پتریدین و بتالین)

مکان بیوسنتر و ذخیره الکالوئیدها در گیاهان:

معمولاً الکالوئیدها در ریشه سنتز شده سپس به اندامهای هوایی منتقل می‌شوند و گاهی در جریان انتقال دچار تغییرات شیمیایی در ساختارشان می گردند. الکالوئیدها در واکوئل‌های بافت‌های جوان متمرکز می‌شوند و معمولاً‌ در سلولهای بسیار جوانی که هنوز واکوئلی نشده‌اند وجود ندارد. الکالوئیدها می‌توانند از غشاهای زیستی نفوذ کنند و انتقال آنها بدرون واکوئل از طریق انتشار است. الکالوئیدها ممکنست در اندامهای مختلف گیاه موجود باشند:

دانه (سورنجان)، میوه (فلفل سیاه)، برگ (تاتوره)، ریشه (اقونیطون)، پوست (انار)، ریزوم (بهارک)، ساقه (ویتاریا)، جوانه (بنگ دانه)، پوشینه (خشخاش).

اثر عوامل مختلف بر میزان الکالوئید:

تولید الکالوئیدها تحت تاثیر 2 عامل اصلی قرار می گیرد: 1. وراثت 2. عوامل محیطی (زیستی و غیر زیستی) اثرات عوامل ژنتیکی هم بصورت کیفی می‌تواند باشد و هم کمی. یعنی هم مقدار سنتز الکالوئید و هم نوع الکالوئیدی که سنتز می‌شود تحت تاثیر وراثت است. اما اثر عوامل محیطی بیشتر کمی است مقدار تولید الکالوئید در گیاهان نواحی مرطوب بیشتر از نواحی خشک است، چون در خاک نواحی مرطوب درصد ازت بیشتر است.

طبقه بندی الکالوئیدها:

طبقه بندی مختلفی در مورد الکالوئیدها ارائه شده که رایجترین آن الکالوئیدها را به 2 گروه غیرهترو سیکلیک (پروتوالکالوئیدها یا آمین‌های زیستی) هتروسیکلیک تقسیم می‌دهند. دسته اخیر بر اساس هسته شیمیایی موجود در ساختمان خود به 14 گروه تقسیم بندی می‌شوند.

الف) الکالوئیدهای غیر هتروسیکلیک: مثال: مزکالین، افدرین، کلشی سین.

ب) الکالوئیدهای هتروسیکلیک: شامل 14 گروه زیر می شود:

1) پیرول و پیرولیدین مثال: هیگرین، استارچیدین 2) پیرولیزیدین مثال: سیمفینین، سنسیونین 3) پیریدین و پیپریدین مثال: نیکوتین، پیپرین 4) تروپال مثال: هیوسیامین، آتروپین، هیوسین 5) کوئینولین مثال: کوئینین، کوئینیدین، کاسپارین 6) ایزوکوئینولین مثال: پاپاورین، کودئین، مورفین 7) آتروفین مثال: بولدین 8) نورلوپینان مثال: آسپارتئین 9) ایندول (بنزوپیرول) مثال: وین بلاستین، وین کیریستین 10) ایندولیزیدین مثال: کاستانوسپرمین 11) ایمیدازول (گلوکسالین) مثال فیلوکارپین 12) پورین مثال: کافئین 13) استروئیدال مثال سولانیدین 14) ترپنوئید مثال: اکونیتین، لیکتونین

در طبقه بندی دیگر الکالوئیدها را به 3 گروه تقسیم می‌کنند:

1) تروالکالوئیدها: واجد حلقه هتروسیکلیک دارای نیتروژن هستند و از آمینو اسیدها مشتق می‌شوند. (الکالوئیدهای حقیقی)

2) پروتو الکالوئیدها: دارای حلقه هتروسیکلیک و نیتروژن نیستند.

3) پسودوالکالوئیدها: دارای حلقه هتروسیکلیک با نیتروژن هستند ولی از آمینو اسیدها مشتق نمی شوند.

تقسیم بندی دیگری از الکالوئیدها به شرح زیر است:

1) الکالوئیدهایی که فقط از یک آمینو اسید مشتق می شوند.

الف) سنتز هوردنین: پیش ساز آن تیروزین است.

ب) سنتز افدرین پیش ساز آن فنیل آلانین است. یکی از گروه های متیل آن بوسیلة متیونین و دیگری بوسیله فرمیداز از اسید ترا هیدروفوبیک تامین میشود.

ج) سنتز مزکالین پیش ‌ساز آن تیروزین است که با حلقوی شدن تشکیل انهالین با هسته تتراهیدرو ایزو کینولئیک را میدهد.

2) آلکالوئیدهای حاصل از بهم پیوستن چندین زنجیره آمینواسید

1) آلکالوئیدهای گروه تروپان مانند هیوسیامین در گیاه سیب‌زمینی.

2) آلکالوئیدهای گروه پیریدین مانند نیکوتین و نورنیکوتین در گیاه تنباکو.

3) آلکالوئیدهای گروه ایزوکوئینولین مانند مورفین در گیاه خشخاش.

الف) سنتز هیو سیامین: اورنیتین پیش‌ساز هسته هیگرین است که بوسیلة اسید تروپیک حاصل از فیل آلانین استری می‌شود.

انتقال الکالوئیدها:

برخی از الکالوئیدها در تمام قسمت‌های گیاه سنتز و ذخیره می‌شوند ودر حالیکه تعداد دیگر محدود به اندام ویژه ای هستند. انتقال الکالوئید از محل سنتز به محل تجمع معمولاً‌ انتقال طولانی ساخت است. این انتقال در مسیر سمپلاستی و یا آپوپلاستی صورت می‌گیرد و عوامل انتقالی از جمله گزیلم ویا فلوئم در این امر موثرند. انتقال کوتاه مسافت نیز ممکن است صورت بگیرد. در این زمینه اطلاعات محدودی قابل دسترسی است.

به طور کلی الکالوئیدها یا در سیتوزول سنتز می‌شوند یا در وزیکولهای غشایی اما محل تجمع آنها در واکوئل‌هاست و ذخیره غلظت ‌های بالای الکالوئید زمینه ساز نقش‌های آللوشیمیایی آنها بعنوان ترکیبات دفاعی است. واکوئل سلولهای محل تجمع الکالوئید اصطلاحاً دیفنس نامیده می‌شوند. الکالوئید برای ذخیره در واکوئل باید برخلاف شیب غلظت از تونوپلاست عبور کند. برای این امر 3 مکانیسم وجود دارد:

1) انتشار ساده: برای الکالوئیدهای لیپوفیل مثل نیکوتین، کلشیسین و… .

2) انتقال بواسطه ناقلین: برای الکالوئیدهای قطبی و باردار مثل هیوسیامین، رتیکولین و… (در شرایط فیزیولوژیکی اغلب واکوئل‌ها از این طریق عبور می‌کنند.)

3) الحاق غشایی برای الکالوئیدهایی که در کده وزیکولی تولید می‌شوند مثل بربرین در برخی موارد وزیکول‌ها یا واکوئل ها دارای ترکیبات کمپلکس کننده با الکالوئیدها هستند. مثلاً وزیکولهای شیرابه گیاه کلیدونیوم ماژور دارای کلیدونیک اسید هستند.که با الکالوئید بنزوایزو کوئینولین و بربرین کمپکلس میدهند و در واقع نقش به دام اندازنده الکالوئید را دارند همچنین انتقال الکالوئید بواسطه ناقلین توسط مکانیسم آنتی پورت، آلکالوئید،پروتون نیز می‌تواند صورت بگیرد.

الکالوئیدهای تروپانی:

عنصر ساختمانی مشترک آنها آزابی سیکلواکتان است که مشتقات استری حلقوی

3- هیدروکسی از الکالوئیدهای اصلی نظیر کوکائین و هیوسیامین و … است.

آتروپین از طریق راسمیک شدن هیوسیامین طی عصاره‌گیری تشکیل می شود.

ویژگی‌های هیوسیامین:

الکالوئید سمی با فرمول C17H23NO3 می‌باشد. نخستین بار از گیاه هیوسیاموس نیگر استخراج شده است. از نظر نوری چپ‌گردان است و هنگام استخراج از گیاه به آتروپین راسمیزه می‌شود. در محیط اسیدی و یا قلیایی هیدورلیز می‌شود بصورت کریستالهای بی‌رنگ سوزنی شکل است.

ویژگی‌های آتروپین:

الکالوئیدی با فرمول C17H23NO3 می‌باشد. نخستین بار از گیاه داتورا استرامونیوم استخراج شد. هنگام استخراج از گیاه به آتروپین که فرم راسمیک هیوسیامین است تبدیل می شود کریستالهای سوزنی و بی‌رنگ یا بصورت پودر سفید است.

ویژگی‌های اسکوپولامین:

الکالوئیدی بسیار سمی با فرمول C17H23NO3 نخستین بار از ریشه گیاه اسکوپولیا آتروپویدس استخراج شده است در اثر هیدرولیز آنزیمی به تروپیک اسید و اسکوپولین تجزیه می شود ولی در اثر هیدرولیز شیمیایی به ایزومر پایدارتر از نظر هندسی یعنی اوسین تبدیل می‌شود. این الکالوئید ترکیبی چپ گردان است و بصورت بلورهای بی‌رنگ می‌باشد.

بیوسنتز الکالوئیدهای تروپانی:

کاتیون متیل پیرولینیوم پیش‌ساز هسته الکالوئید می‌باشد. تشکیل هسته تروپانی از اورنیتین و استواستات صورت می گیرد. در مسیر بیوسنتز هیوسیامین و اسکوپلامین یک واحد ستونی برای تشکیل تروپینول ضروری است ویک مسیر هم برای تبدیل فنیل آلانین به تروپیک اسید باید وجود داشته باشد. بیو ستنز کوکائین مشابه بیوسنتز هیوسیامین است. میتلاسیون و حلقوی شدن پوترسین مشتق از اورنیتین کاتیون متیل پرولینیوم را ایجاد می‌کند که با استواستیل کوآ‎نزیم A همراه میشود. متیلاسیون گروه کربوکسیلات آزاد، احیا، گروه ستونی و بنزوئیلاسیون در تشکیل کوکائین رخ می‌دهد. بنزوئیک اسید مشتق فنیل آلانین می‌باشد. 2 مرحله آخر از میسر بیوسنتز اسکوپلامین بوسیله هیوسیامین 6- بتا هیدروکسیلاز وابسته به 2- اگزوگلوتارات (هیوسیامین 6- بتا دی اکسیژناز) کاتالیز می‌شود. این آنزیم هیوسیامین را در موقلیت 6- بتا حلقه تروپانی هیدورکسیله می‌کند. استفاده از 6- بتا هیدروکسیلاز خالص شده در کشت‌های ریشه ای هیوسیامین نیگر نشان داده شد که کاتالیز این 2 مرحله بوسیله آنزیم یکسانی صورت می‌گیرد. اگروباکتریوم بلادونا بجای اسکوپلامین، هیوسیامین دارد چون فاقد 6- بتا هیدروکسیلاز است. CDNA کد کننده 6- بتا هیدروکسیلاز از هیوسیامین نیگر به اگروباکتریوم انتقال یافته و سپس وارد اگروباکتریوم بلادونا شد و به این ترتیب گیاهان ترانس ژنتیک دارای سطوح بالایی از اسکوپلامین شدند.

تروپینون ردوکتاز در نقطه انشعاب مسیر بیوسنتزی انواع الکالوئیدهای تروپانی قرار گرفته و آنزیم وابسته به NADPH است که باعث احیا گروه 3- کتوتروپینون می شود. این آنزیم همچنین باعث تبدیل تروپینون به 3- آلفا هیدورکسی تروپان (تروپینول به تروپین) می‌شود.