دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 6 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 78 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 37 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
مقدمه
سالهاست این اعتقاد وجود دارد که آموزش و توسعه کارکنان، برای سازمان و نیروی کارش سودمند است. اَشکال مختلفی از آموزش توسط سازمانهای مختلف ارائه شده است. به هر حال با گذر از فعالیتهای آموزشی به شکل سنتی به سبک آموزشی مداوم و آینده گرا، در نحوه بکارگیری این فعالیتها تغییر ایجاد شده است McDowall and Saunders,2010)).امروزه آموزش به عنوان تجربه ای به شمار می آید که مبتنی بر یادگیری به منظور ایجاد تغییرات نسبتاً پایدار در فرد است، تا او را به انجام کار و بهبود بخشی توانایی ها، افزایش مهارت و در نتیجه توانمند شدن برای تحقق بخشیدن به اهداف مورد نر قادر سازد، بنابرانی آموزش به مفهوم تغییر دانش، نگرش و تعامل با محیط فعالیت است و مستلزم استفاده از برنامه های پیش بینی شده ای است که شایستگی های موجود در کارکنان را تقویت کرده و موجب کسب دانش، مهارت و توانایی های تازه در فرد می گردد، به گونه ای که بهبود عملکرد شغلی را تسهیل کرده و فراتر از به حداکثر رساندن اثربخشی و کارایی افراد در سازمان، ضمن آشنا ساختن آنان با محیط و توجیه آنها بر اساس نیاز، دوره های آموزشی مناسب را نیز برای آنها فراهم آورد (امیری و شاه محمدی، 1389). بر این اساس تدوین یک نظام فراگیر یا جامع آموزش به منظور بهسازی و نگهداری نیروی انسانی سازمان از اهمیت و اولویت ویژه ای برخوردار است. صاحب نظران برنامه ریزی آموزشی از دیدگاههای مختلف به الگوپردازی در زمینه آموزش پرداخته اند. اهمیت این الگوها از آن جهت است که هرکدام از آنها اولاً مبتنی بر مفروضات خاصی هستند و برای شرایط متناسب با آن مفید و عملی هستند و ثانیاً پذیرش و یا اعمال یک الگوی خاص و یا ترکیبی از چند الگو، کلیت، اجزا، فرایندها، روش های آموزش و نتایج آن را به نوعی جهت داده در مسیر خاصی که بهسازی نیروی انسانی است قرار می دهد. از طرف دیگر در عصری زندگی می کنیم که از مشخصه های بارز آن تغییر بوده و به قول یکی از نظریه پردازان سازمانی در وضعیت کنونی تنها چیزی که تغییر نمی کند خود تغییر است. این تغییرات سریع در تمامی امور و به ویژه تکنولوژی پیشرفته و پیچیدگی های خاص و ویژه جوامع مدرن وضعیتی را به وجود آورده است که جهت همگامی حرکت با این تغییرات و پیچیدگی ها راهی جز آموزش افراد تشکیل دهندۀ سازمان ها برای مواجهه با موفقیت های جدید وجود ندارد (پور کریمی و همکاران، 1389).
2-3-2) تعیین نیازهای آموزشی
برنامه های آموزشی را تنها هنگامی باید طراحی و اجرا کنیم که مطمئن باشیم می تواند به حل مشکلات، کمک موثرتری بنماید. بنابراین عاقلانه ترین راه برای تصمیم گیری درباره مسائل مربوط به آموزش کارکنان باید بر اساس بررسی و مطالعه کل سازمان باشد. معمولاً از طرق زیر می توان به نیازهای آموزشی سازمان پی برد:
1) مطالعه مسائل مربوط به تولید و بهره وری: از قبیل پایین بودن سطح تولید، بالا بودن هزینه های تولید، نامرغوب بودن و کیفیت بد تولیدات، ضایعات بیش از اندازه، خصومت و کشمکش بیش از اندازه میان کارگر و کارفرما، شکایت و نارضایتی بیش از اندازه در کار و فقدان نم و انباط در محیط کار، استعفاهای پی در پی، غیبتهای مکرر، تولید با تاخیر و معطلی زیاد و تعطیلی مکرر خط تولید.
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 7 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 308 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 32 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
مدیریت مشارکتی
در دنیای رقابتی امروز روی آوردن سازمان ها به سمت خصوصی شدن ، نقش مشارکت و متعهد بار آوردن کارکنان بیش از پیش ضروری بوده است.(دارمی و همکاران 1391،908)
مدیریت مبتنی بر مشارکت ، از دوران مدیریت کلاسیک نو عمومیت یافت این نگرش به دنبال ایجاد هماهنگی در میان کارکنان در راستای دستیابی به اهداف سازمانی از راه فراهم آوردن زمینه های مشارکت در تصمیم گیری مورد توجه قرار گرفته و اعتقاد بر این است که وقتی کارکنان در فرایند تصمیم گیری نقش داشته باشند از تصمیمات اتخاذ شده حمایت می کنند و این مسأله به افزایش کارایی منجر خواهد شد .
کلاک و گلداسمیت[1] (2002) ادعا می کنند کارکنانی که در سازمان های دموکراتیک و نیز سازمان هایی که تشریک مساعی در آن حاکم است و خود مدیریتی می کنند در مقایسه کارکنان سازمان های اتوکراتیک که اجبار در آن حاکم است و توسط دیگران مدیریت می شوند نتایج بهتری را کسب می کنند. (سید عامری ، 1388،8)
در واقع مشارکت یک نیاز فطری و ذاتی انسان است.مشارکت از دیرباز یکی از ابزار های مهم زندگی انسان بوده و امروزه نیز در سازمان های موفق ، کارکنان در تصمیم گیری های مرتبط با کار خودشان ، مشارکت
می کنند . نقش مشارکت در سازمان ها به طور روز افزون در چند دهه گذشته اهمیت یافته است.مشارکت کارکنان در امور سازمان ها طی چند دهه اخیر به طور قابل توجهی گسترش و عمومیت یافته است. تحقیقات به عمل آمده بیانگرآن است که بسیاری از سازمانها ی بزرگ ، هرکدام به نوعی از شیوه مشارکت کارکنان در امور سازمان ها استفاده می کنند.
«لاولر» بیان میکند که تغییرات مستمر در محیط کار، سبکهای مدیریت مشارکتی و استقرار تیمهای کاری را ایجاب کرده و ایجاد اعتماد در تیمهای کاری و مدیریت مشارکتی، ضرورت ایجاد اعتماد در سازمانها را دوچندان ساخته است(فیضی و همکاران،1389،104).
[1]Cloke & Goldsmith
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 8 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 316 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 35 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
رهبری خدمتگزار
ضرورت تاکید بر اعتماد عمومی و اعتماد درون سازمانی که روز به روز در حال کاهش است و همچنین الزام توزیع قدرت و توانمندسازی در کشورهایی که فراگرد دموکراتیزه شدن را طی میکنند، وجود رهبری خدمتگزار را ضروری ساخته است بدین منظور در این پژوهش از رهبری خدمتگزار به عنوان تعدیلگر استفاده شده است. گرین لیف رهبری خدمتگزار را چنین تعریف میکند: رهبری خدمتگزار روی خدمترسانی به دیگران تأکید میکند و منافع شخصی را فدای منافع دیگران میکند تا افراد از درایت و اختیار و سلامت بیشتری برخوردار شوند و خودشان تبدیل به رهبرانی خدمتگزار گردند. رهبری خدمتگزار شامل چهار بُعد خدمترسانی، تواضع و فروتنی، قابلیت اعتماد و مهرورزی است(قلیپور و همکاران،1388،110).
2-3-1 تعریف رهبری:
به توانایی تاثیر گذاری ، انگیزه دادن به افراد و مشارکت در اثر بخشی و موفقیت سازمان رهبری می گویند. رهبری علم و هنر است . هنر رهبری مربوط به مهارت درک شرایط و موقعیت های رهبری و تاثیر گذاری بر دیگران برای بدست آوردن اهداف گروهی است در تعریف دیگر به فرایندی که با نفوذ در افراد ، آنان را به طور داوطلبانه و خود خواسته در راستای وصول به اهداف گروهی به تلاش وا میدارد گفته می شود.
رهبری ، فرایند تغییر هدف داری است که از طریق آن رهبر و پیروان از طریق مقصود مشترک به هم می پیوندند و حرکت به سوی چشم انداز را آغاز می کنند.(نصر اصفهانی و نوری،1390)
گروهی رهبری را اثر گذاری بر افراد در انجام وظایفشان با میل و علاقه توصیف کرده اند . و گروهی رهبری را نفوذ بر زیردستان بیان نموده امند . در تعریفی دیگر با تاکید بر روابط بین افراد ، رهبری نفوذ بر مرئوسان از طریق برقراری ارتباط با آنان در تحقق اهداف سازمان بیان شده است به عبارت ساده رهبری فرایند است که ضمن آن مدیریت می کوشد تا با ایجاد انگیزه و ارتباطی مؤثر انجام سایر وظایف خود رادر تحقق اهداف سازمانی تسهیل و کارکنان را از روی میل و علاقه به انجام وظایفشان ترغیب کند.(الوانی ،1388)
2-3-2 تعریف رهبری خدمتگزار:
درک و عمل به گونه ای که منافع دیگـران را به تمـایل و عـلاقه شخصی خویش مرجح می داند.
( Laub , 2004,2)
گرین لیف[1] رهبری خدمتگزار را چنین تعریف میکند: رهبری خدمتگزار روی خدمترسانی به دیگران تأکید میکند و منافع شخصی را فدای منافع دیگران میکند تا افراد از درایت و اختیار و سلامت بیشتری برخوردار شوند و خودشان تبدیل به رهبرانی خدمتگزار گردند.
و همچنین در جایی دیگر در مورد رهبری خدمتگزار چنین بیان می کنند در مرحله اول با احساس طبیعی فرد برای خدمت شروع می شود پس انتخاب آگاهانه او را به اشتیاق به رهبری می کشاند ، تفاوت در مراتبی است که توسط خادم تجلی پیدا می کند و خادم در مرحله اول سعی می کند مطمئن شود نیازهای بسیارضروری کارمندان برآورده شده است . بهترین آزمایشرهبر خدمتگزار آن است که بررسی شود آیا مخدومان به صورت انسان رشد می کنند ، آیا آن ها به برکت خدمت شدن ،سالمتر، عاقلتر ، آزاد تر ، مستقل تر و متحمل تر برای مبدل شدن به خادمان می شود.
دراکر معتقد است که سازمان های آینده سازمان هایی هستند که به تساوی ، برابری و عدالت و انصاف اهمیت می دهند . سازمان هایی که در آن ها اصطلاحات رئیس و مرئوس کاربرد چندانی نداشته ، به کارکنان نیز ارزش همانند مدیران می دهند.(نادی و همکاران،1390،3)
بنابراین در هبری خدمتگزار ، رهبر باید یک مجموعه از ذهنیاتی که مبتنی بر ارزش دادن به افراد و توجه به افراد است را داشته باشد . تمرکز رهبر در این سبک رهبری بر افراد و پیروان است. و رهبر باید علائق شخصی خود را زیر پا بگذارد در رهبری خدمتگزار محرک و انگیزه اولیه باید مطلوبیت برای خدمت کردن باشد.
رابرت گرین لیف برای نخستین بار مفهوم رهبری خدمتگزار را میان تئوری پردازان مدرن مدیریت بیان نمود .وی معنقد است رهبری خدمتگزار بر فلسفه خدمت رسانی استوار است. در حالی که تئوری سنتی رهبری بر مدل سلسله مراتبی همراستا بودند.دیدگاه سنتی به قدرت در بالای سازمان اشاره دارند دستورات را از بالا به پایین دیکته می کنند و پیروان در سطوح پایین به عنوان فقط یک عضو سازمانی ، ملزم به پیروی این دستورات هستند . این در حالی است که سازمان ها و دستگاهها دولتی امروز چنین شرایطی را ندارند .کارکنان از مدیران انتظار دارند که به آنان رهنمود دهند ، آنان را حمایت و تقویت نمایند . در آنها ایجاد اعتماد و انگیزش کنند تا به اهداف خود به نحوی مثبت دست یابند که این مهم از طریق رهبری خدمتگزار امکان پذیر است.
رهبران سنتی به دلیل نگرش های مستبدانه خود هرگز قادر به توانمندسازی پیروان نخواهند بود و این در حالیاست که رویکرد های جدید رهبران عالی بخصوص رهبری خدمتگزار به این امر توجه زیادی دارد.Patterson,2003,99))
گرین لیف معتقد است که به کار گیری رهبری خدمتگزار می تواند کمک بزرگی برای مدیران سازمان ها باشد .
[1]Greenleaf
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 7 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 147 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 89 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
مقدمه
فن آوری اطلاعات پدیده ای است که از به کارگیری وسیع سیستم های کامپیوتری در سازمان ها و جامعه تحول عمیق ناشی از به کارگیری سیستم های کامپیوتری، در لایه های مختلفی ایجاد شده، و در هر لایه مجهز به بروز اثرات مختلف در محدوده های مختلفی می شود.در عصر حاضر فن آوری اطلاعات به عنوان سلسله اعصاب جامعه مدرن[1] مطرح است و اگر روزی کشورهای مدرن دنیا بدون انرژی قادر به ادامه حیات نبودند امروزه کشورها بدون فن آوری اطلاعات مرده محسوب می شوند(موحدی و همکاران 1389 ص 67).
در هزاره سوم فن آوری اطلاعات به عنوان عمده ترین محور تحول و توسعه جهانی[2] منظور شده است و دستاوردهای ناشی از آن،چنان با زندگی مردم عجین گردیده که روی گردانی از آن اختلالی عظیم در جامعه و رفاه وآسایش مردم به وجود می آورد.عصر فعلی را برخی عصر اطلاعات لقب داده اند.این نام گذاری شاید به این دلیل باشد که امروزه اطلاعات به جزء تفکیک ناپذیر زندگی بشر تبدیل شده است. توسعه کمی فن آوری اطلاعات و ایجاد جامعه اطلاعاتی باعث تغییر در الگوی رقابت،تغییر در شیوه برنامه ریزی کاری،تغییر در نیازهای بازار[3]،تغییر در ماهیت سازمان ها،تغییر در قوانین و مقررات و... شده است.فن آوری اطلاعات شیوه انجام کار را تغییر داده و از جمله با به میدان آوردن تجارت الکترونیک[4] باعث بروز نوعی تحول اساسی در مبادله کمی اطلاعات بازرگانی و محصولات و خدمات مورد نیاز شده است.از اهدافی که فن آوری اطلاعات دنبال می کند،کاهش هزینه ها، هوشمندی رقابتی[5]، پاسخگویی سریع نسبت به محیط و رقبایی که با آن ها در تعامل هستیم و توانایی این که مشاغل مختص یک شغل را به یکدیگر مرتبط نماید(عظیمی، 1389، ص 16).
اطلاعات منبع قوی است که اغلب اشاره دارد به خون زندگی سازمان تجاری و برای تمام سازمان ها مهم است.نوع اطلاعات هر زمان می تواند موجب مزیت رقابتی [6]نسبت به سایر سازمان ها در عصر اطلاعات شود.اطلاعات دارایی اصلی یک سازمان تجاری است. هدف اصلی بیشتر سازمان های تجاری کسب سود از تجارت برای خودشان یا سهامدارانشان [7]می باشد.
2-1-2) تاریخچة فن آوری اطلاعات
واژه فن آوری اطلاعات از اواخر دهه 1970 برای اشاره به استفاده از کامپیوتر برای کار با اطلاعات ابداع شد می توان گفت که این فن آوری تمامی گونه های کامپیوترها،سخت افزار، نرم افزار و همچنین شبکه های ارتباطات بین دو کامپیوتر و ارتباط یک کامپیوتر با یک ابر کامپیوتر و یک اداره است تا شبکه های جهان گستر که در زمره فن آوری اطلاعات و ارتباطات حدود پنج درصد هزینه های سرمایه گذاری شرکت ها را به خود اختصاص داده این رقم در دهه 1980 به عنوان پانزده درصد و در انتهای1990 به پنجاه درصد کل سرمایه گذاری شرکت ها رسید که این روند حاکی از اهمیت فن آوری اطلاعات و ارتباطات در کسب وکار است که یک مزیت استراتژیک برای شرکت ها محسوب می شود (محمدیان روشن 1389، ص 18).
با شروع دهه 70 و تا اواسط دهة 80 با افزایش رقابت در سطح کشورها، سازمان ها بر آن شدند تا استراتژی های خود را به سمت استفاده از فن آوری کامپیوتر جهت دهی کنند. اما از آن جا که این موج با کاهش قیمت کامپیوترهای شخصی[8]، پایین آمدن هزینة پردازشگرها، ظهور شبکه های قوی سرویس دهنده [9]/ سرویس گیرنده[10] و رشد فن آوری در دو حوزه الکترونیک و ارتباطات مواجه شد،فن آوری اطلاعات به عنوان گزینه ای جهت تبدیل به مزیت رقابتی پیش روی سازمان ها قرار گرفت. در این راه ابزارهای مفهومی قوی نظیر مدل چهارچوب شبکة استراتژیک[11] مک فاردن در 1983، مدل مراحل رشد نولان[12] در 1979، و نیز روش های ساختار یافته ای چون، عامل حیاتی موفقیت رکارت[13] در 1979، یا برنامه ریزی سیستم های کسب و کار ارایه شده در 1984 توسط شرکت IBM ظهور یافتند. شرکت های مشاوره ای مدل های مختلفی در زمینة برنامه ریزی استراتژیک برای سیستم های اطلاعاتی ارایه داده اند که غالبا مفاهیم مشترک
داشته اند.در سال 1985 پورتر و میلار[14] نخستین بار مفاهیم زنجیره ارزش[15] ونیروهای پنج گانه[16] را در مدیریت استراتژیک IT توسعه دارند.و مک فارلان[17] با استفاده از مفاهیم استراتژی های عمومی[18] پورتر استراتژی ها فن آوری اطلاعات را در سه رده تقسیم بندی کرد: (احمدی و همکاران،1383،ص ص13-10)
رده نخست: رده اول این تقسیم بندی استراتژی سیستم های اطلاعاتی است. مجموعه ای از روش ها و تکنیک های جامع که در برنامه ریزی سیستم های اطلاعاتی مورد استفاده قرار می گیرند.
[1]. Modern Society
[2]. World Development
[3]. Market Needs
[4]. E comerce
[5]. Competitive Inteligece
[6]. Competitive Advantagement
[7]. Shareholders
[8]. Personal computer (Pc)
[9]. Network Server
[10]. Network Client
[11].Strategic Grid
[12]. Stage of Growth Model
[13].Rockart
[14]. porter & Millar
[15] .Value-chain
[16]. Five Forcls Model
[17]. Mak Farlan
[18]. Porters Generic strategies
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 8 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 95 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 41 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
عملکرد مالی
مقدمه
در بخش دوم این فصل به بحث و تعریفی در رابطه با متغیر وابسته پرداخته می شود. برای این منظور ابتدا اشاره ای به تعریف متغیر وابسته خواهد شد. پس مفهوم عملکرد، روش های اندازه گیری، فرآیند ارزیابی عملکرد و الگوی تبیین عملکرد مالی مورد بحث قرار خواهد گرفت.
تشریح مفهوم عملکرد مالی
موفقیت استراتژی های هر شرکت در عملکرد شرکت منعکس می گردد. عملکرد شرکت، میزان موقعیت استراتژی های هر شرکت در خلق ارزش برای قسمت های مختلف بازار است. در نهایت عملکرد شرکت بر اساس دستیابی به اهداف کسب و کار از طریق واحدهای مختلف شرکت، تعیین می شود. شرکت های با عملکرد مطلوب، ارزش را در طول زمان، خلق می نمایند. این امر در شرکت های با عملکرد نامطلوب صورت نمی گیرد. قسمت های مختلف بازار به دنبال ارزش های مختلفی هستند. بنابراین خلق ارزش و عملکرد شرکت تنها از منظر قسمت های مختلف بازار قابل ارزیابی است( سایمونز 1385، ص 249).
از عملکرد تعاریف مختلفی ارایه شده است، آن چه که در تمامی این تعاریف مشترک است نحوه انجام وظایف و مسئولیت های محوله می باشد. در یک تعریف، عملکرد نیروی انسانی را برخی بهره وری اطلاق کرده اند. ولی باید توجه داشت که عملکرد مفهومی فراتر از داده و ستاده دارد و عبارت از مجموع رفتارهای مرتبط با شغل که افراد از خود نشان می دهند. در تعریفی دیگر عملکرد عبارت از به نتیجه رسانیدن وظایفی که از طرف سازمان بر عهده نیروی انسانی گذاشته شده است عنوان شده است. در یک تعریف نسبتا جامع عملکرد عبارت است از کارایی [1]و اثر بخشی [2]در وظایف محوله به علاوه بعضی داده های شخصی نظیر حادثه آفرینی، تاخیر حضور بر سر کار، عینیت و کندی در کار که در این تعریف کارآیی به معنای نسبت بازده به دست آمده به منابع به کار رفته می باشد و اثر بخشی عبارت است از میزان دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده (اسدی شوکتی 1388، ص 49) .
در تعریفی دیگر عملکرد، نتیجه واقعی و قابل اندازه گیری تلاش است. البته بین تلاش و عملکرد تفاوت فاحشی وجود دارد، اختلاف میان تلاش و عملکرد بستگی به ترکیب دو متغیر دارد، خصوصیات و توانایی های کارمند و تصوری که کارمند از نقش خود دارد. پس نتیجه گیری از تلاش، اولا به تخصص[3]، مهارت [4]و دانش شغلی[5] کارمند و ثانیا به برداشت و تصور او از کار بستگی دارد. منظور از برداشت و تصور این است که کارمند، کار را چگونه برابر خود تعریف می نماید. و فکر می کند که نیرو و انرژی خود را چگونه و در چه جهتی باید به کارگیرد وتلاش، در چه سطحی کافی خواهد بود.بنا به مدل، اگر کارمندی دارای توانایی چندانی نباشد یا برداشت درستی از نقش خود نداشته باشد عملکرد او ضعیف خواهد بود، حتی اگر نیرو و انرژی زیادی صرف کار شده باشد(سعادت 1386، ص 261).
مدیریت عملکرد فرآیندی استراتژیک و یکپارچه است که با بهبود عملکرد افرادی که در سازمان کار می کنند و با توسعه قابلیت های فردی[6] و گروهی[7]، موفقیت پایدار سازمان ها را فراهم می نمایند. مدیریت عملکرد از آن نظر که با مسائل گسترده تر کسب و کار و جهت گیری کلی آن برای رسیدن به اهداف بلند مدت مرتبط است، در صورتی که سازمان بخواهد در محیط خود به طور موثری عمل نماید امری استراتژیک به عمل می آید.هدف اساسی مدیریت عملکرد ایجاد فرهنگی است که افراد و گروه ها بر مبنای آن مسئولیت بهبود و مستمر فرآیندهای کسب و کار، مشارکت و مهارت های خود را به عهده می گیرند(موسویان 1387، ص 89).
[1]. Performance
[2]. Effectiveness
[3] .Speciality
[4] .Skill
[5] .Knoledge
[6] .Individual
[7] .Group