دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 115 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 140 |
مقاله بررسی توسعه سیاسی و تاثیر آن بر امنیت ملی در 140 صفحه ورد قابل ویرایش
کلیات
طرح مسئله
توسعه سیاسی و امنیت ملی دو متغیر کلیدی این تحقیق را در بر می گیرند در متغیر مستقل توسعه سیاسی بعنوان یک اصل مهم در جامعه شناختی سیاسی دول تلفی گردیده بطوریکه کم و کیف آن تعیین کننده نوع حکومت و ساختار تصمیم گیری در آن و چگونگی تعامل مردم با حکومت و بالعکس محسوب می شود و اساس دموکراسیهای معاصر را در بر می گیرد . گرچه ابعاد توسعه سیاسی متعدد و متنوع می باشد و گستردگی آن مانع از توجه به تمام ابعاد آن در یک تحقیق خاص می گردد به همین سبب در این تحقیق نیز شاخصه های چون مشارکت و رقابت سیاسی ، احزاب سیاسی و مطبوعات مورد بررسی قرار می گیرد و از سوی دیگر امنیت ملی بعنوان متغیر وابسته از موضوعات کلان روابط بین المللی به شعار می رود به طوری که حیات با اضمحلال حکومتها تا حد بسیارزیادی در قالب تهدید یا تأمین امنیت ملی مورد بررسی قرار می گیرد اگر چه این مفهوم از ابهام و پیچیدگی خاص برخوردار می باشد و نظامهای سیاسی مختلف بر اساس نگرش کلان خود ابعاد متفاوت ، اقتصادی ، نظامی ، اجتماعی و فرهنگی و یا سیاسی را تهدید یا تضمین کننده امنیت ملی می دانند و مقتضیات زمان و تحولات در عرصه سیاست بین الملل نقش اساسی در تعقیر این نگرشها داشته است به گونه ای که اگر در مقطعی ترس از حمله نظامی و قدرت تهاجمی دولتها از منظر تجهیزات و جنگ افزارهای نظامی اساسی تهدید ملی مدنظر سایر دولتها را تشکیل می داد امروزه این مسئله تعدیل شده و ابعاد دیگر امنیت ملی اهمیت بیشتری یافته اند و در واقع از جنبه سخت افزاری به سمت عوامل نرم افزاری جهت پیدا کرده است و مضافا علاوه بر عوامل فرامرزی صرف ، بسیاری از مسائل داخلی نیز جنبه فراملی یافته است و به تبع امنیت ملی را متأثر ساخته است . زیرا که مرزهای ملی تا حدود بسیار زیادی نفوذپذیر گردیده و بسیاری از مطالبات داخلی جنبه بین المللی یافته است و به صورت قواعد و ارزشهای فراملی درآمده است و به نسبت پذیرش یا عدم پذیرش نظامهای سیاسی با این قواعد بر امنیت ملی واحدهای سیاسی تأثیر گذاشته است که درخواست مردم جهت برخورداری از حقوق قانونی و مدنی ، آزادیهای اساسی ، حق انتخاب کردن و … در بحث توسعه سیاسی مدنظر محقق می باشد و این تحقیق درصدد موشکافی این مسئله است که توسعه سیاسی با شاخصه های مطرح شده و نقش روزافزون اهمیت این شاخصه ها در جهان امروزه که حکومتها دموکراسی را یک ارزش بالا برای خود مدنظر دارند و مردم نیز نسبت به حقوق خویش بسیار آگاهتر شده اند و خواهان مطالبه آنها می باشد چگونه بر امنیت ملی تأثیر می گذارد و این موضوع در خصوص جمهوری اسلامی ایران تا چه حدودی مصداق پیدا می کند .
سوال تحقیق:
تأثیر توسعه سیاسی بر امنیت ملی در ایران ( با تأکید بر فاصله زمانی 80-1376 ) چیست؟
فرضیه تحقیق :
با گسترش توسعه سیاسی در ایران ( 80-1376 ) امنیت ملی نیز تقویت شده است .
تعریف مفاهیم و متغیرها :
توسعه سیاسی : تعاریف متعدد و متنوعی از توسعه سیاسی به عنوان متغیر مستقل تحقیق صورت گرفته است که مهمترین تعاریف به زعم تعدادی از اندیشمندان عنوان
میگردد :
الموند پاول معتقد است توسعه سیاسی عبارت از پاسخی است که سیستم سیاسی به تحولات محیط اجتماعی یا بین المللی خود می دهد و به ویژه پاسخی است در مقابل مبارزه جوییهای دولت سازی ، ملت سازی ، مشارکت و توسعه سیاسی را توزیع سه معیار شامل تنوع ساختاری ، خودمختاری در خرده سیستم و دنیایی شدن فرهنگی می داند .
مارک گاز یورسکی توسعه را نشان دهنده پویشی ترقی جویانه برای نیل به یک هدف می داند و با تاکید بر این موضوع معتقد است توسعه سیاسی مفهومی سیاسی و غایت گراست که هدفی سیاسی را مفروض می داند و واجد بار ایدئولوژیک می باشد .
سیرین بلاک معتقد است برای رسیدن به توسعه سیاسی جوامع باید چهار مرحله را پشت سربگذرانند که این چهار مرحله عبارتند از 1- سیتره بتدایی در برابر نوگرانی .
2- تثبیت رهبری نوسازانه . 3- انتقال افتصادی و اجتماعی از وضعیت کشاورزی روستایی به یک وضعیت شهری . 4- همگرائی و یکپارچه شدن جامعه شامل نظم دوباره دادن و بنیادی به ساختار اجتماعی .
لوسین پای توسعه سیاسی را عبارت از تغییر وضع مردم از صورت اطاعت کنندگان پرشمار به صورت شهروندان مشارکت کننده در تعداد زیاد می داند و در پایان هانینگتون توسعه مطلوب سیاسی را در شرایطی می داند که نظام سیاسی بتواند با تمرکز منابع قدرت نهادهای انعطاف پذیر ، پیچیده و خودمختار و همبسته را بوجود آورد . که در بحث توسعه سیاسی در این تحقیق شاخصه های نظیر مشارکت و رقابت سیاسی ، احزاب سیاسی و مطبوعات مورد بررسی قرا می گیرد .
امنیت ملی :
چند تعریف عمده در خصوص امنیت ملی بعنوان متغیر وابسته به شرح زیر می باشد .
مایکل لوه امنیت ملی را شامل سیاست دفاع ملی و نیز اقدامات غیرنظامی دولت برا ی تضمین ظرفیت کامل بقای خود ( بعنوان یک موجودیت سیاسی ) به منظور اعمال نفوذ و حصول اهداف داخلی و بین المللی می داند .
کالج دفاعی کانادا : امنیت ملی را حفظ راه و روش زندگی قابل پذیرش برای همه مردم و مطابق با نیازها و آرزوهای مشروع شهروندان می داند و این امر شامل رهائی از حمله یا فشار نظامی ، براندازی داخلی و نابودی ارزشهای سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی که برا ی کیفیت زندگی ضروری هستند می داند .
ولفرز امنیت ملی را بطور عینی به معنای فقدان تهدید نسبت به ارزشهای مکتسبه و بطور ذهنی به معنای فقدان ترس از حمله به این گونه ارزشها تلقی می نماید و پیترسون و سبینوس با استفاده از تعریف کاربردی شورای امنیت ملی امریکا ، امنیت ملی را حفاظت از لطمه خوردن به نهادها و ارزشهای بنیادی آن جامعه می داند .
در نهایت تعریف تقریبا جامعی که می توان از امنیت ملی عنوان کرد شامل تعقیب روانی و مادی ایمنی است و اصولا جز مسئولیت حکومتهای ملی است تا از تهدیدات مستقیم ناشی از خارج ، نسبت به بقای ژیم های نظام شهروندی و شیوه زندگی شهروندان خود ممانعت به عمل آورند . ( در این تعریف نوع تهدید مشخص نشده است چون فراتز از تهدیدات نظامی است و شامل تهدیدات منابع محیطی ، اقتصادی و سیاسی و فرهنگی می شود . البته در صورتی که این تهدیدات بقای کل حکومت ، مردم یا شیوه زندگی ملت را مستقیما تهدید کند .
در متغیر وابسته ( امنیت ملی ) شاخصه های چون فشار های اقتصادی و سیاسی مورد بررسی قرار می گیرد .
ضرورت و اهمیت تحقیق :
متناسب با تغییر و تحولات صورت گرفته در عرصه نظامهای سیاسی از شیوه حکومتی خودکامگی و اقتدار گرایانه فردی به سمت نظام های سیاسی دموکراتیک و مردمی که با انقلابهای اندیشه ای و فکری همراه بوده است ، توسعه سیاسی با ارکان و شاخصه هایش که جز لاینفک نظامهای دموکراتیک به شمار می رود روزبه روز گسترش بیشتری پیدا کرده است و تمام حکومتها اعم از اینکه برخی براساس قانون اساسی عمده خود را مقید به اصول توسعه سیاسی می دانند و برخی حداقل در شعار و حفظ و یا افزایش اعتبار در سطح نظام جهانی ، سیستم حکومتی خود را دموکراتیک و پایبند به قواعد توسعه سیاسی می بینند و انگونه به ذهن متبادر می شود که توسعه سیاسی از ملزومات اساسی نظام دموکراتیک به شمار می رود . در جمهوری اسلامی ایران هم با توجه با اینکه با اندیشه حکومت مردمی و زمینه سازی جهت احقاق حقوق انسانی و سیاسی مردم پایه ریزی گردیده است در اوایل انقلاب به سبب کشمکشهای تثبیت انقلاب و سپس جنگ تحمیلی و پس از آن تلاش در جهت ترمیم خرابیها و ویرانیهای جنگ زمینه جهت توجه به برخی از شاخصه های توسعه سیاسی مطرح شده در این تحقیق با تأخیر روبرو شد و متناسب با آن شرایط امنیت ملی نیز به معنای حفظ تمامیت ارضی و استقلال سیاسی و جلوگیری از تهاجم نظامی صرف معنا می گردید . در حالیکه دولت خاتمی در خرداد 1376 توسعه سیاسی به کلیدی ترین مبحث درسیاست داخلی دولت تبدیل گردید و از سوی دیگر فراتر از بعد نظامی امنیت سایر ابعاد آن نیز مورد توجه جدی قرا گرفت .
در دوره جدید که همراه با تغییر و تحولات اساسی نگرش نسبت به سیاست داخلی و خارجی ارزیابی می شود زمینه را جهت توجه بیشتر به شاخصه های اساسی توسعه سیاسی که در این تحقیق به برخی از آنها پرداخته می شود فراهم نمود که متعاقب توجه ویژه دولت به چنین مسئله ای موضع گیریها و اندیشه های درصدد تخریب یا تصدیق اهمیت ویژه آن برآمده اند .
این تحقیق که با اعتقاد به اهمیت موضوع در شرایط کنونی جامعه ایران پی ریزی شده است درصدد تبیین و تحلیل تاثیر موضوع فوق برحیات سیاسی هر کشور یعنی امنیت ملی برآمده است و با این ایده نزدیک به واقعیت که تحقیقات در مورد توسعه سیاسی در ایران بسیار اندک است درصدد کاووش و پژوهشی متناسب با توانایی در خصوص غنی تر نمودن موضوع و نقش آن بر امنیت ملی برآمده است .
ادبیات و تاریخچه موضوع تحقیق :
به تناسب تغییر و تحولات در نظامهای سیاسی ، اهمیت یافتن مردم و تاثیر اساسی آنها در انتخاب حاکمان شکل غالب نوع حکومت در جوامع امروزی شده است که تناسب این تحولات توجه به حقوق آنها مورد توجه جدی قرا گرفته است . گرچه این مبحث در جهان غرب پس از جنگ جهانی دوم و گسترش دموکراسی ، اساس نظامهای سیاسی را شکل می داد اما در کشورهای جهان سوم این مسئله با تاخیر مواجه گرید بطوریکه در ایران پس از تشکیل دولت هفتم و انتخاب آقای خاتمی به ریاست جمهوری موضوع توسعه سیاسی و ملزومات آن مورد توجه و تاکید قرار گرفته است .
به همین سبب عمده تالیفات در این خصوص در مقطع زمانی پس ازدوم خرداد 1376 در ایران به رشته تحریر درآمده است . به دلیل جدید بودن موضوع تحقیق و عدم دسترسی به مراکز و نهادهای دولتی مطالب و کتابهای قابل عنوان چندانی وجود ندارد اما با این وجود می توان به مقاله های نظیر تنگناهای توسعه سیاسی به مثابه تهدیدی علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران از محمد توحید فام ؛ مشارکت سازمانهای غیر دولتی در امور اجتماعی و تاثیرآن بر امنیت ملی ایران نوشته مهدی انصاری امین ، و مطبوعات ، تهدید امنیت ملی یا شاخص توسعه پایدار اشاره نمود که با موضوع کلی تحقیق تا حدودی همخوانی دارد .
جدا از موضوع کلی تحقیق اگر بخواهیم در زمینه دو متغیر مستقل و وابسته تحقیق منابعی را مطرح کنیم کتب و مقلات متعددی وجود دارد که در بعد متغیر مستقل ( توسعه سیاسی ) می توان به کتبی نظیر توسعه سیاسی و جامعه مدنی حسین بشیریه ، درسهای دموکراسی برای همه از حسین بشیریه ، تحزب و توسعه سیاسی از دفتر مطالعات و تحقیقات سیاسی وزارت کشور ، درک توسعه سیاسی از وانیر ما یرون ، توسعه سیاسی تالیف بدیع برتران ، مجموعه مقالاتی پیرامون توسعه سیاسی از جواد اطاعت ، عقل در سیاست از حسین بشیریه، بحرانها و توالی ها در توسعه سیاسی از غلامرضا خواجه سروی ، و توسعه سیاسی و تحول اداری عبدالعلی قوام و … نام برد علاوه بر کتب فوق مقالاتی متعددی نیز در زمینه های توسعه سیاسی وجود دارد که مهمترین آنها توسعه سیاسی و جامعه مدنی از اخوان کاظمی ، توسعه سیاسی از محسن امین زاده ، توسعه سیاسی در ایران پس از انقلاب نوشته حسین بشیریه ، گزارشی اجمالی از برنامه سیاسی دولت خاتمی توشته مصطفی تاج زاده و ساختار قدرت و توسعه سیاسی در ایران از رحمن قهرمانپور و … می باشد . و در زمینه متغیر وابسته ( امنیت ملی ) به مهمترین کتبی که می توان اشاره نمود عبارتند از : مردم ، دوستها و هراس از باری لوزان ، امنیت ملی در جهان سوم از اذر ادوارد ، امنیت ملی و نظام بین المللی نوشته جلیل روشندل ، چهره متغیر امنیت ملی از رابرت ماندل ، نظریه های امنیت ملی از علی عبدا… خانی ، مراحل بنیادین اندیشه در مطالعات امنیت ملی از اصغر افتخاری و شرایط متحول امنیت ملی جمهوری اسلامی ایرن تالیف حشمت ا… فلاحت پیشه و …
علاوه بر کتب مقالات زیادی از قبیل استراتژی امنیت ملی رضا خلیلی ، رهیافتی جامع برای امنیت ملی در خاورمیانه از مارتین ، لی نورجی ، گفتمانهای امنیت ملی در جمهوری اسلامی ایران از اصغر افتخاری ، بررسی مفهوم امنیت ملی و تاثیر ان بر توسعه پایدار از عباس مهری و موانع اساسی پیدایش استراتژی امنیت ملی در ایران از حسین ولی پور زرومی و … می توان نام برد .
روش تحقیق :
روش تحقیق بصورت تحلیلی و تبینی با نوعی رابطه همبستگی بین متغیر مستقل ( توسعه سیاسی ) و متغیر وابسته ( امنیت ملی ) می باشد .
سازماندهی تحقیق :
فصل اول تحقیق شامل کلیات می باشد در فصل دوم مبحث نظری تحقیق موردبررسی قرار می گیرد فصل سوم متغیر مستقل ( توسعه سیاسی ) و شاخصه های مطرح شده آن یهنی یعنی مشارکت و رقابت سیاسی ، احزاب سیاسی و مطبوعات را شامل می شود و در فصل چهارم امنیت ملی اساس بحث قرار می گیرد و در نهایت تاثیر متغیر مستقل و شاخصه های آینده بر امنیت ملی موضوع اساسی فصل پنجم خواهد بود .
توسعه سیاسی در ایران :
تعارض بین دو مفهوم دولت و ملت در ایران باعث عدم تعلق خاطر به دو سویه شده است به گونه ای که تباین در برداشت ملت . دولت از مفهوم منافع ملی و مصلحت همگانی در عدم تکوین مفهوم مذکور نقش داشته است و این عدم همسوئی زمانی شدت می یابد که ملت نیز به دو یا چند دسته تقسیم شود و در تعارض با یکدیگر قرار گیرد در طول حکومت تاریخ ایران منافع ملی در نبود تعارض ، و آرامش به معنای فقدان نیروی مخالف در سطح جامعه تعریف می شده است در حالیکه ملت آزادی عقیده و بیان را ضامن منافع ملی می شمرد و این تعارض در تاریخ ایران همواره وجود داشته است حال آنکه واقعیت این است که حکومت بدون مخالف حتی اگر حکومتی به نمایندگی مردم هم باشد حکومتی موجه ، دموکراتیک و توسعه یافته نمی باشد .41
افزایش کنترل حکومت بر منافع قدرت اعم از منابع اجبار امیز یا غیر اجبار امیز احتمال تحقق و نهادمندی جامعه مدنی را کاهش و سد راه توسعه سیاسی قلمداد می شود به گونه ای می توان عنوان کرد ایران پس از انقلاب مشروطه در عصر پهلوی وارد دوران دولت مطلقه شد و ویژگی اصلی دولت مطلقه پهلوی انباشت منابع و تمرکز ابزارهای قدرت بود و این فرایند مانع عمده ای بر سر راه توانائیهای جامعه ایجاد کرد .42 و از سوی دیگر ایدئولوژی ونگرش گروههای حاکم در ایران نیز یکی از موانع اصلی توسعه سیاسی در ایران می باشد ریشه ها و مبانی و عوامل تقویت کننده این گونه نگرش هم ریشه در فرهنگ سیاسی و هم در مقتضیات سیاسی تاریخ معاصر ایران دارد و بدون پیدایش تحول مناسب در ایدئولوژی گروههای حاکم ، بویژه نسبت به مشارکت سیاسی' افزایش تقاضا به تنش و از هم گسیختگی سیاسی می انجامد در ایران فرهنگ تابعیت در مقابل مشارکت بوده است که بر اساس این فرهنگ حاکم موجودی برتر ، قهرمان و بی همتا به شمار رفته و به نحوی از قداست برخوردار بوده و حتی مقدس تلقی شده است .43
در عصر دولت مطلقه پهلوی تاخیر در توسعه اقتصادی و احساس ضرورت نوسازی انگیزه سیاسی انباشت قدرت شد که با ساخت و قدرت مطلقه فعالیت گروههای اجتماعی و نهادهای جامعه مدنی دچار توقف شد وتنها نوع جامعه مدنی گسیخته و پراکنده استقرار یافت در این دوران زندگی سیاسی دستخوش فعالیت گروههای غیررسمی ، دوره ها ، گروههای فشار و نفوذ بود و احزاب رسمی از دولت استقلال نداشتند و هدف اصلی انقلاب 1357 مبارزه با همین ساخت قدرت مطلقه بود .44انقلاب 1357 ایران مرکب از دو حرکت عمومی بود که به تناسب به توسعه سیاسی و اهداف آن نیز پایبند بودند و بخشی حرکت اسلامی با پشتوانه طبقات سنتی و بسیج توده ای بودند که گروههای گسیخته شهری روحانیت و بازار حامی آن محسوب می شدند و گرچه این دو گروه در سرنگونی رژیم پهلوی با هم منسجم و همگرا بودند اما از ابتدای دهه شصت گروه اول از صحنه خارج شد و حاکمیت از گروه دوم یک دست شد که به مبحث توسعه سیاسی و الزامات آن نیز چندان اعتقاد نداشتند .البته باید عنوان نمود عاملی که باعث اقتدار این گروه گردید به سبب سوء استفاده و پیامدهی امنیتی که از آزادیها آن مقطع زمانی صورت گرفت می باشد . به همین دلبل امام خمینی ( ره ) راهبرد امنیتی که در قبال اصولی مانند مشارکت ، آزادی اندیشه و رقابت اتخاذ کردند الگویی تحدید بود که دلایل آن در سه مورد 1- حفظ هستی انقلاب اسلامی و پاسداشت آن از گزند حکومتهای فرصت طلبانه . 2- استوارسازی مبانی ارزشی انقلاب و شکل دهی به حکومت اسلامی در ایران .3- فراهم نمودن بستر مناسب برای تحقق آرمانهای عالی اسلام و انقلاب در زمینه توسعه سیاسی . که در این روش سعی شد تا حوزه فعالیت و رقابتهای سیاسی به نفع وحدت ملی محدود گردد .45
تاسیس شورای انقلاب ، حزب جمهوری اسلامی ، ایجاد سپاه پاسداران و ایجاد حکومت اسلامی با حضور تردیکان در مقامات عالیه حکومتی همگی درصدد ایجاد وحدت و انسجام شکل گرفتند که به تناسب زمینه جهت بستر مناسب توسعه سیاسی محدود نموذند . که تا پایان جنگ این روند تقریبا ادامه داشت اما در دوره هشت ساله ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی دلالت بر تقدم توسعه اقتصادی بر توسعه سیاسی دارد به گونه ای که قانون فعالیت احزاب- جمعیتها و انجمن های سیاسی – صنفی و اسلامی که تا سال 68 مسکوت مانده بود و در دوره هاشمی نیز چندان فعال نمی شوند .
توسعه سیاسی در ایران بعد از خرداد 76 :
همزیستی در جامعه ایران هیچگاه بر پذیرش متقابل و همگرائی بر سر اصول و قواعدی که ضامن منافع ملی و پایداری کثرتگرائی سیاسی در جامعه و رقابت ایدئولوژیک باشد تکیه نداشت و پس از انقلاب 57 نیز نیروهای درون نظام و نیروهای مخالف جمهوری اسلامی بیش از هر چیز به منافع فردی و حذف یکدیگر می اندیشیدند و فکر همزیستی دموکراتیک و حکومت قانون جز در گرایشها و گروههای محدود پا نگرفته بود . در اواسط دهه 70 شکاف طبقاتی میان نیروهای سنتی باعث ایجاد بحرانی ایدئولوژیک در استیلای دولت گردید . که زمینه جهت تحولات تازه ای برای سازمان یابی و ائتلاف نیروها و طبقات مدرن بوجود آورد که نقطه اوج این تحولات در دوم خرداد 76 تجلی یافت به گونه ای که بسیاری از سازمانها و گرایش های سیاسی درون و بیرون نظام از بکارگیری ابزار خشونت اعم از انقلابی و ابزاری روی برتافتند و بدین سان پذیرش کثرتگرائی سیاسی و گفتار دموکراتیک و ضرورت ایجاد جو دیالوگ و گفتگو در میان نیروهای سیاسی به تدریج جایگزین تخاصمهای تاریخی می شود و همه گروهها و نیروهای اجتماعی و سیاسی به این نتیجه رسیده اند که میان ابزار و هدفها رابطه نزدیکی وجود دارد و نمی توان باروشهای غیر دموکراتیک یک جامعه دمکراتیک بر پا کرد .46
در ایران دو دیدگاه در مخالفت با جامعه مدنی و به تناسب توسعه سیاسی وجود دارد دیدگاه سنتی که اساسا معتقد است مردم محتاج هدایتند و شایستگی و توانائی اداره امور مربوط به خود را ندارند و دیدگاه دیگر از منظر توتالیتاریسم به مسئله می نگرد و این گروه جامعه مدنی را باعث هرج و مرج در جامعه می دانند که ثبات و امنیت خدشه دار می شود این اولین خطای معرفتی این گروه است که تزاحمات و تکثرات در صحنه اجتماع را مخل نظم مدنی می دانند چون تنوع و تکثر را علامت چندگانگی و دوگانگی قلمداد می کنند و معتقدند بیش از یک قرائت مقرون به حقیقت از دین ، اسلام و مصالح و ... وجود ندارد که از ناحیه خیر واحدی صادر می شود که در دوم خرداد 76 دیدگاه مغایر با دو اندیشه فوق که طراح ایده جامعه مدنی بود در قضاوت عمومی به پیروزی رسید 47 و گرایش نسبتا ضعیفی ( از نظر تاریخی ) که در تاریخ ایران در مقابله با تمرکز و انحصار قدرت وجود داشته در قالب انتخابات 76 متبلور شد و زمینه لازم برای گروهبندی ، تحزب ، رقابت ایدئولوژیک ، مشارکت سازمان یافته وسازماندهی مشارکت سیاسی وتقویت جامعه مدنی بوجود اورد.48
توسعه سیاسی و زمینه جهت تحقق اهداف و مفروضات آن که از برنامه های راهبردی خاتمی بود پس از پیروزی در انتخابات جهت محقق نمودن ابعاد مختلف آن تلاش نمود به صورتی که بعد از دوم خرداد 76 قانون و قانونگرائی به یک ارزش در جامعه تبدیل شده که این قانونگرائی صرفا برای مردم نیست بلکه در درجه اول برای کسانی که امکانات قدرت را در دست دارند باید پیشتاز قانونگرائی باشند : مساله دوم نهادینه شدن آزادی در ساختار جامعه می باشد اما برخلاف تعبیر عده ای آزادی به معنای از هم گسیختگی و هرج و مرج نیست بلکه آزادی در چارچوب قانون مدنظر است که آزادی و قانون ملازم یکدیگر هستند چون آزادی بدون قانون یعنی هرج و مرج و قانون بدون آزادی یعنی استیلا و سلطه یکجانبه که بعد از دوم خرداد 76 این نگرش یک طرفه اصلاح شده است .49
علاوه بر موارد فوق تلاش جهت گسترش مشارکت و رقابت سیاسی ، زمینه و بستر مناسب جهت گسترش نهادهای مدنی و احزاب و مطبوعات و رسانه های گروهی دولت آقای خاتمی بعنوان ابعاد توسعه سیاسی وجه اهتمام و توجه خویش قرار داده است به صورتی که آقای خاتمی در اهمیت توسعه سیاسی عنوان می کند ” برای من توسعه سیاسی مساله ای اساسی است . بنده از مجلس و مردم تقاضا می کنم همدلی کنند تا همگی بتوانیم هزینه های این کار بزرگ را که سبب اعتلای جامعه ماست بپردازیم این هزینه ها نباید ما را نگران کند زیرا من معتقدم امنیت ریشه دار و واقعی در صورتی در جامعه ما استقرار پیدا می کند که توسعه سیاسی وجود داشته باشد .50
دسته بندی | فنی و مهندسی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 62 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
مقاله بررسی تکنیک های کشتی در 17 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمه:
ورزش به عنوان یکی از مقولات اجتماعی پیوند دهنده میلیاردها انسان در اقصی نقاط عالم است و گاه در این نقش چنان قدرتمند ظاهر می گردد که ندرتاً بتوان مقوله ای چنان جذاب را در بین جماعت بشر یافت و نام برد که بتواند این چنین ایفای نقش کند، آن گاه که ورزش در قالب هنر و در اوج خلاقیت از چارچوب های متصوره بیرون می رود، انسان را در نهایت شگفتی به تحسین وامی دارد. گرایش این گونه انسانها به ورزش به لحاظ ماهیت آن آمیزه ای است از قدرت، استقامت، هنر و ریاضت، و لذت بردن از پرداختن و تماشای آن شاید تمایل فطری آدمی باشد به کمال مطلق، در میان ورزشها، آن دسته که شکل سنت و مذهب یافته اند، طبعاً دارای ابعاد دیگری می باشند که علاوه بر تمایل ذاتی به آنها ، تقدس نیز یافته اند، چرا که گذشته های فرهنگی ملل را تداعی میکند و حامل ویژگیهایی هستند که در تار و پود فرهنگ این ملتها بافته شده و در باورهای آنها جایگاهی ویژه دارد.
مبدأ کشتی به شروع حیات انسان برمی گردد از زمانهای بسیار دور کشتی پدیده ای کاملاً متفاوت با سایر پدیده هایی که امروزه آن را می شناسیم بوده است. در آن هنگام کشتی ورزش نبود که در اوقات فراغت انجام شود و یا وسیله ای برای تفریح باشد بلکه وسیله ای برای ادامه بقا بوده است و به کمک کشتی انسان می توانست از جان خود و خانواده اش دفاع کند سابقة کشتی معلوم نیست که از چه سرزمینی میباشد ولی در آثار مصریان چین، ایران، یونان و روم قدیم به آن اشاره شده است.
کشتی از مواردی است که در میان جوامع قدیم تا حال از منزلتی خاص برخوردار بوده آن گونه که زینت بخش اعیاد ملی و مذهبی و جشنها و حتی تعیین کنندة عرصه های کارزار ملت ها بوده است و آمیزه ای از سنت ها و تجددها میباشد و در حال حاضر نیز به عنوان ورزشی بسیاری از مردم جهان را مشغول کرده است.
تاریخچه کشتی:
ورزش کشتی از دوران باستان به شکلهای مختلف در اکثر کشورها، شهرها و قبایل برای مردم آشنا و شاید از دورانهای نخستین ظهور انسان بر روی کره زمین بوده، و در اوقات فراغت یا در جنگهای به شکل طبیعی و غریزه اجرا می شده است. بخشی از اوقات فراغت انسانهای اولیه به منظور کسب مهارت و آمادگی لازم، به کشتی گرفتن اختصاص می یافت، زیرا موقعیت و مقام مردانی که زورمندتر از بقیه بودند تا جایی که اینان رئیس و فرماندة بقیه می شدند.
در جنگهای دوران باستان، ابتدا پهلوانان هر لشکر، برای کشتی گرفتن به میدان مبارزه می رفتند. در قصص انبیا سخن از پهلوانانی به نام «سامسون» به میان میآید که قدرت بدنی خارق العاده ای داشت و می توانست با حیوانات نیرومندی مانند شیر، کشتی بگیرد و آنها را مغلوب قدرت خود سازد. کشتی را نیز به انبیا و اولیای خدا نسبت می دهند، نقل است که هر کشتی گرفتن از اولاد یعقوب پیغمبران بوده و حضرت یعقوب (ع) این علم را می دانسته و به فرزندان خود، به منظور گرفتن و دفع دشمن آموخته است. گفته اند که حضرت آدم (ع) 440 هنر می دانسته از جمله این هنرها، هنر کشتی گرفتن بوده است و در روایات آمده که حضرت حمزه سیدالشهدا که با کافران جنگ می کرد، اکثر دشمنان را با کشتی بر زمین می زد. و همچنین نقل دیگری است که امام حسن (ع) و امام حسین (ع) با یکدیگر کشتی می گرفتند و مشوقین آنها حضرت رسول اکرم (ص) و جبرئیل بوده اند.
کشتی میان دو پهلوان به نامهای «اولیس» و «آژاکس» از جالبترین قصه های «هومر» شاعر یونان باستان است. کشتی معروف رستم و سهراب نیز یکی از آشناترین قصه های ما ایرانیان است که فردوسی در کتاب شاهنامه از آن به زبان شعر یاد میکند.
گارد در ورزش کشتی
گارد عبارت است از نحوه قرار گرفتن کشتی گیر در مقابل حریف، یا نحوة تقابل دو کشتی گیر در مقابل هم، و یا طریقة ایستادن کشتی گیر برای انجام کشتی.
گارد، زمانی صحیح و قابل اطمینان است که تعادل کشتی گیر را در تمام عملیات و مانورها، هنگام کشتی گرفتن، کنترل نماید، و آن نیز زمانی است که عملیات انجام شده از نظر فیزیکی صحیح باشد تا مرکز ثقل بوجود آمده مانع عدم تعادل کشتی گیر نگردد. در گاردها دستها نقش مهمی را در کنترل بدن و حفاظت پاها ایفا می نمایند. گاردها در ورزش کشتی، با توجه به نوع کشتی، نحوة قرار دادن پاها، میزان خم شدن به طرف جلو، و همچنین تقابل این گاردها در مقابل هم انواع مختلفی دارد که به شرح آنها پرداخته میشود.
1- انواع گاردها با توجه به نوع کشتی
1- گارد آزاد: در این نوع گارد، با توجه به مقررات کشتی آزاد، مجری میتواند برای اجرای فنون از تمام اعضای بدن خود و حریف استفاده کند. از این رو، کشتی گیران مجری و مدافع، برای محافظت از بدن و خصوصاً از پاها، در مقابل حملات حریف، از گاردی خمیده به طرف جلو استفاده کرده، دستها را به منظور محافظت از پاها در مقابل بدن، قرار می دهند.
2- گارد فرنگی: در این نوع گارد، با توجه به مقررات کشتی فرنگی، مجری فقط مجاز است برای اجرای فنون، از بالا تنة حریف استفاده کند، و کشتی گیران مجری و مدافع، مجاز به استفاده از گاردی خمیده نیستند، از این رو کشتی فرنگی از گاردی قائم و بدون خمیدگی برخوردار است.
2- انواع گارد با توجه به روش قراردادن پاها:
1- گارد چپ : در این گارد، کشتی گیر، پای چپ خود را جلو و پای راست خود را عقب می گذارد. در این حالت پای چپ را پای گارد، دست چپ را دست گارد، پای راست را پای غیرگارد، دست راست را دست غیرگارد، و کشتی گیری را که دارای این نوع گارد است کشتی گیر چپ گارد می گویند.
2- گارد راست: در این گارد، کشتی گیر، پای راست خود را جلو و پای چپ خود را عقب می گذارد، این حالت، پای راست را پای گارد، دست راست را دست گارد، پای چپ را پای غیرگارد، دست چپ را دست غیرگارد، و کشتی گیری را که دارای این نوع گارد است، کشتی گیر راست گارد می گویند.
3- گارد جفت (ژاپنی): در این گارد، کشتی گیر هر دو پای خود را در یک خط قرار می دهد، به طوری که هیچ یک از پاهای کشتی گیر، جلوتر یا عقب تر نباشد. در این حالت، در شرایط مختلف، با توجه به جهت گرفتن فنون و سمت اجرای مهارتها، دست و پای گارد مشخص می شود، و کشتی گیری را که دارای این نوع گارد است، کشتی گیر جفت گارد می گویند.
3- انواع گارد با توجه به میزان خم شدن به جلو:
1- گارد باز: در این گارد، کشتی گیر به حالت نیمه خمیده به طرف جلو، حفاظت و کنترل ضعیفی روی پاهایش دارد و معمولاً از این نوع گارد در کشتی فرنگی استفاده میشود.
2- گارد بسته: در این گارد، کشتی گیر به حالت کاملاً خمیده به طرف جلو، کنترل و حفاظت کاملی روی پاهایش دارد از این نوع گارد، در کشتی آزاد استفاده میشود.
4- انواع گارد با توجه به تقابل گاردهای دو کشتی گیر در مقابل هم
1- گارد موافق: هر گاه دو کشتی گیر با گاردی یکسان، در مقابل هم قرار گیرند، دارای گاردی موافق هستند که خود شامل:
1-1- هر دو چپ گارد: در این حالت هر دو کشتی گیر با گارد چپ در مقابل هم قرار می گیرند.
2-1- هر دو راست گارد: در این حالت هر دو کشتی گیر با گارد راست در مقابل هم قرار می گیرند.
3-1- هر دو جفت گارد: در این حالت هر دو کشتی گیر، دارای گارد ژاپنی هستند.
فن پس کاسه:
در حالت ایستاده و در گارد موافق کشتی گیر مهاجم یک خم حریف را گرفته و سر را بیرون بدن او قرار می دهد و پاهای حریف را بین پاهای خود می گیرد و با قراردادن دست گارد پشت کاسة زانو پای تکیه و کشیدن پای او بوسیله پاهای خود به سمت داخل حریف را خاک کرده و خود روی آن قرار می گیرد.
فن پس کاسه:
در حالت ایستاده و در گارد مخالف کشتی گیر مهاجم یک خم حریف را در حالی میگیرد که سرش داخل باشد و پاهای حریف را در بین پاهای خود قرار می دهد و با بردن دست گارد به جلوی کاسة زانو پای تکیه و کشیدن پای او بوسیلة پاهای خود به سمت خارج حریف را خاک کرده و خودش روی آن قرار می گیرد.
فن برات:
در برات کشتی گیر مهاجم قصد اجرای فن دو خم را دارد که با خیمة مدافع روبرو میشود و کشتی گیر مهاجم با گرفتن پشت بازوهای مدافع وچرخش حریف را به پل میبرد.
فن یک دست و یک پا :
مهارتی است که کشتی گیری مجری یک دست و یک پای حریف راه در گارد موافق یادر گارد مخالف، از دست و پای موافق یا از دست و پای مخالف ، از داخل و یا ازبیرون میگیرد وبه روشهای سرعتی، قدرتی، چرخشی، و یا ساده از پهلو، جلو و یا از عقب، او را حمل می کند. و به روی تشک به گونه ای پرتاب می کند. که حریف مستقیماً به روی پل می رود.
1- یک دست ویک پای موافق در گارد موافق از داخل :
کشتی گیر مجری در گارد موافق بازوی دست گارد حریف را با دست غیر گارد خود گرفته، سر خود را به روی شانة همان دست قرار می دهد در این حالت مجری پای گارد خود را بین پاهای حریف به روی تشک زانو زده ، پای غیرگارد خود را ستون می کند و سرخود را نیز از زیر بغل دست گرفته شدة حریف عبور می دهد وپای گارد حریف را نیز با دست گارد خود از قسمت زانو می گیرد وبدین وسیله زیر مرکز ثقل بدن حریف قرار می گیرد . سپس مجری پای غیر گارد خود را که به روی تشک ستون شده به روی تشک زانو زده تا بدین وسیله یک دامنة حرکتی ایجاد شود و حریف را از روی تشک حمل کرده، از پهلو به روی تشک به گونه ای پرتاب می کند. که مستقیماً به روی پل رود.
دسته بندی | فنی و مهندسی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 124 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 57 |
مقاله بررسی تکنولوژی طراحی و تولید به کمک کامپیوتر (CADCAM) در 57 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمه
مقدمه نویسنده:
رشد روزافزون تکنولوژی کامپیوتر و قابلیتهای کنترلی، محاسباتی و گرافیکی آن موجب شده است تا این دستاورد حیرتانگیز بشری به عرصه طراحی و تولید قطعات صنعتی قدم بگذارد. استفاده از کامپیوتر در فرآیندهای طراحی و تولید «تکنولوژی طراحی وتولید به کمک کامپیوتر CAD/CAM
[Computer Aided Design and Computer Aided Manufacturing]
نام دارد . هنگامی که قطعات دارای تنوع و پیچیدگیهای بسیاری هستند و نمیتوان برنامة ساخت آنها را توسط ماشین CNC و به کمک دست انجام داد،کامپیوترها و نرمافزارهای کاربردی در هر دومرحله طراحی و ساخت به کمک انسان میآیند. برنامه ریزی فرایند ساخت، برنامهریزی ملزومات مواد، کنترل کیفیت و تمامی مسائل مربوط به مدیریت خودکار تولید،با استفاده از این تکنولوژی به راحتی امکانپذیر است.
در سالهای اخیر نهدهای صنعتی کشورمان نیز به تدریج به اهمیت شناخت و به کارگیری تکنولوژی CAD/CAM پیبردهاند. اینجانب نیز با توجه به مشغول بودن در صنعت هوافضا و نیاز به ساخت و مدلسازی و طراحی قطعات با استفاده از این فرآیند، اقدام به انتخاب این موضوع برای پروژة پایان تحصیلی خود نمودم. امید است این اقدام، پیش زمینهای برای استفاده بیشتر از این فرایند برای تولید قطعات مورد نیاز کشورمان برای خودم و خوانندگان آن باشد.
1-1 تاریخچة CAD/CAM
در قرن 19 انقلاب صنعتی موجب رشد توان فیزیکی بشر شد. در قرن 20 نیز دومین انقلاب صنعتی با ظهور کامپیوترها به وجود آمده و قابلیتهای فکری بشر را رشد داده است.
امروزه بدون استفاده از کامپیوتر نمیتوان پروژه صنعتی مهمی را انجام داد. از اواخر دهه 50 میلادی با قوی شدن ظرفیت ذخیره و سرعت عملیات کامپیوترها، کاربرد آنها در پروژه های مهندسی به طور وسیعی روبه فزونی نهاد. مخصوصاً با ظهور تکنولوژی میکروالکترونیکی VLSI یا مدار مجتمع با مقیاس بسیار بزرگ، سختافزار کامپیوتر هر روز ارزان و ارزانتر شد؛ به گونهای که شرکتهای صنعتی تمایل پیدا کردند، تا از قابلیتهای آن استفاده کنند. به دلیل کوچک شدن سختافزار کامپیوتر، این ابزار به سرعت در زمینههایی از صنعت نفوذ کرد که به دلیل بزرگ بودن اندازة کامپیوترهای سنتی، امکان نفوذ چندانی نداشت. در نتیجه این تحولات در علم کامپیوتر، “طراحی به کمک کامپیوتر” و “تولید به کمک کامپیوتر” (CAD/CAM) به خاطر قابلیتی که در افزودن “بهرهوری” داشت ،به سرعت در صنایع مهندسی مقبولیت یافت. همانطور که نام CAD/CAM نشان میدهد، این تکنولوژی می تواند چنین تعریف شود: “استفاده از کامپیوترها به منظور کمک به فرایند طراحی و تولید”؛ به عبارت دیگر CAD/CAM عبارت است از کابرد کامپیوترها در فرایند تولید قطعات مهندسی که از دفتر نقشه کشی شروع شده و پس از دپارتمان تولید، کارگاه ماشین، دپارتمان کنترل کیفیت، نهایتاً به انبار قطعات ساخته شده ختم می گردد.
این تکنولوژی روشی موثر، صحیح و رضایتبخش را برای طراحی و تولید محصولات با کیفیت عالی بیان میکند. CAD/CAM شامل دو بخش جداگانه به نامهای ذیل می باشد:
1- طراحی به کمک کامپیوتر Computer Aided Desing
2- تولید به کمک کامپیوتر Computer Aided Manu facturing
این دوبخش در طی 30 سال گذشته به طور مستقل رشد کردهاند و هم اکنون هردوی آنها با هم تحت عنوان سیستمهای CAD/CAM یکپارچه شدهاند. معنای یکپارچگی این است که کلیه عملیات طراحی و تولید می تواند در یک سیستم واحد مورد نظارت و کنترل قرار گیرد.
طراحی به کمک کامپیوتر، اساساً بریک تکنیک متنوع و قدرتمند به نام گرافیک کامپیوتری (Computer Graphics) استوار است. گرافیک کامپیوتری عبارت است از ایجاد و دستکاری اشکال بر روی یک دستگاه نمایش به کمک کامپیوتر، گرافیک کامپیوتری در سال 1950 در دانشگاه ام.آی. تی آمریکا پایهریزی شد و اولین تصاویر ساده برروی کامپیوتر «ویرلونید» Whirlwind نمایش داده شد. با ظهور سختافزار پیشرفته که حافظه و سرعت آن بالا و ارزان نیز بود، نرمافزارهای جدیدتری نیز در زمینه گرافیک به وجود آمدند. نتیجه چنین تحولی، کاربرد روزافزون CAD در صنعت بود. در آغاز، سیستمهای CAD به صورت ایستگاههای نقشهکشی خودکاری بودند که در آن رسامهای Plotter تحت کنترل کامپیوتر، نقشههای مهندسی را تولید مینمودند.
امروزه سیستم های CAD میتوانند به مراتب بیشتر از نقشهکشی عادی کار انجام دهند. برخی از سیستمها دارای قابلیتهای تحلیلی نیز هستند . برای نمونه نرمافزارهایی از CAD وجود دارند که با روش المان محدود می توانند قطعات را از نظر مسائل تنش، حرارت و مسائل مکانیکی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. همچنین نرم افزارهایی از CAD وجود دارند که میتوانند حرکت قطعات را نیز مورد مطالعه قرار دهند. تولید به کمک کامپیوتر اساساً با ظهور کنترل عددی Numerical) Control) یا (NC) مطرح شد. در اواخر دهة 40 فردی به نام “جان پارسونز” Jon T.parsons روشی خاص برای کنترل یک ماشین ابزار ابداع کرد. در روش او کارتهای سوراخ شده (Punched Cards) به کار برده شده بود. تا اطلاعات مختصاتی حرکت ماشین به آن ارائه گردد. در این حالت، امکان انجام ماشینکاری روی سطوح موردنظر توسط ماشین میسر میشد. با مشخص شدن مقادیر عددی برای حرکت محور ماشین ابزار، تحولی در حرکت مکانی ماشین ابزار ایجاد شد. اولین نمونه ماشین NC در سال 1952 ساخته شد. تا بتواند تواناییهای آن را بیان کند. سپس، سازندگان ابزار و صنایع تولیدی متحداً ماشینهای NC جدیدی متناسب با نیازهایشان ساختند. در اواخر دهة 50 کامپیوترها در دسترس بودند و مسلم شده بود که آنها میتوانند مقادیر عددی مورد لزوم ماشینهای کنترل عددی را تولید نمایند.
در این مرحله نیروی هوایی آمریکا با پرد
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 50 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 67 |
مقاله بررسی تبیین نظری مدل نیازمندار شخصیت و عقبماندگی ذهنی ماهیت و ابعاد در 67 صفحه ورد قابل ویرایش
چکیده:
هدف مقاله حاضر کشف شخصیت افراد عقب مانده ذهنی و تبیین آن بر پایه یک مدل نیاز مدار شخصیت که شامل مولفه هایی چون منابع، نیازها و ارزشها است، میباشد. کودکان عقب مانده ذهنی به اقتضاء مراحل رشد و تحول در طی زندگی نوعاً با تکالیفی روبرو میشوند که برایشان آن قدر مشکل است که از انجام آن ناتوانند و لذت نمی برند. به نظر می رسد برای این کودکان، انجام اموری که به نظر بسیاری سخت می رسد، پاداش درونی ناچیزی وجود دارد. موقعیت های زندگی برای بسیاری از آنها چنان تکالیف سختی تدارک می بیند، که موجب ایجاد احساس ناکامی و شکست های پی در پی می گردد. قرار گرفتن آنها در حاشیه زندگی افراد عادی با همه فشارهایی که برای سازگاری و منفعل سازی آنها اعمال می کند، این روند را شدت می بخشد تا جایی که به احساس شایستگی و عزت نفس آنها آسیب های جدی وارد می سازد. اساساً کودکانی که شکست، ناکامی و عزت نفس پایین بیشتری را تجربه می کنند، معمولاً برای اداره امور خود، روش هایی را یاد می گیرند که فاقد کارآمدی مناسب است. از این رو ممکن است از هر شیوه ای که به تخفیف مصیبت ناشی از آنچه «محرومیت از موفقیت» نامیده می شود، استقبال کنند.
پس مسأله اصلی این است که اگر زندگی در جامعه ما، چنین اثراتی بر کودکان عقب مانده ذهنی دارد، چگونه میتوان امور را به گونه ای تغییر دهیم که اثرات نامساعد آن به حداقل برسد؟ آیا میتوان محیط را چنان مرتب کرد که موجب شکست و آشفتگی در آنها نگردد؟ از این رو اگر بتوان کودکان عقب مانده ذهنی را در برابر ضربات احتمالی که به عزت نفس شان وارد میشود تقویت کرد و یا مصون نگه داشت در این صورت میتوان گامی نویدبخش در برنامهریزی، توان بخشی و بهداشت روانی آنان برداشت.
واژه های کلیدی: تبیین، مدل، نیازمدار، شخصیت، عقب ماندگی ذهنی
مقدمه
تمرکز بر موضوع عقب ماندگی ذهنی با تاکید بر جنبه شناختی آن، یعنی ماهیت تاخیر تا ناتوانی عقلی و تاثیر آن بر سازگاری عمومی طی یک قرن گذشته باعث شده که جنبه عاطفی یا هیجانی آن مورد غفلت قرار گیرد. لذا در مقاله حاضر از این جنبه فرد عقب مانده را به عنوان شخصی در نظر می گیریم که مانند افراد عادی می تواند تجربیات شادی یا غمگینی داشته باشد. نتیجة یک مطالعه در مورد بزرگسالانی که در موسسات نگهداری می شدند و اکنون در جامعه زندگی می کنند (آدامز و کریستنسون، 2000) نشان داده است که آنها به زندگی لذتبخش علاقه نشان می دهند. کار به همین جا خاتمه نمی یابد، و آنها تمایل گستردهای به تفریحات، سرگرمی ها، دوستیابی، و خانواده نشان می دهند. این تمایلات بیانگر این موضوع است که ما باید دربارة ماهیت وضعیتٍ این انسان به عنوان یک فرد نگاه کنیم. برداشت ما از شخصیت افراد عقب مانده بر پایه مدلی است که نیازهای جسمانی و روانی اساسی آدمیان، چه سالم و چه ناتوان، را توصیف می کند و نحوه تاثیرپذیری این نیازها را از ناتوانی بررسی می نماید. بر اساس نتایج به دست آمده از نظریه های شخصیت که علاقه خاصی به خویشتن و انگیزش در انسان دارند (مثلاً دسی و ریان، 1990) این مدل شخصیت توجه خاصی به عزت نفس به عنوان بر انگیزانندة رفتار دارد. مقاله حاضر یک مدل نیاز مدار شخصیت و نحوة تاثیرپذیری این نیازها از عقب ماندگی ذهنی را مورد بحث و تبیین قرار میدهد.
خود شخصیت
منطق ارایة یک مدل شخصیت
ارایه یک مدل شخصیتی ویژهِ افراد عقب مانده ذهنی برپایه شرایط، ویژگیها و محدودیتهایی آنها چه منطقی می تواند داشته باشد؟ پاسخ به این سئوال در سودمندی آن برای درک رفتار افراد مبتلا به اختلال و به ویژه، مشکلات رفتاری آنها نهفته است. این مدل برای درک و شناسایی این موضوع که مشکلات رفتاری آنها، مانند مشکلات ما، معمولاً حاصل ناکامی مزمن در ارضای نیازهای زیستی و روانی اساس است، کفایت میکند. اگر چه، نظریة شخصیت رفتار مدار، یعنی کانون رویکرد درمانی ما، حساسیت لازم را برای درک این موضوع که چگونه ابعادی نظیر پیشایندها و پیامدها بر رفتار اثر می گذارند، ایجاد میکند، اما در پی تبیین این نکته نیست که چرا این عناصر اینقدر اهمیت دارند. سرانجام، در پی تبیین ماهیت پاداش دهنده یا تنبیهی آنها نیز نیست. به منظور درک این نکته که چرا پیامدها یا وابستگی هایی معین پاداش دهنده یا تنبیه کننده، یا خنثی هستند باید به درک ماهیت انگیزشی آنها در ما توجه کرد. اگر چه هیچ نظریه شخصیت به تنهایی صاحب این «حقیقت» نیست (هال و لیندزی، 1970 نقل از باروف و اولی 1999)، حداقل به طریقی نظام دار از لحاظ مفهوم سازی رفتار هیچکدام از آنها در اولویت قرار ندارد. با وجود این، سهمی از این حقیقت در درک ما از خود و دیگران دخالت دارد. این سهم به عنوان صافی یا فیلتری عمل می کند که توجه ما را هدایت می کند و عواملی را که رفتار ما را برمی انگیزند روشن می نماید. همین موضوع درک فزایندة رفتار در همة ما، اعم از عقب مانده و سالم، است که در مفهوم زیر از شخصیت ارایه می شود.
عناصر اساسی مدل
این مدل شخصیت نوع انسان را بر حسب سه موضوع مدنظر قرار می دهد: منابع، نیازها و ارزش ها. هر کدام از آنها به طور جداگانه و مختصر در زیر مورد بحث قرار می گیرند (باروف3 و اولی4 2004)
منابع
منابع به ظرفیت ها یا توانایی ما اشاره دارد و به پنج مقوله تقسیم می شود. این مقولات عبارتند از: هوش؛ مهارت های ارتباطی؛ سلامتی، حواس، ومهارت های جسمانی؛ شخصیت- مزاج، هیجان ها، و منش؛ و درک هنری و معنوی گرایی.
§ هوش: هوش معادل توانایی یادگیری، استدلال، دانش و مساله گشایی است.
§ مهارت های ارتباطی: این مقوله از توانایی ها به استعداد ما در درک خود اکثراً از طریق گفتار، و همچنین نوشتار، اداء و اطوارها، زبان اشاره ای، سبک های ادبی، شعر، هنر، رقص و موسیقی دلالت دارد.
§ سلامتی، حواس، ومهارت های جسمانی: این مقوله به خود «جسمانی» ما- وضعیت سلامتی؛ سالم بودن حواس، مخصوصاً بینایی و شنوایی، سالم بودن دست و پاها، بازو و انگشتان، و ویژگی هایی نظیر قدرت، مقاومت، سرعت، و هماهنگی مربوط می شود.
§ شخصیت- مزاج ها، هیجان ها، و منش: مزاج ها، هیجان ها، و منش به عنوان اجزاء اصلی آنچه که ما آن را «شخصیت» می نامیم تشکیل می دهند. می توان شخصیت را به عنوان یک منبع، یک ظرفیت یا سبک انطباقی در نظر گرفت که موجب کنار آمدن در زندگی روزمره و دائمی در تعامل های اجتماعی می شود. بر این اساس می توان شخصیت را «خوب» یا «انطباقی» و «بد» یا «غیرانطباقی» در نظر گرفت. اجزاء شخصیت به عنوان یک منبع در زیر توصیف می شوند.
§ مزاج ها: این مولفه به رفتارهایی اشاره دارد که در نوزادان و خردسالان دیده میشود. فرض بر این است که مزاج ها اساس زیستی دارند و نسبتاً مستقل از شیوههای فرزندپروری هستند. ظاهراً نوزادان و کودکان از همان بدو تولد از لحاظ فعالیتهای حرکتی، تحریک پذیری، حواس پرتی، الگوهای خواب و هشیاری، و پاسخ به موقعیت های تازه با هم تفاوت دارند (کاگان، 1981). بر پایة این ابعاد، می توان تمایزهای گسترده ای بین نوزادان پرسرو صدا، دشوار یا راحت ترسیم کرد. نوزادان راحت از همان هفته های اول خوشحال، آرام و از لحاظ خواب و خوراک قابل پیش بینی اند. نوازادن دشوار تحریک پذیرتر، ناراحت و غیرقابل پیش بینی اند (توماس و چس 1986). در کودکان اخیر، مزاج به عنوان عامل تبیین کنندة تفاوت در واکنش نشان دادن به موقعیت های جدید، به اضافه خجالتی بودن و بازداری یا خود جوشی و نابازداری در نظر گرفته می شود. همچنین به نظر می رسد که مزاج به سبک های مساله گشایی- مثلاً کودک تکانشی تا کودک صبور نیز موثر است (کاگان، 1981).
هیجان ها:
هیجان ها حالت های عاطفی یا احساس هایی که عموماً می توانند به عنوان احساس هایی خوشایند (مثبت) یا ناخوشایند (منفی) طبقه بندی شوند. هیجان ها تجلی تفسیرهای ما از رویدادهایی هستند که آنها را برای بهزیستی و عزت نفس مناسب در نظر می گیریم. تجربیاتی که ما از آنها تفسیری هیجانی داریم خنثی نیستند؛ بلکه آنها منابع بالقوه سودمندی یا تهدید، شادی یا غم را تشکیل می دهند. تجربیاتی که به طور باقوه تهدید کننده یا آسیب از در نظر گرفته میشوند، هیجان هایی نظیر خشم، اضطراب، ترس، گناه، شرمندگی، غم، حسادت، غبطه و تنفر را برمی انگیزند. تجربیاتی که به طور بالقوه سودمند هستند و احساساتی نظیر لذت، غرور، قدرشناسی، و عشق را خلق میکنند (لازاروس، 1991).
منش: منش به «الگوهای رفتاری» ثابت به همان شکلی که در موقعیت هایی متنوع ظاهر میشوند اشاره دارد. رویکردهای تحلیل عاملی پنج عامل شخصیتی عمده را مشخص کردهاند که عبارتند از: ثبات هیجانی، برونگرایی، گشودگی، رضایت مندی، و وظیفهشناسی (مک رای و کوستاو، 1986). هر یک از عوامل به شکل دو قطبی مطرح میشود.
به کار بستن مدل شخصیت در افراد عقب ماندة ذهنی
«منابع» و عقب ماندگی ذهنی
تعریف «ناتوانی»
در این مدل شخصیت، وضعیت های معلولیت یا ناتوانی به عنوان محدودیت هایی از لحاظ منابع در نظر گرفته میشوند که با انجام تکالیف تحولی متناسب با سن تداخل ایجاد میکنند. چون همة ما تا حدی دچار محدودیت هستیم، و ماهیت تجربة انسانی کامل نیست، بنابراین برای کسانی که نابغه هستند، خواه یک دانشجوی ممتاز در کلاس یا غلامرضا تختی روی تشک کشتی، ارزش قائل می شویم. با فرض اینکه محدودیت در منابع یا توانایی ها بهنجار است، ما ناتوانی را تنها به منابعی نسبت می دهیم، که حتی با آموزش یا اصلاح (مثلاً استفاده از عینک)، جهت انجام تکالیف مربوط به رشد و تحول ناکافیاند.
تأثیر عقب ماندگی ذهنی بر منابع
هوش: همانطور که در ابتدای این مقدمه اشاره شد، اختلال در این منبع است که ماهیت اصلی ناتوانی موسوم به عقب ماندگی ذهنی را تشکیل میدهد. اشکال در یادیگری، در کاربرد اطلاعات موجود، ارزیابی و قضاوت همواره در کودکان خردسال دیده میشوند و همچنین مشکلات توجه و تمرکز در آنها رایج است. مهارت های کلامی در مقایسه با مهارت های بینایی با شدت بیشتری تحت تأثیر قرار می گیرند و هر دو فرایند خبرپردازی و تصمیم گیری کند میشوند.
اگرچه برنامه های آموزشی عمدتاً بر منابع کودک بدون توجه به علت عقب ماندگی متمرکز شده اند، اما شواهدی در مورد مشکلات شناختی وجود دارد که با نشانگانهای زیستی ویژه ای مرتبط اند (هوداپ و دایکنز، 1994). در صورت وجود این اختلالات، معلم میتواند وجود آنها را اطلاع دهد. در زمینة هوش، مردان مبتلا به نشانگان X شکسته، شکل عقب ماندگی ارثی وابسته به جنس ضعف ویژه ای در یادآوری اطلاعات بینایی به صورت توالی یا ترتیبی نشان می دهند و در نشانگان داون، فرد مبتلا به آن عموماً اطلاعات دیداری را به مراتب سریعتر از اطلاعات کلامی پردازش میکند. (مانند، الیوت، ویکز، و گری، 1990 نقل از فلدمن، 2004).
مهارت ارتباطی: مشکلات زبانی در دو سطح دریافتی و بیانی در عقب ماندگی ذهنی بسیار رایج است. به طور کلی، گفتار از لحاظ ساختار ساده تر، با وضوح کمتر، و چنانچه میزان اختلال هوشی شدید یا عمیق باشد، محدود به جمله های کوتاه یا تک واژه ها است، در بسیاری از افراد عقب مانده های ذهنی عمیق، گفتار ابداً وجود ندارد. در بین افراد عقب مانده ها، مشکلات گفتار در مبتلایان به نشانگان داون برجستگی بیشتری دارد (مانند، دایکنز، هوداپ، 1994 نقل از فلدمن، 2004).
سلامت، حواس و مهارت جسمانی: زمانی که مشکل خوشی با ناهنجاری زیستی آشکار مرتبط باشد، ممکن است مشکلات جسمی هم دیده شود. متداول ترین اختلال های جسمی همراه عبارتند از صرع و فلج مغزی، که شیوع این دو از 15 تا 30 درصد عقب مانده ها را در برمی گیرد. نواقص حسی، بینایی و شنوایی در 10 تا 20 درصد آنها شایع است. مشکلات جسمی عمده معمولاً با اختلال شناختی همراه اند و در عقب مانده های ذهنی متوسط شایع است (باروف و اولی، 1999).
مزاج ها، هیجان و منش
مزاج: سطح فعالیت و میزان توجه: عقب ماندگی اغلب با سطوح بالایی از فعالیت حرکتی، به ویژه در کودکان خردسال و کودکان سن مدرسه همراه است (کولر، ریچاردسون، کاتز، و مک لارن، 1983). کودک موسوم به بیش فعال کسی است که به نظر می رسد همیشه در حال حرکت است- همواره به اشیاء دست می زند، بی قرار و ناآرام است. رفتار او تکانشی است و بدون اندیشه دست به عمل می زند (مولیک، هامر، و دورا). این رفتار معمولاً با اختلال کمبود توجه همراه است و اغلب در کودکان مبتلا به «اختلال یادگیری» دیده میشود. کودکان مبتلا به اختلال یادگیری، نظیر آنهایی که عقب مانده ذهنی هستند، با مشکلات تحصیلی رو به رو هستند اما برخلاف کودکان عقب مانده ذهنی این مشکلات در آنها وابسته به شرایط بوده و شدت کمتری دارد. مشکلات یادگیری در خواندن در صورت برخورداری از هوش بهنجار متداول تر است، اگرچه مشکلات خاصی در ریاضیات نیز دیده میشود.
اگرچه فرض میشود که بیش فعالی مبنایی زیستی دارد، اما عمدتاً از عوامل روانی ریشه میگیرد. در زمان قرار گرفتن در معرض استرس (تنیدگی)، تحریکات سازمان نیافته یا شدید، این رفتار وخیم تر میشود. برعکس، بیش فعالی در موقعیت های معمولی با تحریکات منظم و با ساخت و با تحریک شنوایی کاهش می یابد. داروهای محرک نظیر ریتالین، معمولاً برای کاستن از بیش فعالی به کار گرفته میشود و همراه با راهبردهای رفتاری که قبلاً اشاره شد بهترین جواب را می دهند (مولیک و همکاران، 1991).
برخی از رفتارهای دیگر کودکان بیش فعال، با یا بدون عقب ماندگی ذهنی، با چندین جنبة دیگر مزاج ها ارتباط دارند (علیزاده و زاهدی پور، 1384). این رفتارها مانند بیشفعالی، تحت تأثیر عوامل روان شناختی اند. نوجوانان عقب مانده یا حتی بهنجار هم ظاهراً قادر به تمرکز نیستند و تکالیف مورد علاقه خود را نمی توانند به طور مستمر ادامه دهند. بنابراین، نوجوانان عقب ماندة ذهنی، مثلا کسانی که در کلاس سوم درس میخوانند اما علاقه کمتر به موضوعات خواندنی کلاس سوم نشان می دهند احتمال انگیزه بیشتری برای خواندن مطالب مناسب با سن خود نشان خواهند داد. چنین مواد آموزشی در بازار وجود دارد. بیش فعالی معمولاً با افزایش سن کاهش می یابد، به ویژه در کودکانی که شدت اختلالشان کمتر است (کولر و همکاران، 1983) اما مشکلات مرتبط با بی توجهی و تکانشوری ممکن است دوام داشته باشد. (مولیک و همکاران، 1991).
ساختار
در نیاز به ساختار در عقب ماندگی کمی مبالغه شده است. ما به طور خودکار با تحمیل انتظارات و معنی که از رویارویی اولیه با پدیده ها استخراج می کنیم به تجربیات خود ساخت میدهیم. با اینحال، رفتارهای شناختی در عقب ماندگی ذهنی تا حد زیادی به ظرفیت انتقال آموخته های قبلی به موقعیت های مشابه محدود میشود. تأثیر افت در این توانایی به شکل تعمیم آن به موقعیت های دیگر میتواند برای خود فرد در مقابله با موقعیت های جدید، مشکلات و تنیدگیهایی را به همراه داشته باشد. این آسیب پذیری شناختی به گرایش هر چه بیشتر به راهنمایی و کمک منجر می شود، که کلی ترین پیامد آن به وجود آوردن وابستگی بیشتر در این قبیل افراد است، این وابستگی زمانی که آنها در موقعیت های ناآشنا قرار می گیرند خطرناک میشود.
دو پیامد مهم در ارتباط با نیاز فزایندة به ساختار وجود دارد. نخست، ضرورت آشکار کردن آن انتظاراتی را به وجود می آورد، نمی توان فرض کرد که شخص مبتلا به عقبماندگی ذهنی درکی مشابه با درک ما از یک موقعیت دارد. دوم، کاستن از اضطراب که احتمالاً در رویارویی با موقعیت های ناآشنا به دلیل ناشناخته بودن ایجاد میشود اهمیت ویژه ای دارد. والدین در صورتی که همراه کودک شان در اولین روز مدرسه به مدرسه می روند این اصل را به کار می گیرند و در نتیجه کودک به آسانی با محیط جدید رو به رو میشود. در بزرگسالی این اصل در صورتی به کار گرفته میشود که می خواهیم شغلی را انتخاب کنیم. زمانی که شغل موردنظر برای ما توصیف میشود نیاز ساختار ارضاء میشود. (هاستینگ و براون، 2004)
عزت نفس
چون عزت نفس با سه جزء صمیمیت، موفقیت و استقلال ارتباط تنگاتنگ دارد تأثیر آن بر عقب ماندگی ذهنی به طور جداگانه بررسی میشود.
صمیمیت
نگرش های جامعه نسبت به مبتلایان به ناتوانی: شاید مهمترین جزء از سه جزء عزت نفس، تمایل ما به ایجاد صمیمیت به شکلی شدید و نافذ و به صورت پذیرفته شدن، دوست داشته شدن و عشق ورزیدن بیان شود. اولین مانع در ارضاء نیاز به صمیمیت در افراد مبتلا به ناتوانی نگرش فرهنگ ما به آنها به عنوان افرادی نابهنجار و غیرعادی (ریس b ، 1994). دید ما نسبت به آنها منفی است. نابهنجاری های ذهنی یا جسمی میتواند ترس، تمسخر، و تنفر ایجاد کند. تمسخر کردن و مسخره کردن ها و استهزاء دیگران توسط خود ما را به یاد بیاورید. اغلب احساسات مثبت ما میتواند به صورت ترحم و دلسوزی نشان داده شود. خصوصیات ذهنی و جسمی ناخواستة آنها نگرش های اجتناب و طرد را در ما ایجاد می کنند، اگرچه در طول دو دهة اخیر این نگرش تغییر یافته و افراد عقب مانده پذیرش بیشتری یافته اند (ریس a 1994). همچنین آگاهی فزاینده ای از ناتوانی در ذهن مردم ایجاد شده است، و وضع قانون مبتلایان به ناتوانی 1980 در آمریکا از آن جمله است. در رسانه ها نیز نمودهای مثبتی از عقب مانده ها و افراد ناتوان ارایه میشود.
نگرش های والدین و همشیره ها: خصوصیات ناخواستة افراد عقب مانده ذهنی نه فقط بین آنها و جامعه فاصله می اندازند، بلکه همچنین میتوانند بر پیوند آنها با والدین و همشیرهای خود تأثیر بگذارند. ما بر این باوریم که برخی از مشکلات مرتبط با عقب ماندگی منبع بالقوه استرس برای والدین هستند، اکنون ما به طور اختصاصی پیامدهای روانی مربوط به والدین یا همشیرههای کودک عقب مانده را بررسی می کنیم.
از نظر والدین، کودکانشان به عنوان انبساط روانی خودشان تلقی میشوند. همچنین همشیرهها برادران و خواهران خود را به این دید می نگرند، اگرچه تا حدی خفیف تر (ترنبول، ترنبول، اروین و سوداک، 2005). عزت نفس ما، شما و من، تحت تأثیر ادراک اعضای خانواده ماست که از ما دارد. کودکانی که والدینشان به آنها بهاء می دهند از نظر فرهنگی خصوصیات با ارزشی را به آنها می بخشند که این امر به نوبه خود عزت نفس والدین را افزایش می دهند.
برعکس، اگر یک کودک یا همشیره او ویژگی های ناخواسته ای دارد، والدین و همشیرها نمی توانند از این برداشت، حداقل در ابتدا، که عضو ناتوان خانوادة آنها بازتابی از خودشان است اجتناب کنند. آنها احساس شرمندگی و خصومت می کنند، و در نتیجه در اثر این احساس ها، احساس گناه کرده و حس خود ارزشمندی آنها کاهش می یابد (روس، 1963). در مطالعه مربوط به سازگاری والدین با بچه های خود که دارای ناتوانی های جدی هستند والدین با احساس تهدید نسبت به عزت نفس خود رو به رو می شوند، تهدیدهایی که با وظایف والدین آنها تداخل میکنند (مینتزر، آلس، ترونیک، و برازلتون، 1985). خودٍ تولد این قبیل کودکان به مثابه شوکی جدی است که به خود ارزشمندی آنها ضربة جدی وارد میکند. دورة پس از تولد با کاهش عزت نفس و عدم تعادل مداوم همراه میشود. چه از لحاظ نقش والدین از کودک ناتوان به عنوان یک شخص جدا و منفک از خودشان نگهداری میکنند.
صرفنظر از بحران های گاه به گاه در اثر وقوع یک حادثه که پدر و مادر برای رویارویی با آن آمادگی ندارند، خود ناتوانی میتواند دلبستگی والدینی و صمیمیت آنها را مورد تهدید قرار دهد زیرا توجه آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. کودک ممکن است نسبت به ابراز علاقة والدین حساسیت کمتری نشان دهد، کمتر لبخند بزند، و مشکلاتی از لحاظ تغذیه داشته باشد، یا ممکن است تماس چشمی کمتری نشان دهد. همة این موارد میتوانند از ایجاد پیوند بین والد و فرزند محدودیت ایجاد کند. والدین کودک را موجودی جدا از خود قلمداد می کنند، به عنوان موجودی هم با جنبه های مثبت و هم مشکل از (ترنبول و همکاران، 2005). یک چنین نوزادی نه فقط از لحاظ روانی خود را جدای از دیگران تلقی میکنند لیکن مراقبان نیز میتوانند نیازها آنها را تشخیص دهند و هر طور که شده به آنها واکنش نشان می دهند. با انجام چنین کاری، حس ارزشمندی مجدداً احیا میشود.
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 40 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 32 |
مقاله بررسی تبعیض در استخدام و نقش نگرشی تلویحی، انگیزش و وضعیت تعصب نژادی در 32 صفحه ورد قابل ویرایش
تبعیض در استخدام: نقش نگرش تلویحی، انگیزش و وضعیت تعصب نژادی
این تحقیق و مطالعه سعی دارد تا مطالعات گستردهای رادر زمینه تبعیض در استخدام که توسط«ای پی بریف» و همکارانش انجام شده را منعکس کند. نویسندگان تلاش کردند تا دستاوردهای قبلی را که به بررسی نژاد پرستی مدرن پرداخته است را مرور کنند. نژاد پرستی مدرن در وضعیت مشترک تعصب نژادی تاثیر متقابل داشته است و به پیش بینی و بررسی تفاوت در میزان پرداخت مزد پرداخته است و به همچنین به بررسی نتایج از طریق ارزیابی نگرشهای نژادپرستی ضمنی و انگیزه لازم جهت کنترل تبعیض پرداخته است. نویسندگان قادر نبودند تا تاثیرات متقابل تقدیمی را از نو تکرار کنند و بیان کردند که نگرشهای نژاد پرستی ضمنی با تلویحی به همراه شرایط و اوضاع در تعصب نژادی برای پیش بینی این تفاوت تاثیر گذار است. علاوه بر این نتایج نشان می دهند که انگیزش برای کنترل تبعیض و تعصب رابطه بین نگرش علی صریح و ضمنی را کاهش می دهد. (به طور کلی دستاوردها نشان می دهند که تفاوت بین نگرش نژادی ضریح و ضمنی در پیش بینی رفتار تبعیض آمیز وجود دارد.
لغات کلیدی: تبعیض، نگرشهای ضمنی، نژاد پرستی و تعصب و تست ارتباط تلویحی)
(در سال اخیر، نگرشهای نژاد پرستی در ماهیت خود، دو مویه و نامحسوس شده است بدون شک ارزیابیهای مربوط به گزارش از خود نشان میدهد که در نگرشهای نژاد پرستی کاهش محسوسی به چشم نمیخورد و در تصمیمگیریهای مربوط به استخدام این تبعیض هنوز به چشم میخورد. این تفاوت و تغییر در مورد ماهیت نژاد پرستی موجب شد تا دانشمندان علوم اجتماعی شیوههای ارزیابی جدیدی را طرح کنند که مطابق با توصیف مدرنتر نژاد پرستی باشد.) (این مقیاسها سعی میکنند تا تعصب خودانگاری را توصیف کرده و افراد با نگرشهای نژادی منفی را با سوالاتی مبنی بر اینکه آیا واکنش تبعیضی میتواند نتیجه بی طرفی نژادی باشد را شناسایی میکند.) اخیرا برخی از محققان از این گزارش از خود به ارزیابیهای توجیهی، نهفتگی و واکنش از لحاظ فیزیولوژیکی تغییر جهت دادند تا سطح معیار فردی نگرشهای نژادی را تعیین کنند. بررسیهای ضمنی و تلویحی اعتقاد به تعصب خودانگاری با تاثیرپذیری کمتر دارند و در تعیین و شناسایی تبعیض موفقترند(تحقیقات اثبات کردهاند که این ارزیابیهای تلویحی با نگرشهای دیگر در ارتباط بود و رفتارهای در سطح خرد را پیش بینی میکند.) شواهد و مدارک کمی وجود دارد که نشان میدهد نگرشهای تلویحی این چنینی برای پیش بینی رفتار سطح کلان مفید است از قبیل تصمیمات تبعیضآمیز مربوط به اجاره این مطالعه تحقیقی که توسط «بریف» طراحی شد، بسیار مفید و سازنده است و نشان میدهد که نژادپرستان امروزی در اوضاع و شرایط اجتماعی به طور خاص عمل میکنند. «لیکن»بیان کرد که این تحقیق نه تنها اعتبار و صحت نتایج قبلی را مورد بررسی قرار میدهد بلکه فرضیات جدید را نیز ارزیابی میکند. بریف به شیوههای مختلف به توسعه و گسترش مطالعه تحقیقاتی خود پرداخت. اول اینکه علاوه بر تعیین و شناسایی نژادپرستی مدرن، ما عقاید و نظرات نژاد پرستی سنتیتر و قدیمی تر را در مبحث می گنجانیم تا ثابت شود که این نژاد پرستی مدرنتر واقعا نیاز به این دارد که افراد نژاد پرست مشخص شوند دوم اینکه علاوه بر استفاده از گزارش خود و ارزیابی نژاد پرستی، ما نگرشهای نژاد پرستی تلویحی را نیز در بحث میگنجانیم. سوم اینکه ما ارزیابی انگیزش را جهت کنترل تبعیض مورد بحث قرار میدهیم تا تعیین شود که آیا تعصب و تبعیض خودانگاری که نتایج مختلف به دست آمده ناشی از بررسیهای نژادپرستی صریح و تلویحی حتمی است یا نه. و در نهایت ما از شیوههای دقیقتر برای تبعیض تلویحی استفاده میکنیم تا فرضیات خود را با مقایسه تفاوتها در آمار سیاهان و سفیدها با تکنیکهای جدید آماری مورد تست قرار میدهیم. این شیوه شامل الگوی خطی هرمی یا سلسله مراتبی میباشد. به طور کلی این جمعبندیها به ما این امکان را میدهد تا فرضیات جدید را که درک بهتری از تبعیض در استخدام را ارائه میکند را مورد تست و آزمایش قرار دهیم. به طور خلاصه این مطالعه تحقیقاتی مکتوبات در زمینه نگرشهای نژادپرستی را به همراه ارزیابیهای مربوطه به آن با هم تلفیق میکند و مباحثی چون تبعیض خودانگار، معیارهای اجتماعی سازمانی و شرایط و اوضاع را جهت درک تفاوتهای ارزیابی نژادپرستی ضمنی و صریح را در یک شرایط انتخابی در کنار هم قرار میدهد.)
تبعیض در استخدام و نگرشهای نژادپرستی
(مطالعات زیادی به ارتباط بین ملاحظات و مسائل نژاد و تبعیض در استخدام پرداختهاند. در سالهای اخیر، ما به تعریف رفتار متفاوت تبعیض استخدامی پرداختیم، رفتارهای متفاوت زمانی رخ میدهد که معیارهای مختلف در گروههای مختلف به کار گرفته شود.
تجزیه و تحلیلهای مختلف انجام شد تا عواملی که در میزان و مسیر معیارهای مختلف تاثیر میگذارند مشخص شوند. به عنوان مثال این تفاسیر توسط «نورد» و «کرایجر» و «رات» و «هوفکات» و «بوبکو» نشان داد که سیاهان امتیازات کمتری هم در مسائل عینی و ذهنی دریافت می کنند) به علاوه، کرایجر و فورد به این نتیجه رسیدند که سیاهان و سفیدها آمار بیشتری را به خود اختصاص دادند. (این نتایج شواهد را فراهم میکند مبنی بر اینکه افراد از معیارهای مختلف برای ارزیابی متقاضیان و داوطلبان استفاده میکنند.) البته، تفاوت میانگین بین متقاضیان سیاه و سفید پوست ضرورتا به معنای تبعیض نیست. ممکن است تفاوت میانگین تفاوتها و اختلافهای میان گروهها را به صورت صحیح نشان دهد.(برای بیان احتمال، این تفاوتها «داپلر» تعداد متغیرهای شغلی مربوط را محدود کرد تا به این نتیجه برسد که تفاوتهای بین سیاهان و سفیدها کاهش یابد و این تبعیض ما هرگز از بین نرفتند.) تشخیص این حقیقت که بعید است که نویسندگان تمام متغیرهای مربوطه را بگنجانند ممکن است این تفاوتها را به خوبی توضیح دهد. «اپلر» و مطالعات انجام شده توسط او شواهد و مدارک غیر مستقیمی را فراهم کرده است که بر اساس آن نگرشهای نژادی ممکن است عوامل تفاوت معیار متوسط را در مورد سیاهان و سفیدها در بر داشته باشد. (مجموعهای از مطالعات انجام شده توسط بریف شواهدی را در مورد نقش نگرشهای نژادی ارائه کرده است. در دومین تحقیق «بریف» شرکت کنندگان مقیاس تبعیض نژادی مدرن را کامل کردند. در میان موارد سوالات، از شرکت کنندگان و متقاضیان در مورد استعداد شغلی آنها سوال شد. در مطالب قبلی، متقاضیان یادداشتی را از رئیس اداره یا سازمان دریافت کردند و جملات حاوی درخواست او از داوطلبان برای اجاره به سفیدان بود و یادداشت دگری از رئیس دریافت کردند که البته این یادداشت حاوی مطالب حاکی از تبعیض نژادی نبود. بریف در مورد تقلب هنجارهای اجتماعی به بحث نپرداخت تا شرایط سازمانی برای تعصب و تبعیض نژادی یا تساوی نژادی به وجود آید. تقلب آنها مطابق با مفهومی ساختن شرایط پیشنهاد شده توسط استکمن است. اسکتمن نشان داد که شرایط سازمانی عملکرد و کارکرد پاداش است و انتظار میرود که علایم و نشانهها برای کارمندان و دیگران به این مسئله میپردازد که کدام رفتار از لحاظ اجتماعی قابل قبولتر است. بر حسب انتظار (بریف به این نتیجه رسید که میانگین متوسط متقاضیان سیاه پوست در شرایط تبعیض نژادی میزان کمتری را نشان میدهد. مهمتر اینکه آنها به این نتیجه رسیدند که امتیازات در زمینه مقیاس تبعیض نژادی مدرن این رابطه در نژادپرستان متجدد در شرایط تبعیض نژادی را کاهش داد. بنابراین واضح است که نژادپرستان متجدد بر اساس اعتقادات خود عمل میکنند اما هنجارهای اجتماعی برای موجه ساختن تبعیض به وجود میآیند.) گر چه قبل از پذیرفتن این برداشت، مهم است که دقت شود آمارهای تعصب و تبعیض و تفاوتهای قابل ملاحظه در ارزیابی میزان متوسط، متقاضیان سیاه پوست دو شرایط را پشت سر گذاشتند. به عبارت دیگر، آنها به این مسئله نپرداختند که آمارهای مربوطه به متقاضیان سفید پوست در دو شرایط، مراحل را پشت سر گذاشتند. ممکن است شرایط تبعیض و تعصب به طور میزان میزان متقاضیان را صرف نظر از آنها کاهش داد. (بنابراین در این مطالعه ما تلاش میکنیم تا تاثیر متقابل سازمانی را با استفاده از ارزیابیهای دقیقتر تبعیض را به وسیله مقایسههای تعداد متقاضیان سیاه و سفید در شرایط دو فرضیه زیر مرور کنیم.)
فرضیه 1- شرایط سازمان در آمار متقاضیان تاثیر خواهد گذاشت و متقاضیان سیاه پوست در مقایسه با سفید پوستان در زمینه تبعیض نژادی آمار کمتری را به خود اختصاص خواهد داد. میزان تفاوتهای آماری بین متقاضیان سفید پوست و سیاه پوست در شرایط برابر کمتر است.)
فرایند
در ابتدای ترم دانشجویان مقدماتی رشته روان شناسی در دوره کامل تست شرکت میجستند و از آنها سوالات مختلفی پرسیده میشد. این پرسشها در زمینه نگرشهای مربوط به مقیاس سیاهان و مقیاس تبعیض نژادی مدرن همانند تشویق به پاسخگویی بدون مقیاس تبعیض میشد. این ارزیابیها در میان تعدادی از مقیاسها میزان برابری را نشان میداد. تا بدین ترتیب از پاسخهای عجیب جلوگیری شود و در صورت لزوم آنها را به حداقل برساند. تقریبا یک ماه بعد از شرکت کنندگان خواسته شد تا نقش یک مدیر را ایفا کنند. و تمرین را به صورت کامل انجام دهند. (شرکت کنندگان به طور تصادفی به صورت برابر با شرایط تبعیض نژادی اختصاص داده شدند.) این تقلب طی یادداشتی از طرف رئیس شرکت اتفاق افتاد در هر دو شرایط آموزش تمرین در ایجاد ارزیابی در مورد هر داوطلب مد نظر قرار گرفت. گر چه، شرکت کنندگان در چنین شرایطی برای شرایط تبعیض نژادی، یادداشت رئیس حاوی مطالب زیر بود:
اکثر نیروی کار شامل افراد سفید پوست است ضروری است که مردان سفید پوست را برای پستهای حساس انتخاب کنیم. من نمیخواهم رابطه خوب را که ما بین خود در این قسمت داریم به مخاطره بیندازم. رئیس قبلی مدت زمانی کار کرد و سعی کرد این جماعت را وارد مجموعه ما کند. من نمیخواهم این کار را انجام دهم و آن را عملی کنم. شرکت کنندگان در چنین شرایطی برای این جملات و ابلاغیه را دریافت نکردند. پس از کامل کردن فرمها شرکت کنندگان فرم گزینهها را هم پر کردند و به ارزیابی ضمنی و پرسشنامه جمعیت شناختی نیز پاسخ دادند. به منظور تعیین اینکه آیا شرکت کنندگان در هر شرایط به کاری گماشته میشوند یا نه مورد بررسی قرار گرفت.
(تجزیه و تحلیل آماری: ما 3 فرضیه اول را با تحلیل نمونه خطی هرمی با استفاده از متغیرهای خاصی ارزیابی کردیم تا میزان درجه ضریب تبعیض نژادی مشخص شود.)
(نتایج و دستاوردها)
بررسی تبعیض نژادی و شواهد و مدارک موجود تجزیه و تحلیل تقلب نشان داد که تبعیض در مورد اجاره دادن به طور صحیح مشخص شد و شرایط آن نیز تعیین شد این امر نشان میدهد که شرایط تبعیض نژادی در مقابل شرایط برای تساوی مورد ارزیابی قرار گرفت. (ما ابتدا تجزیه و تحلیل نمونه خطی هرمی برای تعیین میزان آمار را انجام داد نتایج و دستاوردها نشان داد که تبعیض کلی در مقابل سیاهان بدین صورت است: متقاضیان سیاه پوست قبل از متقاضیان سفید پوست از نظر تعداد بودند ما واریانس این درجه ضریب را ارزیابی و محاسبه کردیم و به این نتیجه رسیدیم که نتیجه چیزی متفاوت از صفر است این نتیجه نشان میدهد برخی از شرکت کنندهها نسبت به دیگران بیشتر از تبعیض نژادی حمایت میکردند. متقاضیان سیاه پوست تعداد کمتری را به خود اختصاص دادند و حمایت موجود را اندازهگیری کردند.)