دانلود تحقیق- مقاله-پروژه-کارآموزی

مرجع کامل خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

دانلود تحقیق- مقاله-پروژه-کارآموزی

مرجع کامل خرید و دانلود گزارش کار آموزی ، گزارشکار آزمایشگاه ، مقاله ، پروژه و پایان نامه های کلیه رشته های دانشگاهی

مقاله بررسی اقتصاد و کاپیتالیسم

مقاله بررسی اقتصاد و کاپیتالیسم در 36 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی اقتصاد
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 33 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 36
مقاله بررسی اقتصاد و کاپیتالیسم

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

مقاله بررسی اقتصاد و کاپیتالیسم در 36 صفحه ورد قابل ویرایش

فقر و نابرابری در اقتصاد جهانی : مردن به روش کاپیتالیسم

امروزه نظام سرمایه‌داری (کاپیتالیسم) یکه‌تاز میدان اقتصاد جهان است و به کمک تبلیغات گسترده سردمدارانش، خود را تنها نظام اقتصادی کارا و قابل قبول در جهان معرفی کرده است؛ به گونه‌ای که کمتر کسی جرأت می‌کند، سخن از ناکارایی و اشکالات ساختاری موجود در این نظام، به میان آورد.

مقاله پیش رو در پی آن است که با نگاه به واقعیت‌های اقتصادی موجود در جهان و به کمک آمار و ارقام اقتصادی منتشر شده از سوی مراکز مختلف و تجزیه و تحلیل آنها، ادعای نظام سرمایه‌داری را مبنی بر اینکه کاپیتالیسم تنها نظام کارا و قابل قبول در جهان است، به بوته نقد بکشاند.

نظام سرمایه‌داری صدها سال قدمت دارد و هم‌اکنون تقریباً همه نقاط جهان را تحت سلطه خود درآورده است. سردمداران آن مدعی‌اند که این نظام، قدرتمند‌ترین موتور تولیدی است که تا به حال دنیا به خود دیده است. همچنین می‌گویند که توانایی‌های این نظام، برای تأمین استانداردهای زندگی برای تمامی افراد روی زمین، منحصر به فرد است. چرا که به قول برادفورد دلانگ ما در حال «حرکت به سوی آرمان‌شهر» هستیم که در آن، زندگی تمامی افراد، معادل زندگی سطح متوسط آمریکا خواهد بود.

با توجه به مدت طولانی سیطره نظام سرمایه‌داری (کاپیتالیسم) و سر و صدای بی‌وقفه هوادارانش، خوب است تأملی در صحت ادعای «حرکت به سوی آرمان‌شهر» بکنیم. بگذارید به سه چیز نظر بیفکنیم: میزان فقر و نابرابری در کشورهای کاپیتالیست ثروتمند از جمله آمریکا، میزان فقر و نابرابری در کشورهای فقیر جهان و شکاف بین کشورهای بالا و پایین هرم سرمایه‌داری.

اغلب از آمریکا به عنوان کشوری یاد می‌شود که حاکمیت در آن با طبقه متوسط است و یک فرد فقیر می‌تواند با اندک تلاشی خود را به سطح متوسط اقتصادی جامعه برساند. به این مطلب، برابری فرصت‌های پیشرفت گفته می‌شود. درک مفهوم «طبقه متوسط» یا «برابری فرصت» مشکل است، اما می‌توان متصور شد که در چنین جامعه‌ای، نباید فقر گسترده‌ وجود داشته باشد و باید مردم از رفاه اقتصادی مناسبی بهره‌مند باشند.
آمار فقر و نابرابری در توزیع درآمد و ثروت، اصلاً با چنین ادعایی همخوانی ندارد. دولت مرکزی آمریکا، میزانی را به عنوان «خط فقر درآمدی» تعیین نموده است که خانواده‌هایی که زیر این میزان قرار دارند، فقیر محسوب می‌شوند و آن مقدار درآمدی است که خانواده با کمتر از آن، به سختی می‌تواند زندگی کند و هنگام مواجهه با بحران‌های مالی، مانند بیماری فرد یا آسیب‌دیدگی هنگام کار، با مشکل جدی روبه‌رو می‌شود. میزان رسمی خط فقر، معادل سه برابر حداقل میزان هزینه غذایی خانوار است که توسط دپارتمان کشاورزی برآورد شده است و این میزان، با پیش‌‌فرض‌های غیرواقعی که برای محاسبه‌اش در نظر گرفته شده، بسیار کمتر از میزان واقعی است. به عنوان مثال، فرض شده است که خانوار، مواد غذایی را به کمترین قیمت موجود در بازار خریداری می‌کند و اینکه خانوار می‌داند که چگونه مغذی‌ترین ترکیب را از ارزان‌ترین مواد غذایی تهیه نماید. در سال 2002، این میزان برای هر فرد در هر روز 6/12 دلار بوده است. در سال 2002، 6/34 میلیون نفر یعنی 1/12 درصد از کل جمعیت آمریکا زیر خط فقر بوده‌اند. (این میزان در میان سیاهپوستان 24 درصد بوده است). در سال 2001، 2/35 درصد کودکان زیر 6 سال سیاهپوست، در فقر زندگی می‌کردند. این ارقام با گذشت زمان، بالا و پایین می‌شوند و حتی هنگامی که از نظر مدافعان کاپیتالیسم وضعیت خوب است، باز این ارقام بالا هستند و اگر تعریف واقع‌گرایانه‌تری از فقر ارائه دهیم ـ مثلاً براساس درآمد متوسط ـ میزان فقر تا 17 درصد (در 1997) و بیش از 45 میلیون نفر بالا می‌رود.

چقدر شانس وجود دارد که بتوان چنین فقر گسترده‌ای را برطرف کرد؟ با توجه به اینکه این فقر با نابرابری رو به رشد در درآمد و ثروت عجین است و این نابرابری در تمامی قوانین بازی کاپیتالیسم، نهادینه است، شانس زیادی وجود ندارد. نابرابری درآمدی در آمریکا در سال 2000، (از دهه 1920 تاکنون) بیشترین مقدار را داشته و 5 درصد از ثروتمندترین خانوارها، درآمدشان 6 برابر 20 درصد فقیرترین خانوارها بوده است. پل کورگمن (اقتصاددانی که در ستون خود در نیویورک تایمز، با قدرت از دولت بوش انتقاد می‌کرد) تخمین می زند که 70 درصد از رشد درآمدی آمریکا در دهه 80، به جیب یک درصد خانواده‌های ثروتمند آمریکایی رفته است. از نظر میزان ثروت‌ها، در سال 1995 در آمریکا، یک درصد خانوارها ثروتمند، 2/42 درصد از کل سهام، 7/55 درصد از اوراق قرضه، 4/71 از مشاغل غیرتعاونی و 9/36 درصد از دارایی‌های غیرخانگی را در تصاحب دارند. با احتساب نابرابری‌های درآمدی، این نابرابری در 20 سال گذشته در حال افزایش بوده است. این نابرابری عظیم و در حال رشد، ادعای تساوی فرصت‌ها را به استهزا می‌گیرد. یک نمونه را در نظر بگیرید:

در پیتزبورگ، پنسیلوانیا و... خانواده بسیار ثروتمند هیلمن‌ها، با چندین میلیارد دارایی وجود دارد. یکی از خانه‌های آنها، عمارت بزرگ و باشکوهی است که در خیابان پنجم (یکی از خیابان‌های مجلل آمریکا) قرار دارد. در فاصله سی مایلی شرق این عمارت، قسمت فقیرنشین شهر ـ که به محله خانه‌های چوبی مشهور است ـ قرار دارد. فقر و بدبختی در این قسمت شهر بیداد می‌کند و این ناحیه یکی از بالاترین نرخ‌های مرگ و میر کودکان را دارد.

نابرابری‌های درآمدی، عوارض ناخواسته بسیاری را ایجاد می‌کند. تحقیقات نشان می‌دهد که اگر دو کشور یا دو ایالت با میانگین درآمدی مساوی داشته باشیم، آنچه می‌توان آن را «سلامت اجتماعی» خواند، در کشوری که نابرابری درآمدی بیشتری دارد، کمتر است.
کارشناسان متوجه شده‌اند که میزان درآمد کل نیمه فقیر خانوارهای هر ایالت، که مقیاسی از نابرابری درآمدی است، با نرخ مرگ و میر ایالت‌ها نسبت عکس دارد. به علاوه، این مقیاس را برای سایر خصایص اجتماعی نیز مورد آزمایش قرار داده‌اند. ایالت‌هایی که نابرابری درآمدی در آنها بیشتر است، دارای نرخ بیکاری بالاتر و تعداد دانیان بیشتر هستند و درصد بیشتری از جمعیت‌شان کمک‌های مالی و غذایی دریافت می‌کنند و درصد بیشتری از مشکلات پزشکی رنج می‌برند. شکاف درآمدی بین طبقات ثروتمند و فقیر، بهتر از میانگین درآمدی، می‌‌تواند خصایص اجتماعی را پیش‌بینی کند.
جالب است که ایالت‌هایی که نابرابری درآمدی بیشتری دارند، مقدار کمتری برای تعلیم و تربیت هر فرد هزینه می‌کنند؛ تعداد کتاب در مدارس، برای هر فرد، در این ایالت‌ها کمتر است و این ایالت‌ها وضعیت آموزشی ضعیف‌تری دارند و درصد کمتری از افراد، از دبیرستان‌ فارغ‌التحصیل می‌شوند.

در ایالت‌هایی که نابرابری درآمدی در آنها بیشتر است، نسبت بیشتری از کودکان با کسری و متولد می‌شوند و نرخ آدم‌کشی و جنایت بیشتر است. همچنین نسبت بیشتری از افراد، به دلیل معلولیت از کار کردن محرومند و نیز استعمال دخانیات در این ایالت‌ها بیشتر است.

نابرابری بزرگ و در حال رشد، کم‌کم قدرت سیاسی طبقات پایین دست را از بین می‌برد و در نتیجه، برنامه‌های تأمین اجتماعی که تا حدی از آسیب‌های ناشی از فقر می‌کاهند، رو به زوال می‌‌گذارد و به طور همزمان سیاست‌هایی که بیشتر به نفع قشر ثروتمند است، جایگزین می‌شود و طبقه فقیر با دیدن شکاف بزرگ بین خود و طبقه ثروتمند، روز به روز دلسردتر و ناامیدتر می‌شود.

با اینکه فقر و نابرابری در ثروتمندترین کشورهای کاپیتالیست‌ نیز زیاد است، این میزان با مقدار فقر و نابرابری در اکثریت قاطع کشورهای جهان که هم کاپیتالیست و هم فقیر هستند قابل مقایسه نیست. بانک جهانی هر چند وقت یک بار، تعداد افرادی را که در کل جهان و نیز به تفکیک در هر کشور، روزانه با کمتر از 1 یا 2 دلار گذران زندگی می‌کنند، برآورد می‌کند. به عنوان مثال، در اوایل دهه 1990، 8/90 درصد از جمعیت نیجریه، با روزانه 2 دلار یا کمتر از آن سر می‌کردند. در سال 1997، این میزان در هند 2/68 درصد بوده است. در کل جهان، براساس تخمین بانک جهانی، از 6 میلیارد جمعیت جهان، 8/2 میلیارد (تقریباً 45 درصدی) 2 دلار یا کمتر و 2/1 میلیارد نفر (حدود 20 درصد) با یک دلار یا کمتر در هر روز زندگی می‌کنند.


رقص و پایکوبی به دور گوساله طلائی.

فروپاشی پایه های هستی انسان"

"بت و الهه مدرن" مدیران ارشد بانکها، بورس بازان حرفه ای، سهامداران عمده و صاحبان شرکتهای غول پیکر چند ملییتی توانمندی و اقتدار مالی است. این طنازِ عشوه گر که در هئیت "سلطان گلبال" ظاهر شده است همزمان سایه وحشت و رعب را بر سراکثریت قریب به اتفاق مردم گسترانده است. امکان مغلوب کردن تروریستهای میلیتانت گرچه مشکل است ولی محال نیست. اما آنچه که کار را دشوار میکند نه 800000 یا 1000000 نیروی مسلح بنیاد گرایان، بلکه ملاء و بستر اجتماعی این نیرو و پشتیبانی مردمی از این جریان رادیکال است؛ ملاء اجتماعی که در بیکاری، فقر و گرسنگی غوطه وراست؛ انسانهائی بدون هیچ چشم اندازی برای زندگی آینده.

این پابرهنه نگان گرسنه بین سرنوست شوم و تلخ خوداز یکطرف و هجوم همه جانبه "زندگی نوع آمریکائی" (American way of life) و "اقتصاد گلبال" از طرف دیگر رابطه ای تنگاتنگ می بینند. برای آنها ـ بدرستی ـ امریکا نماد پر قدرت زورگوئی و سمبل عدم مدارای توربوکاپیتالیسم (Turbokapitalismus) میباشد.

مدل اقتصادی بورس بازی (Shareholder value) که تدریجا سیستم اقتصاد رفاه جمعی) (Soziale Marktwirtschaft را از یین برده و جانشین آن میشود به قول روزنامه بیلد آلمانی (Bild Zeitung) " پول شیفتگی" و یا آنچنانکه پاپ در رم آنرا تشریح میکند " پایکوبی به دور گوساله طلائی" است. عطش پول بسان خوره به مغز انسان افتاده است. وقتی که فقط 225 نفر در روی کره ارض در روند توسعه و گسترش "کاپیتالیسم گلبال" سرمایه ای به میزان یک بیلیون دلار کسب کرده اند، میدانی که کنترل جهان دیگر از دست خارج شده است. این سرمایه برابر است با درآمد سالیانه 3000000000 (سه میلیارد) انسان روی زمین؛ یعنی یک دوم جمعییت کره ارض. بیش از یک میلیارد انسان کمتر از یک دلار در روز درآمد دارند، تعداد دو میلیارد از داشتن آب آشامیدنی تمیز محروم هستند و استطاعت مالی استفاده از امکانات پزشکی را ندارند.

امید واهی که "اقتصاد گلبال" قادر خواهد بود فقر و گرسنگی را تخفیف دهد دروغی بیش نبود. صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و یونیسف متفق القول می گویند که فقر همچنان گسترش مییابد. نمی توان کتمان کرد که جهان با سرعتی تفس گیر با شبکه بهم تنیده ای از تلفن، فاکس و اینترنت رشد می کند و هر روز کوچکتر می شود. ولی همین پروسه باعث دور شدن ملتها و سیستمهای اقتصادی از هم دیگر شده است. این رویکرد باعث بوجود آمدن اقلییتی ثروتمند و مرفه شده که در مقابلشان خیل عظیم میلیارد ها انسان گرسنه، فقیر و بدون آینده صف کشیده اند. دبیر کل سازمان عفو بین المللی پیر سانه (Pierre Sané) در موقع ارائه گزارش سالانه حقوق بشر سال 2002 نوشت که گسترش بی وقفه فقر لاجرم نقض حقوق بشر را بدنبال خواهد داشت. او اضافه میکند: "دیوار برلین از هم فرو پاشیده شد ولی دیوار فقر، عدم مدارا، تزویر و نفاق همچنان پا بر جا است."

بر علیه این روندِ ضد ارزشهای انسانی مقاومتی همه جانبه در حال شکل گیری است. نه فقط مخالقین "اقتصاد گلبال" در کنفرانسهای "گروه 7" (G7) اتحاد، همبستگی و مقاومت خویش را به بهترین وجه در وسائل ارتباط جمعی منعکس میکنند، بلکه سازمانها و جمعیتهای متعددی بر علیه به کار گماردن کودکان، بر علیه استثمار سرمایه داری، برای دفاع از محیط زیست، برای لغو پرداخت قروض کشورهای فقیرجهان سوم وارد کار زار شده اند. این گمان یک دیوانگی بیش نیست که گوئیا می توان صدها میلیون انسان را در دراز مدت به بند کشید بدون آنکه بهای سیاسی ای برای آن پرداخت ننمود. در دنیای سیاسی هیچ انسان بیهوده ای وجود ندارد. هر انسانی دارای یک رأی است و زمانی از آن استفاده خواهد نمود. چنانچه عدم وجود دمکراسی اجازه شرکت درانتخابات و دادن رأی را از آنها سلب نماید این انسانها برای بیان عقایدشان اسلحه های دیگری را مهیا می کنند و با آنها وارد نبرد می شوند. یازدهم سپتامبر فقط یک آغاز بود.

توجه به این شناخت مهم وبنیادی است: سرمایه و قدرت همه چیز نیست. حتی کمپانی دایملرـ کرایسلر (DaimlerChrysler) و هزاران کمپانی دیگر بدون خریداران محصولاتشان یعنی مصرف کنندگان هیچ کاری با سرمایه اشان نمی تواند انجام دهند. آنها برای فروش ماشینها و تولیداتشان محتاج انسانهایی با درآمد مکفی هستند. از ابتدای انقلاب صنعتی تا عصر حاضر وجه ممیزه و شاخص اصلی مبارزات سیاسی/اجتماعی انسان تضاد کار وسرمایه بوده است. فاکتورهائی مثل دانش و اطلاعات امروزه نقشی بغایت مهمتر نسبت به دوران گذشته در پروسه تولیدی ایفاء می کنند. اما این امر زیاد تعیین کننده نیست که این فاکتورها را به کدامیک ازعوامل تولیدی دوران گذشته (کار یا سرمایه) نسبت دهیم. مهم این است که تضاد عمده همچنان پا بر جاست. کمونیستها می خواستند با از بین بردن سرمایه این تضاد را حل نمایند ولی دقیقا در همین نقطه طرحشان به شکست انجامید. امروزه عکس آن در جریان است: سرمایه در صدد از بین بردن عامل کار است و حق داشتن کار برای انسانها را پایمال کرده به یغما میبرد. سرمایه داری هیچ ارزشی فراتر از عرضه و تقاضا را برسمیت نمی شناسد و مثل هر تفکربنیاد گرائی دیگر مدعی داشتن "حقیقت مطلق" میباشد. این نگرش معتقد است که بازار و رقابت قوانین مقدس و لایتغییر این جهان هستتند که حتی سیاست و تمامی دول جهان باید بر آنها گردن نهاده و از آنها اطاعت نمایند. این نوعی ازتفکر بنیادگرائی است با این تفاوت که با شمشیر عدم مدارا گردن هزاران هزار را نمیزند, آنها را سنگسار نمیکند و به آتششان نمی کشد بلکه هستی اقتصادی میلیونها انسان را چپاول کرده بغارت میبرد.

اقتصاد رفاه جمعی (Soziale Marktwirtschaft) [1] راه طلائی بین سوسیالیسم و کاپیتالیسم است، مجموعه ای متشکل از اردولیبرالیسم [2] (Ordoliberalismus)، مکتب اجتماعی کاتولیک و اخلاق اجتماعی پروتستانیسم. این مدل موفقترین مدل اقتصادی / اجتماعی تاریخ است. این مدل اقتصادی باعث تشویق و تقویت رقابتی سالم و سازمان دهی شده میگردد و دولت با ارائه چهارچوبهای معیین ادامه حیات آن را تضمین می کند. گلبالزیشن (اقتصاد گلبال) باعث ول شدن و خارج شدن شرکتها از زیر کنترل دولتها گردیده است. آنها چهارچوبها و تعهدات را رها نموده و اقدام به انتقال خط تولید بهر نقطه ای که صلاح بدانند می کنند. سرمایه مهاجرت می کند. ناگهان ارزشهائی که قبلا از منظر اخلاقی مشروط بودند به یکباره مقدس و مطلق شده اند: سود خالص سهامداران در پایان هر سال مالی، ارزش بورس و قیمت سهام شرکتها. نام این فلسفه که در سراسر کره زمین اقتصاد رفاه جمعی (Soziale Marktwirtschaft) را مدفون نموده است (Shareholder value) می باشد.


مقاله بررسی اقتصاد سیاسی رسانه‌ها

مقاله بررسی اقتصاد سیاسی رسانه‌ها در 20 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی اقتصاد
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 25 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 20
مقاله بررسی اقتصاد سیاسی رسانه‌ها

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

مقاله بررسی اقتصاد سیاسی رسانه‌ها در 20 صفحه ورد قابل ویرایش

فهرست

مقدمه......................................................................................................................................................... 1

ماهیت اقتصادسیاسی............................................................................................................................... 1

اقتصادسیاسی رسانه ها......................................................................................................................... 2

چارچوب مفهومی مکتب اقتصادسیاسی رسانه ها................................................................................ 3

پیوند تاریخی توسعه ارتباطات بااقتصادسیاسی.................................................................................... 5

مروری بردیدگاه های هربرت شیلر (هربرت شیلر)............................................................................... 6

خصوصی سازی – تضعیف بخش عمومی............................................................................................ 7

خصوصی سازی ایدئولوژیک و تبلیغات................................................................................................. 8

نظریه های اندیشمندان در مورد اقتصاد سیاسی رسانه ها.............................................................. 10

ریموند ویلیامز........................................................................................................................................ 10

نیکلاس گارنهام..................................................................................................................................... 10

ادوارد هرمان و نائوم چامسکی........................................................................................................... 11

سیس . جی . هاملینک............................................................................................................................ 12

یحیی کمالی پور:..................................................................................................................................... 13

حمید مولانا............................................................................................................................................. 13

فرد فیجس.............................................................................................................................................. 14

آرماند ما تلار......................................................................................................................................... 15

جیمز دی هالوران.................................................................................................................................. 15

مجید تهرانیان :....................................................................................................................................... 16

جمع بندی................................................................................................................................................ 17

منابع ....................................................................................................................................................... 19








مقدمه

بی توجهی مطالعات تجربی به نقش نظامهای ارتباطی و ساختا رهای اقتصاد وسیاسی و نبوددیدگاه انتقادی در آنها سبب شد که نظریه های انتقادی این نوع مطالعات را به چالش فراخوانند. مکتب اقتصادی سیاسی رسانه ها از جمله مکاتب انتقادی است که تحت تأثیر آرای اندیشمندانی چون (هربرت شیلرودالاس اسمایت) از دهه1970 میلادی به بعد گسترش یافت . این مکتب براین باور است که رسانه ها مجاری انتقال محتوای فرهنگی هستند. این محتوا مستقل از رسانه ها شکل گرفته است. آنان همانند سایر محققانی که نسبت به جامعه دیدگاهی سوسیالیستی دارند ضمن مطالعه تاریخی نظام سرمایه داری جهانی نتیجه می گیرندکه نظرات حاکم برجامعه همان نظرات طبقه حاکم است. طبقه ای که به مثابه قدرت مادی در جامعه حضور داردوقدرت فرهنگی ومعنوی حاکم نیز هست . بنابراین نظریه پردازان این مکتب برساختارهای پایه ای وبنیان های اقتصادی جامعه تأکید می کنند وبرای درک شکل ومحتوای رسانه ها به بررسی چگونگی توزیع منابع عظیم رسانه ای وصنایع اطلاعاتی وکسانی که آنها را کنترل می کنند می پردازند. در میان مکاتب انتقادی ‏‏‏‏‏‏‎‎‎، مکتب اقتصاد سیاسی با موضوع وسایل ارتباط جمعی بنیادی تر برخوردکرده است.

شیفتگی نابخردانه دراستفاده از فن آوری های نوین ارتباطی واطلاعاتی وچشم بستن به روی منافع ومصالح بلند مدت ملی وغفلت از سیاستگذاری روشن بینانه ارتباطی پیامدهایی سنگین دارد. این شیفتگی و غفلت ناشی از القا ئات دیدگاه هایی است که به «جبر فن آوری » باور دارند وآینده ای خوشبینانه وتخیلی از جهان به واسطه فن آوری های نوین به تصویرمی کشند. توجه به دیدگاه های انتقادی وموشکافی دیدگاه های تجربی مانع عمق یافتن وابستگی ها،بروزبحران های اجتماعی وفرهنگی واتلاف سرمایه های مادی وانسانی خواهدشد .

ماهیت اقتصادسیاسی
برای درک ماهیت اقتصادسیاسی باید جنبه های اجتماعی اقتصادی وسیاسی جامعه وکنش وواکنش متقابل این نهادهابایکدیگر مورد توجه قرار گیرد. دولت، بازاروروابط متقابل بین این دوواژه های کلیدی اقتصادسیاسی هستندبه ویژه مکتب اقتصاد- سیاسی چگونگی تأثیربازارهاونیروهای اقتصادی برتوزیع قدرت ورفاه بین دولت ها وفعالان سیاسی راردیابی می کند. رابطه بین دولت وبازاربویژه تفاوت بین این دو محوراصلی اقتصادسیاسی است ازنظر دولت مرزهای جغرافیایی پایه لازم برای استقلال ملی ووحدت سیاسی است امابازارخواهان حذف تمامی محدودیت هاوموانع سیاسی وغیرسیاسی است که برعملکرد سازوکارقیمت تأثیر دارند. منطق بازار قراردادن فعالیتهای اقتصادی در مکان هایی است که این فعالیت های مولد تر وسود آورترباشنداما همزمان منطق دولت تصاحب وکنترل فرایند رشد اقتصادی و انباشت سرمایه است دراین خصوص «رابرت گیلپین» می نویسد. قرن هاست که بحث درباره ماهیت ونتایج برخورد دو منطق متضاد بازار ودولت ادامه دارد. ونظرات متفاوتی در مورد کنش وواکنش اقتصادوسیاست مطرح است. تفاسیر متضادسه ایدئولوژی اساسا متفاوت از اقتصادسیاسی را به دست می دهد، لیبرالیسم اقتصادی ،اقتصادملی گرا،ومارکسیسم هر یک از این سه ایدئو لوژی حول اثررشد اقتصاد بازارجهانی برماهیت وپویش های روابط بین الملل دورمی زنند. هریک ازاین سه دید گاه به ترتیب از نظرات مرکانتیلیست های قرن 18 – اقتصاددانان کلاسیک ونئوکلاسیک دوقرن گذشته، مارکیست های قرن 19 ومنتقدان رادیکال سرمایه داری واقتصاد بازاری جهانی ریشه می گیرند. این سه دیدگاه درباره تضادهای اجتناب ناپذیر سه مسأله عمومی وبه هم وابسته زیر بحث می کنند :
1- دلایل وثرات اقتصادی وسیاسی رشد یک اقتصاد بازاری
2- رابطه بین تحولات اقتصادی وتحولات سیاسی
3- اهمیت اقتصاد بازاری جهانی برای اقتصادهای ملی
(چگونه اقتصادبازاری جهانی برتوسعه اقتصادی کشوزهای دیگر تأثیر می‌گذارد؟ وچگونه اقتصادبازاری جهانی توزیع ثروت وقدرت را بین جوامع ملی تحت تأثیرقرارمی دهد اکثر لیبرال ها تجارت را موتور رشد می‌دانند و می‌گویند فرآیند رشد تا حد زیادی دراثرعوامل خارجی مثل جریان بین المللی تجارت سرمایه وفن آوری سرعت می گیردمارکسیست های سنتی براین عوامل خارجی باشکستن ساختارهای اجتماعی محافظه کار،توسعه اقتصادی راقدرت می بخشند. یکی ازنتایج اقتصادبازاری برای سیاست ملی وبین المللی- که اثرات اختلال آوری نیز برجامعه می گذارد این است که باواردشدن نیروهای بازارسازوکارقیمت به یک جامعه، روابط ونهادهای اجتماعی سنتی ضعیف شده یاازبین می روند. یک نتیجه دیگراقتصادبازاری این است که اثرقابل ملاحظه ای برتوزیع قدرت وثروت درجوامع دارد.

اقتصادسیاسی رسانه ها
بدون آگاهی به چگونگی توزیع منابع عظیم رسانه ای وصنایع اطلاعاتی واین که چه کسانی این جنبش پرتکاپوراکنترل می کنند نمی توان دریافت که چراشکل ومحتوای رسانه ها به گونه ای است که می بینیم (فرداینگلیس) بنابراین تعبیر فرد اینگلس اقتصاد سیاسی قلب قضیه است به نظر اوحتی در یک ارتباط دو نفره مثل مطالعه یک رمان که در آن رابطه نویسنده وخواننده ظاهرا مستقیم است. بخش غیر مستقیمی ازصنعت گسترده انتشارات ،(ویراستاران،کتابفروشان) دخالت دارداقتصادسیاسی خود را منحصربه تجزیه وتحلیل رسانه های یک کشور نمی‌بیندوفرض اصولی دراقتصادسیاسی این است که رسانه های جهانی دریک نظام گسترده جهانی جمع می آیند.

انزنس برگر عناصرتشکیل دهنده رسانه های رادرنظام جهانی چنین بیان می کنند.ماهواره های خبری، تلویزیون کاست هانوارهای ویدئویی دستکاه های ضبط ویدئویی . تلفن های تصویری پخش صوت استریوفونیک . تکنیک های لیزری فرایند های تکیثرالکترواستاتیک چاپ الکترونیک باسرعت بالا ماشین های حروفچین وفراگیر میکروفیش ها بادستیابی الکترونیک چاپ رادیویی همه این اشکال جدید رسانه به طورمداوم پیوسته های جدیدی راچه بایکدیگروچه باسایررسانه هامثل چاپ رادیو فیلم تلویزیون تلفن وغیره شکل می دهند. مکتب اقتصادسیاسی نظام توزیع کالاهای فرهنگی ونیز ماهیت نهادهای فرهنگی را موردنقد قرارمی دهد به نظر مکتب اقتصادسیاسی، سیاستگذاری فرهنگی نهادهای فرهنگی . یافتن مخاطب برای آثارهنری برای مخاطبان .به نظراین مکتب فرهنگ محصوردر کل نظام است. هنرمند خلاق باوجود منحصربه فردبودن هدفش تنهامی توانددرداخل ساختارها وفرایندهای بازاربه خلق اثرهنری بپردازدشیوه تولیدسرمایه داری «هرچیزی» راجذب معادل آن درنظام ارزش های تبادلی می کند این ماهیت سرمایه داری است درچارچوب سرمایه داری روابط اجتماعی دقیقاتحت سلطه روابط تبادلی (خریدوفروش دربازار)قراردارندوشکل می گیرند.

چارچوب مفهومی مکتب اقتصادسیاسی رسانه ها

چارچوب های مفهومی درحوزه اقتصادسیاسی متفاوت از حوزه های دیگر ومفاهیم جدیدی رادرقالب خود دارد. جنبه هایی این مفاهیم رامی توان درمکتب فرانکفورت یافت . آدورنو وهورکهایر عقیده داشتندکه سرمایه داری عصر جدید می خواهد همه آنچه را که تولید سرمایه داری اولیه به حال خودرهاکرده بودیعنی عرصه های خانوادگی تفریحات واوقات فراغت وعرصه های فرهنگی زندگی راتصاحب وصنعتی کند منطق سرمایه داری آن راوامی دارد تا درجست وجووسپس اشباع بازارهای جدیدبرآید. صنایع فرهنگی تضادهایی رابرای سرمایه داری به وجود می آورداین امرناشی از رقابتی است که درچارچوب صنایع فرهنگی درجریان است. دلیل رقابت محدودبودن منابع ونیز محدودبودن پاداش هااست. تولیدسرمایه داری برتولیدوتوزیع انبوه کالاهامتکی است فروش بیشترقیمت ها راکاهش می دهدوسقف نرخ سودرابالاترمی بردتولیدسرمایه داری نوعی گرایش را برای جایگزینی کالای نوبه جای کالای کهنه به وجودمی آورداین دور«خرید- کهنه شدن- جایگزین
سازی »با تبلیغات صورت می گیرداین دورقوه محرکه سرمایه داری است البته برای تولیدسرمایه داری این مهم است که نوآوری ارزان تمام شود . امافعالیت فرهنگی اقتضامی کند که موادومطالب آزادانه انتخاب شوند وترجیحا تازه باشندمصرف فرهنگی درمقابل کشش تولیدبه سمت قالبی کردن محصولات مقاومت می کند. ازسوی دیگردوام پذیری نسبی کالاهای فرهنگی باتولیدسرمایه داری درتضاداست . برای کنترل تضادهای مذکورشرکت های صنعتی فرهنگی روش های مختلفی راتجربه می کنند .

1- گزینش مجموعه ای ازآثارمحبوب قدیمی به عنوان آثارکلاسیک موردتمجید وتحسین ، که فروش منظم آثار مزبوررابرای مدتی طولانی تضمین می کند .

2- وقتی که یک صنعت فرهنگی اثری راموفقیت آمیزبیابدتلاش می کندتاحدامکان به تکثیرآن بپردازد .

3- ارائه مجموعه ای ازآثاربه جای یک اثر، که درنتیجه شانس فروش آنها بالاترمی رودزیرا موفقیت یک اثرنوبه شانس وتصادف بستگی داردواین چیزی نیست که بتوان برای آن برنامه ریزی کرد .

4- تلاش برای جلوگیری از تکثیرغیرمجازبه وسیله قوانین مربوط به حق انحصارتکثیر

5- چشم پوشی ازسودحاصله ازفروش فیلم ها نوارهای ویدئویی وکاست ها و
محول کردن مسئولیت سودآوری به سخت افزار. مخاطبان سرکش ودمدمی هستند وقت آنهامحدوداست وبدین ترتیب بازارنمی تواندبرای همیشه گسترش یابدآنها برنوبودن اصراردارندچهره قدرتمندوخلاق شخصی است که به درستی حجم مخاطبین راحدس زندواین مخاطبین راعرض یک مجموعه وسیع ازآثارفرهنگی حفظ کندبراین اساس خلاقانه ترین کارکردرادرصنایع فرهنگی «گزینشگران برعهده دارند.آنان محصول رابامخاطب پیوندمی دهندوهزینه ساخت فیلم ،کتاب،موسیقی یابرنامه راباقدرت پرداخت مخاطب موردنظروفق می دهند»

پیوند تاریخی توسعه ارتباطات بااقتصادسیاسی

امروزه سرمایه داری برای حل تضادهای خوددرارتباط بابازاربه حکومت رومی کندبه نظرمارکسیست هاهنگامی که تعارضاتی درساختارهای جامعه صنعتی مدرن وجود دارد حکومت ها سعی می کنند تابابرپایی نوع جدیدی ازیک نهادکم وبیش آشتی دهنده به حل آنهابپردازند. ریموندویلیامزاشاره می کند که وجودرایودر
خانه ها باعث شده که بخشی‌ازنیروی محرکه آن درخدمت توسعه کالاهای مصرفی خانگی قرارگیرد و ورودآن همراه بودباوروداتومبیل موتورسیکلت دوربین اتوی برقی وتلفن خانگی برای کسانی که درآمدشان کفاف تأمین آن رامی کرداین شیوه زندگی ازدهه 1920 آغازمی شودورادیواولین نشانه آن است . بی بی سی این فرایند راشکل داد وبه آن استحکام بخشیدوباانجام این کاردرزمینه آشتی ملی واعاده هویت ملی به عنوان یک نهادنمونه نقش خودراایفاکرد. پخش دولتی چیزی بودکه
«جان ریث» (اولین مدیرکل بی بی سی) خود را وقف آن کرد،بی بی سی دارای فرمان سلطنتی بودکه هم جایگاه منحصربه فردی به آن اعطامی کرد وهم به معنی مستقل بودن ازگروه های دولتی وداشتن وظایف وشرایط کاری مشخص است ، مانند حفظ توازن وبی طرفی وهمچنین مسئوولیت های بزرگی مثل آموزش وفراهم کردن امکان تفریح جامعه…..هدف اقتصادسیاسی این است که چگونگی صورت گرفتن تغییرات وسیع رادریک بسترتاریخی تبیین کند ونمونه هایی مانند بی بی سی ، وشبکه های پخش رادیوتلویزیونی درایالات متحده به این تبیین به خوبی کمک می کنند. بی بی سی باحضورهمیشگی واطمینان بخش خوددرهمه جادرزندگی مردم عادی ریشه های عمیقی دواند. کمیسیون اتباطات فدرال در1937 مقرراتی راجهت تنظیم رقابت دربازاروضع کرد. اماشبکه هایی مانندبی بی سی و ان بی سی باتوجه به ثروت وقدرتی که دارندهرآنچه رامناسب تشخیص دهند ازایستگاه های تلویزیونی می گیرند تاازخارج می خرند ودرسطح کشورپخش می کنند درواقع غول های شبکه ای درمقابل نفوذ دولت فدرال مصون هستند وآنچه تحت عنوان خدمات دولتی وعمومی درایالات متحده وجوددارد درواقع رابطه ضعیف شبکه های تجاری است . پس از
جنگ جهانی دوم فرکانس های ارسال امواج به نحوقابل توجهی دراختیارنیرو های مسلح قرار گرفت . «آر.سی.آ شرکت بزرگ تولید کننده رادیو در آمریکا مورد حمایت مالی برای تحقیقات نظامی قرار داشت . وزارت دفاع به تنهایی دارای شبکه جهانی متشکل از 40 ایستگاه تلویزیونی و بیش از 200 ایستگاه رادیویی بود . ریموند ویلیامز در کتاب تلویزیون : فن آوری و گونه فرهنگی » عنوان می کند . ویژگی تجاری تلویزیون را باید در سطوح مختلف مورد توجه قرار داد : از نظر ساخت برنامه جهت سود بردن در یک بازار شناخته شده از نظر اقتصادی کانالی برای تبلیغات تجاری و به عنوان یک شکل فرهنگی و سیاسی که مستقیماً توسط هنجارهای یک جامعه سرمایه داری به وجود آمده و بدان ها وابسته است جامعه ای که هم کالاهای مصرفی و هم شیوه زندگی مبتنی بر آن کالاها را به فروش می رساند و این کار را در فضایی روحی انجام می دهد که همزمان هم زاده منافع و نفوذ
صاحبان سرمایه محلی است و هم در چار چوب یک برنامه سیاسی توسط قدرت غالب سرمایه داری بین المللی سازمان یافته است .

نظریه های اندیشمندان در مورد اقتصاد سیاسی رسانه ها
ریموند ویلیامز
ریلیامز در مقاله ابزارهای ارتباطی به مثابه ابزارهای تولید صایع فرهنگی را بخش لاینفک حفظ اقتصاد بازار و در واقع هسته اصلی آن معرفی می کند و عقیده دارد که باید به نقش متقابل اقتصاد و فرهنگ توجه داشت تا مرزهای فرهنگی به گونه ای وسیع تر و بزرگ تر تحمیل شوند به نظر او صورت بندی ها و ضوابط نظریه ای باید بازسازی شوند و از طریق بازنگری در نظریه های پیشین می توان تغییرات نوین را مورد بررسی قرار داد وی بر این باوز است که تمایز قدیمی «زیر ساخت » اقتصادی و «روساخت» غیر مادی(یعنی شکل های فرهنگی و نمود های یک نظم اجتماعی مفروض مستلزم اصلاح است زیرا : ابزارهای ارتباطی - به مثابه ابزارهای تولید اجتماعی - در شخصیت ارتباطی جوامع مدرن و در ارتباط با مناسبات بین جوامع نوین اهمیت زیادی پیدا کرده اند این مقوله در تمامیت اقتصاد مدرن و تولید صنعتی قابل رؤیت است «تولید ارتباطی » در حمل و نقل چاپ و صنایع الکترونیک به جایگاه کیفی متفاوتی دست یافته اند این تحول چشمگیر هنوز در مرحله اولیه خود به سر می‌برد و به خصوص در عرصه الکترونیک راه درازی را درپیش دارد با توجه به دگرگونی هایی که در ابزارهای تولید اجتماعی و همچنین درباره تولید اجتماعی به خصوص در قلمرو آموزش به وجود آمده است . فرایند های بنیادی و اصولی آموزشی دگرگون شده اند . بدین ترتیب انتقال خرد اجتماعی و انتقال تعاریف و نشانه های اصلی سازنده این خرد تغییر یافته اند در چنین شرایطی آمیزه تغییرات فن آورانه محاسبات اقتصادی و شکل نهادی اجتماعی بر شرایط کلی فرهنگی - اجتماعی تأثیر می گذارد . ویلیامز در کتاب به سوی 2000 کالایی کردن اطلاعات را ویژگی فراگیر صحنه اجتماعی امروزی می داند به نظر او کالایی کردن اطلاعات ناشی از نوعی دیدگاه کوته بینانه بر اساس مزیت های آنی است اما هم تأثیرات فردی دارد و هم قلمرو عمومی زندگی را به تحلیل می برد و معیارهای بازار را به عرصه های تعامل اجتماعی تسری می دهد .

نیکلاس گارنهام
وی در سال 1979 در ماهنامه رسانه فرهنگ و جامعه مقاله ای دارد با عنوان « سهم اقتصادی سیاسی در ارتباطات جمعی» وی در این مقاله خاطر نشان می کند که تفکیک فرهنگ ، سیاست و اقتصاد بی معنی است ارتباطات الکترونیک مخرج مشترک تولید رو به رشد کالاها و خدمات است و اطلاعات به اصلی ترین بخش فرایند تولید تبدیل شده است وتحت کنترل معیارهای بازار در آمده است . به نظر او معیارهای بازار در تولیدات صنعتی و فرهنگی هم سانی ایجاد می کنند او می نویسد : برای ساختار فرهنگ و همچنین تولید مصرف و بازار تولید آن . و نیز برای درک نقش وسایل ارتباط جمعی در این فرایند باید برخی از مسائل محوری اقتصاد سیاسی را مورد توجه قرار دهیم مسائلی مانند کار مولد و غیر مولد رابطه بخش های خصوصی و عمومی نقش دولت در انباشت سرمایه نقش تبلیغات در سرمایه داری امروز و غیره .


مقاله بررسی افسردگی شغلی

مقاله بررسی افسردگی شغلی در 125 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 119 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 125
مقاله بررسی افسردگی شغلی

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

مقاله بررسی افسردگی شغلی در 125 صفحه ورد قابل ویرایش

مقدمه: 1

بیان مساله: 4

اهمیت مساله: 6

هدف کلی: 7

اهداف جزئی: 7

فرضیات: 8

تعاریف نظری و عملی: 8

فرسودگی شغلی: 11

فرسودگی شغلی: 12

تاریخچه مفهوم فرسودگی شغلی: 12

مرحله اولیه یا پیشگام: 13

مرحله تجربی.. 14

تعاریف مختلف فرسودگی شغلی: 16

نشانه های مرض فرسودگی شغلی: 20

1) تحریک پذیری فزاینده 23

علل و عوامل فرسودگی شغلی.. 23

الف) عوامل محیطی: 24

1) ویژگیهای شغلی: 24

2) ویژگیهای سازمانی: 25

3- ویژگیهای حرفه ای.. 25

ب) عوامل فردی.. 27

1) ویژگیهای جمعیت شناختی.. 27

2) ویژگیهای شخصیتی.. 28

3) گرایشات شغلی.. 29

رویکرد های مختلف نسبت به فرسودگی شغلی: 30

رویکرد تبادلی چرنیس... 32

رویکرد روانشناختی- اجتماعی.. 33

مدلهای فرسودگی شغلی: 34

ب) مدل منابع- نیازهای شغلی: 36

کاهش فرسودگی شغلی: 37

راهبردها و تغییرات فردی: 37

راهبردها و تغییرات سازمانی: 38

خانواده 41

خانواده از دیدگاههای جامعه شناسی: 42

خانواده از دیدگاه ههای روانشناسی: 44

انواع و اشکال خانواده: 46

کارکردهای خانواده از دیدگاه‌های جامعه‌شناسی.. 49

حفاظت و نگهداری فیزیکی.. 52

ارزیابی خانواده و کارکردهای آن از دیدگاه روانشناسی: 54

مدل مک مستر از کارکرد خانواده: 55

حل مساله: 56

ارتباط: 58

نقشها: 58

پاسخ دهی عاطفی: 59

آمیختگی عاطفی: 60

کنترل رفتار : 61

پیشینه تحقیق در رابطه با فرسودگی شغلی : 63

پیشینه پژوهش در رابطه با کارکردهای خانواده: 69

مطالعات انجام شده در خارج از کشور: 71

روش تحقیق: 75

جامعه آماری: 75

نمونه آماری: 76

روش و شیوه عملی نمونه‌گیری: 79

ابزارهای اندازه گیری و چگونگی جمع آوری داده ها: 79

ابزار سنجش فرسودگی شغلی: 80

ابزار سنجش خانواده: 82

روشهای آماری برای تجزیه و تحلیل داده ها: 85

حل مسأله. 91

نتیجه?گیری و بحث: 93

نتیجه?گیری و بحث: 94

نتیجه?گیری کلی و پیشنهادهایی برگرفته از یافته?های پژوهش: 97

1-5- محدودیتهای تحقیق: 101

پیشنهادهایی برای پژوهشگرهای دیگر: 102

منابع و ماخذ فارسی: 103

منابع و ماخذ لاتین.. 109

پرسشنامه فرسودگی شغلی مازلاک.. 111

ابزار سنجـش خانواده 113

پرسشـنامه. 115

ابزار سنجش خانواده 118



مقدمه:

تنش در محیط کاری امری شایع است و بسیاری از افراد با آن مواجه می شوند، لذا گروهی از صاحب نظران رفتار سازمانی فشار روانی را بیماری شایع قرن توصیف کرده اند که در دراز مدت می‌تواند منجر به فرسودگی شغلی شود پس فرسودگی شغلی یکی از عمده ترین پیامدهای اجتناب ناپذیر تنش کاری است که به دنبال خود فرسودگی جسمی، تغییر در رفتار و عملکرد شغلی را به ارمغان می آورد، که در واقع می توان گفت فرسودگی شغلی با نشانه های زیر شناخته می شود:

1- شاخصهای هیجانی که علایمی مثل بی علاقه شدن نسبت به شغل خود، افسردگی، احساس درماندگی و ناتوانی، از دست دادن همدلی نسبت به دیگران

2- شاخصهای نگرشی شامل بدبینی نسبت به دیگران، نسبت به مدیریت سازمان محل کار خود گله مند شدن از دیگران

3- شاخصهای رفتاری شامل تحریک پذیری و پرخاشگر بودن، افزایش سوء مصرف مواد و افزایش مشکلات و درگیریها با مرئوسان، روسا، همکاران، همسر و فرزندان

4- شاخصهای روان تنی مثل ابتلا به اختلال گوارشی و سردردها و ........

5- شاخصهای سازمانی شامل دزدی، غیبت از کار، تنزل ابعاد اخلاقی و معنوی کارکنان است. (ساعتچی 1376)

افرادی که فرسودگی شغلی را تجربه می کنند یک تاثیر منفی بر همکارانشان می گذارند هم به وسیله ایجاد تضادهای پرسنلی و هم ایجاد اختلال در انجام وظایف شغلی پس می تواند مسری باشد و به صورت تعاملات غیر رسمی در شغل تداوم یابد همچنین از جمله آثاری که فرسودگی شغلی به عنوان یک سرایت کننده منفی دارد سرایت و تاثیر آن در زندگی خانوادگی افراد است. (بورک و گرنگلاس[1] 2001)

جکسون و مازلاک (1982) مشاهده نموند که سطح خستگی هیجانی مرتبط با شغل افراد با گزارش همسرانشان در مورد عصبی، ناراحت و خسته و افسرده بودن آنان در منزل ارتباط معتبری داشت. این خستگی هیجانی مرتبط با شغل با کیفیت پایین زندگی خانوادگی که توسط همسر شخص گزارش می شود ارتباط قوی داشت.

در حدود 50 سال پیش یک جامعه شناس بنام ویلارد والر اهمیت موقعیت شغلی شوهر و تاثیر آن بر ازدواج و روابط خانوادگی خاطر نشان ساخت (ایگمن 1986) وی خاطر نشان ساخت که موقعیت اقتصادی خانواده فرایند تعارض خانواده را عمیقا تحت تاثیر قرار می دهد. شرایط سخت کاری و استرسهای ناشی از آن به خانه منتقل می شود و زن و شوهر را علیه یکدیگر بر می انگیزاند. آمار بالای جدایی خانوادگی در کاکنان مشاغل که چالش و درگیری زیادی دارند، مشاهده شده است. شخصی که خودش را در شغلش شکست خورده می بیند، احتمالا با پرخاشگری در منزل در مقام جبران آن بر می آید و ذکر این نکته ضروری است که چنین خانواده هایی موفق نخواهند بود. (رسولی 81)

خانواده و کار دو جنبه مهم زندگی هستند و تجربیات هر یک بر دیگری تاثیر می گذارد محققان در توصیف مجموعه خانواده و کار مدلهایی را برای تبیین بین زندگی خانوادگی و کار ارائه داده اند.




بیان مساله:

با توجه به روند ارتباط تعاملی بین کار و زندگی خانوادگی، جای تعجب نیست اگر کار کانون اصلی زندگی بیشتر افراد باشد، نیاز به نزدیکی، صمیمیت و دیگر نیازهای اجتماعی آنان، احتمال زیاد در محیط کار بیش از هر مکان دیگر بر آورده می شود. کار محور اصلی زندگی ما را تشکیل می دهد، به خصوص به دلیل ساعات طولانی کار و تغییرات در هنجارهای اجتماعی انواع تعارضهای کاری و خانوادگی وجود دارد. آنها شامل تنیدگیهای شغلی، بار کاری زیاد (فشارهای روانی ناشی از تلاش برای انجام نقشهای گوناگونی که با انرژی و زمان فرد همسازی ندارد، تعارض و فشار روانی همراه با ناهمسازی و یا تعارض درباره انتظارات نقش) و نیز مشکلات مربوط به مراقبت از کودک، نگهداری از بزرگسالان و مسایل مربوط به تعادل بین شغل، خانواده ها و نیازهای شخصی می باشد. در نهایت، فشارهای روانی دارای کیفیت واگیر است و به جنبه های دیگر فرد نیز سرایت می کند (بولگر[2] و دیگران 1989).

به احتمال زیاد، مسایل خانوادگی بر زندگی کاری و زندگی کاری نیز آشکارا بر زندگی خانوادگی تاثیر می کذارد. تحقیقات ملی در آمریکا نشان می دهد که 72 درصد مردان و 83 درصد زنان تعارض مهمی را بین انتظارات و نقشهای خانوادگی و کاری تحربه می کنند (کوپر[3] 1992)

تعارضهای کاری و خانوادگی هنگامی به وجود می آید که فشارهای مربوط به نقش و انتظارات در کار خانواده با یکدیگر ناهمساز باشند، مانند زمانی که شرکت در یک نقش، مشارکت در نقش دیگر را غیر ممکن می سازد. به سه طبقه بندی کلی از تعارضهای کار و خانواده می توان اشاره کرد:

تعارضهای مبتنی بر زمان، تعارضهای مبتنی بر فشار روانی و تعارضهای مبتنی بر رفتار. (گرین هاوس و دیگران 1987)

تعارضهای مبتنی بر زمان عبارت است از اینکه چگونه زمان اختصاص یافته به یک نقش باعث کاهش توجه به نقش دیگر می شود، مانند زمانی که ملاقاتهای دیر وقت شبانه با جلسات مدرسه کودک در تعارض است تعارضهای مبتنی بر فشار روانی عبارت است از تجاوز نشانه های تنیدگی مانند خستگی و تحریک پذیری از یک نقش به نقش دیگر تعارضهای مبتنی بر رفتار عبارت است از ناهمسازی رفتار در یک نقش با رفتار مورد انتظار در نقش دیگر، مانند زمانی که از کارمندان در محیط کار عینی بودن و غیر عاطفی عمل کردن و در خانواده گرم یا عاطفی بودن در نقش پرورشی مورد انتظار است.

در یک بررسی بون اورتنر[4] به این نتیجه رسیدند که درگیریهای کاری پدر بر رفتار والدین و خانواده اثر می گذارد به ویژه مردانی که ساعات طولانی کار می کنند، به طور طبیعی وقت کمتری صرف فرزندان و فعالیتهای مشترک زناشوئی می کنند اما این امر بستگی به اولویتهای نقش زن و مرد و نیز انتظاراتشان از ادواج دارد. برای مثال، ارزشها، انتظارات و توقعات در مشاغل معینی کاملا آشکار است و بازتاب آن را می توان در قواعد و رفتار خانوادگی مشاهده کرد.

البته شایان ذکر است که امروزه، نشانه هایی که حاکی از یکی شدن نیازها و ارزشهای کارکنان و اتحادیه ها دیده می شود و بین کار و خانواده رابطه تعادلی به وجود آمده است. ارزشهای رشد شخصی و تعادل بین خانواده، فرد و شغل، ضرورت نیاز به انعطاف پذیری در برنامه کاری، مرخصی‌های خانوادگی، حمایتها و پاداشهای مناسب و نیز غنی سازی محیط کار را بیش از پیش محسوس می سازد. اتحادیه ها به تدریج این نیازها و ارزشها را نوسازماندهی می کنند و انطباق می‌دهند اتحادیه ها برخوردارند. این شرکتها به تدریج فرهنگ و ارزشهای صنفی خود را تغییر می‌دهند تا خط مشی های خانوادگی- دوستانه را بخش مهمی از راهبردهای کسب و کار خود سازند، این همکار و یا رابطه تعاملی بین خانواده و کار، اساس استخدام بهترین کارگران و نگهداری آنان و تامین وفاداری و بهره وری لازم برای شرکتها به منظور حفظ موقعیت رقابت آمیز در دنیای جدید اقتصاد محسوب می شود. (نوابی نژاد 1378)

بر این اساس، در پژوهش حاضر رابطه فرسودگی شغلی با کارکردهای خانوادگی کارکنان بانک ملی مورد مطالعه قرار می گیرد. بدین منظور تعدادی از کارمندان این موسسه با استفاده از روشهای علمی مناسب به عنوان نمونه مطالعه انتخاب گردیده و به وسیله پرسشنامه های دقیق و مناسب در زمینه فرسودگی شغلی و کارکردهای خانواده داده ها جمع آوری شده است.
مرحله اولیه یا پیشگام:

اولین مقالات درباره فرسودگی شغلی در نیمه دهه 1970 در امریکا نوشته شد. مشخصه عمده این مقالات فراهم ساختن توصیف ابتدائی درباره پدیده فرسودگی شغلی بود و نام آنرا برای اولین بار عنوان کردند. و مقالات نوشته شده بر پایه تجربیات افرادی که در حرفه های خدمات اجتماعی و مراقبتهای بهداشتی کار می کردند بود. فرویدنبرگر (1975) به عنوان یک روانپزشک مشاهده کرد بسیاری از داوطلبانی که با او در یک مرکز بهداشت روانی کار می کنند یک حالت تحلیل هیجانی و از دست دادن تعهد و انگیزه را تجربه می کنند. عموما این فرایند در مدت یکسال ایجاد می شود و همراه با نشانه های مختلف جسمی و روانی بود. (مازلاک و شافلی 1994) برای مطرح ساختن این حالت بخصوص تحلیل روانی فرویدنبرگر واژه ای را که در اصطلاح محاوره ای عوام به تاثیرات سوء مصرف مواد اشاره داشت به کار برد .واژه "فرسودگی". مازلاک (1976) به عنوان یک روانشناس اجتماعی طی مصاحبه های که با تعداد زیادی از کارکنان خدمات انسانی در مورد استرسهای عاطفی مربوط به شغلشان انجام داد کشف کرد که استراتژیهای سازگاری کاربرد مهمی برای هویت شغلی افراد و رفتار مربوط به شغل دارد. (مازلاک 2004)

در مرحله اولیه تحقیق فرسودگی شغلی خصوصیات بارزی که مقالات اولیه را تحت تاثیر قرار می داد ابعاد روانشناسی اجتماعی و بالینی فرسودگی شغلی بود. از لحاظ روانشناسی بالینی تمرکز بر علائم فرسودگی شغلی و بر موضوعات بهداشت روانی است. از لحاظ اجتماعی تمرکز بر ارتباط تامین‌کننده خدمات و دریافت کننده خدمات و به موقعیت کاری حرفه های خدماتی است. و بسیاری از این تحقیقات ابتدائی دارای خصوصیات کیفی و توصیفی بودند و از تکنیکهای مثل مصاحبه، مطالعه موردی، مشاهده در محل استفاده می گردید.

علاوه بر این، این مرحله نخست به وسیله یک جهت گیری کاربردی قوی مشخص شده است که بازتابی از مجموع عوامل اجتماعی، اقتصادی، تاریخی و فرهنگی در دهه 1970 می باشد. این عوامل متخصصان خدمات انسانی در ایالات متحده آمریکا تحت تاثیر قرار داد و برای این متخصصان بدست آوردن رضایت و خرسندی در حرفه اشان را مشکل تر ساخت (چرنیس 1980، فاربر 1983) به دلیل اینکه بعد از جنگ جهانی دوم خدمات اجتماعی، حرفه ای تر، بورد کراتیک تر و اعتباری تری و مجزاتر شده اند. مداخلات دولتی اقزایش یافته اند و مراجعان مستحق تر و محتاج تر به خدمات شده اند متعاقبا برای مردم دسترسی به موفقیت حرفه ای در خدمات انسانی دشوارتر شده و تلاش در جهت رهایی از فرسودگی هم به طور فزاینده ای معمول شده است.
مرحله تجربی

در سال 1980 کار بر روی فرسودگی شغلی وارد دوره متمرکزتر، ساختار یافته تر و سیستماتیک شده استفاده از پرسشنامه و متدلوژی تحقیق و مطالعه جمعیت های بزرگتر در مورد این موضوع متداول شد. بخصوص پذیرش گسترده و توسعه یافته پرسشنامه فرسودگی شغلی مازلاک[5] (MBI) و معیار خستگی[6] (پانیز، ارونسون و کافری 1981) که زمینه مطالعه سیستماتیک فرسودگی شد. تا 1980 فرسودگی شغلی منحصرا در آمریکا مطالعه می شد. تدریجا توجه کشورهای دیگر بخصوص کشورهای انگلیسی زبان مثل کانادا و انگلیس به این پدیده جلب شد، سپس مقالات و کتابها به زبانهای دیگر ترجمه شد و در نیمه دوم 1980 ابزارهای تحقیق (بخصوص پرسشنامه مازلاک) به فرانسوی، آلمانی، هلندی، ایتالیایی، سوئدی، اسپانیایی و عربی ترجمه شد و مطالعات بین فرهنگی آغاز شد (مازلاک و شافلی 1994).

تحقیقات تجربی بر روی فرسودگی شغلی بر عوامل شغلی تمرکز دارد متغیرهایی مثل رضایت شغلی (بارکار، تضاد نقش، ابهام نقش) کناره گیری از کار (انتقال، غیبت) انتظارات شغلی ارتباط با همکاران و مسئولان (حمایت اجتماعی شغلی)، ارتباطات با مراجعان، مراجعه بیش از حد، نوع قسمت و زمان کار، سیاستهای سازمانی و امثال آن تا کنون مورد توجه محققان واقع شده اند عوامل فردی اغلب متغییرهای دموگرافیکی بوده اند (سن، جنس، وضعیت تاهل، ...) بعلاوه بعضی مطالعات به متغیرهای شخصیتی توجه داشته اند (منبع کنترل، سخت رویی) به سلامت فردی، ارتباط با دوستان، فامیل (حمایت اجتماعی غیر شغلی) و ارزشهای فردی و تعهد.

در سالهای 1990 این مرحله مرحله تجربه گرایی ادامه پیدا کرد اما با جهت گیری جدید که عبارت بودند از: ابتدا مفهوم فرسودگی شغلی به جزء خدمات انسانی و آموزش در حرفه ها و مشاغل دیگر نیز بسط و توسعه داده شد (مثل امور اداری و دفتری، تکنولوژی کامپیوتر، ارتش، مدیریت). دوم، تحقیقات فرسودگی شغلی به وسیله متدلوژی های علمی و ابزارهای آماری تقویت شدند. ارتباطات پیچیده در بین عوامل سازمانی و سه جزء تشکیل دهنده فرسودگی شغلی به استفاده از مدلهای ساختاری در تحقیقات فرسودگی شغلی هدایت کردند و این رویکرد به محققان اجازه داد که نقش بسیاری از عوامل موثر بالقوه و پیامدهای همزمان را در فرسودگی شغلی نسبت به عوامل بی ثمر جدا کنند. سوم، مطالعات طولی هر چند خیلی کم برای ارزیابی ارتباطات بین محیط کاری در همان زمان و تفکرات فردی وی و احساسش در زمان بعدی انجام شد و علاوه بر آن نشان دادن این فرض عمده که فرسودگی شغلی نتیجه تعامل یک فرد با محیط کارش است. و اهمیت مطالعات طولی برای ارزیابی اهمیت مداخلات در جهت کاهش فرسودگی شغلی.
تعاریف مختلف فرسودگی شغلی:

در مورد فرسودگی شغلی، در ابتدا یک مفهوم بی ثباتی بود و هیچ تعریف استاندادردی از آن وجود نداشت و نظرات متفاوت زیادی درباره اینکه چه چیز بوده و چه چیز می توان درباره آن انجام داد وجود نداشت و در طی سالها تحقیق پژوهشگران صاحبنظر در زمینه فرسودگی شغلی تعاریف متعددی را ارائه داده اند.

هربرت فرویدنبرگر (1975): فرسودگی شغلی را حالتی از خستگی یا ناکامی می داند که به علت از خود گذشتگی فرد، روش زندگی یا ارتباطی که منجر به وصول نتیجه دلخواه نمی‌شوند. به وجود می‌آید.

پانیز و آرنسون (1981) فرسودگی شغلی را سندروم خستگی جسمانی و عاطفی دانسته که در نتیجه توسعه گرایشات منفی شغلی و از دست دادن احساس و علاقه نسبت به بیماران (مددجو) و کارمند ایجاد می شود مازلاک و جکسون (6-1981) فرسودگی شغلی را سندرمی روانشناختی می دانند که ترکیبی از تحلیل عاطفی[7]، مسخ شخصیت[8] و موفقیت فردی کاهش[9] یافته که در زمره افرادی که با دیگر مردم کار می کنند به میزانهای متفاوت اتفاق می افتد می دانند.

فاربر (1983) در تعریف فرسودگی شغلی می نویسد: فرسودگی شغلی حالتی از خستگی جسمی، عاطفی و روحی است که در نتیجه مواجهه مستقیم و دراز مدت با مردم در شرایطی که از لحاظ عاطفی طاقت فرساست ایجاد می شود. لنگستر (1988) فرسودگی شغلی را انطباق ناموثر با تنیدگی بیان می کند.
عوامل فردی

افراد به راحتی به محیط کار پاسخ نمی دهند، بلکه یکسری ویژگیهای منحصر به فردی در این ارتباطات وجود دارد که در پاسخ دهی تاثیر گذار است این عوامل فردی شامل متغیرهای جمعیت شناختی (مثل سن یا تحصیلات رسمی)، ویژگیهایی شخصیتی ثابت و گرایشهای مربوط به شغل است. چند تا از این ویژگیهای فردی با فرسودگی شغلی یک ارتباط را نشان دادند. همچنین، این ارتباط از نظر میزان تاثیر گذاری بر فرسودگی شغلی در حدود اندازه عواملی محیطی نمی باشد. به طوری که پیشنهاد شده که فرسودگی شغلی بیشتر یک پدیده اجتماعی است تا یک پدیده فردی.
1) ویژگیهای جمعیت شناختی

از همه متغیرهای جمعیت شناختی که مورد مطالعه قرار گرفته، سن یکی از آنهایی است که همواره با فرسودگی شغلی ارتباط داشته در بین کارکنان جوانتر سطح فرسودگی شغلی نسبت به افرادی دارای سنین بالا 30 تا 40 سال هستند بیشتر گزارش شده است. سن نتایج بدست آمده مربوط به تجربیات شغلی را به هم می زند.

جنس به عنوان یک متغیر جمعیت شناختی یک عامل قوی جهت پیش بینی فرسودگی شغلی نمی‌تواند باشد (بر خلاف برخی مباحث که می گویند فرسودگی شغلی را بیشتر زنان تجربه می کنند) برخی مطالعات سطح بالاتری از فرسودگی شخصی را برای مردان گزارش کرده اند یک تحقیق کوچک اما در مورد تفاوت جنسی این بود که مردان اغلب سطح بیشتری از بدبینی را تجربه می کنند همچنین در برخی از مطالعات زنان سطح نسبتاً بیشتری از فرسایش را گزارش دادند این نتایج می‌تواند مربوط به قالبهای نقش جنسی افراد باشد. اما آنها همچنین ممکن است بازتابی از نقش مغلوب کننده جنس با حرف یا مشاغل باشد ( به عبارتی افسران پلیس اکثراً مرد هستند، پرستاران به احتمال قوی زنان هستند)

با توجه به وضعیت و موقعیت تاهل کسانی که ازدواج نکرده اند (بخصوص مردان) به نظر می رسد که مستعد فرسودگی شغلی هستند نسبت به آنها که ازدواج کرده اند مجردان به نظر می رسد که حتی سطح بیشری از فرسودگی شغلی را نسبت به کسانی که طلاق گرفتند را تجربه می کنند.
2) ویژگیهای شخصیتی

مطالعات چندی در مورد ارتباط تیپ های شخصیتی با فرسودگی شغلی انجام شده افرادی که سطح پایینی از تحمل و استقامت را نشان داده اند (داشتن مشکل و درگیری در فعالیت های روزانه، احساس کنترل توسط حوادث ماوراء وسعه صدر در مورد تغییرات) فرسودگی شغلی بیشتری را نشان دادند، بخصوص اینکه در جزء فرسایش، فرسودگی شغلی در بین افرادی که یک کانون کنترل بیرونی دارند (نسبت دادن حوادث و موفقیت ها به قدرت دیگران یا شانس) نسبت به افرادی دارای کانون کنترل درونی هستند (گرایش و اعتقاد به تواناییهای خودش و تلاش خودش) بیشتر است. درمورد سبک های سازگاری و فرسودگی شغلی، آنها کسانی هستند که سازگاری آنها با حوادث تنش زا به صورت بی تفاوتی و روش تدافعی می باشد، در صورتی که سازگاری از نوع فعالانه و مقابله با فرسودگی شغلی نسبت کمتری مرتبط است.

تحقیقات نشان دادند که سطح پایین تحمل، عزت نفس پایین و کانون کنترل بیرونی و سبک سازگاری اجتنابی نیمرخ یک فرد مستعد استرس را تشکیل می دهند( سمر 1996)

تحقیق درمورد پنج جزء شخصیتی عمده نشان داد که فرسودگی شغلی با اجزاء تشکیل دهنده روان رنجوری مرتبط است روان رنجوری شامل ویژگی اضطراب، تنفر، افسردگی ، کمرویی و آسیب پذیری همچنین علائم فرسودگی شغلی دربین افرادی که از نوع تیپ های احساسی هستند نسبت به تیپ های منطقی بیشتراست.
3) گرایشات شغلی

توقعات و انتظاراتی که برای افراد در شغلشان بوجود می آید متفاوت هستند در برخی موارد این توقعات خیلی بالا است، هم به دلیل ویژگی های کاریشان ( مثل تحرک، تلاش، تفریح) و احتمالاً هم به دلیل بدست آوردن موفقیت در کارشان ( مثل معالجه کردن بیماران، کمک کردن) همچنین انتظارات بالا نشان از ایده آلیست بودن یا غیرواقع گرا بودن می دهد و یک فرضیه این است که این مسئله یک عامل خطر برای ابتلا به فرسودگی شغلی هستند چون احتمالاً انتظارات زیاد منجر به این می شود که افراد به سختی کار کنند و به همین ترتیب کارشان را انجام دهند، پس این امر منجر به تحلیل و بدبینی بعدی می شود وقتی که سعی و تلاش زیاد آنها منتج به برآوردن انتظارات آنها نشود
رویکرد های مختلف نسبت به فرسودگی شغلی:

الف) رویکرد بالینی[10] : فروید نبرگر (1979) کسی بود که اولین بار به این واژه به معنای امروزی آن اعتبار بخشیده، وی فرسودگی را یک حالت خستگی و تحلیل رفتگی می داند که از کار سخت و بدون انگیزه و علاقه ناشی می شود و ایشان با رویکرد بالینی سبب شناسی، علائم، روند وسیر بالینی و درمان آن را در مقاله ای در سال 1979 انتشار داده تشریح کرده است. وی معتقد است که سندرم افسردگی خودش را به صورت علائم مختلف نشان می دهد که این علائم و شدت آنها از یک شخص به شخص دیگر تفاوت دارد و آن معمولاً یکسال بعد از موقعیکه شخص در یک اداره یا موسسه کار می کند، شروع می شود. اما اینکه چه گروهی از کارکنان بیشتر احتمال فرسودگی شغلی را دارند، فروید نبرگر گروههای زیر را ذکر کرده است:

گروه اول: کارکنان و کارمندان فداکار و متعهد به سازمان و کار به دلیل اینکه در جستجوی کمک به دیگران هستند، همانند کسانیکه درمراکز مشاوره، مراکز پیشگیری از بحرانها و مراکز دیگری که به مردم خدمت می کنند.

گروه دوم: که فرید نبرگر (1979) به عنوان مستعدان فرسودگی شغلی ذکر می کند افرادی هستند که اداره را به عنوان جایگزین بر زندگی اجتماعی بکار می برند این افراد بیش از حد متعهد به کار هستند و افرادی می باشند که زندگی خارج از اداره برای آنها رضایت بخش نیست.

گروه دیگر که آمادگی برای فرسودگی دارند افرادی با شخصیت سلطه طلب هستند اینها افرادی می‌باشند که نیاز زیادی دارند که دیگران را کنترل کنند آنها معتقدند که هیچ کس نمی تواند شغلی که او انجام می دهد را به همان خوبی انجام دهد.

فرسودگی شغلی مدیران، گروه دیگری که آمادگی فرسودگی را دارند مدیرانی هستند که بیش از حد کار می کنند، وقتی که این افراد تازه کار، در اداره یا موسسه کارشان را سریع انجام می دهند برای مثال این افراد همه کارها را خود انجام می دهند، طرحی را تهیه می کنند، گزارش می دهند و مصاحبه می کنند کار بیش از حد مدیر منجر به خستگی جسمانی و همچنان ملالت روانی می گردد.


مقاله بررسی افت تحصیلی دانش آموزان

مقاله بررسی افت تحصیلی دانش آموزان در 43 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 38 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 43
مقاله بررسی افت تحصیلی دانش آموزان

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

مقاله بررسی افت تحصیلی دانش آموزان در 43 صفحه ورد قابل ویرایش

افت تحصیلی

یکی از مباحث مطرح در محافل آموزشی و پرورشی درحال حاضر، افت تحصیلی دانش آموزان می باشد، اما این معضل چرا و چگونه شکل گرفته است؟ یکی از مسائل و مشکلات اساسی نظام آموزشی هرکشوری، مسأله افت تحصیلی است.

این موضوع هرساله هزینه های بسیار بالایی را دربرداشته و دورنمای پیشرفت و توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کشورها را مبهم می کند. مطابق مطالعات انجام شده، این مشکل هرسال افزایش می یابد و بسیاری از دانش آموزان و حتی دانشجویان، نمی توانند از پس مواد و محتوای آموزشی طراحی و تدوین شده برآیند یا آنها در موعد مقرر انجام دهند.

زمانی این مسأله اهمیت بیشتری پیدا می کند که بدانیم بسیاری از این افراد تونایی های لازم را برای کسب موفقیت دارند، ولی موفق نمی شوند. باید به مقوله افت تحصیلی توجه بیشتری کرد تا بتوان با شناخت آن، توانایی ها و شایستگی های کودکان و نوجوانان را بارور کرد.

افت تحصیلی کاهش عملکرد تحصیلی دانش آموز از سطحی رضایب بخش به سطحی نامطلوب است. توجه به تعریف فوق نشان می دهد مقایسه و سنجش عملکرد تحصیلی قبلی و فعلی دانش آموزان بهترین شاخص افت تحصیلی است.

مشکلاتی که دراین ارتباط شایان توجه است، در ابعاد فرد، خانواده، مدرسه و جامعه خلاصه می شود. البته فقط درذهن و روی کاغذ می توان آنها را از یکدیگر مجزا کرد. این عوامل، گاه چنان درهم تنیده اند که کنش متقابل دارند، که تعیین نقش و سهم هرکدام به دشواری امکانپذیر است.

علل فردی

مطالعات نشان داده است که حدود 10 درصد از موارد افت تحصیلی به علت ناتوانی ذهنی و عدم کشش فرد است. البته دربسیاری موارد دانش آموزی را که مشکل تحصیلی داشته و با تشخیص کمبود هوش به مراکز مشاوره ارجاع داده اند، پس از ارزیابی دقیق مشخص می شود دانش آموز هیچ ضعف شناختی یا هوشی ندارد و علت یا علل دیگری عامل مسأله است.

امروزه دیگر آن اهمیتی را که درگذشته به هوش داده می شد، داده نمی شود و گفته می شودهر شخص با نردبان صفات شخصیتی خود راه تکامل و پیشرفت را طی می‌کند و آنچه مهم است، صبرو بردباری و بویژه پشتکار است.

ازبین 2 دانش آموز با بهره هوشی مساوی، دانش آموزی موفق تر می شود و پیشرفت تحصیلی بهتری دارد که تلاش و پشتکار زیادتری داشته باشد. توجه: برای یادگیری و به یاد سپردن هر مطلبی اولین شرط، توجه به آن است.

بدیهی است اگر دانش آموز از هوش بالایی برخوردار باشد، ولی به مطلب یا موضوعی توجه نکند، نمی تواند آن را فراگیرد و علت افت و شکست تحصیلی بعضی دانش آموزان، ناشی از عدم توجه به معلم و موارد تدریس شده و نیز نداشت متن تمرکز عوامل هنگام مطالعه و انجام تکالیف درسی است.

انگیزه: انگیزه ، به حالتهای درونی فردگرفته می شود که موجب هدایت رفتار او به سوی نوعی هدف می شود و درواقع موتور حرکت هر فردی است. محققان، نداشتن انگیزه پیشرفت را یکی از دلایل افت تحصیلی می دانند.

آشفتگی های عاطفی و هیجانی: مشکلات عاطفی و هیجانی دانش آموزان در مقاطع مختلف رشد می تواند آشفتگی های عاطفی وهیجانی را، مشکلات عاطفی و هیجانی روانی خاص هر مرحله از رشد می تواند باعث اشتغال خاطر، آسیب وارد آمدن به قوای هوشی، تحلیل انرژی ذهنی، عدم تمرکز حواس و درنهایت افت تحصیلی دانش آموزان شود.

نارسائی هایی جسمی: دانش آموزانی که دارای بنیه ای ضعی هستند از سلامت عمومی کامل برخوردار نیستند، نمی توانند به اندازه کافی کوشش وفعالیت داشته باشند. این دسته به دلیل داشتن استعداد ابتلا به انواع بیماری ها از پیشرفت درسی باز می مانند. وجود ضعف در این دسته به دلیل داشتن استعداد ابتلا به انواع بیماری ها از پیشرفت درسی باز می مانند. وجود ضعف در بینایی و شنوایی نیز سبب عقب ماندگی و افت تحصیلی می شود.

ناراحتی های مربوط به مراکز عصبی و ناهماهنگی های حسی و حرکتی نیز درجای خود باعث افت تحصیلی می شوند.

درمیان خانواده

روابط و نظام ارزشی خانواده: مهمترین عامل مؤثر درشکل گیری نگرش دانش آموزان نسبت به تحصیل، خانواده است؛ این که والدین با دانش آموزان و درس و تحصیل او چگونه برخورد کنند و در الگوهای تربیتی خود برای چه نوع رفتارهایی ارزش قائل می شوند، یکی از اجزای اساسی درشکل گیری نگرش دانش آموز نسبت به تحصیل است.

درموارد بسیاری علت افت تحصیلی یا شکست تحصیلی به جود نگرش های منفی، تضادها، مساعد نبودن شرایط خانواده از نظر عاطفی، رواین و ... برمی گردد.

مهمترین نقشی که والدین ناخواسته و ناآگاهانه نه تنها محیط مساعدی را برای مطالعه فرزندان ایجاد نمی کنند، بلکه اصرار می ورزند دانش آموزان درمحلی آکنده از سرو صدا و محرکهای مختلف مزاحم به انجام تکالیف بپردازند، ولی باید توجه داشت یادگیری درشرایطی بهتر صورت می گیرد که در آن محیط آرام است و محرکهایی مزاحم از جمله تلویزیون، بازی سایر کودکان و سروصداهای دیگر کمتر هستند. والدین با اجتناب از ترتیب دادن جشنها و مراسم مختلف یا شرکت در آنها در ایام امتحانات می توانند برپیشرفت تحصیلی فرزندان خود تأثیر داشته باشند.

والدین می توانند به جای خرید اشیای غیرضروری برای دانش آموزان، کتابها و وسایل کمک آموزشی تهیه کنند تا از این طریق هم دانش آموزان اوقات فراغت خودرا به خوبی بگذرانند و هم به یادگیری آنها کمک شود.

متاسفانه درکشور ما، مطالعه کتابهای غیردرسی و کمک درسی کمتر متداول است، درحالی که از طریق تهیه این گونه کتابها می توان کمک موثری به فرزندان کرد.

فقرمالی خانواده: یکی از عوامل افت تحصیلی کودک است، که به طور غیرمستقیم برپیشرفت درسی او مؤثر است. محروم ماندن از غذای سالم و کافی ونداشتن استراحت لازم به علت فعالیتها و کارهای غیردرسی برای جبران فقر مالی موجب عقب ماندگی درسی می شود.

درکنار این موضوع، می توان فقر فرهنگی و بی سوادی یا کم سوادی والدین، فقدان والد یا والدین، وجود مشاجره و ناسازگاری بین والدین و درنهایت نحوه ارتباط دانش آموز با برادران و خواهران را هم درافت تحصیلی دخیل دانست.

درآموزش چه خبراست؟

گاهی علت افت تحصیلی یا شکست درسی دانش آموز را باید درمدرسه جستجو کرد. اهم عللی که می توان از این نظر مورد بررسی قرار داد، به شرح ذیل است.

شیوه تدریس معلم: می توان گفت هر دانش آموز به شیوه خاصی مطالب درسی را درک و فرا می گیرد. وظیفه معلم است که با شناخت دانش آموزان و آگاهی ازچگونگی کاربرد شیوه های مختلف تدریس مدل مناسبی برای تدریس انتخاب کند.

گاهی علت افت تحصیلی دانش آموز این است که شیوه تدریس معلم مطابق روش یادگیری دانش آموز نیست. برنامه درسی مدرسه: گاهی علت افت تحصیلی این است که برنامه درسی طراحی شده از طرف مدرسه مناسب نیست؛ مثلا دروس نسبتاً سخت را پشت سر هم یا یا درساعاتی گذاشته اندکه عموماً دانش آموزان خسته هستند. انتظارات و پیش داوری های معلم: معلم در اولین برخورد با شاگردان خود سعی می کند، با پیشداوری خود آینده تحصیلی آنها را مجسم کند.

مطالعات نشان داده است که این قضاوت ها برمیزان پیشرفت و یا شکست دانش آموزان در دروس تأثیر دارد، به این صورت که اگر دانش آموزی که نمرات متوسط دارد به یک معلم معرفی کنیم و به او بگوییم تیزهوش است و نمرات درخشانی خواهد آورد؛ خود این دادن نگرش در ارتباط معلم با دانش آموز تأثیر خواهد گذاشت و باعث پیشرفت درسی وی خواهد شد.

نتیجه این که معلمان باید از پیش داوری بویژه از نوع منفی آن بپرهیزند، زیرا خود این امر منجر به شکست او خواهد شد.

شرایط فیزیکی کلاس: گرما یا سرمای بیش از حد کلاس، نامناسب بودن نظافت و نور کلاس، سر و صداهای غیرمعمول و تعداد بیش از حددانش آموزان درکلاس از جمله عواملی است که ممکن است مشکلات تحصیلی را در پی داشته باشند.

تعویض مکرر معلمان: جابجایی معلمان درطول سال تحصیلی و ناتوانی بعضی دانش آموزان به منظور سازگاری باروش تدریس و خصوصیات معلم ممکن است بویژه درمقاطع آموزشی پایین تر، منجر به افت تحصیلی شود. ارزیابی نادرست معلمان از عملکرد دانش آموزان، کنترل نامناسب کلاس از سوی معلم، فقدان وسایل کمک آموزشی، کمبود کتب بررسی، عدم همکاری و ارتباط بین اولیا و مدرسه، عدم وجود نظم و انضابط درکلاس و مدرسه و کمبود فضاهای آموزشی از دیگر علل مؤثر در افت تحصیلی دانش آموزان هستند.

اثرات افت تحصیلی

افت تحصیلی و مردودی را نمی توان فقط به عنوان یک مشکل فردی مورد توجه قرارداد ؛ زیرا ابعاد و پیامدهای ناشی از آن بسیار فراتر و وسیع تر از مسائل شخصی و فردی است.

افت تحصیلی را نباید نادیده گرفت، زیرا از طرفی بین افت تحصیلی، مردودی و ترک تحصیل رابطه

بررسیعلل و عوامل افت تحصیلی دانش آموزان

چرا درس نمی خوانید؟!

یکی از مهمترین آفات نظام آموزشی جهان از جمله کشور ما «افت تحصیلی» است که همه ساله به صورتهای گوناگون بخش عمده ای از استعدادهای بالقوه انسانی و منابع اقتصادی جامعه را به هدر می دهدو نابسامانیهای فردی و اقتصادی زیادی برجای میگذارد. این پدیده به صورت مردودی یا ترک تحصیل و یا کجرویهای دیگر جلوه می نماید.

کارشناسان مسائل اجتماعی دربررسی علل وعوامل افت تحصیلی دانش آموزان به دو دسته عوامل فردی واجتماعی اعتقاد دارند که توجه به آنها و ریشه یابی این عوامل می‌تواند در دست یابی به موفقیت دانش آموز ان مؤثر واقع شود درحالیکه عدم توجه به این عوامل و سهل انگاری دراین مورد ضررها و زیان های جبران ناپذیری به نسلی وارد خواهد ساخت که آینده کشور با دستهای آنان ساخته خواهد شد.
شرایط خانوادگی

مطالعه دانش آموزانی که دارای افت تحصیلی هستندنشان می دهد یکی از عوامل مؤثر بر این پدیده مسائل خانوادگی به ویژه از هم گسیختگی خانواده، کم سوادی والدین، مشکلات عاطفی، انزوا، جو اجتماعی، روانی خانواده، عدم ارتباط صمیمانه با پدر و ماد، میزان درآمد خانواده، شغل والدین، میران تفاهم والدین، حضور یا عدم حضور والدین، وضعیت تحصیلی سایر خواهران و برادران می باشد که درسلامت روحی و جسمی دانش آموز تأثیر فراوانی می گذارد.

دانش آموزی که از شرایط خانوادگی مناسب وپشتیبانی و حمایت عاطفی والدین خود برخوردار نیست و نیازهای روحی و روانی اش تامین نمی شود و در پی ارضای احتیاجات خود دچار بی توجهی به تحصیل یا ترک آن می شود.

پاسخ گفتن به نیازها ازسوی والدین لازمه موفقیت هر دانش آموز است درحالی که برخی از والدین بدون آگاهی از وظیفه خود درقبال دانش آموز فقط از او انتظار موفقیت دارند. نتایج یک تحقیق نشان می دهد که میزان تحصیلات والدین تأثیر فراوانی درکیفیت تحصیلی دانش آموز دارد، زیرا والدین تحصیل کرده به ویژه پدران درحل مشکلات درسی فرزندان بهتری یاور آنها خواهند بود و می‌توانند برای فرزندان خویش الگوهای بسیار زیبایی از تعلیم و تربیت باشند.

. روابط معلم و دانش آموز

معلم باید از تنبیه شدید و مکرر اجتناب کند همچنین باید از پیشداوری های غیر منصفانه پرهیز نماید معلمی که با دانش آموز خود رابطه خصمانه دارد باعث می شود تا دانش آموز علاوه براین که از معلم راضی نباشد از درس آن معلم نیز دچار تنفر گردد و آن درس با افت تحصیلی روبرو گردد.

انواع راههای پیشگیری از افت تحصیلی

راهکارهای آموزشی مدیران به منظور کاهش افت تحصیلی
راهکارهای پرورشی مدیران به منظور کاهش افت تحصیلی
نقش مدیر درکمک به معلمان برای کاهش افت تحصیلی

1/1.طرح یاور (کارگروهی)

یکی از راهکارهای عملی که جهت کاهش میزان افت تحصیلی درچند مدرسه راهنمایی انجام شده، کارگروهی با عنوان (طرح یاور) است. این طرح با هدف ارتقاء سطح علمی دانش آموزان و تثبیت یادگیری و همچنین ایجاد روحیه تعاون و همکاری بین دانش آموزان و تقویت دانش آموزان در دروس آسیب پذیر و با روش بحث و مباحثه و تبادل نظر اجرا شده است.

روش اجرا

ابتدا دانش آموزان برحسب معدل سال قبل گروه بندی می شوند. دانش آموزانی که درکلاس از معدل بالای برخوردارند به عنوان سرگروه و دانش آموزان با معدل پایین تر به طور مساوی بین گروهها تقسیم و به عنوان اعضای گروه ها انتخاب می شوند.
درطول هفته چند ساعت تحت عنوان ساعات فوق برنامه تشکیل می شود و این ساعتها به دروس آسیب پذیر و دروسی که افت تحصیلی در آنها بیشتر مشهود است اختصاص می یابد.
اعضای گروه های تشکیل شده رو در روی یکدیگر می نشینند و با ایجاد مسأله به تبادل نظر می پردازند. دراین تبادل نظر روحیه تعاون تقویت شده و دانش آموز انی که از روحیه اجتماعی کم تری برخوردارند درگروه رشد یافته و سوالات مهم ذهنی خود را مطرح و پاسخ مورد نظر را دریافت می کنند.
درکنار بحث و تبادل نظر گروهی درهر جلسه ای که معلم صلاح بداند چند سوال مطرح و به صورت کتبی، امتحان کوچکی به عمل می آورد و سرگروهها اوراق را تصحیح و نمره گذاری کرده و معلم نیز فعالیت غیر مستقیم دارد.
روش مکمل در این کارگروهی آزمون گروهی است که برخلاف روش بالا سوالات به گروه های مختلف ارائه و از اعضای گروه خواسته می شود که با بحث و تبادل نظر پاسخ گروهی خود را به صورت شفاهی یا کتبی یا علمی ارائه کنند و در آخر نتایج کارگروهی و نمرات انفرادی دربالا جمع و میانگین لحاظ می شود و گروه برتر تشویق می شود.

2/1.برگزاری امتحانات با سوالات محدود

معلم می تواند با بهره گیری از امکانات مدرسه قبل از تدریس جدید، از مطالب تدریس شده هفته قبل باطرح سوالات محدود (حدود 4 تا 6) امتحانم به عمل آورد و با این گونه امتحانات تدریجی، اولیای دانش آموزان را درجریان وضعیت تحصیلی فرزندانشان قرار دهد.

منظور کردن نمرات آزمونهای تدریجی در امتحان ثلث، انگیزه مناسبی برای اهمیت قائل شدن دانش آموز به درس است و مقایسه نمره هر آزمون با آزمونهای قبلی وضعیت پیشرفت دانش آموز و افت تحصیلی او را تاحدودی مشخص می کند.
از آنجا که ورقه تصحیح شده هر دانش آموز باید به اطلاع اولیای آنان برسد این امر نظارت را بیشتر خواهد کرد.

5/1.طرح تقویت بنیه علمی معلمان

تهیه کتابهای مورد نیاز معلمان طبق لیست ضمیمه و ارائه آمار و اطلاعات به معلمان جهت مطالعه، برگزاری مسابقات بین معلمان از محتوای آن کتب و اهدای جوایز مناسب به آنان در راستای تقویت بنیه علمی و اطلاعات مورد نیاز آموزشی و کسب مهارتهای معلمی و همچنین هدایت سیر مطالعات معلمان ازجمله برنامه های این طرح است.

6/1.تهیه دفتر بررسی و ضعیت دانش آموز

این دفتر به منظور بررسی وضعیت دانش آموز از نظر اخلاقی اقتصادی و تحصیلی تنظیم می شود. درمورد هر دانش آموز ابتدا اطلاعات کلی و سوابق نوشته می شود که نمرات دانش آموز درآن وارد می شود. نمرات در هر ماه توسط کمک معاونین از دفاتر معلمان دراین دفتر وارد می شود و بااین طرح افت وخیز هر دانش آموز درهر درس سنجیده می‌شود .

اولیا موظف هستند هر ماه برای بررسی وظع دانش آموز به مدرسه مراجعه کنند.

7/1.طرح تشویق مرحله ای

دراین طرح، ازکارتهای امتیاز استفاده می شود که توسط معلم در اختیار دانش آموز قرار می گیرد. این کارتها به تعداد محدود به هرکلاس داده می شودو معلمان هر زمان که تشخیص دادند به عنوان تشویق از آن استفاده می نمایند کارتها بعداً طی دوره ای تبدیل به جایزه خواهند شد. از فواید این طرح اهمیت دادن به ارزشیابی مستمر و پرسشهای داخل کلاس می باشد که دانش آموز را از شب امتحان بار آمدن دور خواهد کرد و رشد تحصیلی فراگیران اثر مطلوبی خواهد داشت.

2.راهکارهای پرورشی مدیران به منظور کاهش افت تحصیلی

1-2 تکریم شخصیت دانش آموز

این امر باعث جذب بیشتر دانش آموز به درس، معلم، موسسه ودیگر اعضای مدرسه می شود.

2-2 مقابله با کابوس نمره 20

3-2 ایجاد امید و اعتماد به نفس و ارائه الگوی مناسب

4-2 پیگیری علت ترک تحصیل و تلاش برای ادامه تحصیل مجدد

5-2 انتخاب سرپرست مناسب برای دانش آموزان بی سرپرست

6-2 کاهش شرایط نامساعد خانواده

7-2 اصلاح رابط ناسالم والدین

8-2 حذف برچسب عقب ماندگی

9-2 اصلاح روابط معلم و والدین دانش آموز

10-2 ایجاد زمینه پذیرش دانش آموز توسط همکلاسی هایش

11-2 کاهش اضطراب امتحان

و....

3.نقش مدیر درکمک به معلمان برای کاهش افت تحصیلی

معلم درهدایت تحصیلی دانش آموز و رفع موانع یادگیری و ایجاد انگیزه مطالعه و تحصیل آنان، نقش انکار ناپذیری دارد. اما اگر معلم درشرایط آموزشی نامساعدی قرارگیرد و اگر از سوی مدیریت مدرسه هدایتها، نظارتها و راهنمایی ها ومساعدت های لازم را نداشته باشد، ممکن است از تلاش خودنومید شود و نتایج مطلوبی از فعالیتهای خود به دست نیاورد. مدیران مدارس مختلف دراجرای وظایف خویش اقداماتی انجام داده اند که آنها را ذکر می نماییم:

شناسایی نقاط ضعف معلمان و برنامه ریزی برای رفع آنها
نظارت دقیق برعملکرد معلمان
تکریم معلمان و ارزشگذاری به عقاید آنان
تشویق معلمان به شرکت درگروههای آموزشی منطقه
تهیه پرونده ویژه برای دانش آموزان و مطلع کردن معلمان از محتویات آن پرونده جهت شناخت بهتر دانش آموزان
اطلاع رسانی به معلمان در خصوص بخشنامه های اداری
دعوت از متخصصان جهت شرکت در جلسات شورای معلمان
تشکیل نمایشگاه فعالیت دانش آموزان و معلمان
برگزاری آزمون های هماهنگ درطول سال تحصیلی

10.توجه به مشکلات معلمان

11.هماهنگ کردن روش کار معلمان به یکدیگر تا معلمان با یک روش صحیح دانش آموزان را هدایت نماید.

12.تهیه و تدارک امکانات مورد نیاز معلمان تا حد ممکن

13.غنی کردن کتابخانه مدرسه

14.نصب صندوق پیشنهادات و انتقادات و استفاده از نظرات دانش آموزان

15.تبلیغ و توجیه دانش آموزان به منظور شرکت در شرکت در مسابقات و کنفرانسهای علمی .

16.طرح برنامه کاری یک ساله باتوجه به امکانات آموزشی

17.ایجاد رقابت سالم و شناسایی معلمان خلاق و علاقه مند و دادن جوایز به آنان

18.تشویق های مادی و معنوی معلمان

19.شناسایی مشکلات خانوادگی معلمان و کمک در رفع آنها در حد ممکن

20.تشکیل یک سمینار 10 روزه در نیمه دوم شهریور ماه به منظور آگاهی معلمان و همکاران از جدیدترین تحولات علمی و آموزشی

21.تهیه فیلم آموزشی

22.بها دادن به خلاقیتهای معلمان هرچند که به نظر کوچک باشد و به کارگیری معلمان در برنامه ریزی آموزشی

23.تشویق درجهت شرکت درکلاسهای ضمن خدمت

24.اختصاص زنگ انشاء به مطالعه درکتابخانه

25.ترغیب واستفاده معلمان از شیوه های نوین تدریس و ...


مقاله بررسی اطلاعات ایمنی ارتقاء یافته برای طراحی بزرگراه‌ها

مقاله بررسی اطلاعات ایمنی ارتقاء یافته برای طراحی بزرگراه‌ها در 29 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی عمران
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 23 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 29
مقاله بررسی اطلاعات ایمنی ارتقاء یافته برای طراحی بزرگراه‌ها

فروشنده فایل

کد کاربری 6017
کاربر

مقاله بررسی اطلاعات ایمنی ارتقاء یافته برای طراحی بزرگراه‌ها در 29 صفحه ورد قابل ویرایش


اطلاعات ایمنی ارتقاء یافته برای طراحی بزرگراهها

خلاصه:

فرآهم آوردن ایمنی رانندگان هدف اولیه طرح‌های بزرگراهها می باشد و انتظار می رود که ایمنی در طرح ها و سیاست ها و استانداردهای سازمان ها ، انعکاس یافته باشد. ایمنی از جمله فاکتورهای مهم در بیشتر تصمیم گیری ها از جمله طرح های جایگزین می باشد. هرچند محدود بودن کیفیت داده های ایمنی و ناکافی بودن مدیریت داده ها و سیستم های اطلاعاتی، تاثیر و کارایی تلاش های پیشین جهت در نظرگرفتن ایمنی بزرگراهها در تصمیمات مربوط به طراحی، را محدود نموده است.

در پروژه 13-17 NCHRP نیاز به اطلاعات ایمنی ارتقاء یافته برای استفاده در تصمیم گیری های مربوط به طراحی بزرگراه بررسی شده است. خلاصه نتایج تحقیق نشان می دهد که می بایست کیفیت و کمیت داده های ایمنی و ابزارهای موجود طراحان ارتقاء یابد.

کارهای مورد نظر در پروژه و اهداف آن در زیر آمده است:

1- شناسایی آیتم های اطلاعاتی مورد نظر. از تاریخچه تحقیقات صورت گرفته تاکنون، تماس با طراحان، و سایر منابع نیاز کابران به اطلاعات (شامل اسناد و دسترسی آن) جهت پشتیبانی پروژه و تصمیمات و سیاستهای مرتبط با ایمنی طراحی بزرگراهها استفاده شد. نیاز کاربران به اطلاعات مورد نیاز و موارد مرتبط با کسب و مدیریت این اطلاعات شناسایی شد.

2- تشکیل گروه مشاور: گروهی جهت دادن مشاوره تدر خصوص روش های موجود و تکنولوژی های جدید و ارائه بازخورد پیشنهادات در خصوص ارتقاء نحوه جمع آوری، ذخیره سازی، دسترسی و استفاده از داده های طراحی و ایمنی راه، تشکیل شد.

3- بازبینی جدی الزامات گزارش تصادفات به صورت هماهنگ: بازبینی هایی جهت به کارگیری الزامات مرتبط با گزارش تصادفات انجام شد. سایر روش های استفاده از اطلاعات ایمنی برای پشتیبانی طراحی راه، در نظر گرفته شد.

4- بازبینی تکنولوژی های جدید: تکنولوژی های جدیدی که قابلیت ارتقاء جمع آوری و مدیریت اطلاعت ایمنی را داشتند، مورد بررسی قرار گرفتند.

5- ارائه طرح های مفهومی : مجموعه ای از طرح های مفهومی برای سیستمی که بتواند جمع آوری ذخیره و استفاده از داده های ایمنی در طراحی ها را ارتقاء دهد، ارائه شدند.

6- گزارش موقت : با دنبال کردن مراحل 1 تا 5، طرح های مفهومی ارائه شدند. در این حین، اگر به بازبینی مجدد نیاز باشد، انجام خواهد شد و در میان طرح ها، آن طرحی ها قابلیت و امکان اجرای بیشتری داشته باشد شناسایی می گردد.

7- ارائه جزئیات اساسی برای طرح های گزینش شده : جزئیات مربوط به طرح های مفهومی گزینش شده ارائه می گردند (شامل آنالیز تاثیر برروی سیستم ها و چیدمان کنونی) و همچنین موارد مربوطه به کارگیری آنها نیز مورد توجه قرار خواهد گرفت.

8- تهیه گزارش نهایی: در آخر گزارش جهت مستند نمودن تلاش ها و تشویق سازمانها برای استفاده از سیستم ها و برنامه های مربوط به ارتقاء اطلاعات ایمنی در طراحی های راه، ارائه می گردد.

در بازبینی تاریخچه به چندین نکته مهم اشاره می شود تا اصل موضوعات روشن گردد. در اینجا سؤالات مهمی که مورد بررسی قرار می گیرند، به صورت خلاصه آمده است.

· جهت تولید اطلاعات برای استفاده و پشتیبانی در تصمیمات طراحی، در چه نقاطی از روند طراحی به داده هایی ایمنی نیاز است؟

· چه داده های ایمنی برای انعکاس بهتر ایمنی در روند طراحی مطلوب و مفید خواهد بود؟

· مسائل و راه حل های بالقوه مرتبط با جمع آوری و مدیریت داده های مورد نظر، کدام ها هستند؟

· مسائل و راه حل های بالقوه مرتبط با ارائه هرچه موثرتر اطلاعات مورد نظر به طراحان، کدام ها هستند؟

· چگونه این مسائل، به خصوص از طریق به کارگیری تکنولوژی ها جدید و راهبردهای مربوط به فاکتورهای سازمانی و چیدمانی دخیل، حل خواهند شد؟

در این بخش به هر کدام از این سوالات به صورت خلاصه جواب داده می شود.

روند طراحی

از طریق بازبینی تاریخچه، مصاحبه با مهندسین طراح ایالتی، مشورت با گروه پروژه و گروه مشاور، و دانش تیم تحقیقی، دیدگاهی کلی نسبت به انواع تصمیمات طراحی که نیازمند اطلاعات ایمنی هستند، ارائه شد. در یک آژانس راه به طور معمول سه فعالیت صورت می پذیرد. برنامه ریزی سیستم، طراحی پروژه، و مدیریت سیستم (شکل 1-S). این پروژه اساسا بر روی فعالیتهای دخیل در طراحی پروژه، متمرکز است، ولی دو فعالیت دیگر را نیز در نظر می گیرد.

برای سه فعالیت عنوان شده، به طور کلی دو نوع اطلاعات تایمنی مطلوب است:

1- اطلاعاتی جهت شناسایی وجود و نوع مشکلات در یک موقعیت ومحل.

2- اطلاعاتی جهت پیش بینی تاثیرات نهایی یک تصمیم مربوط به طراحی برروی ایمنی، یافته های این پروژه بر اساس نوع اطلاعات مورد نیاز کاربران متفاوت می باشد. رابطه بین داده ها، اطلاعات و کاربران به صورت مفصل ارائه می گردد. می بایست در ارزیابی راهبردها جهت ارتقاء اطلاعات یک گروه کاربر خاص، تاثیرات بالقوه بر روی گروهی از کاربران احتمالی داده ها در نظر گرفته شود.

یک جنبه مهم در استفاده از اطلاعات ایمنی، مراحل آنالیز و هدف از آن می باشد. در شکل 1-s نشان داده می شود که آژانس های راه و حمل و نقلی می توانند از داده های ایمنی برای دامنه ای وسیع از فعالیتها شامل مسائل قانونی و مدیریتی، برنامه ریزی و سیاست طراحی، برنامه ریزی پروژه و طراحی مخصوص پروژه، استفاده نمایند. در هر مرحله از آنالیز، انواع مختلف داده ها مورد نیاز می باشد. تهیه برنامه برای این بهبود این موارد شامل اجرای ایمنی به عنوان یک معیار اصلی می باشد. به علاوه، برنامه ریزی، طراحی، طرح مشکل، شناسایی اهداف و نیازهای پروژه (به ویژه ارزیابی محیطی یا تاثیر آن) و سایر توسعه ها و ارزیابی همگی نیازمند استفاده مناسب از داده های ایمنی می باشند. ارزیابی جزئیات طرح شامل استثنائات طرح با ارائه طرحی با استاندارد پائین تر، انجام می شود. این فعالیتها نیازمند مراضه ای وسیع از دادها جهت ایجاد اطلاعات مورد نظر می باشد. یک دیکشنری داده برای خلاصه کردن داده های مورد نیاز شناسائی شده در این تحقیق، ارائه شد.

ابزاهای آنالیز و داده های موجود کنونی توانایی فراهم آوردن وسایل مورد نیاز طرح برای در نظرگرفتن این اطلاعات را ندارند. در نتیجه در تصمیمات طراحی همیشه کمبود و یا نبود ایمنی احساس می شود. تحقیقی که بر روی این پروژه انجام شد بر روی همین مسائل و شناسایی شده بود. این ترازش این مسائل را ارائه و راهبردهای آنها را نیز عنوان می کند.

مسائل مرتبط با ایمنی اطلاعات ایمنی

به دلیل کیفیت بد داده ها، اطلاعات مناسب ایمنی را نمی توان سریع بدست آورد و ابزارهای آنالیزی مناسب نیز در اختیار طراحان نمی باشد و همه این موارد موجب می شود تا ایمنی به خوبی در تصمیمات طراحی مورد توجه قرار نگیرد، علی رغم اینکه طراحان خواهان رعایت آن می باشند. مشکلاتی که این طراحان در رابطه با بدست آوردن و استفاده از داده های ایمنی با آن روبه رو هستند منجر به نادیده گرفته شدن آنها می شود. رابطه بین سطح اطمینان از مقادیر کمی و نتایج تصمیمات طراحی در شکل 2-S آمده است.

مسائل مربوط به جمع آوری داده های ایمنی

این مسائل در رابطه با گزارش تصادف پلیس (PCR)[1]، نوع و کیفیت داده های مربوط به محیط راه، داده های دینامیکی (مثلا حجم و سرعت ترافیک) وجود دارد. این نقایص به خاطر عدم تمرکز و توجه به ایمنی در زمان ایجاد پروتکل ها و دستورالعمل ها توسط سازمان های مسئول می باشد.

منبع اولیه اطلاعات تصادف PCR می باشد، در بسیاری از مواقع، چنین گزارش هایی وجود ندارد، و یا اینکه اطلاعاتی که از نظر طراحان بسیار مهم هستند (نظیر موقعیت تصادف) گمشده اند. از آنجائیکه وظیفه اصلی مامور پلیس حفظ امنیت و صحنه تصادف، رسیدگی به مجروحان، و کاهش تراکم ناشی از تصادف می باشد، اغلب زمان کافی برای معین کردن نقاط تصادف یا ثبت سایر المان های مرتبط راه را ندارد.

در مورد راه، داده هایی که از اهمیت بحرانی برای ایمنی برخوردار هستند، اغلب در اختیار آژانس ها وجود ندارد. برای مثال، خصوصیات راه از مهمترین فاکتورهای موثر بر روی ایمنی راههای دو خطه برون شهری می باشد، و چندین ایالت اسنادی را در رابطه با خصوصیات و شرایط راهها که اطلاعات کافی برای تصمیم گیری را ارائه می دهند، نگهداری می کنند. بیشتر آژانس ها خصوصیات هندسی (از قبیل راستا افقی، عمودی و تقاطعات) که با فراوانی و شدت تصادفات در ارتباط هستند، را فهرست نکرده اند.

داده های حجم ترافیکی حرکت در تقاطعات اغلب در دسترس نیست. اطلاعات کافی در مورد سرعت وسایل نقلیه نیز همین وضعیت را دارد. برای مثال، میزان به روز کردن داده های مربوط به حجم ترافیکی به وسیله فراوانی برای سیستم های مدیریت روسازی کافی است ولی برای معین کردن خصوصیات در آنالیزهای ایمنی مناسب نیست.

مسائل مرتبط با مدیریت داده های ایمنی

در این تحقیق نیاز به ارتقاء مدیریت داده ها از جمله ایجاد ارتباط بین بانکهای اطلاعاتی، استفاده از داده ها به روش های مدرن، و نگهداری فایل های مربوط به اطلاعات قبلی (تاریخچه)، نشان داده شده است.

این داده های ارزشمند (مثلا از اسناد تعمیر و نگهداری مانند تعویض گاردریل، سیستم های مدیریت و روسازی، اسناد مربوط به مرگ و میر، شکایات شهروندان تا آژانس های راه و پلیس) توسط سایرین به جز برای اهداف ایمنی راه نیز نگهداری می شود. می توان از این داده ها برای آنالیزهای ایمنی استفاده کرد، ولی به دلیل عدم دسترسی به آنها، از آنها استفاده نمی شود. این داده ها می تواند به طراحان و آنالیزورهای ایمنی ایده های خوبی دهد که متاسفانه به خاطر عدم اتصال آنها به سیستم های داده های ایمنی، این کار عملی نمی باشد.

در بیشتر آژانس ها اسناد بلند مدت مربوط به تاریخچه ایمنی بزرگراه و با تغییرات در شرایط هندسی، حجم ترافیکی، و سایر شرایط مربوط به موقعیت های خاص، نگهداری نمی شود. نگهداری و در اختیار قراردادن چنین اطلاعاتی برای طراحان، در ارزیابی تاثیر افزایش کیفیت و بهبودهای خاص محلی و در نتیجه تقویت تصمیم گیری های آتی مفید خواهد بود.

به دلیل نبود اطلاعات کافی برای ارجاع به موقعیت مورد نظر و یا دقیق نبودن و یا گم شدن آن، آنالیزور مادر به ارائه اطلاعات به منظور ایجاد ارتباط بین الگوهای تصادفات پیشین و شرایط مرتبط (که داده های آن در فهرست راهها موجود است) نمی باشد. حتی اگر این ایجاد ارتباط ممکن باشد، رسیدن به آن وقت گیر و در عین حال شامل اطلاعاتی کافی در مورد هندسه طولی نمی باشد. اگر کسی بخواهد تغییرات در هندسه محلی را بررسی کند، نیازمند آنالیز زمانی 10 ساله می باشد. در فهرست های راه، فایل های مربوط به تاریخچه آن راه وجود ندارد، بنابراین شخص نمی تواند از چگونگی و زمان تغییرات مطمئن باشد و در نهایت طراح به داده های ترافیکی قابل دسترسی و یا سایر داده ها که در مورد تغییرات در طرح مفید باشد، دسترسی ندارد.

راه حل های بالقوه برای مسائل مرتبط با اطلاعات ایمنی

این تحقیق رویکردی جامع نسبت به مشکلات ذکر شده که شامل تشکیل یک چارچوب سازمانی که در آن بتوان تصمیم گیری ها را تقویت نمود، می دارد. پیشرفت های تکنولوژی در جمع آوری و مدیریت داده ها، فرصت های مقرون به صرفه بسیاری را ارائه می دهد. حساسیت نیاز به داده های مرتبط با ایمنی برای طراحان در برنامه های جمع آوری اطلاعات بخشی از راه حل مشکل می باشد. راهبردهای سازمانی جهت ارتقاء اهمیت اطلاعات ایمنی نیز توصیه شده است.

فصل اول

معرفی رویکرد

معرفی:

یک وسیله نقلیه سواری از طریق شیبراهه موجود در داخل یک قوس، وارد یک بخش از راه که ترافیکی سنگینی دارد، می شود. شیبراهه در سر پایینی قرار دارد و یک دیوار حائل نیز بین آن و راه اصلی درست تا قبل از نقطه تلاقی 2 راه وجود دارد. وسیله نقلیه ای که در خط 1 می باشد وسیله نقلیه در حال ورود را تا زمانیکه به نقطه همگرایی می رسد، نمی بیند. از آنجائیکه وسیله نقلیه در حال ورود از طول کامل خط شتابگیری استفاده نکرده و با سرعت بسیار کم وارد می شود، راننده خط 1 جهت جلوگیری از برخورد، سریع به خط 2 می رود، علی رغم اینکه در خط 2 همجواز با آن یک وسیله نقلیه دیگر وجود دارد، این راننده به شانه راه منحرف می شود و با حفاظ میانی برخورد کرده و با وسیله نقلیه دیگری که در خط 2 قرار دارد، برخورد می کند. برخورد نسبتا شدید است، ولی هر دو راننده در چند صد فوتی پایین دست رمپ وسایل نقلیه شان را کنترل و متوقف می شوند و یک سرنشین زخمی می شود و در این زمان، وسیله نقلیه ای که وارد راه شده بود بدون اینکه اطلاع از تصادف به راه خود ادامه می دهد.

چه درسی می توان از این تصادف برای ایمن کردن شیبراهه های ویا موقعیت های مشابه گرفت؟ چه داده های تصادفی برای شروع این کار لازم است؟ چه کسی مشغول جمع آوری داده ها است و چطور در دسترس کاربر قرار خواهد گرفت؟ کاربر چگونه داده های این تصادف را با سایر تصادفات رخ داده در موقعیت مشابه، در یک جا جمع می کند؟ چه آنالیزی انجام و چه نتایجی گرفته می شود؟

برای آنالیز که می خواهد از داده های ایمنی راه برای ارائه دستورالعمل های طراحی استفاده کند، سوالات زیر جالب خواهد بود.

· اولین حادثه ناگوار چه بود؟ کجا اتفاق افتاد؟
· چه شرایطی در ارتباط با اولین حادثه ناگوار، دخیل بودند؟
· شدت تصادف چقدر بوده است؟
· سایر تصادفات و حوادث ناشی از آن و موقعیتشان چه بود (برای تعیین اینکه آیا ترکیب المان های طراحی باعث افزایش یا کاهش شدت تصادفات خواهد شد؟
· شرایط محیطی در زمان و موقعیت اولین و ناگوارترین تصادفات چه بوده است؟
· تراکم، سرعت و ترکیب ترافیکی چگونه بوده است؟
· آیا در آن موقعیت، مشکلات، تعمیرات و نگهداری نامناسب یا شکایاتی وجود داشته است؟